واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: آبخيزداري، مديريت كمهزينه
تا گذشتههاي نه چندان دور قريب به 4 هزار رشته قنات مسئوليت تامين آب شرب و كشاورزي ايران زمين را عهدهدار بودند. با توسعه صنعت سدسازي در كشور علاوهبر كمرنگ شدن نقش قناتها، هزينههاي گزاف 3500 ميليارد توماني نيز به بودجههاي عمراني كشور افزوده شد.
اين درحالي است كه از آبهاي ذخيره شده در پشت سدها قريب به 5 تا10 ميليارد متر مكعب تبخير شده و از دسترس خارج ميشود، حال آنكه با اين مقدار آب ميتوان صدها هزار شغل ايجاد كرده و ميليونها تن بر ميزان توليد محصولات كشاورزي افزود.
از سوي ديگر، در شرايطي كه معمولا سدسازي نوعي شاخص توسعه تلقي ميشود، در ايران به دليل عدم ملاحظات زيستمحيطي و فقدان شبكههاي آبياري در پاييندست و ايجاد طرحهاي آبخيزداري در حوزههاي بالادست و نيز فقدان برنامه راهبردي، سنجيده و جامع مبتني بر توسعه پايدار تنها به ساخت و ساز در قلمرو حوضههاي آبريز و آبخيز پرداختهايم.
به عبارت ديگر، پرهزينهترين و كمبهرهترين گزينه را در بخش آب كشور انتخاب كردهايم، غافل از اينكه اراضي پاياب سدها فاقد شبكههاي آبياري و زهكشي و اراضي بالادست نيز به دليل فقدان طرحهاي آبخيزداري مجال چنداني را براي عمر مفيد به سدها نخواهند داد.
ناگفته نماند كارشناسان از فقدان بهرهوري آب بهخصوص در بخش كشاورزي و عدم تخصيص اعتبارات لازم به اين بخش انتقاد ميكنند. به گفته آنان قسمتي از هزينههاي سدسازي بايد صرف افزايش كارايي آب در مزرعه شود.
به عقيده آنان بازيافت آب كه در برخي كشورها از جمله آمريكا تا 25 بار انجام ميشود، از جمله مواردي است كه در كشورمان مورد غفلت قرار گرفته و به آن توجهي نميشود، اين درحالي است كه بازيافت آب در ايران حتي يك بار هم صورت نميگيرد، از اين رو بايد بخشي از اعتبارهاي سالانه آب به چنين راهكاري تخصيص يابد.
دكتر رسول زرگر - مشاور وزير نيرو معتقد است رويكرد اشتباهي ميان كارشناسان شكل گرفته و منجر به تفاوت آراء درخصوص مقولههايي چون سدسازي، آبخيزداري، سازههاي زيرزميني، قنوات و غيره شده است.
گويي اين مقولهها در مقابل هم قرار دارند، در حالي كه آنچه بايد اهميت داشته باشد، مديريت منابع است كه داراي يكسري تمهيدات شامل عمليات سدسازي، اجراي طرحهاي آبخيزداري، آبخوانداري و تغذيه منابع آب زيرزميني است.
اين طرحها نه تنها رقيب هم نبوده بلكه مكمل هم هستند.
مديريت آبي كشور نيز با استفاده از اين ابزارها و باتوجه به شرايط توپوگرافي كشور و در نظر گرفتن ويژگيهاي اقليمي در مناطق مختلف، وضعيت خاك و منابع آب زيرزميني بايد تصميم بگيرد از كدام روش استفاده كند.
وي ميافزايد: هيچكدام از اين راهكارها بر ديگري رجحان ندارد بلكه همه سازهها، ابزارهايي براي مديريت آب كشور هستند و برخورد يكجانبه با هر كدام از آنها مناسب نيست. در مسابقه 2 هزارساله كشور نيز ميبينيم هم سدهاي خوبي داشتيم هم قناتهاي خوب.
زرگر با بيان اينكه نظرات در اين زمينه معمولا يكجانبهگرانه است، ميگويد: اگر سد در محل مناسب، بدون مطالعه ساخته شود، عوارض زيستمحيطي خواهد داشت اما اگر سازهاي كه ميتواند شاهكار فني و مهندسي باشد، در جاي مناسب و با مطالعه كافي ساخته شود، نه تنها هيچكدام از اين مشكلات را نخواهد داشت، موجب توسعه نيز خواهد شد.
دكتر خليليان - معاون سابق امور برنامهريزي و اقتصادي وزارت جهاد كشاورزي در اين باره به خبرنگار ما ميگويد: در ايران سالانه 3 هزار تا 3500 ميليارد تومان بودجه به سدسازي اختصاص مييابد بيآنكه اين پروژهها كامل و اساسي اجرا شوند.
به گفته وي، هنگام سدسازي بايد در بالادست آن طرحهاي آبخيزداري و در پاييندست شبكههاي آبياري احداث شود كه هيچيك از اين دو مدنظر نيست و اجرا نميشود. در نتيجه سد بلااستفاده مانده و از بالادست خاكها شسته شده و مخزن سد را پر ميكند. پاييندست نيز شبكهاي احداث نشده تا اراضي كشاورزي از آب سدها استفاده كنند.
وي با بيان اينكه سدسازي زماني ميتواند افتخار باشد كه به طور كامل از آن بهرهبرداري شود، ميافزايد: سدهايي كه احداث شده ميتواند آب 5/2 ميليون هكتار از اراضي پاياب خودش را تامين كند، ولي هيچكدام كانالي براي انتقال آب ندارد و در نتيجه كشاورز در پاياب سد مجبور به حفر چاه است!
خليليان ميگويد: سد با شبكههايش؛ يعني همانطور كه آب را به شهرها و صنعت ميرسانيم بايد به مزرعه و روستا هم برسانيم. ولي درحال حاضر فقط از 30 درصد پتانسيل سدها استفاده ميشود و 70 درصد پتانسيل سدهاي كشور به رغم هزينههاي گزاف بدون كمترين استفاده هدر ميرود كه اينها معضلات برنامهريزي و نقطه ضعف آنهاست.
به گفته وي، اگر اعتبارات بخش آب تقسيمبندي ميشد و يكسوم آن به آبخيزداري، يكسوم به احداث سد و يكسوم نيز به تكميل شبكههاي آبياري زهكشي اختصاص مييافت، اكنون 5/2 ميليون هكتار زمين جديد را ميتوانستيم به زير كشت ببريم كه چنين مساحتي ايجاد يك ميليون اشتغال مستقيم و غيرمستقيم را نيز دربر داشت ضمن آنكه 10 تا 15 ميليون تن هم به ظرفيت توليدي اين كشور اضافه ميشد.
متاسفانه تمام اعتبارات سه برنامه اول توسعه كشور به سدسازي اختصاص يافت و به آبخيزداري و احداث كانالهاي آبياري زهكشي و توسعه آبياري تحت فشار اعتباري اختصاص نيافت، حال آنكه عمر مفيد برخي از اين سدها بدون هيچ ثمري رو به پايان است.
وي ميافزايد: با احداث هر 100 الي 150 هزار هكتار آبياري تحت فشار معادل يك سد صرفهجويي در آب خواهيم داشت و اگر در مناطق بالادست آبخيزداري انجام دهيم، عمر مفيد سدها به دو برابر افزايش مييابد. در عين حال 2 برابر ظرفيت سدها از آبهاي زيرزميني برداشت ميشود كه بيلانشان هم منفي است. اگر طرحهاي تغذيهاي آبهاي زيرزميني را در دستور كار قرار دهيم، ميتوانيم از اين مخزن طبيعي براي نگهداري آب استفاده كرده و از آن به صورت پايدار نگهداري كنيم. در نتيجه با اين كار ميتوانيم بيلان منفي آبهاي زيرزميني را مثبت كنيم.
معاون سابق امور برنامهريزي و اقتصادي جهاد كشاورزي، ميگويد: بايد يك تغيير نگاه در بخش احداث سد و فصل آب در بودجه صورت گيرد و از اعتبارات به صورت بهينه استفاده شود.
وي خاطرنشان ميكند: البته از سال 86 و به پيشنهادي كه به رئيس جمهور ارائه كردم، وي دستور داد تمام پروژههاي احداث سد به پروژه احداث سد و كانالهاي آبياري و زهكشي تا مزرعه تبديل شود كه اين امر از سال جاري عملياتي شده و يك تغيير نگرش در اجراي پروژه و مديريت بودجه محسوب ميشود. خوشبختانه اين مساله تا آنجا پيش رفت كه وزارت نيرو موظف شد كانالهاي 3 و 4 (كانالهاي اصلي و فرعي) را نيز احداث كند كه اين يك قدم به جلو محسوب ميشود و گام بزرگتر براي سال 87 اختصاص اعتبار ويژه معادل 500 ميليارد تومان براي احداث كانالهاي آبياري و زهكشي براي سدهاي موجود است كه چنانچه براي آبخيزداري در حوزه بالادست سدها و تغذيه زيرزميني آبها هم اعتباراتي درنظر گرفته شود، مشكلات بخش كاهش خوبي را تجربه خواهند كرد.
خليليان با بيان اينكه در احداث سد نبايد افراط كنيم و وقتي سرزمين پهناوري را در اختيار داريم بايد از اين سطح وسيع به عنوان سد زيرزميني استفاده كنيم، ميافزايد: در ايلام و در سالي كه خشكسالي داشتيم به خاطر اجراي طرحهاي آبخيزداري، نيم متر سطح آبهاي زيرزميني افزايش يافت.
وي از محاسن احداث سدهاي زيرزميني به كاهش هزينه، تبخير و هدر روي آب اشاره ميكند.
پرويز گرشاسبي - مديركل دفتر حفاظت خاك و كنترل فرسايش سازمان جنگلها، مراتع و آبخيزداري نيز با بيان اينكه ميانگين بارش در ايران 230 تا 250 ميليمتر و يكسوم متوسط جهاني است كه از همين مقدار هم 70 درصد تبخير ميشود، بر رويكرد كشور بهخصوص در مناطق گرم و خشك مبني بر نگهداري آب در زيرزمين تاكيد كرده و ميگويد: باتوجه به پتانسيل بالاي تبخير در ايران بايد به فكر حفظ خاك باشيم زيرا حوزهاي كه خاك نداشته باشد، آب در آن نفوذ نخواهد كرد. بهعنوان مثال 80 هزار هكتار از اراضي شرق تهران كه مساحتي برابر حوزه آبريز سد كرج را شامل ميشود آسفالت كردهاند كه امكان نفوذ قطرهاي آب در خاك وجود ندارد. درنتيجه اين آب تبخير ميشود و يا به صورت روانآب به پاييندست ميرود. لذا رويكرد ايران نسبت به جهان بايد متفاوت باشد و حتما برنامهريزيها به سمت نفوذ آب در زيرزمين و نگهداري رطوبت در خاك و حفظ پوشش گياهي پيش رود.
وي با ذكر اينكه از ميان 570 سدي كه در دست مطالعه و ساخت قرار دارند به ساخت دوسوم آنها اصلا نيازي نيست و ميتوان با طرحهاي آبخيزداري و با هزينه بسيار كمتر آبها را مهار و مصرف كرد، ميافزايد: البته در برخي مناطق به علت دبي بالا و سيلابي بودن حوزهها امكان مهار آب تنها از طريق آبخيزداري ممكن نيست كه در اين زمينه وزارتخانههاي نيرو و جهاد كشاورزي ميتوانند با مطالعه و تعامل مشترك به اين نتيجه برسند كه چه مقدار آب ميتواند از طريق آبخيزداري و چه مقدار از طريق سدسازي مهار شود. متاسفانه اين تعامل تاكنون وجود نداشته است. گرچه به موجب تكليف قانون برنامه چهارم توسعه وزارت نيرو مكلف شده تا در طرحهاي توسعه منابع آبي حتما نگرش مديريت جامع حوزه آبخيزداري وزارت جهاد كشاورزي را مدنظر قرار دهد.
گرشاسبي از رسوب، تبخير، هزينههاي كلان سدسازي، بحرانهاي زيستمحيطي و گسترش مهاجرت به علت به زير آب رفتن اراضي كشاورزي و بعضا روستاها و آباديها به عنوان مهمترين معضلات سدسازي كشور ياد كرده و ميگويد: هماكنون مخزن برخي سدها همچون سپيدرود، دز و جيرفت از رسوب پرشده و اين سدها كارايي خود را از دست دادهاند.
وي ميگويد: 10 سال است كه براي خالي كردن مخزن سد سپيدرود از طريق لولههاي تحتاني اقدام ميشود كه حاصلي جز نابودي حيات زيست پاييندست رودخانه در پي نداشته است.
گرشاسبي هزينه اجراي طرحهاي آبخيزداري را كمتر از يك سوم سدسازي بيان كرده و ميگويد: درحالي كه هدف از سدسازي فقط استحصال آب است، با آبخيزداري علاوه بر مهار آب و نگهداري از آن در زيرزمين، فرسايش خاك كنترل شده و از پوشش گياهي نيز حفاظت ميشود.
گفتني است با اجراي پروژههاي آبخيزداري در بسياري از نقاط ميتوان با احداث سدهاي زيرزميني آب را در زيرزمين و درست در زيرمزرعه كشاورزان ذخيره كرد، به اين ترتيب آب تبخير نميشود. در عين حال آبهاي زيرزميني تقويت ميشود و هر زمان كشاورز به آب نياز داشت، از اين ذخاير آبي استفاده ميكند. به بيان ديگر آب در محل با كمترين هزينه و بدون نياز به فناوري پيچيده ذخيره ميشود.
از سوي ديگر در قالب اعتبار 250 ميليارد توماني كه در بودجه سال آينده نيز منظور شده است، امكان اجراي عمليات آبخيزداري در 5/6 ميليون هكتار از عرصههاي منابع طبيعي فراهم ميشود كه حاصل آن توليد 6 ميليارد متر مكعب آب و تزريق به سفرههاي زيرزميني است ضمن آنكه چنين امري فرسايش خاك را كه رقمي معادل 2 تا 5 ميليارد تن برآورد ميشود را به حداقل و حتي كمتر از ميزان استاندارد آن خواهد رساند.
براساس آمار فائو رقم فرسايش خاك در ايران 5/16 تن در هكتار و در آسيا 5/3 تن است كه با اين رقم بالاي فرسايش، سالانه 250 ميليون تن رسوب معادل يك سد كرج از ظرفيت سدها كاهش مييابد و به عبارتي هرساله بر اثر انباشت رسوب كه حاصل عدم اعمال عمليات آبخيزداري در بالادست سدهاست معادل يك سد كشور از مدار توليد خارج ميشود.
دوشنبه|ا|14|ا|بهمن|ا|1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اطلاعات]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 186]