واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: جوان قاتل به قصاص محكوم شد خبرگزاري فارس: پسر جواني كه 4 سال قبل در درگيري پسر نوجواني را به قتل رسانده بود، به قصاص محكوم شد. به گزارش خبرنگار اجتماعي فارس، شامگاه 7 شهريور 84، مأموران كلانتري 128 تهراننو از وقوع يك درگيري جمعي بين جوانان در ميدان ترهبار پيروزي باخبر شدند. بعد از دستگيري شركتكنندگان در درگيري، مأموران به بيمارستان بعثت مراجعه كردند تا از حال پوريا، مجروح 16 ساله اين درگيري باخبر شوند، اما ساعتي بعد، پوريا بر اثر شدت جراحات وارده فوت كرد. تحقيقات از شاهدان و شركتكنندگان در اين درگيري آغاز شد و روز بعد از حادثه، جواني به نام محمدرضا، به اتهام قتل عمدي پوريا بازداشت شد. شاهدان حادثه عنوان كردند كه محمدرضا با چاقو، پوريا را به قتل رسانده است. سومين جلسه رسيدگي به اين پرونده، امروز در شعبه 71 دادگاه كيفري استان تهران و به رياست قاضي نورالله عزيزمحمدي برگزار شد. در ابتداي جلسه قاضي عزيزمحمدي از اولياي دم خواست، خواسته خود را عنوان كنند كه آنها با اعلام مجدد شكايت از متهم، درخواست خود را قصاص عنوان كردند. مادر مقتول در پاسخ به سؤال قاضي كه آيا خانواده متهم براي دلجويي و رضايت به شما مراجعه كردند، گفت: آنها فقط يكبار در بهشت زهرا و آن هم براي تهديد، سراغ ما آمدند. در ادامه جلسه، يكي از شركتكنندگان در نزاع، در جايگاه قرار گرفت و گفت: علي، كه تمام اين حادثه به خاطر درگيري وي با مقتول آغاز شد، به دنبال من آمد و از من خواست براي دعوا به پيست اسكيت كنار ميدان ترهبار برويم. قمه را از خانه برداشتم ولي به آنها گفتم ابتدا سعي كنيم با صحبت مشكل را حل كنيم. در حين درگيري متوجه شدم كه مقتول زخمي است، به او گفتم اجازه بدهد او را به بيمارستان برسانم ولي او با اشاره به محمدرضا گفت، من تنها با او كه من را زخمي كرد كار دارم. محمدرضا از موتور پياده شد و به سمت مقتول كه به سمت زمين خم شده بود رفت و با چاقو به پهلوي او زد. بعد از آن حدود 10 نفر به سمت من حمله كردند و زماني كه دستگير شدم تقريباً بيهوش بودم. سال قبل، برادر متهم از من خواست نامهاي را امضا كنم كه در آن اظهارات خود را پس گرفته بودم و مدعي شده بودم كه محمدرضا مقتول را نزده است. اما وقتي مخالفت كردم امضاي من را جعل كردند. برادر مقتول مدتي بعد از من خواست براي حفظ آبرو، جلوي شريك تجاري او، از محمدرضا دفاع كنم و او را بيتقصير معرفي كنم. من اين پيشنهاد را قبول كردم و در حضور شريك برادر محمدرضا گفتم كه محمدرضا بيتقصير است اما مدتي بعد متوجه شدم كه تمام اين كارها نقشه بود و او صداي من را ضبط كرده است تا به دادگاه بدهد. شهاب، يكي ديگر از شركتكنندگان در حادثه گفت: برادر مقتول به من گفت، امضاي تو را در پرونده ديدم كه مدعي شدي كه ديدي محمدرضا مقتول را زده است. من كه نديده بودم محمدرضا مقتول را بزند، باز هم حرف خود را تكرار كردم، ولي او از من خواست زير برگه سفيدي را امضا كنم تا با امضاي داخل پرونده تطابق بدهد. اما بعداً متوجه شدم كه از امضاي من سوءاستفاده كرده است. بعد از اظهارات شركت كنندگان در حادثه، متهم به قتل در جايگاه قرار گرفت و در پاسخ به سؤال قاضي مبني بر پذيرفتن اتهام قتل گفت: من اتهام قتل را قبول ندارم. متهم ادامه داد: شهاب بعد از درگيري و در افسريه به رامين گفته بود كه با چاقو مقتول را زده است و رامين اظهارات من را تأييد ميكند. من مقتول را نزدم و نميدانم چه كسي او را زد، آنجا خيلي شلوغ بود و من متوجه نشدم. بعد از اظهارات متهم، وكيل وي در جايگاه قرار گرفت و با بيان اينكه اظهارات شركت كنندگان در حادثه، متناقض است، آنها را متهم به دروغگويي كرد. وي با نشان دادن تصوير روزنامهاي در همان زمان كه مربوط به دستگيري عوامل قتل پوريا بود، مدعي شد كه برخي شاهدان قاتل را فردي با پيراهن سفيد و بيمو عنوان كردند كه تنها با مشخصات يكي از شاهدان كه در دادگاه حاضر است مطابقت دارد. وكيل اضافه كرد: بر اساس اين ادله 3 نفر ديگر ميتوانند قاتل باشند ولي متهم قاتل نيست. وي در پايان تبرئه موكل خود را از دادگاه تقاضا كرد. محمدرضا براي بيان آخرين دفاع در جايگاه قرار گرفت و گفت: من قاتل نيستم و اگر 20 سال ديگر هم در زندان بمانم اعتراف نميكنم. قاضي عزيزمحمدي و مستشاران دادگاه، بعد از مشورت حكم به قصاص متهم دادند. انتهاي پيام/ش
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 332]