محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1831120904
احتمالهاي پيشرو در صورت بستن تنگه هرمز از سوي ايران
واضح آرشیو وب فارسی:همشهری: احتمالهاي پيشرو در صورت بستن تنگه هرمز از سوي ايران
ايران > دفاع - «تهديد عليه ايران يا از دريا خواهد بود، يا پاسخ ايران به تهديد، در دريا اتفاق مي افتد.» اين جملات، شاه كليد استراتژي ايران در مقابله با هر متجاوزي است.
از اين منظر، دريا مبدأ يا مقصد مقابله با هر دشمني است كه تلاش كند به امنيت، منافع يا مرزهاي ايران تعدي كند. وقايع رخ داده طي چند هفتهي اخير، موضوع بستن تنگهي هرمز را مجدداً بين رسانهها و سياسيون داخل و خارج كشور زنده كرده است. فارغ از اينكه اهميت اين تنگهي استراتژيك در تأمين انرژي جهان چيست و آيا راههاي ديگري براي كاهش تبعات منفي بسته شدن آن بر اقتصاد غرب وجود دارد يا نه، نگاهي به امكانات جمهوري اسلامي ايران براي اعمال قدرت خود در اين آبراه و تلاشهاي احتمالي آمريكا و كشورهاي فرامنطقه اي در ممانعت از اين كار روشن خواهد كرد كه ايران هماكنون در چه موقعيتي قرار دارد.
شايد منظور ساده از بسته شدن تنگهي هرمز، احاطهي كامل و اعمال مقررات منع رفتوآمد در اين منطقهي كوچك آبراهي باشد. اما در اصل، هر نيرويي كه بخواهد تردد در اين منطقه را در تسلط خود درآورد، بايد منطقهي شرقي و غربي تنگهي هرمز را هم كنترل كند. منطقهي شرقي اين تنگه در درياي عمان، در تسلط نيروي دريايي ارتش و منطقهي غربي واقع در خليج فارس، در تسلط نيروي دريايي سپاه است كه هر كدام تاكتيكها و تجهيزات خاصي را براي اعمال دكترين ايران در بستن تنگهي هرمز دارند.
موقعيت ژئوپلتيك ايران
طول سواحل ايران در جنوب كشور قريب 2025 كيلومتر از دهانهي خليج فارس تا بندر گواتر است كه اين ساحل طولاني و داراي ويژگيهاي متنوع جغرافيايي، امكان اجراي سناريوهاي مختلف را به كشورمان مي دهد. ارتشي مانند نيروهاي آمريكايي حاضر در منطقه، اگر بخواهند در مقابل تلاش ايران براي بستن تنگهي هرمز مقاومت كنند، بايد محدودهاي به طول 2 هزار كيلومتر و عرضي نامعلوم را در تسلط خود داشته باشند كه اين موضوع با توجه به مكانيسمهاي نامتقارني كه ايران براي پاسخ به حملات دارد، عملاً جز با اشغال كامل زميني كشورمان ميسر نخواهد شد و در حال حاضر و با توجه به مشكلات فراوان ارتش آمريكا در كشورهايي چون افغانستان، اين سناريو قابل اجرا نخواهد بود. چنين منطقهي وسيعي كه در بالا ذكر شد، به نيروهاي ايراني اين اجازه را خواهد داد كه در فواصل و عمقهاي مختلف، عملياتهايي را ضد شناورهايي كه قصد ورود به تنگهي هرمز يا خروج از آن را دارند اجرا كنند. و البته بايد توجه داشت كه شناورهايي مانند نفت كشهاي غولپيكر، با كوچكترين احساس خطري فعاليت خود را متوقف خواهند كرد و حاضر نيستند حتي يك درصد ريسك را براي عبور و مرور خود قائل شوند.
علت اشاره به استفاده از عمق خاك براي مقابله با شناورها از جمله پرتاب موشك اين است كه در صورت پراكنده شدن پرتابگرها در فضاي بيشتر، كار دشمن براي شناسايي مكان آنها دشوارتر، ابزارهاي او براي آسيبرساني به آنها محدودتر و فرصت اين سامانهها براي جابجايي و اختفاي مجدد بيشتر ميشود هر چند كه در مورد موشكهاي كمسرعتتر، فرصت دشمن براي كشف آنها بيشتر مي شود كه البته با استفاده از ويژگيهاي مناطق جغرافيايي و تركيب استفاده از اين سلاحها در مناطق دور و نزديك از ساحل، با توجه به ماهيت و تعدد اهداف و وضعيت وسايل شناسايي دشمن ميتواند كارايي اين سلاحها را حفظ كند.
با توجه به موفقيت اخير نيروهاي مسلح كشور در كنترل و به زمين نشاندن يكي از آخرين و پيشرفتهترين هواپيماهاي جاسوسي بدون سرنشين در خدمت دشمن، ادوات دشمن براي نگاه به عمق خاك ايران به ماهوارههاي جاسوسي و برخي ادوات جاسوسي الكترونيك محدود ميشود كه اساساً محدوديتهاي اين ماهوارهها باعث توسعهي ساير وسايل شناسايي شده و تجهيزات زميني و هوايي جاسوسي الكترونيك ناچارند در فاصلهي امني از مرزهاي ايران مستقر باشند كه خود اين مسأله كارايي آنها را در هشدار زودهنگام كاهش مي دهد.
جزاير ايراني
درست است كه جنبهي حيثيتي و اقتدار ايران مهمترين عامل تأكيد بر حقانيت تاريخي كشورمان بر جزاير سه گانه است، اما نگاهي به خط سير كشتيهايي كه مي خواهند از تنگهي هرمز عبور كنند نشان ميدهد آنها براي ورود به خليج فارس يا حركت به سمت درياي عمان، از هر طرف در محاصرهي جزاير ايراني هستند كه مي تواند انواع تهديد را بر ضد آنها پياده كند. قوس دفاعي جزاير ايران به گونه اي است كه با توجه به عرض 3 كيلومتري آبراه بينالمللي هرمز، ميتوان با سلاحهاي سبك نيز شناورهاي مورد نظر را هدف قرار داد و حتي نياز به استفاده از موشك نيز نخواهد بود.
تجهيزات نظامي ايران
نوع تجهيزاتي كه ايران براي مقابله با يك تهديد درياپايه توليد يا خريداري كرده آنقدر متنوع و مناسب هست باعث ترس دائمي شناورهايي شود كه بخواهند قانون ممنوعيت ورود و خروج از شاهرگ انرژي جهان را نقض كنند. نگاهي به عناوين و جزئياتي از اين تجهيزات مي تواند در درك بهتر اين قدرت موثر باشد.
قايقهاي تندرو: استفاده از قايقهاي تندرو يا همان استراتژي زنبورهاي خشمگين توسط ايران براي اعمال فشار بر دشمن، ريشه در سالهاي جنگ تحميلي دارد. به طور مختصر بايد گفت امروزه قايقهاي تندروي ايراني كه بسيار سريعتر و مجهزتر از نمونه هاي سابق خود در سالهاي دفاع مقدس هستند به طور مؤثرتري توانايي رويايي با شناورهاي رزمي پيشرفتهي دشمنان را دارند، چه رسد به كشتيهاي ترابري سنگين و بدون دفاع.
اين شناورها با تجهيز به رادارهاي دريايي، سامانههاي الكترونيكي پيشرفتهي ارتباطي، موشكهاي كروز كوتاه برد با برد 25 كيلومتر و ميانبرد ضدكشتي، اژدرهاي كاليبر متوسط و بزرگ و مينهاي دريايي، در كنار تسليحات سنتي خود يعني تيربارهاي نيمهسنگين، راكتانداز و موشكهاي دوشپرتاب سطح به هوا، توانايي انسداد كوتاه و بلند مدت اين تنگه از يك سو و مقابله با ناوگان دريايي دشمن كه براي بازكردن مسير تلاش خواهد كرد را در كنار آن دارند.
اين قايق ها ضمن برخورداري از سرعت بالا و تجهيزات پيش گفته، از قدرت مانور و پايداري مناسب برخوردار بوده و توانايي اجراي عمليات در شب به كمك تجهيزات مربوطه و در آب و هواي نامساعد را بارها در رزمايش هاي كوچك و بزرگ سالهاي اخير نشان دادهاند. اين شناورها حتي در آبهاي اقيانوس هند نيز براي حمايت از شناورهاي مورد تهديد از سوي ناوگان دشمن و اقدام به متوقف كردن زيردريايي كشورهاي فرامنطقه اي كه قصد عبور از تنگهي هرمز را داشتند كارنامهي موفقي در سالهاي اخير دارند. علاوه بر تجهيز نيروهاي مسلح به سريعترين قايق تندروي جهان، قايق هاي تندروي بدون سرنشين نيز براي اجراي مأموريت هاي لازمه توسعه داده شدهاند.
قايقهاي پرنده: تاكنون چند نمونه قايق پرنده در كشور عملياتي شده است. اين وسايل كه در واقع نسل جديد هواپيماهاي آب نشين هستند در زمرهي هواگردهاي اثرسطحي قرار گرفته و توانايي تجهيز به موشكهاي ضدكشتي را دارند.
با توجه به توانايي برخاستن از روي آب، سرعت مناسب و سطح مقطع راداري كم، اين قايقها ميتوانند در صورت وجود پوشش هوايي مناسب، از نقاط مختلفي در سواحل كشور برخاسته و فشار مضاعفي بر ناوگان دشمن وارد كنند.
مينهاي دريايي: مينهاي دريايي ايران انواع مختلفي دارد كه شامل نمونههاي مغروق و كنترل از راه دور هستند. اين سلاح ميتواند توسط قايقها و زيردرياييهاي ايراني در نقاط مختلف تنگهي هرمز و آبهاي اطراف آن كار گذاشته شده و در صورت لزوم بكارگيري شود.
ايران يكي از صاحبان تكنولوژي در عرصهي مينهاي دريايي به شمار مي رود و سبدي متنوع از اين تجهيزات مخوف را در اختيار دارد. با توجه به حجم بسيار زياد قايقهاي در اختيار نيروهاي مسلح كشورمان، اگر هر كدام از اين شناورها، دو تا سه مين را در محدودهي تنگهي هرمز به آب بيندازند، ماهها طول مي كشد تا كشتيهاي مينياب يا دلفينهاي ويژهي نيروي دريايي آمريكا بتوانند اين منطقه را پاكسازي كنند. حتي سامانههايي در كشورمان طراحي و ساخته شده اند كه ميتوانند از ساحل، مينها را كيلومترها آن طرفتر شليك كرده و به آب بيندازد كه در اين صورت، ديگر به حضور شناورها نيز نياز نخواهد بود و سواحل طولاني ايران باعث ميشود بتوانيم در طول 2 هزار كيلومتر، مينريزي داشته باشيم.
زيرسطحيها: با تجهيز نيروي دريايي ايران به زيردريايي، اين نيرو به قدرتي فراتر از نيروهاي دريايي كشورهاي منطقه تبديل شد. زيرسطحيهاي ايراني توانايي بكارگيري اژدر، مين و موشك را دارند و مي توانند روزها و هفتهها زير آب باقي مانده و آمادهي اجراي مأموريت باشند.
بجز زيردريايي روسي كلاس كيلو، بقيهي اين وسايل كه شامل نمونههاي نهنگ، غدير، فاتح و بهزودي بعثت هستند از ابتدا با در نظر داشتن شرايط درياهاي اطراف ايران به خصوص خليج فارس طراحي شدهاند و تواناييهاي ويژهاي از جمله قابليت قرارگيري در بستر دريا و اختفا از ديد سامانههاي مختلف راداري و سوناري دشمن را دارند. اين زيردرياييها كه تعداد آنها بيش از 20 فروند تخمين زده ميشود نيز ضمن توانايي مسدود كردن تنگهي هرمز، توانايي رويايي با ناوگان سطحي و زيرسطحي دشمن را دارند. زيردرياييهاي كيلو، توان حمل 24 مين يا 18 اژدر بزرگ و زيردرياييهاي فاتح نيز توان حمل 12 اژدر ويا 8 مين را دارند.
زيردريايي غدير نيز ميتواند در اجراي اين عمليات به ايفاي نقش بپردازد. هر دو مؤلفهي كميت و كيفيت (فناوري و تسليحات) اين زيردرياييها براي اجراي موفق اين عمليات كاملاً كافي است.
زيرسطحيهاي كوچك يك يا چند نفره، معروف به زيردرياييهاي مرطوب كه براي عملياتهاي تكاوري، مينگذاري و حتي شليك اژدر در دنيا استفاده مي شوند نيز در زمرهي تجهيزات نيروهاي دريايي كشورمان براي اجراي عمليات مسدود كردن تنگهي هرمز هستند كه ميتوانند در نواحي كمعرض و كمعمق بهخوبي ايفاي نقش كنند.
جالب اينكه بر اساس نقشههاي جديدي كه توسط نيروهاي مسلح كشورمان تهيه شده، خليج فارس و درياي عمان داراي مناطقي در كف دريا هستند كه در نقشههاي موجود در دنيا تعيين نشده و اگر زيردرياييهاي ايران در اين مناطق قرار بگيرند، بهراحتي ميتوانند چندين شناور نظامي و غيرنظامي را شكار كنند.
ناوهاي جنگي: ناوهاي جنگي ايران شامل كلاسهاي مختلف ناوچه (شناور موشكانداز سريع)، ناو و ناوشكن (ناو محافظ) است. اين شناورها قابليت شليك چهار موشك دوربرد ضد كشتي «نور» با برد 120 تا 170 كيلومتر و ناوجنگي«قادر» با برد بيش از 200 كيلومتر را دارند. توپ هاي 114 و 76 ميليمتري اين ناوها نيز از برد و قدرت كافي براي تهديد كشتي هاي مختلف برخوردار هستند و وجود توانايي ضدزيردريايي ناوها براي ايجاد اهرم فشار و همكاري با ساير نيروها در مسدود كردن تنگهي هرمز كاملاً كارامد است.
موشكها: نيروي موشكي كشور را بايد به دو بخش موشكهاي سطح به سطح كروز ضد كشتي پرتابشونده از ساحل و موشكهاي بالستيك تفكيك كرد. در زمينهي موشكهاي كروز، تنوع زيادي در برد و قدرت تخريب مشاهده ميشود. پرتابگرهاي ساحلي موشكهاي كوتاهبرد كوثر، دوربرد نور و قادر تاكنون رونمايي شده و پرتابگر سه فروندي قارعه هم ممكن است مربوط به موشك ميانبرد نصر-1 باشد. اين پرتابگرها خوداتكا هستند، يعني در صورت استقرار در نزديكي سواحل، بدون نياز به سامانههاي جانبي و وابستگي به واحدهاي هوايي و دريايي ميتوانند كار كشف، شناسايي و حمله به اهداف دريايي را به انجام برسانند. اين سامانهها ميتوانند با استقرار و اختفا در عمق70 تا 150 كيلومتري خاك ايران و حتي از استان كرمان بخش اصلي تنگهي هرمز را تحت پوشش قرار دهند. (البته در اين صورت براي اصابت به يك هدف خاص بايستي مختصات اوليهي هدف و دستورات اصلاحي به موشك منتقل شود.) اين سامانهها در تعداد زياد در اختيار نيروهاي مسلح كشورمان قرار داشته و آمادهي عمليات هستند.
موشكهاي بالستيك دريايي نيز پديده اي است كه مدت زيادي از معرفي آن به دنيا نمي گذرد و ايران دومين كشور در جهان است كه توانايي خود را در انهدام كشتيها با موشك بالستيك نشان داده است. هم اكنون سه نوع موشك بالستيك ضدكشتي در ايران معرفي شده كه به ترتيب موشك خليج فارس، موشك تندر و موشك سجيل هستند. موشك خليج فارس با برد 300 كيلومتر و يك كلاهك 650 كيلوگرمي، تجسم نابودي ناوهاي دشمن است و با بهره گيري از پيشران سوخت جامد و سامانههاي هدفگيري و هدايت پيشرفته، در مدت كمتر از چند دقيقه آمادهي پرتاب شده و با سرعت 3 ماخ در مدت كوتاهي با زاويهي زياد (بيش از 45 درجه نسبت به افق) و از بالا به كشتي دشمن اصابت ميكند. پرتابگر سه فروندي اين موشك در همان شليك اول حجم آتش مناسبي از نقطهي پرتاب و پيش از اطلاع دشمن از محل فراهم نموده و تأثير عملياتي موشك را بالا ميبرد و تأثير اقدامات متقابل دشمن را كاهش مي دهد. با توجه به تصاوير منتشره از اين موشك، نوع هدايت آن يكي از روشهاي الكترواپتيكي است كه كارايي آن را از نظر تأثيرات جنگ الكترونيك دشمن تضمين ميكند. سرعت بسيار زياد در هنگام اصابت، زاويهي زياد و حمله از بالا، نقاط مثبت عملكرد اين موشك است كه در صورت جداشونده بودن كلاهك آن، مي توان احتمال مورد اصابت قرار گرفتن آن از سوي دشمن را در حد صفر دانست.
موشك تندر كه كارشناسان برد آن را بين 150 تا 250 كيلومتر تخمين زدهاند به عنوان يك موشك كوتاهبرد (در كلاس بالستيك) در كنار موشك خليج فارس و به صورت تركيبي با آن عمل كرده و با توجه به تصاوير، سامانهي موشكهدفگيري و هدايت آن بايد يكي از انوع راداري باشد. عملكرد تركيبي اين دو موشك ميتواند احتمال اصابت به هدف را بسيار بالا ببرد. از نظر تأثيرات سامانهي جنگ الكترونيكي، بايد ذكر كرد تاكنون موشكهايي در دنيا ساخته شدهاند كه در صورت اقدام به جنگ الكترونيك از سوي هدف، با آشيانهيابي منبع اختلال به سمت آن رفته، در نتيجه احتمال اصابت به هدف افزايش مييابد.
اين موشك با توجه به برد مناسب خود براي پوشش دادن تنگهي هرمز از عمق خاك ايران توانمند است. موشك خليج فارس با توجه به برد مناسب خود، ميتواند از نواحي غربي استان سيستان و بلوچستان، مركز استان كرمان و نواحي شرقي و جنوبي استان فارس تمام تنگهي هرمز را زير پوشش خود داشته باشد.
اما مخوفترين سلاح ضدكشتي ايران موشك دوربرد و بالستيك سجيل است. تاكنون تصور ميشد سجيل تنها به صورت زمين به زمين قابل استفاده است، اما اعلام اخير نيروهاي مسلح در رسانهي ملي نشاندهندهي قابليت استفاده از آن براي انهدام اهداف دريايي است. هر چند نوع سامانهي هدفگيري و هدايت اين نوع از سجيل مشخص نيست، اما دقت بسيار بالايي در اصابت به هدف از پيش تعيينشده را از خود نشان داده است. اين موشك ضمن توانايي رسيدن به برد 2000 كيلومتري، با توجه به دستيابي به سرعتهاي 8 تا 12 ماخ (بيش از 2700 تا كمتر از 4100 متر بر ثانيه) تنها انرژي جنبشي كلاهك آن براي نابودي هدف كافي است، اما سرجنگي حداقل 500 كيلوگرمي آن نيز به نيست و نابود شدن هدف كمك ميكند.
به كمك اين موشك ميتوان حتي از سواحل شمال كشور يا حتي دورترين نقطهي شمال غربي كشور تا بعد از تنگهي هرمز را زير پوشش داشت. اين موشك دو مرحلهاي بوده، با برخورداري از سوخت جامد و رها كردن مرحلهي اول پس از اتمام كار، شتاب بالايي داشته و استفاده از برخي روشهاي كاهش بازتاب راداري، كار كشف و رديابي آن را از سوي دشمن در فاز ابتدايي پرواز دشوار كرده و در فاز نهايي نيز با توجه به اينكه از تصاوير، جداشونده بودن كلاهك اين موشك محرز است و سرعت بسيار بالايي هم دارد، احتمال مورد اصابت قرار گرفتن آن توسط پدافند دشمن حتي كمتر از موشك خليج فارس است.
توپخانه و سامانههاي راكتي: فرماندهان نظامي كشور تاكنون بارها به افزايش برد توپهاي كاليبر بالاي كشور تصريح و گاهي به استفاده از گلولههاي هدايتشونده يا همان كراسنوپل هم، به خصوص عليه اهداف دريايي اشاره كردهاند. با توجه به اعلام در اختيار بودن گلولههاي كراسنوپل، ممكن است همين نوع گلوله يكي از انواع مهمات هوشمند و هدايتشوندهي مورد اشاره باشد. هماكنون گلولههاي هوشمندي در اختيار نيروهاي مسلح است كه با آنها ميشود حتي خودروهاي در حال حركت را مورد اصابت قرار داد. بديهي است چنين مهماتي عليه اهداف دريايي نيز قابل استفاده هستند. برد گلولههاي توپخانهي كشور امروز به بيش از 40 كيلومتر رسيده است كه براي آسيب زدن يا انهدام كشتيهاي دشمن كاملاً مناسبند و با توجه به تدابير تاكتيكي لازمه داراي قدرت تخريب مناسب و قابل استفاده هستند. اينها همه جايي است كه از بكارگيري موفق راكتاندازهاي فجر-3 و 5 عليه اهداف دريايي در رزمايشهاي گذشته نيز خبر ميرسد.
جنگندههاي نيروي هوايي: هواپيماهاي جنگندهي نيروهاي مسلح كشورمان قابليت تجهيز به چند نوع موشك هوا به سطح با قابليت بكارگيري عليه اهداف دريايي را دارد. اين موشكها شامل موشكهاي هوا به سطح هدايت اپتيكي، ليزري و راداري هستند.
موشكهاي نور و قادر قابليت هواپرتاب داشته و در كنار موشك هاي سي-801 كي و سي-802، اصليترين سلاحهاي ضدكشتي هواپرتاب محسوب ميشوند. همچنين از نظر فني، امكان بكارگيري موشكهاي كوثر و نصر نيز هست. جنگنده بمبافكنهاي نهاجا به طور عمده توان حمل تا 5 موشك از اين نوع را دارند.
موشكهاي هدايت تلويزيوني ماوريك با وجود محدوديت برد و قدمت، همچنان براي ضربه زدن به برخي اهداف مناسبند. بمبهاي اپتيكي قاصد 1و2 هم با برد 30 تا 50 كيلومتر و در آيندهي نزديك قاصد 3 با برد بيش از 100 كيلومتر، به عنوان سلاحهاي دورايستا و قدرتمند براي انهدام اهداف دريايي كارآمدند. موشكهاي هدايت ليزري و اپتيكي كي-اچ-25 و 29 روسي هم كه قابليت بكارگيري در هواپيماهاي سوخو-24 و همچنين سوخو-25 و ميگ-29 (در صورت ارتقا) را دارند به عنوان سلاحهايي با برد 10 تا 30 كيلومتر و قدرت تخريب متوسط قابل استفادهاند.
همچنين موشكهاي دوربرد، بسيار سريع و ضد رادار كي-اچ-58 هواپيماي سوخو-24 نيز ميتواند براي حمله به ناوهاي دشمن در راستاي عمليات انسداد تنگهي هرمز بهخوبي ايفاي نقش كند.
با توجه به تنوع برد و قابليت تخريب اين بمبها و موشكها و همينطور توجه به وضعيت منطقهي درگيري، ميتوان از اين سلاحها استفاده كرد. مثلاً براي درگيري با ناوشكنهاي موشكانداز دشمن، استفاده از تسليحات دورايستا لازم است و براي متوقف كردن يك كشتي بزرگ، استفاده از يك بمب سنگين.
پهپادها:هواپيماهاي بدون سرنشين رزمي كه امروزه جايگاه خوبي در ارتشهاي پيشرفتهي دنيا دارند در ايران از همان ابتدا براي مأموريتهاي ضدكشتي هم درنظر گرفته شدهاند. جت بمبافكن كرار، قابليت حمل چهار موشك كوثر را دارد كه با توجه به سرعت بالاي خود ميتواند انرژي ذخيرهي موشك را بالاتر برده و آن را به برد بيشتري برساند.
اين پرنده كه بردي در حدود 1000 كيلومتر دارد ميتواند با بهرهگيري از پرتابگر راكتي، مأموريت خود را از هر نقطه آغاز كرده، با رسيدن به برد مناسب اقدام به شليك موشكهاي خود كند. هواپيماهاي كرار با اتكا به كميت ميتوانند دهها موشك را به سمت يك ناوگروه دشمن شليك كنند كه با توجه به همزماني اين پرتابها قطعاً توان پدافندي اين ناوها را مغلوب خواهند كرد.
البته بايد گفت در كرار تا حدودي از روشهاي در دسترس پنهانكاري (رادارگريزي) مربوط به جنس مواد تشكيلدهنده استفاده شده تا اين پرندهها بتوانند خود را به فاصلهي نزديكي تا ناوهاي دشمن برسانند. اما با وجود اين استفاده از موشكهايي با برد بيشتر مانند نصر-1 كارايي اين پهپاد را در چنين عملياتي بيشتر ميكند.
بالگردهاي ويژه: بالگردهاي مخلتفي در مأموريتهاي نظامي دريايي در كشورمان استفاده ميشوند، اما با توجه به وضعيت تهديدات، بالگردهاي شاهد-285 با قابليت تجهيز به موشكهاي كروز ضدكشتي كوثر و بالگردهاي ميل-171 با توانايي شليك موشكهاي دوربرد نور و احتمالاً قادر، ميتوانند از نواحي مختلفي به پرواز درآمده و به طور مؤثري براي ناوگان تجاري و نظامي دشمن تهديد ايجاد كند. همچنين بالگردهاي تهاجمي كبرا نيز در رزمايشهاي قبلي در عرصهي دريا به اجراي مأموريت پرداختند. برخي از اين بالگردها در جنگ تحميلي به موشك ماوريك مجهز شده بودند و امروزه نيز قابليت تجهيز به برخي از موشكهاي ضدكشتي را در صورت ارتقا دارند.
راهكارهاي احتمالي ارتش آمريكا
با توجه به اينكه شناورهاي ارتش آمريكا در منطقه از پشتوانهاي به نام پايگاه پنجم دريايي مستقر در بحرين بهره ميبرند، نبايد تصور كرد كه آنها به همين راحتي اجازه بدهند ايران اقتدار آنها در منطقه را جلوي همپيمانان منطقهايشان از بين ببرد. طيف قابل توجهي از امكانات زيرسطحي، سطحي و هوايي آمريكا در اطراف كشورمان وجود دارند كه در صورت انجام عملياتي در تنگهي هرمز، تلاش خواهند كرد در راستاي تأمين منافع غرب، در مقابل ايران بايستند. اگرچه نيروي آمريكا در منطقه، عمدتاً درياپايه و متكي به شناورهايي چون ناوهاي هواپيمابر است، اما تعداد قابل توجهي فرودگاه و هواگرد آمريكايي در اطراف ايران وجود دارند كه تلاش خواهند كرد راه را بر بستن تنگهي هرمز ناهموار كنند. به نظر مي رسد تلاش آمريكا براي مقابله با بسته شدن تنگهي هرمز مبتني بر قدرت هوايي، يعني جايي كه كشورمان امكانات مدرن زيادي در اختيار ندارد باشد، چراكه حضور پرحجم دريايي، تلفات فراواني را به آنها وارد مي كند. به نظر ميرسد بر اساس اين راهبرد، نيروي هوايي آمريكا تلاش خواهد كرد با تحت فشار قراردادن بنادر ايران، اجازهي خروج شناورهاي تندرو و ناوچههاي موشكاندازي كه پدافند هوايي مناسبي ندارند را ندهد و از اين راه، تهديد زنبورهاي ايراني را به نوعي خنثي كند. از سوي ديگر، ماهوارههاي آمريكايي هم تلاش خواهند كرد با شناسايي سريع مراكز شليك موشكهاي ايراني، اجازهي استفاده از اين قدرت مهم را از ايران بگيرند تا اين دو، زيربناي شكست اقتدار كشورمان در اعمال قدرت براي بستن تنگهي هرمز شود. شناورهاي مينياب، دلفينهاي تربيتشده و توپهاي هدايت جي پي اس نيز ميتواند گزينههاي آمريكا براي مقابله با مينهاي موجود در تنگهي هرمز باشد. اما در نهايت «برنده چه كسي خواهد بود؟»
برنده كيست
راه اول نتيجهگيري، مقايسهي جزء جزء توانمنديهاي ايران و ارتش آمريكا در اين ماجراست. تاكنون گزارشهايي با حجم صدها صفحه دربارهي اين موضوع نوشته شده، اما شايد بهترين راه قضاوت و بيان موضوع، انتشار بررسي خود ارتش آمريكا در سال 2002 براي اولين بار در رسانههاي رسمي ايران باشد.
بر اساس گزارش يكي از نهادهاي مرتبط با ارتش آمريكا، اين كشور از 24 جولاي تا 15 آگوست سال 2002 ميلادي رزمايشي بزرگ با نام «چالش هزاره» برگزار كرد كه هدف آن بررسي تمرينات واقعي و شبيهسازيهاي رايانهاي براي مقابله با ارتشي همچون نيروي دريايي سپاه بود.
اين رزمايش هزينه اي در حدود 250 ميليون دلار براي آمريكا در بر داشت و به نوعي بزرگترين و گرانترين رزمايش تاريخ جهان لقب گرفت. در بخشي از اين رزمايش، نيروي دريايي ايالات متحدهي آمريكا در نقش نيروي «آبي» و يك نيروي فرضي به عنوان دشمني در منطقهي خاورميانه به عنوان تيم «قرمز» در برابر هم صفآرايي كردند. تيم قرمز را ژنرال سپاه تفنگداران دريايي آمريكا، «پاول . كي ون ريپر» فرماندهي ميكرد. او با توجه به برتري تيم آبي در بحث جنگ الكترونيك و سيستمهاي مخابراتي ترجيح داد با استفاده از پيكهاي موتورسوار و به سبك جنگهاي جهاني، پيغامرساني كند. با آغاز فاز درگيري، تيم قرمز بدون هيچ هشداري حملهي سنگيني را با تركيبي از قايقهاي تندرو و موشكهاي كروز عليه تيم آبي ترتيب داد.
در طول اين درگيري 15 دقيقه اي، تيم آبي 16 كشتي جنگي خود شامل 1 ناو هواپيمابر ، 10 رزم ناو و 6 ناو تهاجم آبي - خاكي را از دست داد. بر اساس شبيهسازي رايانهاي، در صورتي كه اين نبرد واقعي ميبود تيم آبي 20 هزار نفر از پرسنل خود را از دست ميداد. البته با مشخص شدن نتايج مرحلهي اول رزمايش، ژنرال ون ريپر از فرماندهي نيروي قرمز عزل و با تغيير قوانين رزمايش، تيم آبي توانست پيروز ميدان شود. در گزارشهايي كه بعد از اين رزمايش منتشر شد به اين نكته هم اشاره شده بود كه به جاي موشكهاي كروز، در اين رزمايش از موشكهاي قديمي «كرم ابريشم» استفاده شده است. ميتوان تصور كرد اگر از موشكهاي پيشرفتهتر ضد كشتي كه هم اكنون در اختيار ايران است استفاده ميشد، چه بلايي سر ناوگان آمريكايي ميآمد.
در نهايت، بايد به همهي اين تجهيزات عنصر شهادتطلبي رزمندگان ايراني و برخي سلاحها كه هنوز به صورت رسمي رونمايي نشدهاند را هم افزود. حقيقتاً روزهاي سختي در انتظار ناوگان دريايي آمريكاست
همشهري پايداري
چهارشنبه|ا|12|ا|بهمن|ا|1390
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: همشهری]
[مشاهده در: www.hamshahrionline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 157]
-
گوناگون
پربازدیدترینها