پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان
پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
تعداد کل بازدیدها :
1851411340
پيشنهادهايي براي بهبود نظام رسانهاي كشور
واضح آرشیو وب فارسی:هموطن سلام: پيشنهادهايي براي بهبود نظام رسانهاي كشور
تا توليد كننده ي اطلاعات نباشيم به مرحله ي موازنه و خروج از انفعال نمي رسيم.
با تحولي كه در عرصه تكنولوژي ارتباطات به ويژه اينترنت صورت گرفته است، چه موافق گزاره هايي چون "جامعه ي اطلاعاتي" باشيم يا نباشيم، اطلاعاتي شدن جوامع و نقشآفريني روزافزون اطلاعات و به تبع آن رسانهها موضوعي غيرقابل انكار است. امروزه توسعه اطلاعاتي و گسترش فضاي عمومي از مهمترين زيرساختهاي توسعه ملي و اصليترين مولفه در قدرت ملي و داراي نقشي استراتژيك در عرصهي ديپلماتيك، رقابت منطقهاي و حضور جهاني است.
نقش فناوريهاي ارتباطي و رسانه اي در معادلات داخلي و بين المللي كشورها به روشني گوياي اهميت روزافزون آن به عنوان عاملي زير بنايي در قدرت و اقتدار ملتها است به روشني مشهود است كه عواملي نظير نفت و حتي قدرت اقتصادي و نظامي نيز جاي خود را به اطلاعات و ابزارهاي رسانه اي بخشيده اند و براي هزاره سوم چشم اندازي ارتباطي و اطلاعاتي رقم زده اند ،مروري بر حوادث چند ماهه اخير در گستره بين المللي نشان از وضعيت متفاوتي مي دهد كه در آن پارادايمها و تجارب غالب به چالش كشيده شدند تا آنجا كه نظريه پردازان عصر حاضر آن را دوران به چالش كشيده شدن سرمشقهاي غالب معرفي كرده اند.
در منطقه خاورميانه سالهاست كه رقباي منطقه اي با درك اهميت رسانه، به سرعت ضعفها و تهديداتشان را رفع كرده و بعضا جايگاه تعيين كننده اي از نظر رسانه اي در سطوح منطقه اي و بين المللي يافته اند.
در اين شرايط ،واقعيت تلخ اين است كه عليرغم ظرفيتهاي كم نظيري كه به مدد انقلاب شكوهمند اسلامي فراهم شده است، در كشور ما توسعهي اطلاعاتي و رسانهاي نه تنها به عنوان مولفهاي زيربنايي و استراتژيك در توسعه و قدرت ملي شناخته نشده، بلكه حتي در بسياري از موارد در چارچوب اولويتهاي معمولي برنامهريزان نيز قرار نميگيرد. آنجا هم كه به اهميت آن وقوف جدي وجود دارد، راهبردهاي مناسب و به هنگام و جامعنگري اتخاذ نشده است. لذا هم درعرصهي داخلي و هم درعرصهي بينالمللي با كاستيها و آسيبهايي مواجه شدهايم كه چارهجويي براي آن ضروري مينمايد.
با آنكه انقلاب اسلامي ايران در نگاه حقيقت جويان، انقلابي معرفتي و آگاهي بخش به شمار مي رود و با وجود گنجينه بينش و جهان شناسي نويني كه انقلاب ايران تبيين گر آن بود كمتر نشاني از تسري دادن به آنها در جريان سياستها و برنامه ريزيهاي ملي ديده مي شود، گو اينكه سنت هاي گذشته در سطوح برنامه ريزي وعملياتي سازي ايده ها، مانع از تحرك جدي در اين عرصه شده اند.
ضعف توليد اطلاعات معتبر به لحاظ كمي و كيفي در مقايسه با اطلاعات وارداتي به كشور، ضعف حرفهاي در كارزار جهاني رسانه و انحصار آن به رسانههاي دولتي و نه چندان كارآمد، ضعف زيرساختهاي فني از محورهاي ارتباطي تا مراكز نگهداري داده (ديتاسنتر) تنها بخشي از كاستيهاي موجود ارتباطي كشور است كه عوامل متفاوتي ازعدم وقوف به اصل مساله، نداشتن نظريه ي جامع رسانه اي ،نقص دانش، بينش و فناوري، قوانين انفعالي و ناقص، انحصارات بي دليل، تمركزگرايي و دولت سالاري، و عدم ثبات در تصميمات و سياستگذاري و برخورد سليقه اي و موردي از جمله دلايل اين كاستيها ميباشد كه ريشه در نظام معرفتي و برنامه اي ما دارند.
انفعال ارتباطي و اطلاعاتي ماحصل كوته نگريها و برداشتها ي غير منطبق با منابع و اهداف است كه خود موجب نابهنجاري در فرم (ساختارها وروندها) و محتوا (پيام وارزشهاي نهفته در آن) شده است .
قصد سياه نمايي و تخريب تلاشهاي انجام شده در ميان نيست. ليكن مقايسه اي ميان منابع و ثروت غني كه به بركت انقلاب اسلامي و نيروي جوان و با انگيزه و ملتهاي تشنه معارف اصيل در منطقه هر ناظر مطلع و منصفي را به دغدغه و چاره جويي وامي دارد.
اين در حاليست كه ايران يكي از خبرسازترين كشورهاي جهان و منطقهي ما از كانونهاي توجه جهانيان است. امروز ايران به دلايلي از جمله اسلام، تشيع، سابقه ي تمدني و فرهنگي ،مدل حكومتي، رهبري انقلاب، تاثيرگذاري برمنطقه، و ايستادگي در برابر قدرتهاي جهاني به شدت كانون توجه وخبرساز است، اما متاسفانه كمتر اثري از اين كشور و فرهنگ عظيم آن در عرصه رسانه اي جهان است، به عنوان مثال سهم ما از اخبار مربوط به ايران در جهان اندك است. چرا كه اساسا تبليغات سهمگين غرب و رسانه هاي وابسته مانع از حضور كشورها با رسانه هاي ضعيف مي شود.
اين ضعف رسانهاي به شدت كاهنده، هزينه بر و مخرب است. نيازمند توضيح نيست كه رسانههاي مسلط جهاني چهرهي مناسبي از جمهوري اسلامي ايران به جهان معرفي نميكنند به ويژه آن كه اين رسانه ها وابسته به كشورهايي هستند كه خود مستقيما در برپايي و هدايت مناقشات و درگيريهاي منطقه دخالت داشته و منافعشان در گرو تحريف ،جعل و مصادره به مطلوب ساختن وقايع و رويدادها است.
مزاياي رقابتي ايران در حوزه رسانه ها نه تنها در توليد خبر واطلاعات بلكه در نشر دانش و شناختي است كه در سطحي عميق تر و بنيادي تر از خبر قرار دارند. همين يك نكته صرف نظر از ديگر مزيتها كفايت مي كند كه در شكل گيري معارف هزاره سوم ايران اهميتي مضاعف و نقشي بايسته را ايفا كند.
با توجه همه مسائل و مشكلات ياد شده تلاشهاي شايان توجهي از سوي دانشگاهيان ،سياستمداران و برنامه ريزان صورت گرفته است .به عنوان مثال در برنامه هاي توسعه خلا هاي ارتباطي مورد توجه قرار گرفته شده است و همزمان مجموعه اي از تلاشهاي علمي و با هدف كاهش و رفع كاستيهاي رسانه اي انجام شده است. عليرغم اين تلاشهاي ارزشمند، همچنان مسئله و نقص ارتباطي در ايران باقيست و حداكثر تغيير شكل داده است. به نظر مي رسد اين امر و ساير كاستيهاي معرفتي و برنامه اي ناشي از ضعفي عميق تري است كه كمتر مورد توجه قرار گرفته است. تلاش مي كنم با توجه به نكته فوق در ادامه به طور گذرا دو پيشنهاد را در جهت حل مسائل ياد شده مورد اشاره قرار دهم.
1- مدلهاي بينابيني
اگرچه ايران توسعه رسانه اي بارها مورد تاكيد بوده است، ليكن همواره مناقشه اي لاينحل مانع از ايفاي نقش كارآمد رسانه در كشور بوده است. اين مناقشات عمدتا ريشه در عدم هماهنگي هنجارها و فرهنگ رايج سياسي و اجتماعي با رسانه داشته است. رسانه به دليل عدم ابتنا به مرجعي مستقل، بين آرمانهاي حرفه اي و انتظارات سياسي سرگردان بوده و كمتر شاهد شكل گيري رسانه اي مستقل و موثر و از همه مهمتر بر اساس ارزشها و هنجارهاي ملي و اسلامي در كشور بوده ايم.
با اين وجود در سايه ي تجارب دوران پس از انقلاب، نمونه هاي موفقي از رسانه هايي را شاهد بوده يم كه توانستند با درك نيازها و اقتضائات جامعه بر مركب فناوريهاي نوين رسانه اي بنشينند و بيشترين بهره وري را با كمترين هزينه ارائه كنند.
رسانه هاي اينترنتي با ويژگيهاي مشاركتي از جمله ابزارهايي است كه توانسته است به سرعت در جامعه ايراني كاربران قابل توجهي را جلب كند و در بين نسل جوان ايراني مخاطبان وسيعي پيدا كند. البته اين به مفهوم آن نيست كه رسانه هاي ديگر كاركرد خود را از دست داده يا مي دهند بلكه سخن از ويژگي حائز اهميت رسانه هاي جديد است. دسترسي آسان به رسانه هاي جديد و فراهم شدن اين امكان كه هر گيرنده مي تواند فرستنده اي بالقوه با شد قابليتهاي بالايي را در خدمت جريان اطلاعات در جوامع قرار داده است. همه جايي بودن وتعامل در ذات اين رسانه ها نهفته است و اساسا هويتشان بر اساس اين خصلت بنا شده است. همين نكته شالوده سنتهاي رسانه اي را در هم مي شكند، چرا كه در اين رسانه ها هنجارها و ارزشها، خصلتي سيال و پويا پيدا مي كنند و از مرجع واحدي الهام نمي گيرند. كثرت گرايي محتوايي از محصولات اين فرايند است و اين امر اگرچه در بسياري از فرهنگهاي بسته اسباب نگراني شده است ليكن در جوامعي با پشتوانه غني تمدني فرصتي طلايي براي حضور مقتدرانه است.
قواعد رسانه هاي مشاركتي اينترنتي كه اصلي ترين مشخصه هايش بدون كد بودن، رايگان بودن، نداشتن كپي رايت ،غير متمركز بودن و پذيرش مشاركت داوطلبانه است، اجازه مي دهد كه هر فرد رسانه ي خاص خود را داشته يا در رسانه هايي با اين خصلتها آزادانه و يا تا حد بالايي آزادانه مطالب خودرامنتشر نمايد. از اين رو طبيعي است كه اين رسانه ها به شدت مورد علاقه و رجوع مخاطبان باشند. اما همين خصلت ها مي تواند در مواردي از هنجارهاي جوامع عبور كنند. از ين رو به زعم نگارنده مي توان به مدل هاي بيينا بيني انديشيد. مدل بينابيني - كه شالوده آنرا تلفيق مزيتهاي فناورهاي نوين با اهداف و نيازهاي ملي شكل داده - در جوامعي با خصلتهاي فرهنگي ايران مي تواند راهگشاي بسياري از مشكلات بوده ومانع انفعال دربرابر رسانه ها شود . ايران براي نخسين باردرمدل بينابيني خبرگزاري ، خبرگزاري دانشجويان را به عنوان يك رسانهي اينترنتي تجربه كرده است كه هم وفادار به ارزشهاي انقلاب اسلامي بوده و هم به قواعد رسمي متعهد بوده و هم به بخشهاي وسيعي از مردم (دانشجويان) فرصت داده است كه قويا در جريان توليد و گردش اطلاعات مشاركت داشته باشند. ايسنا نه رسانه رسمي بوده نه كاملا غيررسمي، نه محدود به نگاه و رفتار حرفه ايي بوده و نه كاملا داوطلب و غيرحرفهاي، نه روش توليد و توزيع اطلاعاتش از فيلترهاي رسمي و سخت عبور ميكرده و نه صرفا تسليم جريان جديد رسانه هاي اينترنتي كه بدون كد هستند بوده است. اين نوع رسانه مدل خوب و مديريت شدهاي است كه نه ما را در برابر دنياي جديد رسانهاي اينترنتي منفعل ميكند و نه بيگانه.
منظور از مدل بينابيني الگويي عملياتي است كه از ظرفيتها و محاسن فناوري و فرهنگ بطور مكمل استفاده مي كند. همچنانكه در اين نوشتار مورد توجه قرار گرفته است رسانه هاي نوين مملو از فرصتهايي هستند كه در عرصه هاي سياسي اقتصادي و فرهنكي و با سطوح داخلي و بين المللي به اختيار ما در آمده اند. از سوي ديگر در عين حال ضعفها و تهديداتي از قبيل عدم آمادگي زير ساختهاي اجتماعي و نگرانيهاي فرهنگي و امنيتي در مورد اين فناوريها وجود دارد. با اينحال به نظر مي رسد در مدل بينابيني، همچنانكه نمونه هاي تجربي نشان داده اند مي توان به مثالي از وحدت مزيتها و تحديد تهديدات دست يافت.
مدل هاي بينابيني، مدلي است كه هم ايران را از مواهب رسانهي اينترنتي برخوردار ميسازد و هم از آسيبهاي احتمالي مصون.
2- تدوين نظريه جامع رسانهاي
جمهوري اسلامي ايران كه از مباني غني معرفتي برخوردار است، درحوزه ي نظريه پردازي و به ويژه رسانه اي، باكاستي هايي جدي مواجه است. تا آنجا كه به عرصه ي اطلاعات و رسانه برمي گردد، نداشتن نظريه ي جامع و كاربردي رسانه اي به شدت خودنمايي مي كند. ازاين رو بند هايي از قانون اساسي متوقف مانده، قانون هاي عادي در اين حوزه هر بار به محدود كردن آزادي هاي مصرح درقانون اساسي پرداخته، نقد و نقادي كه از ضرورت هاي بيداري ديني و ملي است مصادره ي به مطلوب شده و درهمين حال عرصه ي رسانه اي ايران از سياستهاي مقطعي، برخورد هاي موردي، و به نوعي سردرگمي رنج مي برد.
در نگاهي كلي و اجمالي مهمترين علل اين موارد كه به شدت قابل تامل و نيازمند گرهگشايي هستند از اين قرارند: به لحاظ نظري، نشاني از سر مشقي غالب در راهبري جامع اطلاعاتي ورسانه اي به چشم نمي خورد. به لحاظ حقوقي و قانوني، قوانين موجود بيش از آنكه مدافع و مشوق توليد و گردش اطلاعات باشد، محدود كننده و مانع است، علاوه آن كه در موارد بسياري نيز اساسا قانوني وجود ندارد. به لحاظ بستر سياسي، فعاليت در عرصهي توليد و گردش اطلاعات در كشور پرهزينه است. به لحاظ اقتصادي، اين عرصه با حضور و دخالت انحصاري دولت و حكومت تقريبا غير رقابتي و غيراقتصادي است. به لحاظ اجتماعي به شدت مقولهي اطلاعات كم مخاطب بوده و با مانع كم اعتمادي يا بياعتمادي نيز مواجه است. از منظر تكنولوژي نيز كه كاستيها چه درحوزهي نرمافزارو چه درحوزهي سختافزار، منجر به شكاف ديجيتالي و ارتباطي عميق شده است و به شدت ما را به سوي مصرف كننده بودن سوق ميدهد. اين مقوله، نياز به همت مضاعف دارد، چرا كه حتي اگر در حوزه هاي پيشتر گفته تلاش بايستهاي صورت پذيرد، وابستگي نرمافزاري و سختافزاري سايهي سنگين خود را بر كشور تحميل خواهد كرد و خروج از انفعال را دشوار خواهد ساخت.
اين مسئله تنها متوجه ايران نيست. كشوري همچون چين كه به سرعت در حال تبديل به قدرتي جهاني است، نيزبه دليل نداشتن نظريه ي رسانه اي جامع منطبق با شرايط دوران گذار خود، نتوانسته همپاي پيشرفت در ساير عرصه ها در حوزه ي رسانه اي به ويژه در سطح بين المللي از انفعال خارج شده و موازنه ي رسانه اي برقرار نمايد. گرچه قدم هاي روشني را از حدود يك دهه ي قبل برداشته اند كه يكي از نتايج آن همين "شينهوا" ي جديد و يا شبكه هاي ماهواره اي جديد است.
غربي ها اگر چه الگويشان داراي نقاط ضعف و قوت و تناقضات روشني است اما تكليف خود را با رسانه تا حدود زيادي روشن كرده اند و الگوي خود را يافته اند. جمهوري اسلامي ايران نيز نيازمند تدوين نظريه ي رسانه اي والگوي مناسب خويش است. اگرچه قانون برنامه چهارم توسعه، توسعه ي رسانه اي را مورد توجه قرارداده، اما متاسفانه ازاين موضوع بنيادي غفلت ورزيده است. اينك پيش از هر اقدام ديگري بايستي عرصه سياستي را با تدوين نظريه اي كه متضمن شناخت متفاوتي از رسانه و ابعاد آن است هدايت كرد. مهمترين ضعفهاي ناشي از عدم نظريه اي كه شكل دهنده نظام معرفتي در حوزه رسانه اي كشور باشد در ذيل مورد اشاره قرار مي گيرد:
الف- مالكيت
نمودار مالكيت رسانه هاي كشور، بيانگر انحصار رسانه هاي مهم و وابستگي قريب به اتفاق انواع رسانه هاي كشور به نهادهاي حكومتي، دولت و يا يارانههاي دولتي است. پس از رسانه هاي حكومتي و دولتي يا حزبي، رسانه هاي غير حزبي در يايين ترين و متزلزلترين جايگاه قرار گرفته اند. در ذيل چنين واقعيتي، شاهديم كه منزلت ملي بودن به دولتي بودن و منزلت مستقل بودن به حزبي بودن، تنزل داده شده و علاوه بر اين، استقلال تحريري به موضوعي به رسميت ناشناخته و نامستقر در ساختار رسانه اي ما تبديل شده است. بنابراين طبيعي است كه جريان اصلي اطلاعات، يك سويه بوده و ماهيتي دولتي يا حزبي پيدا كند. از اين رو، اگرچه تكثر عددي رسانهها امري ذاتا مثبت است اما روشن است كه توسعه رسانهاي بدون تغيير در مدل مسلط مالكيت و مهمتر، بدون پذيرش استقلال تحريري و پايبندي به صحت، بيطرفي و همه جانبهنگري، منجر به تكثر حقيقي و استقرار چند صدايي نخواهد شد. اين در حاليست كه پيشرفت فناوري اقتضائات جديدي را پيش رو قرار داده كه بر آن اساس مي توان به بسط مالكيت و مديريت رسانه ها با استفاده از ظرفيتهاي غير دولتي اقدام كرد، اما به طور مثال 30 سال پس از انقلاب شكوهمند اسلامي انحصار شبكههاي راديو و تلويزيوني با جبران ضعف رسانهاي كشور ناسازگار است. اين كه بايد رسانهي مادراز قدرت و منزلت والا و منحصر بفردي برخوردار باشد، امري مقبول و پسنديده هست، اما اينكه ساير ظرفيتها در اين حوزه بر كار گرفته نشود به نظر نميرسد با هدف جبران كاستيها سازگار باشد، مخصوصا در عرصهي بينالمللي، رسانه ها يي كه با پشتيباني بخش خصوصي ايران راهاندازي شوند، ميتوانند براي شبكههاي بينالمللي ما مكمل باشند. درعرصهي ملي نيز بايد بدانيم كه اطلاعات را نبايد صرفا درحوزهي سياسي تعريف كرد. انحصار صوت و تصوير درايران قطعا مانع بكارگيري بخش بزرگي از ظرفيتهاي داخلي براي توليد و گردش اطلاعات معتبراست.
تجربه ثابت كرده است كه انحصار در مالكيت، توليد، توزيع و دريافت اطلاعات، همه مانع حق دسترسي يكسان به اين نياز اساسي و مغاير با توسعه فضاي عمومي بوده و نهايتا موجب فقر و انفعال اطلاعاتي كشور خواهد شد، لذا نيازمند برداشتن گامهاي جدي تر براي استقرار جريان واقعي و دو سويه اطلاعات در كشور هستيم. در اين جريان، مخاطب مفهومي وسيع و چند وجهي مي يابد. ديگر فقط اين مردم نيستند كه مخاطب و مصرف كنندهاند بلكه تصميم گيرندگان خود به همان اندازه مخاطب مردم اند و مردم نقش و سهمي تعيين كننده و تصميم ساز در جريان اطلاعات خواهند داشت.
ب- آموزش و پژوهش
نقش زير ساختي آموزش و پژ وهش در توسعه ارتباطات و توسعه رسانه ها از جمله محورهاي شايان توجهي است كه هيچگاه از اهميت آن كاسته نخواهد شد.در اين زمينه مي توان به ضعف بنيه نهادهاي علمي و تحقياتي اشاره كرد كه نتوانسته است در مسير رسانه اي مطلوب قرار بگيرد .ارتقاء سطح كيفي اين رشته با توجه به ابعاد بين رشته اي و حضور فعالانه در گرايشهاي مرتبط، از ضرورتهاي داشتن نظام رسانه اي غني و مقتدر است كه در آموزش و تحقيق بايستي مورد توجه قرار گيرند. همچنين قرار گرفتن پژ وهشهاي ارتباطي در مدا ر فعاليتهاي ارتباطي و سانه اي از ديگر پيش نيازهاي انتشار پيامهاي اثربخش و كارا در عرصه جهاني است.
ج- تكنولوژي
فناوري زماني مي تواند به خدمت يك ملت درآيد كه در جهت نيازها و كاستيهاي آن جامعه مورد باز تعريف قرار گيرد. مرعوب شدن در برابر فناوري و پذيرش بي چون و چراي آن در حقيقت، اسارت تدريجي است كه استعمار و بردگي تجربه گذشته بسياري از ملل امروز است.
در اين باره پيشتر گفته شد كه از يكسو تجهيز به تكنولوژي ارتباطات يك ضرورت اجتنابناپذير است و از سوي ديگر وارد كننده و مصرف كننده ي صرف بودن تهديدهايي را در پي خواهد داشت. بايد به توليد نرمافزار و سختافزار به عنوان يك استراتژي ملي انديشه شود. شبكههاي ملي يك اصل غيرقابل انكار است. ديتاسنترهاي داخلي و ملي با مقولهي استقلال و امنيت كشور گره خورده است. در دنياي امروز عليرغم همهي تضمينهايي كه در عرصهي حاكميت اينترنتي و ارتباطي داده ميشود هيچ كشوري نميتواند و نبايد صرفا وابسته باشد. اگر روزي در اين حوزه خطري بخواهد كشوري را تهديد كند و بخواهند كشوري را از جهان ارتباطات قطع كنند يا سيستمهاي داخلياش را مورد هجوم قرا دهند يا ديتاهايش را مصادره كنند، طبيعي است كه جمهوري اسلامي ايران از نخستين اهداف باشد. بايد در اين مورد جديتر و سريعتر انديشه كرد و تصميم گرفت.
د - رسانه هاي سنتي (راديو، تلويزيون، نشريات ، روزنامهها و خبرگزاريها)
• رسانههاي صوتي و تصويري: در اين حوزه صدا و سيماي جمهوري اسلامي گامهاي موثري را درسطوح داخلي و بينالمللي برداشته است. تنوع شبكههاي داخلي و استاني به همراه شبكههاي برون مرزي و بينالمللي غناي خوبي به اين رسانهي مادر بخشيده است. اگر چه در راهاندازي شبكهي عرب زبان "العالم" و انگليسي زبان "پرس تي وي" دچار تاخير تاريخي هستيم اما به هر حال گامهاي ضروري و موثري بودهاند كه موجب نوآوريهايي هم شدهاند به ويژه اين موضوع دربارهي پرس تي وي مصداق بيشتري دارد. گرچه همچنان در آغاز اين ره به سر مي بريم.
ياد داشته باشيم ما براي مطرح بودن در ميان رسانههاي جهان نيازي به آن نداريم كه پيرو بيچون و چراي رسانههاي بزرگ جهان باشيم و مدلهاي آنها را عينا تقليد كنيم. ما نه شوروي سابق هستيم كه نياز به "تاس و پراودا" داشته باشيم و نه آمريكا و انگليس كه نياز به "سي ان ان" يا "رويترز". در مواردي متاسفانه هم در عرصه ي داخلي و هم بين الملل به سوي بازتوليد مدل هاي ديگران به ويژه "تاس و پراودا" كه دورانشان گذشته و امتحانشان را نيز پس داده اند حركت كرده ايم. حال آن كه روسيه خود با گذر از مدل هاي پيشين از" تاس" به "ايتارتاس" رسيده است. ما ايران هستيم و ميتوانيم مدلي از جنس بوم خود داشته باشيم كه فرهيخته، صادق و پاك ، خلاق ، انساني و جامع نگر و در عين حال نافذ و پرمخاطب باشد. البته تجربههاي حرفه اي و فني ديگران گرانسنگ است. مدل ما به ويژه در عرصه ي بين الملل بايد آشنابه زبان ملت ها و نيازها و خلا هاي رسانه ايشان بوده و قدرت پوشش و تاثيرگذاري وسيعي داشته باشد. چرا كه رسانهي بي اعتنا به مخاطب يا رسانه اي كه ديده يا شنيده يا خوانده نشود، اصلا رسانه نيست و اين از بلايايي است كه برخي از شبكه هاي خبري كشور را كه طول و عرض وسيعي نيز دارند گرفتار كرده است، به گونه اي كه بعضا آنها بيشتربه يك شبكه ي برون مرزي نزديكند تا بين الملل. هم اينك در هياهوي رسانه هاي مسلط جهاني كه بسياري از واقعيت هاي مهم كه بامنافع قدرت ها ناسازگارند ناديده گرفته مي شود ، استخدام زبان و نقاط توجه متفاوت، مخاطباني وسيع خواهد داشت. آنچه در مورد رسانه هاي پيش كسوت موجب كج كاركرد و يا عدم تاثير مي شده است غير معطوف بودن اين رسانه ها به نيازهاي و شرايط اجتماعي و فرهنگي جامعه ايراني و منافع حقيقي آن در جغرافياي منطقهاي و بين المللي است. اگر نگاهي به آسيب ها ي اجتماعي و مسائل فرهنگي و معضلات اقتصادي موجود در جامعه ي ايران بياندازيم، طبعا انتظار مي رود رسانه به عنوان عضوي موثر در اين چرخه به ايفاء نقش مقتضي بپردازد. با اين وصف كمتر اثري از نقش فعالانه رسانه در تناسب با شرايط موجود در ايران مشاهده مي شود. از سوي ديگر و در گستره اي وسيع تر، امروزه منافع بر اساس موقعيت بالقوه اي تعريف مي شود كه يك كشور مي تواند در مجموعه مشخصي داشته باشد در اين صورت اگر بپذيريم كه رسانه ابزاري در جهت ارتباط با مشتريان فرهنگ و تمدن ايران اسلامي است، براستي تا چه اندازه از اين ابزار در جهت منافعمان استفاده كرده ايم؟
• خبرگزاري ملي: نگاه محدود و يكسويه به روايت رويدادها، عقبماندگي تكنولوژيك، ضعف نيروي انساني، برخوردارنبودن ازسياست رسانهاي جامع، جايگاه نازل در هرم اداري، تغييرات پي درپي و انحصار تغييرات مديريتي به دولت آن هم در سطح يك وزارتخانه، اين خبرگزاري را به يكي از ضعيفترين نمادهاي رسانهاي كشورتبديل كرده است. اين رسانه اگر به تعريفي ملي از خود دست يابد و عناصر كارآمد بر آن مديريت نمايند قطعا ميتواند مدعي نافذترين خبرگزاري منطقه باشد. اين خبرگزاري امروز درعرصه بينالمللي حتي براي انجام پرسش از سياستهاي جهاني در كنفرانسهاي خبري غايب است چه رسد به عرصه هاي اجتماعي ،فرهنگي و اقتصاد بين الملل. در حوزه داخلي نگاه حزبي و رسمياش به آن اجازه پوشش خلاقانه و جامع از رويدادهاي كشور نميدهد. اين خبرگزاري نيازمند بازتعريف دراين موارد است؛ الف -جايگاه خود در هرم اداري كشور و عوامل موثر بر تغيير و تحول مديريتي ب- وظايف رسانه اي ج- استقلال تحريري وپروسه ي توليد و توزيع خبر د:
سياست هاي كنترلي ه- ادبيات رسانه اي و: اولويت هاي خبري
• خبرگزاريهاي جديد: قطعا شكلگيري خبرگزاريهاي جديد قدم ارزشمندي در ايجاد تنوع، فضاي رقابت و گسترش فضاي رسانهاي ايران بوده است، اما اين رسانهها عليرغم تعدد، درموارد بسيار خبرگزاري به مفهوم واقعي نيستند و برخي نيز كه موثرند و بالقوه داراي ظرفيت، حضور قوي بينالمللي ندارند. بايد براي اين رسانهها استقلال عملي بيشتري قائل شد و در عرصه جهاني نيزامكانات حضور موثر آنها را فراهم آورد. در مواردي اين رسانهها به دليل عدم وابستگي به دولت بهتر از خبرگزاري جمهوري اسلامي ميتوانند درعرصه جهاني عمل كنند و قدرت مانور بيشتري خواهند داشت.
• روزنامهها ونشريات داخلي: شكاف فاحش بين شمار تحصيل كردگان و شمارگان روزنامه ها و نشريات كشور، حاكي از وضعيت نابسامان اين بخش رسانه اي كشور است. طرفه آن كه همين شمارگان محدود نيز عموما در انحصار روزنامه ها و نشريات دولتي است. دولت نيازمند رسانه است و بايد آن را توسعه دهد، اما اين نبايد مانع توسعه ي رسانه هاي حزبي و خصوصي باشد. در كشوري چون ايران، ارزش گردش اطلاعات كمتر از بهداشت و آموزش و پرورش نيست. بنابر اين، حمايت مادي ومعنوي از رسانه ها و پذيرش تكثر قانوني در اين عرصه در حد اكثر ممكن، امري ضروري است. در عين حال دخالت در استقرار تحريري رسانه ها بايد امري مذموم و ناپسند دانسته شود. برخوردهاي قضايي به حداقل رسيده، احكام توقيف متوقف شده و در صورت احراز تخلف، مجازات به جريمه ي مادي تقليل يابد يا در موارد بسيار شديد، صرفا تقاضاي تغيير در سردبير يامدير مسئول شود.
مطبوعات از عوامل محرك جوامع و ابزاري موثر در نظارت اجتماعي هستند و همين خصلت در كنار مانايي و تاريخي شدنشان، نقش موثر تري را در كنار ديگر رسانه ها ايجاد كرده است. با اين وجود تمركز مالكيت دولتي و اقتصاد رانتي مانع شكل گيري فرهنگ مطبوعاتي در راستاي اهداف ياد شده است.با توجه به ماموريتهاي فوق براي رسانه مطبوعاتي، گسترش رسانه هاي محلي و بين المللي در كشور ما همچنان مورد بي توجهي قرار گرفته اند. همچنانكه نشريات محلي از اركان مردمسالاري به شمار مي رود نشريه بين المللي پيوند دهنده علايق ميان ملتها با يكديگر است.
• روزنامه و نشريات بينالمللي: عدم برخورداري از روزنامهها و نشريات بينالمللي از تاخيرت تاريخي و غيرقابل توجيه كشوراست. چه در پهنه كشورهاي فارسي زبان، چه در پهنه كشورهاي همسايه و چه در جغرافياي اسلامي و چه در آفريقا و آمريكاي لاتين ايران فرصتهاي بسيار مناسبي براي راهاندازي مطبوعات كثيرالانتشار و نشريات مختلف برخوردار است و ميتواند مستقيما و يا با واسطه اقدام نمايد. براستي اين همه دفاتر پر هزينه ي خارج از كشور از رايزنيها تا دفاتر فرهنگ اسلامي ودفاتر صدا و سيما و خبرگزاري و غيره نمي توانند پشتيبان چنين حركت مهم اما بسيار ساده و در دسترس باشند كه سالها پيش از سوي رقباي ايران نيز تجربه شده است؟ آيا جاي ترديد دارد كه در مواردي آثار آن قطعا از اين دفاتر بيشتر است؟ جالب آن كه بسياري از اين دفاتر حتي از ارائه ي سايتي كارآمد كه معرف فعاليتهايشان باشد عاجزند. در كشورهاي اروپايي و غرب نيز به دليل قوانين موجود، انتشار اين نشريات ممكن و مقدورتر است و مخصوصا در شرايطي كه ايران نياز به ارتباط با افكار عمومي غرب به ويژه در موضوع هسته اي دارد اين موضوع ضرورتي دو چندان پيدا ميكند. به راستي توجيه نيست كه چرا ايران قانوني براي راهاندازي روزنامههاي بينالمللي ندارد؟ البته معلوم است كه اقتضائات روزنامه يا هر نشريهي بينالمللي با انتشار نشريه اي ايراني به زبان عربي يا انگليسي به عنوان مثال روزنامه ي اطلاعات فعلي كه انگليسي منتشر مي شود تفاوت بنيادي دارد.
ه - رسانههاي اينترنتي و فرصت موازنه ي اطلاعاتي:خصلت "كهكشاني" اينترنت، اين پديده را به عنوان بزرگترين دستاورد ارتباطي معاصر معرفي كرده است. اينترنت با سه خصلت "بينامتني"، "تعاملي" و "چند رسانهاي" خود بر همهي نمونههاي رسانهاي ديگر اثر گذشته و خود منشاء شكلگيري رسانههاي جديد شده است. رسانه هايي كه مفاهيمي جديد از ژورناليسم، ژورناليست، پروسه ي توليد و توزيع اخبار، مالكيت رسانهاي و استقلال رسانهاي را ارائه ميدهند.
در مدل رسانهاي جديد، مصرف كننده ديگر مصرف كنندهي محض نيست و خود ميتواند توليد كننده باشد. قدرت و فرصتي كه اينترنت براي عموم مردم فراهم ميكند به آنها اجازه ميدهد كه حجم انبوه و بيپاياني از اطلاعات را توليد كرده و به گردش درآورند. اينترنت به شدت رسانه هاي رسمي را تحت تاثير قرار داده و مقولهي پنهانسازي را به شدت دشوار ميسازد. چند صدايي، شفافيت سرعت و گريزاز محدوديت از ديگر كاركردهاي اينترنت است. اينترنت به آحاد شهروندان فرصت فعاليت، مالكيت و حضور بينالمللي رسانه اي ميدهد و جغرافيا را بي معني ميسازد. در عين حال رسانه هاي اينترنتي با مقولاتي چون مسؤوليت پذيري، تداوم، و دقت در چالشند.
همينطور اينترنت براي كشورهايي كه بيشتر مصرف كننده ي اطلاعات هستند تا توليد كننده و توان توليد اطلاعاتشان اندك است ميتواند نقش اسب تروا را بازي كند. اما راه حل، كنترل دسترسي و سرعت اينترنت نيست، بايد توليد منابع معتبر و تنوع اطلاعات داخلي را افزايش داد و الگوهاي بومي معرفي كرد.
• جهاد و جنبش اطلاعاتي
تا توليد كننده ي اطلاعات نباشيم به مرحله ي موازنه و خروج از انفعال نمي رسيم. اين مهم نياز به جهاد و جنبش اطلاعاتي دارد كه صرفا از عهده ي دولت برنمي آيد و بايد همگان را در آن مشاركت داد. خوشبختانه گسترش دانشگاه ها و مراكز آموزش عالي و حوزه هاي علميه به همراه نهاد هاي فراوان پژوهشي ، فرهنگي و آموزشي ديگرو همچنين گسترش سواد عمومي امكان بهره گيري فزاينده از اينترنت و رسانه هاي جديد مشاركتي را براي ايجاد منابع بومي و توازن اطلاعاتي فراهم مي آورد. در مقابل اگر غفلت صورت پذيرد، انفعال در برابر سيل اطلاعات وارداتي ناگزير خواهد بود. بايد به سرعت به سمت همگاني كردن توليد اطلاعات رفت و همزمان سايتهاي الگو و موتورهاي جستجوي قوي و كارآمد داخلي را هم در سطح علوم و هم در سطح عموم راه اندازي كرد. جالب است بدانيم كه نه تنها داراي كندي در توليد اطلاعات هستيم بلكه در استفاده و گردش اطلاعات توليدي موجود در كشور نيز به شدت دچار ضعف هستيم كه اين خود غصه اي مضاعف است. بسياري از نهادها و سازمان ها با اينترنت وفضاي مجازي بيگانه اند و بسياري ديگر حتي سازمانهاي بزرگ علمي و رسانه ايمان به استفاده ي حداقلي از آن قناعت كرده اند. بسياري ازهمين سا يتهاي موجود هم در ارائه ي خدمات به مخاطبان با دشواري ها وكاستي هاي فني فراون مواجه اند. اطلاعات بسياري كه مي تواند مفيد جامعه باشد در بايگاني ها و كتابخانه ها خاك مي خورد و گرد ش اطلاعات كه از گردش سرمايه مهمتر است مورد كم توجهي قرار گرفته است. حال آنكه نه توليد اطلاعات آنچنان كه بعضا تصور مي شود دشوار است و نه به گردش در آوردن اطلاعات موجود. خوشبختانه گام هاي خوبي در كشور برداشته شده اما د رمقايسه با بسياري از كشورها كه هر دو مقوله ي دسترسي به اينترنت و توليد اطلاعات را با هم مورد توجه قرار داده اند، شتاب بسيار پاييني داريم. ما نيازمند بسيج همگاني در اين زمينه هستيم و الا صرفا مصرف كننده گاني آن هم در حد متوسط از اينترنت خواهيم بود.
چهارشنبه|ا|16|ا|بهمن|ا|1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
-