واضح آرشیو وب فارسی:واحد مرکزي خبر: با كابل دوقلو كه سرش را لخت كرده بودند بر تن برهنه ما مى زدند
برگي از تاريخ انقلاب/6
حجت الاسلام جعفر شجوني از مبارزان باسابقه و عضو مشترك شوراي مركزي جامعه روحانيت مبارز و حزب موتلفه اسلامي در گفتگويي به بيان خاطراتي از دوران مبارزه و دعوهاي سياسي پس از انقلاب پرداخت.
شجوني درباره مخالفت ملي-مذهبي ها با لايحه قصاص در سال 60 گفت: در خصوص لايحه قصاص، قرآن مى گويد: چشم به چشم، گوش به گوش، دندان به دندان و... ملى ـ مذهبى ها درخصوص لايحه قصاص مغرضانه و بى انصافانه گفتند كه اينها مى خواهند كشور كورها و كرها و چلاغ ها و...را درست كنند. حالا يك سؤال دارم از آن زمان كه ما اين قانون را تصويب كرده ايم، كشور ما شده كشور كورها و كرها و چلاغ ها !اينها تهمتى بيش نبود. اين قانون قرآن است. همين عملكردها و سخنان را داشتند كه امام به آنها گفت مرتد!
اين نماينده دور اول و دوم مجلس درباره همايش اخير مجلس با عنوان 30 سال قانونگذاري اظهار داشت: چند وقت پيش همايش ۳۰سال قانونگذارى را در مجلس داشتيم. ما هم در آن جلسه دعوت بوديم. در آنجا ته دل من اين سؤال ماند كه بعد از ۳۰سال حرف اول را قانون مى زند يا رابطه دلم مى خواست با صداى بلند اين سؤال را بپرسم، منتهى ترسيدم بگم كه شما مجلس ما را خراب كرديد! پس مى توانيم نتيجه بگيريم كه يكى از دلايل به وقوع پيوستن انقلاب وابستگى شديد به بيگانگان از جمله امريكا بود
اين مبارز قديمي درباره لزوم مردمي بودن انقلاب نيز گفت: حدود ۸ سال پيش، آيت الله خامنه اى رفتند اصفهان. سيل جمعيت غوغا مى كرد، يكى از روزنامه هاى ايتاليايى نوشته بود وقتى آيت الله خامنه اى وارد اصفهان شد به گونه اى بود كه گويى حضرت عيسى(ع) وارد اصفهان شده است.وقتى يك حكومت و رهبرى مردمى باشد، اين گونه هم اتفاق مى افتد ولى وقتى حكومتى از بطن مردم نباشد به طرف آن لنگه كفش پرتاب مى كنند و با كفش مورد استقبال قرار مى گيرد. با آن رژيم نمى شد ادامه كار داد، كما اينكه آيت الله خمينى در ابتدا براى شاه نامه مى نوشت و حتى يكبار به نمايندگى از آيت الله بروجردى با شاه ملاقات كرد. امام از اول هم نمى خواست عكسش را بگذارند داخل اسكناس امام ابتدا قصد اصلاح امور را داشت اما وقتى ديد، اصلاح پذير نيستند انقلاب كرد.
شجوني همچنين با ذكر خاطره اي از دوران مبارزه گفت: اواسط سال ۵۷ بود. در منزل ما ۱۲۰ نفر از روحانيون و غيرروحانيون از جمله مهندس بازرگان و آقايان شهيد بهشتى و شهيد مطهرى جمع بودند. آقاى بازرگان خطاب به حضار در جلسه گفتند: به جاى اين جلسات يكى برود نوفل لوشاتو و به آيت الله خمينى بگويد آقا شما چه مى گوييد شاه برود، شاه برود! مگر شاه مى رود من كه صاحب خانه بودم گفتم: آقاى بازرگان، فرض كنيد اينجا پاريس است و من هم در كنار امام نشسته ام. آيا من جرأت دارم كه به امام بگويم از موضع خود عقب نشينى كند !امام چيز ديگرى بود، امام دل به مرگ زد و با اين جرأت و جسارت پيروز شد.
وي درباره نقش فداييان اسلام و نواب صفويدر پيروزي انقلاب اسلامي گفت: از جوانى كه به قم مى رفتم، يك مدرسى بيش از ديگران براى من جلوه داشت. اين فرد حاج آقا روح الله خمينى بود. يك رهبر بزرگ هم داشتيم كه آيت الله بروجردى بود. مقام معظم رهبرى هم در مصاحبه اى كه داشتند فرموده بودند كه امام و نواب صفوى بيش ازديگران براى من جلوه كردند. بنده، آقايان آيت الله خامنه اى، شهيد محلاتى، مرحوم لاهوتى، شهيد بهشتى و شهيد مطهرى، همه جذب نواب صفوى و امام شدند. الآن همه كسانى كه در رأس مملكت هستند، اول فدائيان اسلام بودند و بعد شدند فدائيان امام.
شجوني همچنين خاطره اي قابل تامل از شكنجه هاي دوران پهلوي تعريف مي كند و مي گويد: خاطرات تلخ ما شكنجه هايى بود كه مى ديديم. مگر ما چه گناهى كرده بوديم كه با كابل دوقلو كه سرش را لخت كرده بودند بر تن برهنه ما مى زدند، وقتى كه مى زدند، يك تيكه گوشت بدن را هم با خود مى كند. بعد از اين مراسم ما را داخل دستگاهى به نام آپولو مى بردند. آپلو دستگاهى بود شبيه ماهواره هاى فضايى! دست با دو تا شير فلكه پرس مى شد. پا مى رفت در دستگاه چدنى با دو تا شير فلكه بسته مى شد. دركنار همT يك ديوارى از ترانسماتور با ۱۰۰ تا ۲۰۰ عدد گيره وجود داشت. گيره ها را به گوش، صورت و اعضاى بدن وصل مى كردند و آن گاه برق را وصل مى كردند. بعد يك كلاهخود بزرگ از بالا به صورت اتوماتيك روى سر قرار مى گرفت. يك چكش برقى هم از بالا به كلاهخود مى خورد. يك دستگاه اتوماتيك لولادارى كه من اسمش را گذاشته بودم «كوه» به صورت مداوم به كف پا برخورد مى كرد. از يك طرف برق بدن را مى گرفت و ول مى كرد، آن چكش هم به آن كلاهخود مى خورد و صدا را صدبرابر مى كرد. «كوه» هم كه بر كف پا مدام برخورد مى كرد و اين وضعيت حدود ۳۰ تا ۴۰ دقيقه ادامه داشت.
وي افزود: حالا شما تصور كنيد كه با اين اوصاف چه حالى بهتان دست مى دهد ! يكبار پس از اين همه شكنجه هاى مداوم، يك آن حالت خودكشى به من دست داد و تصميم گرفتم كه خودم را بكشم. براى همين وقتى از دستگاه به بيرون پرتم كردند و روى زمين افتادم، سرخود را چند بار محكم به زمين كوفتم! شكنجه گر آمد و گفت كه چرا سرت را به زمين مى زنى ؟گفتم مى خواهم بميرم. گفت: به جهنم! اين جا اينقدر مثل تو مردن، تو هم يكى مثل آنها! من ديدم مثل اين كه خيلى دوست دارد من بميرم، براى همين من هم تصميم گرفتم كه مقاومت كنم و ميدان را خالى نكنم.
شجوني همچنين به خاطره جالبي اشاره مي كند و مي گويد: آن زمان ساواكى ها به نام روحانيون از دستگاه پول مى گرفتند و نامه مى نوشتند كه ما به فلانى و يا فلانى پول را داديم. يك روحانى بود كه همه كاره بيت آيت الله بهبهانى بود به نام سيدابراهيم ابطحى. ايشان باخبر بود كه كدام يك از روحانيون اين پول را مى گيرند. سيد ابراهيم گفت كه تا به حال تنها ۲ نفر پول نگرفته اند يكى شيخ جواد فومنى و ديگرى شما آقاى شجونى.
اين عضو جامعه روحانيت مبارزه درباره چگونگي ايجاد كارگزاران سازندگي هم گفت: كارگزاران به پاى آقاى هاشمى نوشته شده است. اگرچه جديداً مى گويند كارگزاران همه كاره اش محمد هاشمى و عطريانفر و مرعشى و كرباسچى شده اند! متأسفانه اخيراً هم حركت ناشايستى را انجام دادند و بيانيه تحكيم وحدت ها شاخه علامه را كه برخلاف سخنان و مواضع رهبرى و مردم بود چاپ كردند. اسرائيل هم از آنان تعريف كرد و ما هم متأسف شديم! البته آقاى هاشمى اهل اين حرف ها نيست! ما بايد دعا كنيم و از خدا بخواهيم كه انقلاب ما بدون اين بگو مگوها پيش رود.
شجوني درباره ريشه اختلافات سياسيپس از انقلاب هم گفت:اين عناوين ساخته و پرداخته دست كسانى است كه حب جاه و رياست داشتند، آمدند يك جمعيت يكپارچه را دو شقه كردند!همان كسانى كه مجمع روحانيون را درست كردند. آقايان خوئينى، كروبى و... آنهايى كه مى گفتند انشعاب كرديم. همين انشعاب شد فتنه!
وي درباره نظر امام درباره انشعاب در جامعه روحانيت مبارز گفت:امام(ره) مخالف بودند. امام را به موافقت واداشتند! به امام(ره) گفتند كه جامعه روحانيت مبارز تهران، پاسخگوى سؤالات و ابهامات جوانان و دانشجويان و كشاورزان و... نيستند و اين ما هستيم كه توان پاسخگويى به اين قشر را داريم.
شجوني افزود: هر فكرى كه مى كردند. شيطان مى گفت اين فكر را بكنيد! ولى آنها رفتند براى اميال و هواهاى نفس خويش جامعه روحانيت مبارز را دوشقه كردند! چپ و راست! «يون» و «يت» هم از آن زمان آغاز شد.يك بار يكى از من سؤال كرد كه تو از «اينهايى» يا از «اونايى» گفتم كه ما در انتخابات به «يان» رأى داديم. گفت: «يان» كيه گفتم: وارطان وارطانيان ارمنى! چراكه نه «يون» دارد و نه «يت»!اينها، همه بازى است. انشعاب يك فتنه بود.
وي درباره اظهارنظر كروبي مبني بر رضايت امام از انشعاب در جامعه روحانيت مبارز گفت: جواب آقاى كروبى اين است. مرحوم خلخالى هم مى گفت كه من حاكم شرع امام هستم! ولى تمام احكام خلخالى را به قول غربى ها كه امام OK نمى داد!امام با اين انشعاب موافق نبود! ايشان هميشه به با هم بودن و اتحاد روحانيون، معتقد بودند. ايشان هميشه مى گفتند كه دور هم جمع بشويد اگرچه به اندازه يك چاى خوردن.
وي افزود: آن زمان رفتند سراغ حاج احمد آقا، آن قدر با ايشان صحبت كردند و رفتند وآمدند تا ايشان را راضى كردند.ايشان با امام صحبت كردند، امام هم فرمودند حالا كه اصرار داريد و فكر مى كنيد ضرورت دارد، اين كار را انجام دهيد. آن زمان هم ۳۰ ميليون تومان به آنان كمك كردند تا استارت كار زده شد. البته يك شرطى هم برايشان گذاشتند كه آنان عمل نكردند، آن شرط اين بود كه امام(ره) فرمودند: «به يكديگر پرخاش نكنيد.» اما اينها اولين كارى كه كردند پرخاش بود! تقريباً يك ماه پس از تشكيل مجمع روحانيون، امام(ره) در يك سخنرانى به اسلام امريكايى حمله كردند. روزنامه هاى آن زمان هم به اين موضوع پرداختند. مجمع روحانيون در اولين اقدامش، اسلام امريكايى را در قالب جامعه روحانيت مبارز تهران تعريف كردند. آقاى مهدوى كنى در اين خصوص مى گويند كه من رفتم خدمت امام و گفتم به ما مى گويند كه مظهر اسلام امريكايى هستيد. امام گفته بودند، استغفرلله اين حرف ها چيست
اين عضو مركزي جامعه روحانيت مبارزدرباره اين كه چرا نداى دولت وحدت ملى از درون جامعه روحانيت مبارز سر داده شد، گفت: نه. اصلاً. مال اصلاح طلبان بوده است. تكذيب هم شد!
وي در پاسخ به اظهارات ناطق نوري هم گفت: درمصاحبه اخيرش يك چيزى گفته بود و من هم آن را خواندم. ولى پاسخ همان آقا هم اين است كه اينجا لبنان نيست! اگر بنابر وحدت ملى بود بايد در زمان بحران ملى اجرا شود.
نظرات كاربران:
چهارشنبه|ا|16|ا|بهمن|ا|1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: واحد مرکزي خبر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 143]