واضح آرشیو وب فارسی:خراسان: ميوه بودن ارزش نيست
تقي زاده- وقتي توي يخچال يك خانواده به طور چشمگيري ازميوه و شيريني واين جور چيزاي خوشمزه پر شود، بايد مطمئن بود كه ميهماني بزرگ در راه است. ما ميوه ها كه جايمان معمولا در طبقات پايين يخچال است وجاهاي بهتر وقشنگ تر را مي گذارند براي شيريني ها !آن هم چه شيريني هايي! يكي از آن ديگري خوش آبرنگ تر ودلفريب تر!اون قدر تازه وشيرين و خوشمزه به نظر مي رسد كه ما ميوه ها هم دهنمون آب مي افته واز لب و لوچه مون آب ميوه جاري مي شه تا اين كه از ميوه بودنمون پشيمون مي شيم و آرزو مي كنيم كاش ما هم »شيريني « آفريده مي شديم .....ولي باز كمي فكر كرديم كه :اي بابا ما كه شانس نداريم اگه خداي نكرده شيريني شديم ممكن است از آن شيريني هايي بشيم كه مردم مي ذارن سرقبر مرده هاشون !يا فوقش از اين نون قندي ها يا دونات ياكاك مي شيم !....نه بابا ما شانس نداريم هيشكي هم تضمين نمي كنه كه يه روز تبديل به يك شيريني نارنجك پرقدرت وخوشمزه وپر از خامه بشيم يا از اون شيريني هاي خامه اي و مربايي كه با بريده هاي ميوه ها و ژل و هزار محصول خوشمزه ديگه تزيين ميشن !پس فعلا دست نگه مي داريم وسعي مي كنيم از روزگار ميوه بودنمان نهايت لذت و استفاده را ببريم ،حالا كو تا بعد!..... الغرض داشتم مي گفتم كه يخچال پراز ميوه و شيريني شد يعني كه يك ميهماني مجلل در راه است ،اول از همه ما ميوه ها را بيرون مي كشن ودوباره شور وسه باره شور وچهل باره شور مي كنن تا مبادا اندك ميكروبي روي پوستمون باقي مونده باشه و منجر به مريضي و احيانا مرگ ناگهاني يكي از ميهمانان بشه.بنده حقير در تمام عمر ميوه اي ام(يعني ميوه بودنمون) همچين موردي نديده اما شنيده ايم كه بعضي آدم ها گاهي وقتا بي احتياطي مي كنن و با ميوه نشسته خودشونو به كشتن ميدن.البته اين موضوع را وقتي فهميدم كه باغبان با دست هاي خاكي اش من را از درخت چيد و توي جعبه چوبي كوچكي كه كف آن روزنامه پهن شده بود گذاشت و من چون خيلي به مطالعه صفحه حوادث روزنامه ها علاقه مندم از همان موقع شروع كردم به مطالعه روزنامه اي كه زير پايم يعني كف جعبه چوبي پهن شده بود و فهميدم كه ميوه نشسته هم كلي خاصيت نگفته دارد كه بيا و ببين ......بله داشتم مي گفتم كه اول از همه و قبل از آمدن ميهمان ها همه ميوه ها را مي كشند بيرون و هي دستمال مي كشند تا حسابي پوستشون برق بيفته و خوشگل به نظر برسيم !تا به اين ترتيب حداقل توي برق زدن و خوب جلوه كردن از شيريني هاي خامه اي و مربايي و...كم نياورده باشيم !هرچند برق انداختن ميوه پشمالويي مثل كيوي جان خودمان به قيمت از بين رفتن پشم و كركش خواهد بود كه با وجود كچل شدن باز هم نمي شود به كيوي هيچ برقي انداخت ( حتي سه فاز )فقط مي شود با كارد ميوه خوري پوست پر مويش را شكافت و مسحور آن همه چشم هاي ريز و سياه شد!عجب بساطي شده است ،ميوه هم ميوه هاي قديم !اصلا اهل اين همه افه و ناز و ادا نبودند!يك قاچ هندوانه با يك قاچ خربزه آرزو داشتن يك ساعت مجال پيدا كنند و همديگر را از نزديك ببينند ، اما مگر مي شد ؟آن قدر آدم گرسنه و ميوه نخورده آن وقت ها وجود داشت كه اصلا همچين چيزي ممكن نبود !كم كم سيب و انار و انگور و اين جور ميوه هاي سنتي كه از باغ هاي خودمان به دست مي آمد به خانه ها و مغازه ها راه پيدا كردند و يواش يواش برو بيايي راه انداختن و....ولي امان !امان از اون روزي كه برادران شرلي و ديگر فرنگي هاي نمك به حروم پا شون به دربار صفوي باز شد و هر چي دم دستشون بود رو برداشتن به عنوان سوغات وارد كشور كردن و.....!حالا ديگه موز و آناناس و كيوي و غيره نبودن كه ادعاي فرنگي بودن و خارجي بودن و آنور آبي بودن مي كردن!حتي همين سيب زميني خودمون كه يه قطره خون توي رگش پيدا نميشه چون اصلا رگي در بدن نداره! خودشو واسه ما گرفته و به يه زبون ديگه حرف مي زنه و ميگه من خارجي ام، نژاد من اصلاح شده است!من از شما بهترم و...آقا و خانم آناناس كه اصلا قرار نيست روي زمين قرار بگيرن و اگه كسي آرزوي ديدنشونو داره بايد توي سقف مغازه ها دنبالشون بگرده، چون معمولا برخي مغازه دارها و ميوه فروش ها سعي مي كنن ميوه هاي بيش از حد گران قيمت را هر جور شده دار بزنن كه معمولا به دار آويخته شدن آقايون و خانم هاي آناناس از در و ديوار ميوه فروشي ها ديدنيه !
پنجشنبه|ا|17|ا|بهمن|ا|1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خراسان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 270]