تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 29 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):همه گناهان گذشته كسى كه از روى ايمان و براى رسيدن به ثواب الهى معتكف شود، آمرزي...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1816871910




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

گفتن نتوانيم، نگفتن نتوانيم


واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: گفتن نتوانيم، نگفتن نتوانيم


خورشيد به گِل نهفت مي نتوانم

(خيّام)

شهر تهران، جانشين ري باستان، سرگذشت پرنشيب و فرازي داشته است. بهرام چوبينه، وابسته به خانواده اشكاني از آنجا برخاست. او كه برسلسله ساساني قيام كرد و نزديك بود آنان را به انقراض بكشاند، اگر توفيق يافته بود، چه بسا كه واقعه قادسيّه پيش نمي‌آمد و ايران سرنوشت ديگري مي‌يافت.

آنگاه قرنها و قرنها گذشت و آغامحمّدخان قاجار زمام كشور را به دست گرفت. او به خونريزيهاي بسياري دست زد؛ ولي در ازاي آن يكپارچگي كشور را از نو تأمين كرد. يك حسن تدبير هم به خرج داد و آن اين بود كه تهران را به پايتختي برگزيد.

تهران در دامنه البرز مينوي، با هوايي خوش، ابي گوارا، و حلقه بازوان البرز كه عاشقانه او را در ميان گرفته است، بي ترديد از همه شهرهاي ديگر ايران موقعيّتي دلپذيرتر دارد. با اين وصف، چه كسي به خواب مي‌ديد كه زماني به روزي بيفتد كه اكنون افتاده است؟!

دوازده ميليون جمعيّت يا بيشتر، دو ميليون اتومبيل يا بيشتر، صدها هزار موتوسيكلت دودافزا، اين است سرنوشت كنوني او. يك راننده تاكسي

مي گفت: «آدم صبح شاد از خانه بيرون مي رود و شب شادروان بازمي‌گردد!»

گوئي اين دم و دو و راه‌بندان، ساكنان شهر را تخدير كرده است. همه به آن خو گرفته اند، خونسردانه همديگر را نگاه مي‌كنند و مي‌گذرند.

در شماره 29 دي روزنامه «اطلاعات» مقاله‌اي به قلم خانم «فريده عبّاسي» تحت عنوان «آلودگي هوا و سونامي بيماريهاي كشنده» انتشار يافته بود كه تكان‌دهنده است؛ ولي آنقدر موضوع عادي شده است كه ديگر كسي از خواندن آن وحشت زده

نمي شود. مقاله حاوي چند آمار مستند است:

«روزانه 192 تن موادّ آلاينده پخش مي شود، مشتمل بر اكسيدهاي گوگرد، اكسيدهاي نيتروژن، مونواكسيد كربن و هيدروكربن هاي سوخته» كساني كه با شيمي آشنائي دارند، درمي يابند كه چه كانون سمّي مردم را در ميان گرفته است. بر آنها اضافه مي گردد: «شانزده تُن ذرّات لاستيك، بيست تن ازيست لنت ترمز».

در همين مقاله يادآوري مي‌شود كه در سال 1374 نخستين هشدار از جانب متخصّصان داده شد و در بوته اجمال ماند. چرا با گذشت شانزده سال هيچ قدمي برداشته نشد؟ يك معمّاست. دراين مدّت چه تعداد مرگ و مير، چه تعداد معلوليّت بيهوده روي نموده است، خدا مي‌داند.

بار ديگر در سال 1379 طرحي براي بهبود وضع تنظيم مي شود؛ ولي با گذشت يازده سال، اجراي آن باز به فراموشي مي‌افتد. مقاله، مؤدّبانه مي گويد: «به دلائل عمدي يا سهوي!» بار ديگر در سال 1383 حرفش زده مي شود و باز به جايي نمي‌رسد.

در همين مقاله آمده است كه: هشتاد درصد آلودگي هواي كشور (تهران) از طريق خودروها ايجاد مي شود. علتهاي ديگري كه برشمرده شده عبارتند از:

1ـ خودروهاي فرسوده كه ده برابر خودروهاي عادي توليد دود مي‌كنند.

2ـ خودروهاي بي كيفيّت ساخت داخل.

3ـ وجود بنزن كه موجب بروز سرطان خون است و ميزان آن در هواي شهرهاي بزرگ چند برابر استاندارد بين‌المللي است.

«بنا به اعلام اداره كلّ سلامت وزارت بهداشت، «سالانه چهل هزار نفر به دليل آلودگي هوا جان خود را از دست مي دهند.» تأثير آلودگي بر سقط جنين، بيماريهاي قلبي، بيماريهاي تالاسمي و سرطان نيز انكارناپذير است.

***

مسئله مرگ و مير به جاي خود. مردم مي‌ميرند و خلاص مي‌شوند. از آن بدتر عليل شدن، با دردمندي، تنگ نفس و افتادگي زندگي كردن است. آنگاه جنين كه ناقص به دنيا مي‌آيد و تا آخر عمر بايد بار اين نقص را با خود داشته باشد.

از آمار بگذريم، و به آنچه در جلو چشم است نگاه بينداريم. نگاه به سرسراي بيمارستانها كه از جمعيّت غلغله است. به تعداد داروخانه‌ها كه گاه در يك فاصله دو كيلومتري، شش دهنه از آنها را مي بينيم1 و هيچ گاه خالي از مشتري نيستند. چندي پيش در روزنامه‌ها آمده بود كه ايراني چهار برابر كشورهاي ديگر دارو مصرف مي‌كند. خوب، مردم براي تفريح اين كار نمي كنند، براي تسكين عارضه‌اي است.

واقعاً انسان حيرت مي كند از اينكه كساني كه دست اندر كار اداره شهر هستند، چگونه خوابشان مي برد. چگونه سنگيني وزنه وجدان را احساس نمي كنند؟ آيا لحظه اي حساب شده است كه اين وضع هوا و ترافيك، گذشته از مرگ و مير، چه عوارض جنبيي با خود مي‌آورد؟ از اين نوع:

ـ عارضه عليل شدن و خرج دارو و درمان.

ـ تلف عمر در راه‌بندان ترافيك و عواقبي كه دارد؛ چون: سردرد، عصبانيّت، افسردگي، و چه بسا كه موجبي شود براي اختلاف خانوادگي، طلاق و عدم توجّه به تربيت فرزند.

نگاه كنيد در خيابان به قيافه‌هاي عبوس، نگران، بهت‌زده. اين آشفتگيي كه در طرز رانندگي ديده مي‌شود، براي آن است كه هر كسي مي‌خواهد جان خود را بردارد و فرار كند، مثل اينكه از آتش‌سوزي مي‌گريزد. مجموع اينها به بيزاري از همنوع منجر مي‌شود.

آيا اين درست است كه مردم يك شهر، ناخواسته و بي دليل از ديدار همديگر احساس بيزاري داشته باشند؟ پياده از سواره و سواره از پياده ! گرمي انساني از ميان برداشته شود. پس كجا رفته است آن ادب ايراني كه معروف بود و جهانگردان خارجي از آن ياد كرده اند؟ اگر راهگشايي باشد كه اندكي لبخند بر لب بياورد، پول است، و يا اينكه كسي با كسي حاجتي داشته باشد.

آيا اين درست است كه فقط پول دائر مدار زندگي بشود؟ در اين صورت از زندگي چه مزه‌اي باقي مي ماند؟ چرا بايد چنين باشد كه در طلب اندكي خوشرويي، بايد دائماً دست در جيب كرد؟ آيا بايد به دنبال يك ذرّه از ادب ايراني به روستاهاي دوردست رفت؟ اگر باد شهر آنها را هم به حال خود گذارده باشد.

تلويزيون و راديو كه باز مي‌كنيد، گاه به گاه به سلوك اجتماعي و ادب توصيه مي‌كنند. اين، بيشتر نمك بر زخم است؛ زيرا حركات و حرفهاي ديگر، رهنمودي جز آن دارند.

سرشك از رخم پاك كردن چه حاصل

علاجي بكن كز دلم خون نيايد

پايه‌هاي اخلاقي لغزان شده است. هر كس هر مشكلي داشته باشد، نيمي از آن به گردن تهران است. پاي كه از آنجا بيرون گذارد، سبك مي‌شود.

چو مي‌بيني كه نابينا و چاه است

اگر خاموش بنشيني، گناه است

(سعدي)

اگر ما اين چند خط را بر قلم آورديم، براي آن است كه در مورد يك عارضه خطير نمي‌شود دندان روي جگر گذارد. سعدي آن را «گناه» خوانده است؛ ولي اين تازگي ندارد. طيّ اين پنجاه سال، بارها و بارها راجع به وضع اجتماعي و فرهنگي كشور و از جمله تهران حرف به ميان آورده‌ايم. براي نمونه دو سه عبارت از مقاله‌اي نقل مي‌كنم كه پنجاه سال پيش نوشته شد «كتاب ايران را از ياد نبريم» (دي ماه 1340):

«تهران افق معنوي ندارد. شهر بي پنجره است. از نظر معنوي اگر كسي خود گليم خود را از آب كشيد، كشيده، وگرنه هرگز شهر به فرياد او نمي‌رسد. روح در تهران منقبض مي‌شود. مثل دودكشهايي كه دود بگيرند. هيچ پناهگاهي نيست كه روح در آن پروبال باز كند. هواي پاك بخورد، احساس جنبش بكند». (ص139)

اشاره به وضع دوراني داشت كه بعد از كودتاي 28 مرداد ايجاد شده بود. اين، وصف تهران فرهنگي بود كه روز خود را ديد. در آن زمان تعداد جمعيّت و اتومبيل از يك سوّم كنوني هم كمتر بود؛ ولي اكنون حرف بر سر جسم تهران است كه روح را هم مبتلا كرده است.

اكنون اين سؤال را پيش آوريم كه: آيا علاجي براي تهران هست، يا آنكه بايد از او اميد برگرفت و همراه با حافظ گفت: «كه دل به درد تو خو كرد و ترك درمان گفت!» جواب بسته به آن است كه چه اراده و نيّتي در كار باشد. سلامت و آسايش مردم به جاي خود، اگر از ديدگاه مادّي هم حساب شود، هزينه يك طرح جامع براي پاكسازي تهران بسيار كمتر خواهد بود، تا ادامه وضع موجود. خاصّه آنكه ماه به ماه هم بدتر مي‌شود. زياني كه از اين جهت به طور غير مستقيم بر كشور بار مي‌شود، به حساب درنمي‌آيد. از نوع دارو و درمان، تلف عمر در ترافيك، كم‌كاري، استهلاك اتومبيل، سوخت اضافي، ساييدگي اعصاب، و از همه بدتر فرسودگي روح. همه اينها را روي هم بگذاريد، ببينيد سر به كجا مي‌زند!

آيا بايد دست روي دست گذارد و تماشا كرد؟ بديهي است كه هيچ فرد صاحب وجداني به آن راضي نيست. واقعيّت آن است كه تهران نمي‌تواند صبر كند.

ضرورت يك چاره‌جويي فوري در برابر است. كار، هرچند خالي از پيچيدگي نيست، ناممكن هم نيست. اراده مي‌خواهد و موضوع مهمتر از آن است كه اراده به كار نيفتد. «يك نكته از اين معني گفتيم و همين باشد». (حافظ)

علاج فوري

باتوجّه به همه جوانب، علاج فوري آن است كه سراسر تهران از شرق تا غرب و از شمال تا جنوب، تردّد اتومبيل به صورت زوج و فرد درآيد. بدان گونه كه نيمي از اتومبيل‌ها از پاركينگ بيرون نيايند. اين كار، هم اكنون در بخشي از شهر مي شود؛ ولي كافي نيست. بايد سراسر تهران بزرگ را دربرگيرد.

يك بار طيّ مقاله‌اي اين پيشنهاد را كرديم. بر اثر آن، طرح زوج و فرد به مدّت سه روز به اجرا درآمد و سپس متوقّف شد. طيّ آن سه روز مردم نَفَس كشيدند. قيافه‌ها باز شد. معلوم نشد كه چه دستهايي آن را متوقّف كرد. آن زمان به كسان زيادي برمي‌خورديد كه با حسرت از آن روزها ياد مي‌كردند، مي‌گفتند شهر قابل زندگي شد. از التهابش كاسته شد، متمدّن شد.

البتّه كساني هستند كه اين تمهيد را خوش ندارند؛ زيرا نزد آنان وابستگي به اتومبيل به صورت يك اعتياد در آمده است. ولي انسانيّت حكم مي‌كند كه آنان نيز، به سلامت اكثريّت عظيم مردم بينديشند. اكنون كه وضع شهر تهران در آستانه يك بن بست قرار گرفته است، نبايد بيش از اين صبر كرد. اين كار قبل از شروع، احتياج به زمينه سازي دقيقي دارد، بدين معني كه:

1ـ تعداد كافي اتوبوس و ميني‌بوس و «ون» برحسب ظرفيّت شهر به كار افتد.

2ـ كساني كه اتومبيل‌هاي متعدّد دارند، ماليات مؤثّري برحسب تعداد اتومبيل بر آنان وضع گردد.

3ـ اتومبيل‌هاي دودزا و كهنه از دور خارج شوند.

4ـ ورود اتومبيل تازه به شهر، تحت ضوابطي قرار گيرد.

5ـ كارخانه‌هاي اتومبيل سازي به رعايت استاندارد ملزم گردند.

6ـ پيشگيري از تخلّف رانندگي از طريق دستگاههاي هوشمند صورت گيرد.

7ـ فكر اساسي به حال موتوسيكلت‌ها، چه از لحاظ ساخت و چه از لحاظ راندن بشود. وصف كردني نيست كه چه زيان سه‌گانه‌اي بر «گوش و حلق و بيني» از اين موتورها عايد مردم مي‌گردد.

8 ـ بنزين نيز كه پاك و در حدّ مجاز باشد، جاي خود دارد.

موضوع پارك در معابر عمومي نيز مسئله‌اي است. هم اكنون تهران تبديل به يك پاركينگ پهناور شده است. در خيابانها و كوچه‌هاي باريك توقّف دوطرفه اتومبيل، واقعاً منظره تأسّفباري دارد. گذشته از آنكه يكي از موجبات كندشدن ترافيك است، شخص پياده را هم سرگردان مي‌كند كه چگونه راه خود را به جلو بگشايد. همچنين موجب مزاحمت شديد خانواده‌هاست كه در اين كوچه‌هاي مملوّ از اتومبيل خانه دارند، و انتظار داشته‌اند كه ساعتي آرام بگيرند.

در مورد زوج و فرد كردن اتومبيل‌ها، براي آنكه جاي حرف باقي نماند، ممكن است موضوع به يك نظرخواهي گذارده شود؛ بدين معني كه دو تا سه هزار نفر از صنوف مختلف تعيين گردند، از معلّم و بازاري و بازنشسته و دانشجو و پيشه ور و تاكسيران و كارگر و اداري.... و از آنها بپرسند كه: آيا با اين برنامه زوج و فرد سراسري موافق هستند يا نه؟ و جواب اكثريّت هر چه بود، آن را ملاك بگيرند.

حرف بر سر اين است كه ساكنان اين شهر بر سر پا باشند تا بتوانند به دنبال كار و كسب خود بروند. اگر بپذيريم كه آدميزاد بيشتر از يك بار زندگي نمي‌كند و جان در همه تمدّنها داراي ارزش شناخته شده است و فردوسي مي‌گفت:

ميازار موري كه دانه‌كش است

كه جان دارد و جان شيرين خوش است

بايد فكري فوري به حال تهران كرد. از همه چيز گذشته، حيثيّت بشري نيز براي خود حرفي دارد.

29/ دي ماه 1390

1. از ميدان قدس تجريش تا پل صدر.





يکشنبه|ا|9|ا|بهمن|ا|1390





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: اطلاعات]
[مشاهده در: www.ettelaat.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 532]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن