تبلیغات
تبلیغات متنی
آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
بهترین دکتر پروتز سینه در تهران
محبوبترینها
چگونه اینورتر های صنعتی را عیب یابی و تعمیر کنیم؟
جاهای دیدنی قشم در شب که نباید از دست بدهید
سیگنال سهام چیست؟ مزایا و معایب استفاده از سیگنال خرید و فروش سهم
کاغذ دیواری از کجا بخرم؟ راهنمای جامع خرید کاغذ دیواری با کیفیت و قیمت مناسب
بهترین ماساژورهای برقی برای دیسک کمر در بازار ایران
بهترین ماساژورهای برقی برای دیسک کمر در بازار ایران
آفریقای جنوبی چگونه کشوری است؟
بهترین فروشگاه اینترنتی خرید کتاب زبان آلمانی: پیک زبان
با این روش ساده، فروش خود را چند برابر کنید (تستشده و 100٪ عملی)
سفر به بالی؛ جزیرهای که هرگز فراموش نخواهید کرد!
خصوصیات نگین و سنگ های قیمتی از نگاه اسلام
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1865733785


در ولايتمداري كساني كه در راي نياوردن طرح نظارت و وقف دانشگاه آزاد دست داشتند بايد شك كرد
واضح آرشیو وب فارسی:باشگاه خبرنگاران جوان: در ولايتمداري كساني كه در راي نياوردن طرح نظارت و وقف دانشگاه آزاد دست داشتند بايد شك كرد
دبير اجرايي جبهه متحد اصولگرايان،گفت:كساني كه در راي نياوردن طرح نظارت برنمايندگان و وقف دانشگاه آزاد دست داشتند از كاروان عقب هستند و ولايتمداري آنها محل تامل است.
به گزارش حوزه احزاب باشگاه خبرنگاران، منوچهر متكي وزير سابق امورخارجه جمهوري اسلامي ايران بي شك در چرخش سياست خارجي ايران از موضع ضعفي كه در دوران دوم خرداد داشتيم به موضع عزتمندانه اي كه در دولت نهم داشتيم، نقش محوري داشت. وي پس از بركناري عجيب و غريبش كمتر گفتگوي سياسي انجام داده و بيشتر سعي كرده تا مشاوري امين در سياست خارجي براي نظام باشد و در ستاد انتخاباتي اصولگرايان مشغول به فعاليت شود و به عنوان دبير اجرايي در ساماندهي نيروهاي انقلاب براي تشكيل مجلسي قدرتمند و در تراز نظام اسلامي تلاش كند.
در گفتگويي كه پايگاه اطلاع رساني جبهه متحد اصولگرايان با منوچهر متكي ترتيب داده ابتدا سعي كرديم تا زوايايي تازه از ترور شهيد احمدي روشن را بررسي كنيم و پس از آن به مباحث انتخابات و شاخص هاي جبهه متحد بپردازيم. وي دراين گفتگو درباره نسبت اصولگرايي، ليست جبهه متحد و سه مبحث وقف دانشگاه آزاد اسلامي، طرح نظارت بر نمايندگان و كشته سازي در جريان فتنه 88 صحبت مي كند و نكات مهمي را يادآور مي شود؛ البته پاسخ هاي يك كلمه اي منوچهر متكي نيز خالي از لطف نيست.
* بحث را از حادثه دلخراش ترور شهيد مصطفي احمدي روشن شروع كنيم. تحليل جنابعالي از اهداف دشمنان انقلاب در انجام چنين عمليات هايي چيست؟
اقدام دشمنان ايران و انقلاب در ترور ناجوانمردانه شهيد احمد روشن را از چند منظر بايد نگاه كرد. اول اينكه در ادامه ترورهاي برنامه ريزي شده با هدف توقف موتور شتابنده بالندگي توليد علم و توليد فناوري در كشور ما صورت پذيرفت. براي آنها قابل تصور نبود كه يك كشوري كه در تقسيم بندي هاي آنها جهان سومي محسوب مي شود، بتواند از ظرفيت هاي ملي خودش و استعدادهاي درخشان بومي استفاده كرده و در طراز نخست كشورهاي توليدگر علم و تكنولوژي عرض اندام كند و براي خود جايگاهي دست و پا كند. ادامه اين روند براي آنان مطلوب نيست زيرا چرخه ي توليد علم و فناوري را به گونهاي تعريف كرده اند كه بايستي حوزههاي مختلف و سرعت لازمهاش را كشورهاي عمدتاً سلطه جوي جهان در اختيار داشته باشند.
هدف مشخص ديگرشان در حوزه هسته اي است. غربي ها هنگامي كه در منطق كم مي آورند؛ مثل همين مذاكرات هسته اي و ماجراي رسوايي هاي بزرگ آنها در يك سال و نيم پيش با برخوردي كه با بيانيه تهران داشتند، دست به اين اقدامات مي زنند. آنها خودشان از برزيل و تركيه تقاضا كرده بودند كه بيايند با ما روي بحث تبادل سوخت به توافق برسند و شخص اوباما هم نامه نوشته بود. حتي در جايي از نامه نوشته بود: «ايراني ها ممكن است اعتماد نكنند و من به عنوان رئيس جمهور آمريكا تضمين مي كنم كه سوخت 20 درصد توسط تركيه تحويل شان بشود.» وقتي بيانيه تهران تنظيم شد آنها متاسفانه جرزني سياسي كردند و به سمت صدور قطع نامه رفتند كه ما اقدام متقابل لازم را انجام داديم. وقتي روند منطقي مذاكرات هسته اي را نمي توانند بربتابند دست به كارهاي تروريستي از اين دست مي زنند.
روي ديگر اين ترور، شرايطي است كه ما در آن قرار داريم. دشمن و در راس آن، آمريكا و غرب با هدف ناامن نشان دادن فضاي اجتماعي، اين استراتژي را در پيش گرفته اند كه بالاخره يك جايي، جمهوري اسلامي ايران، مشاركت پرشوري را از سوي مردم نداشته باشد. در طول 32 سال گذشته در صحنه هاي مختلف انقلاب در تصميم سازي هاي سياسي يا در جاهايي كه نقش مردم برجسته و كليدي بود -درست است كه به زبان نمي آوردند- اما مي ترسيدند از اين كه مردم اينگونه محكم پاي نظامشان ايستاده اند. مردم ما نشان دادند در جايي كه دشمن؛ چه با تطميع و چه با تهديد؛ بخواهد بر اراده مردم اثرگذاري داشته باشد، استوار ايستاده است. نمونه تطميع را در پيامهايي كه رئيس جمهوران آمريكا براي مردم دادند ديديم و تهديداتي كه برعليه ملت ايران كردند خيلي روشن است اما هميشه نتيجه اي كاملا معكوس انچه كه فكر كردند شد. اين دوره هم انشالله همين اتفاق مي افتد و حضور مردمي را خواهيم ديد همانطوركه در بيانات مقام معظم رهبري هم بود، انتخابات اين دوره دشمن شكن خواهد بود.
* به بحث پرونده هسته اي اشاره داشتيد. طرف هاي غربي در مواجهه با اين مسئله رويكردهاي متناقضي داشته اند. از طرفي بحث تعليق بي قيد و شرط را دنبال مي كردند، از طرفي هم قضيه اي مثل همين بحث تركيه و برزيل پيش آمد و اكنون هم كه سياست ترور دانشمندان هسته اي را در پيش گرفته اند. آيا ما در اين قضيه خاص، برنامه اي كه داراي اصول كلي باشد تنظيم كرده ايم؟ به عبارت ديگر آيا در عرصه سياست خارجي ما در جبهه متحد اصولگرايان در مورد خطوط كلي سياست خارجي به اجماعي رسيده ايم و برنامه اي براي مجلس نهم تنظيم شده است؟
در كميته سياسي، نظر سنجي و برنامه هاي خارجي مجلس نهم كه آقاي سيد مرتضي نبوي مسئوليت آن را بر عهده دارد؛ ما پيرامون سياست هاي، اقتصادي، فرهنگي اجتماعي و بين المللي، طرح هاي مربوطه را در دست مطالعه و تدوين داريم. در آن كميته اين مباحث در دست بررسي است كه به زودي شاخص ها و چهارچوب هاي لازم مشخص خواهد شد.
اما آن چيزي كه واضح است اين است كه به طور كلي در حوزه سياست خارجي رويكردهاي كلان ما برگرفته از بيانات مقام معظم رهبري است و اساس سياست هاي ما را منويات ايشان تشكيل مي دهد؛ رويكردهايي كه رهبري با هدف حفظ حقوق ملت ايران و رعايت حفظ چهارچوب نظري آن ترسيم كرده اند. اما جنس سياست خارجي سيال است و بايد مديريت در صحنه داشته باشيم، يعني به مباني و اصول اصلي تسلط داشته باشيم و براساس آن بر حسب شرايط، مديريت ميداني كنيم. مثلا ما بحث تبادل سوخت را در مقطعي در دستور كار داشتيم. آنها پيشنهاداتي را مطرح كردند و ما جوانب كار را در نظر گرفتيم. لذا نظام به اين تصميم رسيد كه مشكلي نيست. ممكن است موضوعات ديگري در ادامه مسير به وجود بيايد. در بحث هسته اي ما يك چيز را به طرف مقابل فهمانديم و آن اين بود كه ما تحت هيچ شرايطي از حقوق ملت خود عقب نشيني نخواهيم كرد. چون در اساسنامه آژانس آمده، در منشور ان.پي.تي هم آمده و دقيق ذكر شده و هيچ تبعيضي براي اعضا به منظور دستيابي به انرزي صلح آميز هسته اي ذكر نشده و همه مي تواند اين حق را داشته باشند. طرف هاي خارجي مي گويند ما حق شما را به رسميت مي شناسيم، اما فلان كار را بايد انجام بدهيد. ما در مواجهه با اين رفتارهاي متناقض، شرايط را بررسي مي كرديم و مواردي كه زمينه همكاري داشت را انتخاب مي كرديم به دليل آنكه اقدام متقابلي كه انجام مي دهيم، ما را از اصل حقمان دور نكند. آنچه كه جاي خوشحالي است اين است كه ما در بحث هسته اي به آنچه كه تضمين كنده حقوق ايران براي دست يابي به انرژي صلح آميز هسته اي باشد، رسيديم. يعني غني سازي را انجام داديم و نيازمندي هاي خود را در يك رويكرد بومي تامين كرديم و اكنون هم كه سوخت مورد نيازمان را خودمان تامين كنيم – البته از لحاظ كمي هنوز بايد كار كرد.- حالا ما ممكن است در مقاطعي ديپلماسي جديدي را پيش بگيريم، براي اينكه طرف هاي خارجي را متقاعد كنيم در مسيري كه ما تعريف كنيم قدم بر دارد و يك همكاري متقابل بين ما و آنها شكل بگيرد. البته اين را هم بگويم كه ما در بحث هسته اي ديگر ما از بحث حق بودن استفاده از اين انرژي براي ملت ايران، عبور كرده ايم و امروز از اين جايگاه با آنها وارد تعامل مي شويم.
* اين چند تروري كه در اين دو سال اخير اتفاق افتاده را اگر در كنار حوادث اجتماعي مثل كشته شدن قتل قويترين مرد ايران، حادثه سعادت آباد و ... قرار بدهيم، اين طور استنباط مي شود كه بر جامعه فضاي ناامني حاكم شده است. برنامه جبهه متحد اصولگرايان براي بازگرداندن حس امنيت اجتماعي به مردم چيست؟
آن بخشي كه ريشه هاي خارجي و سلطه جويانه دارد از اول انقلاب بوده و در جهت مبارزه با جمهوري اسلامي دنبال مي شود و مقوله اش جداست. اما در بحث ناامني در حوزه مسائل اجتماعي در فضاي جامعه اقدامات مختلفي صورت مي گيرد از مواد مخدر گرفته تا سرقت هاي برنامه ريزي شده و جنايات مختلف كه زيرمجموعه مفاسد اجتماعي مي گنجند و عده اي سودجو و اخلال گر در جامعه به وجود مي آورند و آسايش جامعه را سلب مي كنند كه در چهارچوب يك جامعه مدني اين امور هيچ وقت پذيرفته شده نيست.
ما فكر مي كنيم كه امروز مسئولين ذيربط خصوصا در حوزه نيروي انتظامي، شناخت و اشراف بيشتري نسبت به گذشته پيرامون اين گونه ناامني ها و اخلالها در امنيت اجتماعي دارند و بايد با برنامه ريزي بيشتر و استفاده از اطلاعات جامع تري به سراغ حل آن بروند.
مقابله با اخلال در يك جامعه مدني، چهارچوب هاي مختص به خود دارد. فرهنگ نقش بالايي را در اين امر دارد. يك زماني در همين خيابان هاي تهران افراد احساس مي كردند كه هر چيزي را كه مي خورند، مي توانند پلاستيك آن را در خيابان بياندازند. صدا و سيما توانست با چندين برنامه و كليپ تبليغاتي، نوع ديدگاه مردم نسبت به كسي كه اين كار را انجام مي دهد تغيير بدهد و با فرهنگ سازي به جنگ اين معضل رفت به طوريكه امروزه ما در سطح تهران به ندرت يبينيم كه فردي زباله اي در خيابان بياندازد. همين حالت در مسائل ديگر هم وجود دارد.
بنابراين ما معتقديم آموزه هاي فرهنگي نقش بسيار مهم ايفا مي كنند. اينكه ميفرمايد «فذكر فإن الذكرى تنفع المؤمنين» يعني در تذكر دادن و يادآوري كردن، منفعت براي جامعه وجود دارد. بنابرين بعضي از مشكلات جامعه نيازمند كار فرهنگي است. البته برخي هم طبيعي است. چرا كه بعضي ها عليرغم همه هشدارها توجهي به قوانين نمي كنند و آرامش را بر هم مي زنند. بعضا سازمان دهي شده هستند و بايد با آنان برخورد جدي گردد. به قول معروف: «صدها چراغ دارد و بي راهه مي رود؛ بگذار تا بيفتد و بيند سزاي خويش»
* گويا در شوراي مركزي جبهه متحد اصولگرايان بر روي شاخص ها به جمع بندي رسيده ايد. لطفا آن بخش خط قرمزها را براي ما تبيين كنيد.
بله ملاك ها روشن و تبيين شده است. ساكتين و مردودين فتنه و انحراف و يا ساكتين و همراهي كنندگان با جريان فساد، از خط قرمزهاي جبهه متحد اصولگرايان است. ما در دو سال گذشته در كشور با مشكلاتي مواجه بوديم يكي از آنها فتنه 88 بود كه هدف آن قلب نظام، مردمسالاري ديني و دموكراسي حاكم را نشانه گرفته بود. حاصل اين جرزني سياسي به تعبير مقام معظم هبري، اين بود كه مشاركت 40 ميليوني مردم را به حراج بگذارند. اين بزرگترين ظلمي بود كه به مردم و انقلاب ما شد و اين مسئله با چنين هدف و ابعادي، بزرگترين فتنه براي كل كشور بود. بنابراين نسبت به اين فتنه، موضع داشتن و نسبت به رفع آن تدبير كردن، جز محورهاي اساسي ما در كشور است.
در بحث انحراف هم موقعي كه اين كلام مقام معظم رهبري مطرح شد كه من تا زنده هستم اجازه نخواهم داد كه انحراف در اين نظام رسوخ پيدا كند؛ و بعضي از بزرگان ديگر نيز نظرشان را مطرح كردند بسيار واضح و مبرهن است كه يك مسير بدلي در حال مطرح شدن يا نهادينه شدن است، كه اين مسير بدلي، انحراف است. بدترين انحرافها در انقلاب، انحراف در مباني و اهداف آن انقلاب است. در نظام ما اسلاميت نظام، اصل اساسي است. بر طبق قانون اساسي در رفراندوم ها، همه اصول مي تواند عوض شود اما اصل چهارم كه مربوط به اسلاميت نظام است تغييرپذير نيست. حال عده اي آمده اند و انحراف در مباني اسلام را هدف قرار داده است همانطور كه توطئه هاي بيروني، مردم و جمهوريت ما را مورد هدف قرار داده اند.
لذا اين موضع گيري در جبهه متحد اصولگرايان مبني بر اينكه ساكتين و مردودين فتنه و انحراف و يا ساكتين و همراهي كنندگان با جريان فساد، در ليست جبهه متحد اصولگرايان جايي ندارند، حرفي منطقي و برآمده از دل انقلاب و خواست ملت و خواست رهبري است.
* همين مسائلي را كه گفتيد مي خواهيم مصداقي تر بررسي كنيم. در مجلس هشتم بحث وقف دانشگاه آزاد مطرح شد. براي طرح نظارت بر نمايندگان اتفاقاتي افتاد و عده اي از نمايندگان عليرغم تاكيدات رهبري با توجيه هاي مختلف در تصويب اين طرح كارشكني كردند. يا عده اي بودند در بحث كشته سازي كه فتنه سبز طراحي كرده بود، همراهي كردند. نسبت كساني كه در امثال اين ماجراها دخيل بودند با اصولگرايي و ليست جبهه متحد چيست؟
در تصميم گيري هايي كه در مجلس بر روي لوايح و طرح ها انجام مي شود، نمايندگان مجلس مي توانند آزادانه بحث كنند. ممكن اظهارنظر نماينده اي با دقت در اصل مباني اسلامي در يك موضوعي نباشد. يعني دقيقا نسبت به مرّ اسلام در يك موضوعي توجيه نباشد و يا نظر صريح رهبري را در مورد مسئله اي نداند. مثل موردي كه در طرح نظارت بر نمايندگان ايشان فرمودند يا موارد ديگر؛ اگر كساني وقوف نداشته باشند و براساس استدلالي بيايند و نظر ديگري مطرح كنند تنها براي خودشان حجت دارند. اما زماني كه برايشان روشن شد بايد از نظر خود برگردند و حكم برخواسته از مباني اسلام و نظر صريح رهبري را اجرايي كند.
اما ممكن است بگوييد كه از همان اول بايد دقت بيشتري مي شد كه اين صحيح است؛ اگر فردي غيرعمدي، دقت لازم را نداشت و نظري داد؛ بعد هم متوجه شد كه در فقه اسلامي نظر اين گونه است يا نظر رهبري چيز ديگري است و از نظرش برگردد؛ كما اينكه عده اي از نمايندگان در بحث وقف دانشگاه آزاد اسلامي همين كار را كردند، به نظر من تعبد و ولايتمداري آنها را مي رساند. اما كساني كه از ابتدا موضع روشن و محكمي داشتند و بنا بر اطلاعاتي كه داشتند نظر درست را از همان ابتدا دادند، طبيعي است كه مصداق «السابقون السابقون. اولئك المقربون» هستند. آن دسته اي هم كه بعد از اينكه اصل ماجرا را فهميدند و نظر رهبري را دريافتند اما كماكان بر همان نگاه قبلي اصرار داشته باشند، از كاروان عقب هستند و ولايتمداري آنها محل تامل است. در اصولگرايي دايره هاي متعدد داريم و بر اساس همين رفتارها بايد ديد هر كس در چه شعاعي از اين دايره كه در مركزش ولايت قرار دارد، جاي مي گيرند. تداوم موضع غلط، آنها را از اين دايره بيرون مي كند؛ يعني اگر فكر كنند كه بنا بر تشخيص خود مي توانند هر عملي بكنند با نگاه اسلامي نمي خواند.
امام صادق (ع) فرمودند، كه مثل امام به چراغي مي ماند كه در تاريكي بر بلندايي قرار دارد. يعني راه را نشان مي دهد. انسان كه در روشني، چراغ لازم ندارد در همين ابهام هاست كه نياز به چراغ پيدا مي كنيم. اگر در جايي من نوعي، شبهه اي دارم بايد ببينم نظر رهبري چيست تا بر اساس آن عمل كنم.
بحث سومي هم كه مطرح كرديد سياست كشته سازي است كه واقعا يك برنامه طراحي شده بود تا نشان بدهند كه در بحث فتنه 88 اولا بحران امنيت در كشور عميق شده و ثانيا رژيم دارد تظاهركنندگان را مي كشد. اين هدف تبليغاتي دشمن بود.
مثلا اتفاقي رخ داد كه از همه زوايا جاي ابهام و ترديد دارد. فردي كشته شد كه اصلا در تظاهرات نبود و از يك كلاسي داشت به منزل مي رفت. كسي كه اقدام به كشتن او كرد، تك تيراندازي بود كه معلوم نيست از كجا اين اقدام را انجام داده بود. دوربين هايي كه از زواياي مختلف واقعه فيلم گرفتند، معلوم نيست از كجا آمده اند. تنها كسي هم كه خود را تنها شاهد ماجرا معرفي مي كند به فاصله 24 ساعت مي رود به bbc در لندن و از آنجا اظهار نظر مي كند. اينها همه نشان مي دهد، موردي كه در اين حوادث به قتل رسيد يك قتل مشكوك بود.
يا مثلا ناگهان مطرح شد كه فلان دختر مفقود شده است. انيها شايعاتي بود با هدف اينكه بگويند اينها توسط حاكميت بازداشت و كشته شده اند.
جالب است بدانيد كه ما آن موقع در دبيرخانه شوراي امنيت اين مسائل و شايعات را بررسي مي كرديم. مسئولين ذيربط گزارش ها و مدارك را مي آوردند؛ بعد از بررسي معلوم مي شد اين دختر خانمي كه مثلا مي گويند مفقود شده و يا كشته شده در خارج از كشور حضور دارد يا اصلا همچنين كسي وجود خارجي ندارد.
به اعتقاد من در فتنه 88، جمهوري اسلامي ايران، هنر مديريت بحران خود را نشان داد. شما الان حوادثي را كه در ساير كشورها روي مي دهد ببيند؛ بلافاصله همه چيز به هم مي ريزد اما جمهوري اسلامي بسيار هوشمندانه اين فتنه را مديريت كرد و توانست موفق از آن بيرون برود؛ ضمن اينكه اكثريت افرادي كه با نيت هاي مختلف به سران فتنه راي داده بودند، به دليل آشكارسازي هاي كه نسبت به حوادث شد، از آنان كنده شدند.
* بعد از حوادثي كه رخ داد، چهره هاي شاخص اصولگرايي داريم كه روي مرزهاي اصولگرايي حركت كردند و مواضع متناقضي گرفتند. آيا جبهه متحد براي جذب اين افراد به دايره اصولگرايي رويكرد خاصي دارد؟
ما بايد در نظر داشته باشيم، اگر كسي صرف نظر از جايگاهش يك موضع نادرست مي گيرد و بر آن پافشاري مي كند، قابل دفاع نيست و در اصولگرايي كم مي آورد. اما اگر نحوه تدبير بعضي افراد را ندانيم، قضيه فرق مي كند. مثلا در همين بحث كشته سازي و يا مسائلي كه در رابطه با زندان ها و ماجراي كهريزك مطرح مي كردند، مجلس تدبير كرد و تيمي را براي بررسي فرستاد و آنها هم بعد از بررسي ها گزارشاتي تهيه كردند كه براساس آن گزارشات مديريت اين بحران سهل تر شد، اينجا ما نمي توانيم به كساني كه براي تسهيل امر مديريت بحران وارد شدند بگوييم كه اين افراد توجه نداشتند. چرا كه كميته هاي بررسي و حقيقت يابي تشكيل شده بود و اتفاقا خيلي چهره هاي اصولگراي ما هم عضو آن كميته ها بودند و وظيفه آنها پيگيري مسائل بود.
بنابراين داستان كساني كه در تدبير و مديريت بحران به گونه اي عمل كردند كه ما بتوانيم با كمترين هزينه مديريت بحران كنيم، متفاوت است با كسي كه سمت و سوي بحران را گرفته يا عليه جمهوري اسلامي موضع گرفته يا همين كشته سازي هاي ادعايي را القا كرده است. اينها مرزبندي هاي بعضا خيلي ظريف دارند كه بايد به آنها توجه كنيم.
* براورد شما از برخورد اصلاح طلبان با انتخابات چيست و آيا شرايط براي رقابت دروني فراهم است؟
نكته اول اينكه اصلاح طلبان با چراغ خاموش و مهره هاي سفيد وارد رقابت شده اند. نكته دوم اين است كه از حدود يكسال پيش اين نگرش ناصواب در بخشي از بدنه اصولگرايان القا شده است. البته در مواردي وحدت گريزان عليرغم شعارها و ادعاهايي كه مطرح مي كنند باورشان آنست كه آيينه تمام نماي اصولگرايي هستند و تقريبا تمام اقبال اجتماعي اصولگرايان با گروه، فراكسيون و مجموعه آنهاست و همه ديگران يا اصولگرا نيستند و يا درصد ناچيزي از جامعه هستند و لذا ضرورتي براي همگرايي واقدام مشترك با مجموعه اصولگرايان نمي بينند.
من تصور مي كنم ما نه وحدت ساختگي مي توانيم ايجاد كنيم، نه افتراق ساختگي. وحدت ضرورتي براي همافزايي است و كساني به اين مجموعه - اصولگرايي - مي پيوند كه احساس نياز بكنند. كساني كه به ضرورت وحدت نرسند، نيازش را درك نمي كنند و به آن نمي پيوندند.
وحدت يك تاكتيك سياسي نيست، يك استراتژي هميشگي براي امروز و فرداي اصولگرايان و همه كساني است كه به آرمانهاي انقلاب اسلامي پايبند هستند. مباني وحدت در آموزه هاي اسلامي ماست. اينكه گفته شود اصلاح طلبان نمي آيند پس خوب است به يك وزن كشي و زورآزمايي و رقابت بين اصولگرايان روي آوريم تلقي درست و واقعي نيست. دوستان ما مي توانند ده سال به عقب برگردند و يكي از دلايل شكست اصلاح طلبان را در همين نكته جستجو كنند. خداوند با هيچ قومي عقد اخوت خاص نبسته است و تاريخ هميشه ظرفيت تكرار را دارد. اصلاح طلبان اگر چه مشكل ناكارآمدي گفتمانشان را دارند ولي در انتخابات مجلس نهم شركت كرده اند.
* آقاي متكي؛ چرا به عنوان كسي كه در صحنه سياسي كشور فعال است و هم اكنون در جبهه متحد اصولگرايان، مسئوليتي رابر عهده دارد، نامزد انتخابات نشديد؟
من در دو دوره مجلس اول و هفتم حاضر بودم و تازه هم ماموريت هايم تمام شده است. لذا بعد از منفك شدن از بحث وزارت خارجه براي انتخابات وقت گذاشتم. تصور من اين است كه تغيير در ويترين كانديداهاي اصولگرا و فهرست انتخاباتي تدبير خوب و درستي است. ما بايد براي افراد جديد اين فرصت را ايجاد بكنيم تا بتوانند در اين ميدان نقش آفرين باشند. از طرفي هم يك فعاليت انتخاباتي هم كار ستادي دارد و هم كار در صف. من ترجيح دادم كه در حوزه ستاد فعاليت كنم و دوستانمان را در صف به مجلس بفرستيم
* پس براي مجلس نهم، اصولگرايان به دنبال چهره هاي جوانتر هستيد؟
بله. با انتخابات مجلس هفتم كه به فاصله يك سال و اندي بعد از پيروزي اصولگرايان در انتخابات شوراي هاي دوم برگزار شد؛ اصولگرايان مجددا در مديريت كشور قرار گرفتند. اين دوره حتما مي بايست با نقد دوران گذشته و در عين حال بهره گيري از تجارب مثبت گذشته توام شود و تا حدودي چنين شد.
بهمين دليل رويكرد استفاده از چهره هاي متفاوت و يا جديد و جوانتر در دستور كار قرار گرفت. البته فقط بحث تغيير چهره ها نبود، بلكه تغيير گفتمان، لحاظ شرايط جديد، سياست گذاري با در نظر گرفتن نيازها و مطالبات جامعه از محورهايي بود كه در مجلس هفتم لحاظ شد و مجلس هفتم تا حدودي متفاوت از مجلس چهارم و پنجم شد.
براي مجلس هشتم يك سازوكار تركيبي تعريف شد كه ما اين وضعيت را در مجلس هفتم نداشتيم. مجلس هفتم مجموعه اصولگرايي همه كنار هم بودند و خيلي تعريف ضلع و زاويه از آن نشده بود، اما در مجلس هشتم سه ضلع تشكيل شد و قاعدتا عدم تجانس هايي در آن قابل تصور بود كه با كمي مداقه در شرايط كنوني قبل از انتخابات ميتوان تبعات آن را مشاهده كرد.
* لطفا در مقابل كلمات ذيل، پاسخ هاي تك كلمه اي بدهيد:
شهيد احمدي روشن: شهيد راه علم و فضيلت
سنگال: كشوري در جنوب غربي ترين حوزه آفريقا
خانم نظري: همسر وزير خارجه سابق
بندرگز: محل بالندگي آموزش و رشد بنده در دوران طفوليت نوجواني و بخشي از جواني. از بنادر قديمي كشور كه نياز به احيا و بازسازي دارد
مجلس ششم: راي از طريق قانون اساسي ، اقدام عليه قانون اساسي
مجلس هفتم: گام بلند اصولگرايان براي بازگرداندن مديريت كشور در مسير درست
مجلس هشتم: مواجه با امتحانات متعدد و عليرغم فراز و نشيب ها نسبتا موفق
هندوستان: دومين كشور پرجمعت دنيا و محل تحصيل بنده
بيكاري: معضلي جدي كه شوخي بردار نيست
بهار عربي: ترجمه غربي بيداري اسلامي
بازار سكه و ارز: متاسفانه كاملا مغشوش
/ن
يکشنبه|ا|9|ا|بهمن|ا|1390
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: باشگاه خبرنگاران جوان]
[مشاهده در: www.yjc.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 65]
-
گوناگون
پربازدیدترینها