واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: کتاب - از انتشار نخستین کتاب از مجموعه روزنوشتهای آیتالله هاشمی رفسنجانی ده سال میگذرد. نخستین کتاب از این مجموعه با عنوان «عبوراز بحران» به اهتمام یاسر هاشمی در بهار 78 منتشر شد. ایشان درمقدمه آن کتاب آورده است که چگونه افراد زیادی به وی مراجعه میکردند و خواستار انتشار این خاطرات به شکل منظم بودند و نوشتند که در نهایت «از رهبر عظیم الشان انقلاب، آیتالله خامنهای نظر خواستم و معظمله با مطالعه دوره یک سالهای از این یادداشتها تشویق و تأکید بر انتشار فرمودند و با دریافت نظر ایشان که خودشان هم از نزدیک شاهد و یا در متن حوادث بودهاند، بر تردید پیروز شدم.» این خاطرات ابتدا به صورت روزنوشت در روزنامه همشهری منتشر و سپس متنآن یک جا عرضه عمومی شد. بعد از این کتاب خاطرات سالهای 61 با عنوان «پس از بحران»، خاطرات و روزنوشتهای سال 62 با عنوان «آرامش و چالش»، خاطرات سال 1363 با عنوان «به سوی سرنوشت» و خاطرات سال 64 با عنوان «امید و دلواپسی» عرضه عمومی شد. برخی از این کتابها به صورت روزانه در برخی از روزنامهها منتشر میشد که از جملهآنها روزنامه اعتماد، جام جم وهفتهنامه شهروند بود. این خاطرات همه گاه با اقبال عمومی روبهرو بوده است، برای نمونه کتاب عبور از بحران هم اینک چاپ دهم خود را هم پشت سر گذاشته است و مجلدات دیگر این کتابها هم چنین وضعیتی دارند. سال 65 سال برخی رخدادهای مهم است که برخی از مسائل ناگفته و مهم آن دوران، همانند ماجرای مکفارلین، ماجرای باند مهدی هاشمی و اختلافات میان حضرتامام خمینی و آیتالله منتظری، در نوشتههای هاشمی روایت میشود. یکی دیگر از فرازهای مهم این روزنوشتها روایت آیتالله هاشمی رفسنجانی از خط مقدم جبهه و عملیات کربلای 5 است که شخص آقای هاشمی به دلیل داشتن سمت فرماندهی جنگ از سوی امام بیش از ده بار شخصاً در عملیاتهای مختلف حضور مستقیم و چهره به چهره داشت. روزنامه خبر گزیدهای از خاطرات سال ۱۳۶۵ آیتالله هاشمی رفسنجانی، برگرفته از متن کامل این کتاب که از سوی انتشارات معارف دراختیار قرار گرفته است را بهصورت روزانه منتشرمیکند. شما خوانندگان گرامی و علاقه مند به پیگیری تاریخ انقلاب و جنگ را به پیگیری این روزنوشتها در روزنامه فرامیخوانیم. تا ساعت دو بعدازظهر در منزل بودم. احمدآقا آمد. اطلاع داد که آقای منتظری به زیارت امام آمدهاند و امام دو موضوع را به ایشان تذکر دادهاند: 1- توجه بیشتر به سپاه و جنگ 2- برخورد مساوی با روحانیون طرفدار انقلاب و عدم ترجیح یک جریان خاص. و نیز اطلاع داد که آقای سیدرضا صدر را در جریان درگذشت مرحوم شریعتمداری به اطلاعات احضار و چند ساعتی معطل کردهاند و آقای منتظری به این کار اعتراض داشتهاند. آقای منتظری نظرشان این بوده که بهتر بود مراسم تشییع و فاتحه برای آقای شریعتمداری برگزار میشد. دوشنبه 25 فروردین 1365/ 5 شعبان 1406/4 آوریل 1986 آقای صیادشیرازی به عنوان اعتراض به تعیین آقای محسن رضایی به عنوان جانشین من، از فرماندهی نیروی زمینی استعفا داده و رونوشت برای من و امام هم فرستاده است. تلفنی علت را پرسیدم، چون دیروز پذیرفته بود. گفت دیروز غافلگیر شدم. آقای (سرهنگ اسماعیل) سهرابی رئیس ستاد (ارتش) هم آمد و مخالف با جانشینی آقای رضایی بود و میگفت باعث تضعیف روحیه ارتشیها میشود. با احمدآقا جریان را در میان گذاشتم. نظرش این است که باید حرفمان را پس نگیریم. آقای رضایی به همین دلیل نتوانسته ستاد خود را تشکیل دهد. این جریان مشکلی در جنگ خواهد آفرید. باید با ظرافت عمل شود. عصر به مجلس آمدم. برای پاسداران نمونه و پاسداران افتخاری صحبت کردم. دو هزار نفر از دانشجویان دانشگاههای سراسر کشور که عازم جبهه بودند، مقابل مجلس آمدند. برای آنها صحبت کردم. شب به منزل نرفتم. اول شب در دفتر آقای خامنهای با حضور نخستوزیر برای مشورت در موضوع نیروی زمینی که فرمانده آن استعفا داده، جلسه داشتیم. چند فرض را مورد رسیدگی قرار دادیم و قرار شد تعقیب کنیم. امروز به خاطر لطمهای که این مسائل به جنگ وارد میآورد، با ناراحتی گذشت. شب در مجلس ماندم. شنبه 6 اردیبهشت 1365 / 17 شعبان 1406 / 26 آوریل 1986 آقای (محسن) کنگرلو آمد و گزارش داد که آمریکاییها میگویند قطعات هاک آماده تحویل است ولی میخواهند قبل از تحویل با کنگرلو ملاقات کنند. گفتم مانعی ندارد ولی ظاهراً آنها با اغراض خاص جریان را به تأخیر میاندازند و حسن نیت ندارند. در گذشته هم از این فیلمها بازی کردهاند. علیالقاعده آنها باید عجله بیشتری برای آزاد کردن گروگانهای خود در لبنان داشته باشند؛ یا در داخل خودشان مشکلی دارند و یا درصدد اجرای توطئهای هستند. باید با هوشیاری برخورد کرد و نباید هیچ قولی درباره گروگانها داد و فقط گفته شود که اگر با تحویل قطعات هاک، حسن نیت خود را ثابت کردند، ما برای نجات گروگانها شروع به اقدام میکنیم و پس از اقدام میتوانیم بگوییم چه میکنیم. دکتر (محمدعلی) هادی آمد و راجع به کنگره بینالمجالس و مسائل خودش حرف زد. آقای سرهنگ جمالی آمد. او نگران تبلیغات علیه او در خصوص پذیرفتن جانشینی آقای محسن رضایی بود و خواهان لغو آن حکم است. گفتم پس از آنکه همکاری ارتش و سپاه روشن شد، آن را لغو میکنیم، ولی راضی نشد. به آقای رضایی هم گفته بود و آقای رضایی شب آمد و در این باره مذاکره کردیم و راهکارهایی مطرح شد، اما به نتیجه نرسیدیم. مشکل مهم جنگ، عدم تفاهم بین ارتش و سپاه است. ارتشیها حاضر نیستند زیر بار سپاه بروند. اطلاع دادند که عراق در جزیره جنوبی مجنون حمله کرده و شکست خورده است. عصر عفت مهمان داشت و مراجعات هم به من داشتند. یکشنبه 7 اردیبهشت 1365 / 18 شعبان 1406 / 27 آوریل 1986صبح زود به مجلس آمدم. رئیس جمهور تلفنی از من خواستند که در مجلس کمک کنم تا اختیارات رئیسجمهور ضعیف نشود، ولی با مواضع اکثریت نمایندگان، عملاً کار زیادی نمیشود کرد. در جلسه علنی تا هنگام تنفس ماندم. مطابق معمول به خاطر مسئولیت جنگ کمتر در جلسات مجلس میمانم. راهیان کربلا که از استان گیلان عازم جبهه بودند، مقابل مجلس آمدند. برای آنها صحبت کردم. نمایندگان به خاطر مسائل امنیتی موافق نیستند که زیاد در اینگونه مراسم شرکت کنم. این روزها این صحنه چندبار تکرار شده است.پیش از ظهر با جمعی از دانشآموزان مدرسه امیرکبیر قزوین که چهل هزار تومان برای جبهه آورده بودند، ملاقات و برایشان صحبت کردم. ظهر دکتر محیط و اسماعیلی آمدند. محیط برای جلوگیری از ضایعات روانی در اثر جنگ پیشنهادهایی داشت. عصر پاسداران نمونهای که در جنگ خوش درخشیده بودند، آمدند. برای آنها صحبت کردم. در جلسه شورای مرکزی حزب (جمهوری اسلامی) شرکت کردم. بحث برسر تعطیل دفاتر حزب بود که به نتیجه نرسیدیم. شب با سران دیگر قوا مهمان آقای خامنهای بودیم. نامه سرهنگ جمالی (جانشین فرمانده نیروی زمینی ارتش) مطرح شد که خواسته بود فرمانده نیروی زمینی عوض شود و حکم جانشینی آقای رضایی لغو شود. مقبول نیفتاد. قرار شد به او ابلاغ شود که با همین وضع باید خدمت کنند. درباره مشکل ارتش و سپاه بحث شد. قرار شد چهارشنبه به قم برویم. آقای دکتر ولایتی برای سفر به لیبی و سوریه عازم است. قرار شد اطلاع دهد که به تقاضای سوریه حدود چهلمیلیون دلار نفت به آنها کمک میکنیم و کالاهای بیشتر از آنها میخریم و در ساختن یک سد شرکتشان میدهیم. دیروقت به خانه رسیدم. پنجشنبه 11 اردیبهشت 1365/ 21 شعبان 1406/ 1 می 1986بعد از نماز تا ساعت هفت صبح در دفترم کار کردم. آقای محسن رضایی آمد. درباره تحکیم خطوط و عملیات آینده و مسائل نیروی زمینی تا ساعت نهونیم مذاکره کردیم. احمد آقا اطلاع داد که امام جواب سؤالات دادگاه صحرایی را به آقای منتظری ارجاع دادهاند. در جلسه علنی برای رسیدن به مسائل جنگ شرکت نکردم. آقای دکتر روحانی و رضایی آمدند. گفتند آقای صیاد از دادن اختیارات به سرهنگ جمالی پشیمان شده و گفته است خودش میخواهد حضور داشته باشد. عصر اعضای سمینار وزارت ارشاد اسلامی آمدند. برای آنها صحبت کردم. سیدمهدی هاشمی آمد. از خودش دفاع کرد و داشتن گروه مخفی و اسلحه و تندروی و پخش اعلامیه علیه بعضی از مسئولان را تکذیب کرد. گفتم به خاطر حفظ اعتبار آیتالله منتظری باید جنبه اثباتی قضیه درست شود. من پیشنهاد کردهام که به عنوان سفیر به خارج برود، او این را تبعید تلقی میکند. سه نفر از معاونان وزارت کشاورزی آمدند و از ضعف (دکتر عباسعلی زالی ) وزیر کشاورزی گفتند. (آقای سیدکاظم اکرمی) وزیر آموزش و پرورش برای حل مشکل مدرسه چیتچیان آمد این مدرسه منحل اعلان شده و اولیای بچهها میخواهند بیایند و در مجلس متحصن شوند. قرار شد من دو نفر داور معرفی کنم. (دکتر علیرضا مرندی) وزیر بهداری با معاونان آمدند و از تلاش مخالفان برای لغو قانون الحاق دانشکدههای پزشکی در بهداری شاکی بودند. تا ساعت نه شب در دفترم کار کردم. از آیتالله خامنهای خواستم برای مشکل (اختلاف میان) آقایان صیاد و جمالی کمک کنند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 666]