واضح آرشیو وب فارسی:آفتاب: يك پيشنهاد براي جشنواره جاي "ميزاك" در ميان فيلمهاي معناگرا خالي است
فيلم سينمايي "ميزاك" ساخته حسينعلي فلاح ليالستاني با توجه به مضمون و پرداخت مستقيم به مفاهيم معنايي، از آثاري است كه ميتوانست در بـخش در جستجوي حقيقت جشنواره فجر رقابت كند. نگاهي كوتاه به دو فيلم ايراني بـه نـمـايـش درآمـده در بـخش در جستجوي حقيقت (مسابقه سينماي معناگرا) بيست و هفتمين جشنواره بينالمللي فجر، ميتواند پيشفرضهاي هيئت انتخاب آثار اين بخش را تا حدي روشن كند. با اينكه چند سالي از ورود عنوان معناگرا به حوزه سينماي وطني نميگذرد اما از همان ابتدا بر سر مفاهيم و تعاريف اوليه اين حوزه حرف و حديث در ميان بود كه البته نقد و نظرها راه به جايي نبرد و اين حوزه به عنوان بخشيجداييناپذير به جشنواره فجر الحاق شد. هر سال در رقابت آثار اين بخش چند فيلم از توليدات سينماي ايران با تـوجـه به نزديك بودن به مفاهيم اين بخش انتخاب شده و در بخش مسابقه سينماي معناگرا بـه نـمايش درميآيند. امسال نيز "سوپراستار" تـهـمـيـنـه مـيـلانـي و "هـر شـب تـنـهـايـي" رسول صدرعاملي، آثار معناگراي ايراني هستند كه وارد رقابت بينالملل شدند.اين دو فيلم با نشانههاي آشكار- به گفته بهتر مستقيم- به مفاهيم معنايي و اعتقادي به گونهاي از پيش تعيين شده زير پرچم معناگرايي قرار گرفتند و به نظر ميآيد اين نسبت حتي قبل از ساخت نيز در مرحله نگارش با اين آثار همراه بوده است.درباره نشانههاي معنايي "هر شب تنهايي" همين بس كه به سفر يك زوج جوان به مشهد ميپردازد كه زن به بيماري لاعلاج دچار است و از عمل جراحي وحشت دارد. هـمـجواري با حرم امام هشتم (ع)، عطيه را به باوري جديد از خودش، زندگي و اعتقادات از ياد رفته مياندازد و ناگفته پيداست كه او پس از بازگشت، رفتن زير تيغ جراحي را ميپذيرد.در "سوپراستار" هم با متحول شدن يك ستاره به انتها رسـيـده سينما كه با ديدن يك فرشته زميني مسير زندگي خود را تغيير ميدهد، همه چيز براي برجسته شدن مفاهيم معنايي و مستقيم فيلم فراهم است. از ديالوگهاي شعاري تا پرداخت سياه و سفيد و اغراق شده شخصيتها و... اما پس از ديدن يكي از فيلمهاي ايراني حاضر در بخش جلوهگاه شرق (سينماي آسيا)، اين نكته در ذهن بسياري از مخاطبان شكل گرفت كه جاي آن در بخش سينماي معناگرا خالي است. چرا كه همان رويكرد مستقيم و مورد توجه آثار اين بخش را در حد وفور با خود به همراه دارد. "ميزاك" حسينعلي فلاح ليالستاني كه دوشنبه شب در سينماي رسانهها به نمايش درآمد نيز ميتوانست نماينده فيلمهاي معناگراي ايراني محسوب شود. فيلمي كه در يك خطي آن آمده: فيلمي كه چالشهاي پيش روي يك بچه به دنيا نيامده را به تصوير ميكشد. البته حدود يك ساعت از فيلم ميگذرد تا اين قصه تازه آغاز و وجوه معنايي فيلم نيز به همين سادگي كه در خلاصه داستان آمده در ابتدايي و مستقيمترين شكل ممكن به مخاطب انتقال داده شود. به واقع اگر اين ديالوگها براي شخصيتهاي عجيب و غريب فيلم در ناكجاآباد طراحي نشده بود مسئله فيلم كه ترديد جنين تي تي (باران كوثري) براي به دنيا آمدن است، به مخاطب منتقل ميشد؟ مسلماً نه، چرا كه فيلمساز نتوانسته موقعيت ذهني خود را به هيچ شيوهاي جز ديالوگهاي تكراري و تأكيدي، به فيلم و مخاطبش تحميل كند. به اين ترتيب پس از تأكيد بر اينكه اين جنين به علت ترديدي كه دارد به دنيا نميآيد، به علت اين ترديد پرداخته ميشود كه نوعي ابهام در ابهام و حرف زدن در خلاء را تداعي ميكند. در اين موقعيت هم باز ديالوگ به عنوان مولفه پيشبرنده، علل اين اتفاق را از زبان افراد مختلف بيان ميكند كه ترديد نوزاد به دليل بد بودن آدمهاي اين ناكجاآباد و چه و چه و البته مسير انتخابي اين جنين است! وقـتـي فيلمساز اين همه خود را به مخاطره مياندازد تا مسئله ذهني خود را براي مخاطب ترجمه كند اما نتيجه عكس ميگيرد اينچنين به نظر ميآيد كه يا ذهنيات فيلمساز خيلي انتزاعي و شخصي است يا اينكه مخاطب قدرت درك اين مفاهيم و معاني را ندارد و بايد يك دوره آموزش معنايي ببيند!
شنبه|ا|19|ا|بهمن|ا|1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: آفتاب]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 147]