واضح آرشیو وب فارسی:ايسنا: كارلوس كيروش: جام جهاني، رويا و ماموريت ماست با اين زمينها، فوتبال به جايي نميرسد مظلومي حواسش را بيشتر جمع كند
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: ورزشي - فوتبال
سرمربي پرتغالي تيم ملي فوتبال ايران حضور در جام جهاني را به شكل زنگ تفريح نميخواهد.
به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) مشروح گفتوگوي كارلوس كيروش را در ادامه ميخوانيد.
* چطور شد كه سرمربي ايران شديد؟
ـ خيلي ساده بود. چيزي كه من براي ساختن آيندهام به دنبالش بودم، هماني بود كه فدراسيون ايران به دنبالش ميگشت. من ميخواستم تيم آيندهام را به جام جهاني 2014 ببرم و درخواست فدراسيون فوتبال ايران از من هم همين بود.
* پس از گذشت چندين ماه از حضور در ايران، چه ميزان از تصوراتتان به واقعيت تبديل شده است؟
ـ آن چيزهايي كه به ساختار فوتبال مربوط ميشده است بر اساس درخواستهاي من ايجاد شده است و مهمتر از آن اينكه بازيكنان من انگيزه بسيار بالايي براي رسيدن به هدف دارند و هماهنگي بسيار خوبي بين فدراسيون فوتبال، سازمان ليگ و تيم ملي وجود دارد.
ـ من با هيچ كدام مخالفتي ندارم. ما چارت جديدي را براي تيم ملي طراحي كردهايم كه در آن وظايف همه مشخص است. ما قرار است همه زير نظر رييس فدراسيون فوتبال كار كنيم و مهم اين است كه هر روز بيشتر از روز قبل پيشرفت كنيم. هر كسي ميخواهد در تيم ملي كار كند بايد بپذيرد كه اين يك كار تمام وقت است و افرادي كه امروز در تيم ملي هستند، اين را پذيرفتهاند.
* قرار بود با حضور در تيم ملي ايران، تيمهاي پايه ما را نيز زير نظر بگيريد. اين كار به كجا رسيده است؟
ـ من در ابتداي حضورم در ايران موافقت كردم كه از تيمهاي جوانان و اميد ايران حمايت و بر كارهايشان نظارت كنم اما اخيرا كفاشيان و تاج نسبت به تيم ملي نوجوانان هم احساس نگراني كردهاند و از من خواستهاند بر اين تيم نيز نظارت كنم. من خوشحالم ميشوم كه اين كار را انجام دهم چرا كه اين كار را در تمام دوران حرفهاي خودم انجام دادهام اما همه چيز بايد شفاف باشد. بين اينكه من تجربه خود را در اختيار تيمهاي پايه بگذارم و در تصميمگيريها موثر باشم با اينكه همه كارها را كسان ديگر انجام دهند و فقط از اسم من استفاده شود تفاوت وجود دارد. من آماده همكاري هستم اما نميتوانم قبول كنم كه از نامم سواستفاده شود. فدراسيون فوتبال از من خواسته است كه بر كارها نظارت كنم و در صورت لزوم در تصميمگيريهاي تيمهاي پايه دخالت كنم. بنابراين من با تمام مسئولان اين تيمها جلسهاي خواهم گذاشت و نظراتم را به آنها انتقال خواهم داد.
* به نظر ميرسد شما در ايران بيش از مفاد يك قرارداد حرفهاي كار ميكنيد و مردم ايران نسبت به شما احساس بسيار خوبي دارند. اين احساس براي شما چه تكليفي ايجاد ميكند.
ـ مسئوليتي كه به آن اشاره كرديد صددرصد درست است. روزي كه به ايران آمدم نحوه پذيرايي مردم از من اين حس را در من تقويت كرد كه اكنون بايد دو يا سه برابر بيشتر از آنچه فكر ميكردم در ايران كار كنم. اين تعهدي است كه من نسبت به 75 ميليون ايراني دارم. در واقع سنگيني 75 ميليون نفر را روي شانه چپم و سنگيني رسانهها را بر روي شانه راستم احساس ميكنم ولي هنوز نميدانم كدام سنگينتر است. نكته آخر هم اينكه رسيدن به جام جهاني و موفقيت با تيم ايران، رويايي است كه من دارم و اين با هيچ چيز ديگر قابل مقايسه نيست.
* پيش از اين گفتهايد كه با نشستن نميتوان به جام جهاني رفت.
ـ نبايد صرف صعود به جام جهاني را اتمام كار بدانيم. ما نميخواهيم در برزيل زنگ تفريح باشيم. اگر ما كوچكترين شانسي براي خوب ظاهر شدن برابر برزيل يا هر تيم ديگر داشته باشيم، بايد از اكنون رويش كار كنيم. اگر قرار باشد در جام جهاني برزيل زنگ تفريح ديگر تيمها باشيم، مربيان زيادي هستند كه ميتوانند اين كار را انجام دهند و بازيكنان زيادي هم هستند كه دوست دارند براي تفريح به برزيل سفر كنند. در جام جهاني 2010 دومين بازي ما برابر كره شمالي بود كه 7 بر صفر برابر اين تيم پيروز شديم. من در طول آن بازي بارها نيمكت كره را نگاه كردم و به چهره سرمربي اين تيم دقت كردم. به محض اينكه بازي تمام شد به سمت نيمكت حريف رفتم و مربي اين تيم را در آغوش گرفتم چون ميدانستم كه با اين شكست غرور ملتي كه پشت اين تيم است، خدشهدار شده است. من نميخواهم كه در جام جهاني برزيل در كسوت سرمربي تيم ملي ايران، احساس مربي كره شمالي را تجربه كنم.
* آيا شما به استفاده از مربيان جوان ايراني در كنار خود با اين هدف كه آنها در آينده مربيان باتجربهاي شوند اعتقاد داريد؟
ـ قطعا همين گونه است. برخي فكر ميكنند براي توسعه ورزشهايي مثل فوتبال، واليبال يا بسكتبال بايد قدمهاي جادويي برداشت در حالي كه هيچ جادويي در ميان نيست. من سعي ميكنم بيشتر درباره فوتبال صحبت كنم كه تخصص من است. بزرگترين اشتباهي كه در اين رشته پيش ميآيد اين است كه باشگاهها يا فدراسيون فوتبال همه تخممرغهايشان را در يك سبد بگذارند. گاهي باشگاهها فكر ميكنند كه اگر يك مهاجم خوب خارجي بخرند تمام مشكلاتشان حل ميشود در حالي كه اين بزرگترين دروغي است كه ميتوانند به خود بگويند. هيچ پيشرفتي در فوتبال حاصل نميشود مگر اينكه تاثير عناصر بنيادين را در نظر بگيريم. براي پيشرفت در فوتبال به بازيكنان خوب نياز هست اما اگر امكانات لازم و مربيان خوب وجود نداشته باشند، تعادل به هم ميخورد. چرا اينقدر روي مربي يا بازيكن تاكيد ميكنيم؟ به اين دليل كه اين افراد هستند كه ميتوانند فوتبال را از يكنواختي دربياورند و در روشهاي بازي تغيير ايجاد كنند.
* بين تيمهاي باشگاهي ايران، نحوه بازي كداميك را بيشتر ميپسنديد؟
ـ پاسخي كه من به اين سوال خواهم داد نبايد بد برداشت شود. حرفي كه من ميزنم بر اساس ميل شخصيام نيست بلكه تجربهاي است كه از فوتبال دارم. من در تيمهاي ايراني برخي فراز و فرودها را ميبينم ولي با اين حال از همه مربيان ايراني حمايت ميكنم و ميگويم كه با كيفيت بد زمينهاي فوتبال، اين رشته در ايران به جايي نميرسد. كيفيت زمينها در ايران بسيار پايين است و اين مسئله سطح بازيها را پايين ميآورد. فوتبال ايران بازيكنان تكنيكي زيادي دارد كه به عنوان مثال در تيمهاي ملوان يا حتي استقلال و پرسپوليس بازي ميكنند اما نميتوانند در زمينهاي بد كاري از پيش ببرند. در واقع نه تنها زمينهاي بازي بايد باكيفيت باشند بلكه زمينهاي تمرين نيز بايد از استانداردهاي بالا برخوردار باشند. ما اكنون نميتوانيم برنامههاي تاكتيكي خود را به طور كامل در اين زمينها اجرا كنيم. در هنگام تمرين توپ آنقدر بالا و پايين ميپرد كه گويي به آن برق وصل كردهاند. سوال من اين است كه چه دليلي دارد كه باشگاههاي ايراني يك بازيكن برزيلي را به استخدام درميآورند در حالي كه اين بازيكن نميتواند در زمينهاي بد بازي كند؟ به عقيده من باشگاهها بايد نيمي از پولي را كه ميخواهند صرف خريد بازيكن كنند، براي ايجاد استانداردها و بالا بردن كيفيت زمينها خرج كنند. به عنوان مثال اگر تيم ملي هاكي داراي يك مربي بسيار تحصيلكرده و حرفهاي باشد اما به جاي چوب هاكي از جاروي آشپزخانه استفاده كند آيا موفق ميشود؟
* شما از مربيان ايراني حمايت كرديد اما در ميان اين مربيان كساني نيز هستند كه از شما انتقاد ميكنند. به عنوان مثال پرويز مظلومي گفته است كه شما در تيم ملي ايران اختيارات بيشماري داريد و حتي سرپرست تيم ملي را بركنار كردهايد. وي همچنين از خوزه مورينيو نقل قول كرده است كه "وقتي تيمي ميبرد پدران زيادي پيدا ميكند اما در زمان باخت يتيم ميشود" و با اين گفته قصد داشته است بگويد كه تيم ملي مقصر شكستهاي احتمالي تيمش خواهد بود.
ـ اكنون زماني نيست كه بخواهم درباره اين مسائل حرف بزنم. من به موقع در نشستهاي خبري در اين باره حرف خواهم زد اما وقتي يك مربي حرفهاي حرفي را ميزند بايد مسئوليتش را بپذيرد. مظلومي گفته است كه من سرپرست را از چارت تيم ملي حذف كردهام در حالي كه او در اشتباه است و اصلا در اين باره اطلاعات ندارم. او بايد حواسش را درباره حرفهايي كه درباره مربيان ديگر ميزند بيشترجمع كند. من آنقدر در تيم ملي اختيار ندارم كه بخواهم سرپرست را تغيير دهم. رييس فدراسيون فوتبال ميتواند شهادت دهد كه عباس ترابيان خودش استعفا كرد. كفاشيان همچنين به من واضح گفته است كه ارتباط تيم ملي و فدراسيون بايد مستقيم باشد. ضمنا كفاشيان براي تيم ملي سرپرست جديدي انتخاب نكرد، و ما اكنون يك مدير اجرايي و يك مدير تيم جديد داريم. نكته ديگر اينكه مظلومي گفته است همه مسئوليت تيم با من است و يك جمله از مورينيو نقل كرد. او حالا ميتواند يك جمله هم از من بشنود. وقتي تيم من ميبازد، مطمئن باشد كه من پدر هستم و مسئوليتش را بر عهده ميگيرم.
* و درباره صعود به جام جهاني چه حرفي داريد؟
ـ برخي افراد نميدانند كه صعود به جام جهاني صورت ميگيرد. آنها فكر ميكنند كه صعود به جام جهاني در سال 2014 رخ ميدهد در حالي كه اين مسئله در بهار 2012 اتفاق خواهد افتاد. اكنون با توجه به فشردگي مسابقههاي ليگ نميتوانيم ماهي يك بار براي تيم ملي اردو بگذاريم اما فعلا براي رويارويي با قطر اردويي را در امارات برگزار ميكنيم و در آنجا با اردن هم يك بازي تداركاتي انجام خواهيم داد. جام جهاني، رويا و ماموريت ماست.
* شما سالها با مربيان بزرگي از جمله آلكس فرگوسن كار كردهايد. درباره اين مربي چه نظري داريد؟
ـ فرگوسن شخصيت بسيار بالايي دارد و از دوستان بسيار نزديك من است. آنچه بيشتر مردم درباره اين مربي نميدانند اين است كه او بسيار شوخطبع است و اين شوخطبعي بهترين دارو در فوتبال است.
* فكر ميكنيد فرگوسن چند سال ديگر در فوتبال باقي بماند؟
ـ اگر شما به من بگوييد كه چند سال تا بينهايت باقي مانده است من هم به شما خواهم گفت كه او چند سال در فوتبال باقي خواهد ماند.
* نظرتان درباره ژوزه مورينيو چيست؟
ـ او يك مربي پرتغالي است كه من از موفقيتهاي او خوشحال ميشوم. او شخصيت خاصي دارد كه بايد از او متنفر باشيد يا دوستش داشته باشيد. خوزه ادبيات خاص خودش را دارد كه بيشتر مربيان ادبيات او را متوجه نميشوند و البته او هم ادبيات سايرين را درك نميكند.
* رئال مادريد چندين بازي پياپي است كه نميتواند بارسلونا را شكست دهد. شما مدتي را به عنوان سرمربي اين تيم مادريدي كار كردهايد. نظرتان درباره عملكرد اين تيم و عملكرد رقيب ديرينهاش چيست؟
ـ شكي نيست كه در موفقيت بارسلونا هم گوارديولا و هم بازيكنان اين تيم نقش دارند اما اين تيم فوقالعادهاي را كه ميبينيد و فرهنگ خاصي كه اين تيم به فوتبال وارد كرده است، حاصل كار يك يا دو سال گذشته نيست. برخي از بازيكنان اين تيم از 9 ، 10 و يا 14 سالگي وارد اين تيم شدهاند و به همراه آن رشد كردهاند. مثالهايي كه از تيمهايي مثل بارسلونا و منچستر مطرح ميشود حاصل سرمايهگذاري و برنامهريزيهاي طولاني مدت آنهاست. من نبايد فقط به فكر امروز باشيم. در فوتبال دو نوع مربي و مسئول وجود دارد. يكي كساني كه دوست دارند بازي امروزشان را ببرند و به گذشته و آينده كاري ندارند و ديگر كساني كه مانند من فكر ميكنند. من زماني كه به ايران آمدم با خود گفتم كه بايد ميراثي از خود به جاي بگذارم كه مربي بعدي حس كند كه تغييري در تيم صورت گرفته است. وقتي سرمربي رئال بودم قضيه برعكس اين بود. زمان من شكست دادن بارسلونا آسان نبود اما آن زمان ما اين تيم را شكست ميداديم. بعد از چند وقت كار به جايي رسيده بود كه بازيكنان بارسلونا مجبور ميشدند بازيكنان ما را بزنند ولي امروز شرايط برعكس شده است و رئال به راحتي ميبازد.
كيروش در پايان حضورش در برنامهي ورزش و مردم حضور در جام جهاني را رويا و مامويت خود دانست.
انتهاي پيام
جمعه|ا|7|ا|بهمن|ا|1390
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايسنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 87]