واضح آرشیو وب فارسی:فارس: به مناسبت بيست و ششمين سالروز عمليات والفجر مقدماتيعمليات والفجر مقدماتي ميدان آزمايشي براي تشكيلات جديد سپاه بود
خبرگزاري فارس: بهمن سال 61 يادآور لحظاتي است كه رزمندگان اسلام براي مبارزه حق عليه باطل به طرف نيروهاي دشمن تاختند و با موانع و تاكتيكهاي جديد دشمن مواجه شدند.

به گزارش خبرنگار ايثار و شهادت باشگاه خبري فارس (توانا)، در آستانه عمليات والفجر مقدماتي، فرمانده نيروي زميني سپاه، حسن باقري و چند تن ديگر از فرماندهان از جمله مجيد بقايي در هنگام شناسايي منطقه به شهادت رسيدند.
9 روز پس از اين واقعه درتاريخ 18بهمن سال 61 عمليات والفجر مقدماتي در منطقه فكه و چزابه از 3 محور آغاز شد و سربازان اسلام در تاريكي شب پيشروي خود را به منظور پاكسازي ميادين مين و شكستن خطوط دفاعي دشمن آغاز كردند. همزماني اين عمليات با ايام دهه فجر سبب شد كه نام "والفجر " براي آن در نظر گرفته شود.
بنابراين گزارش، پيشبيني ميشد كه اين عمليات، وضع تعيين كنندهاي درسرنوشت جنگ داشته باشد ليكن چنين نشد و به همين دليل پسوند "مقدماتي " به كلمه "والفجر " افزوده شد و "والفجر مقدماتي " نام گرفت.
استعداد رزمندگان اسلام در اين عمليات، در قرارگاه كربلا هدايت نيروهاي سپاه 3 صاحب الزمان (عج) ، لشكر 14 امام حسين (ع)، لشكر 25 كربلا، لشكر 17 علي بن ابيطالب (ع)، تيپ مستقل 44 قمر بني هاشم (ع) و سپاه 7 حديد را بر عهده داشت.
قرارگاه نجف هدايت نيروهاي سپاه 11 قدر، لشكر 27 محمد رسولالله (ص)، لشكر 31 عاشورا، تيپ مستقل 10 سيد الشهدا(ع) و همچنين قرارگاه قدس هدايت نيروي لشگر 7 ولي عصر(عج)، تيپ 15 امام حسين (ع)، لشكر 8 نجف اشرف، لشكر 41 ثارالله (ع) را بر عهده داشت.
اين گزارش ميافزايد: استعداد توپخانه ارتش ايران در اين عمليات 19 گردان و استعداد سپاه 7 گردان بود. در اين عمليات مسئوليت پدافند از منطقه عملياتي (از چيلات تا هورالعظيم) به عهده سپاه چهارم عراق بود. ضمن اينكه در اين عمليات نيروهاي دشمن شامل لشكر 14 پياده، يك لشكر مكانيزه، لشكر10 زرهي و نيروي احتياط كه 9 تيپ و يك لشكر و يك گارد رياست جمهوري بودند.
بنابراين گزارش، اين عمليات، عمليات موانع نام گرفت، چون با وحشتي كه دشمن در عمليات محرم تجربه كرده بود، سعي بر ايجاد موانع مختلف در مقابل مواضع خود پرداخت.
وسعت و عمق موانع و استحكامات دشمن و وجود كانالهاي متعددي كه نيروي دشمن براي ايجاد آنها در طول چند ماه تلاشي چشمگير انجام داده بود، سرعت لازم را از رزمندگان اسلام گرفت. در واقع تاريكي مطلق شب و عدم پاكسازي، عمق و وسعت ميادين مين دشمن، هوشياري و تسلط نيروهاي دشمن و اطلاع قبليشان نسبت به وقوع عمليات، عمده موانع و عوامل بازدارندهاي بود كه منجر به عدم تأمين كامل اهداف مرحله اول عمليات شد.
بر اساس اين گزارش، با توجه وضعيت موجود در منطقه، به دليل موقعيت خاصي كه به تبع آغاز عمليات در ميان مردم ايجاد شده بود و از طرفي به دليل اميدواري مسئولان و نيز تبليغات سوء دشمن، مرحله دوم عمليات والفجر مقدماتي به منظور ضربهزدن به دشمن و انهدام تجهيزات و وارد كردن تلفات آغاز شد. به لحاظ ناهماهنگي در نيروهاي عمل كننده و عدم رعايت برخي مسائل، امكان غافلگيري دشمن كاملاً از بين رفته و دشمن از هوشياري كافي برخوردار شده بود بنابراين در مرحله نخست عمليات، آسيب جدي به نيروهاي رژيم بعثي عراق وارد نيامد، با اين وجود پيشبيني موفقيت تا اندازهاي غير معقولانه به نظر ميرسيد.
اين گزارش ميافزايد: درعمليات والفجر مقدماتي، موانع و تاكتيكهاي جديد دشمن مسئلهاي حائز اهميت بود زيرا از ابتداي پيشروي نيروهاي خودي از نقطه رهايي تا رسيدن به خط دوم دشمن، بيش از 16 نوع مانع از سوي دشمن ايجاد شده بود.
دشمن با اين اقدامات، در واقع آنچه را به صورت تجربه از عملياتهاي گذشته به دست آورده بود (كه اندكي از آن را در عمليات رمضان به كار بست)، تقريباً به صورت كامل در منطقه عملياتي والفجر مقدماتي به كار گرفت و سعي كرد با موانع ياد شده تا حد امكان در پيشروي قواي اسلام تأخير ايجاد كند. از اين رو موانع مزبور به منزله زنگ خطر و عامل هشدار دهنده محسوب ميشد و از طرفي به طور طبيعي توان نيروي تك رو را، جهت تأمين اهداف در شب ميگرفت.
بنابراين گزارش، گذشته از اين گرفتن جناح و به كارگيري نيروي احتياط دو مسئله مهم بود كه در تاكتيكهاي دشمن در عمليات والفجر مقدماتي مشاهده شد. حاج رحيم صارمي، مسئول تفحص در كتاب كرامات شهدا خاطرهاي به ياد ماندني را ذكر ميكند كه دل هر عاشقي را به لرزه در ميآورد:
«يكي دو روزي ميشد كه شهيدي پيدا نكرده بوديم يعني راستش، شهدا ما را پيدا نكرده بودند. گرفته و خسته بوديم. گرما هم بدجوري اذيتمان ميكرد. همراه يكي از بچهها داشتيم از كنار گودال قتلگاه شهداي فكه كه زماني در زمستان سال 61 عمليات والفجر مقدماتي آنجا رخ داده بود، رد ميشديم. ناگهان نيرويي ناخواسته مرا به خودش جذب كرد. متوجه نشدم كه چيست ولي احساس كردم چيزي مرا به سوي خود مي خواند. ايستادم، نظرم به پشت بوتهاي بزرگ جلب شد. كسي كه همراهم بود تعجب كرد كه كجا مي روم و من فقط گفتم «بيا تا بگويم»
دست خودم نبود. انگار مرا ميبردند، پاهايم جلوتر ميرفت تا اينكه به پشت بوته رسيديم، جا خوردم. صحنه تكان دهنده و عجيبي بود. همين بود كه مرا به سوي خود خوانده بود. آرام بر زمين نشستم و ناخواسته زبانم به ذكر "سبحان الله " چرخيد. همراهم كه متوجه حالتم شد، سريع جلو آمد، او هم در جا ميخكوب شد.
شخصي كه لباس بسيجي به تن داشت، به كپه خاك كنار بوته تكيه داده و پاهايش را دراز كرده بود. يكي ديگر هم سرش را روي ران پاي او گذاشته بود و پانزده سال بود كه خوابيده بودند. انسان ياد اصحاب كهف ميافتاد، ولي اينها "رمل " بودند. اصحاب فكه، اصحاب قتلگاه، اصحاب والفجر و اصحاب روح الله. بدن دومي كه سرش را روي پاي دوستش گذاشته بود، تا كمر زير خاك بود.
بدن هر دويشان كاملا اسكلت شده بود و ظاهر امر نشان ميداد مجروح شده و در كنار تپه خاكي پناه گرفته، همان طور به شهادت رسيده بودند.»
سردار عليرضا ناهيدي، مسئول توپخانه قرارگاه مركزي ، محمدرضا حبيباللهي 24 ساله، معاون عمليات سپاه سوم فتح، مصطفي قديري، فرماندهي محور تيپ 2 از لشكر 8 نجف اشرف، عليرضا بابايي 27 ساله، فرمانده دلير گروهان، عليرضا كشاورز كريمي 17 ساله، ابراهيم بنافي 14 ساله، مصطفي قديري 23 ساله، مسعود مقيمي 22 ساله، محمد شفيعيها 25 ساله، سيد احمد حسيني جاسبي 17 ساله، سيد حسن اعتصامي، محمدرضا كلاته بجدي 16 ساله، محمدحسين ترابي رناني 31 ساله، سيد امير اوشاني 20ساله، سعيد گلاب 28 ساله، احمد بختياري 20 ساله، ابوالفضل بيتا 23 ساله و سيد مرتضي موسوي از شهداي گرانقدر اين عمليات هستند كه با خون خود فكه را آراستند.
محمد تقي آقابابايي 20ساله و جعفر عيدي 17 ساله از عزيزان جاويدالاثر در اين عمليات هستند.
در عمليات والفجر مقدماتي تيپهاي 905 ،907 و يك گردان از نيروهاي سوداني منهدم و 113 نفر از نيروهاي رژيم بعث عراق اسير شدند.
انتهاي پيام/ر
شنبه|ا|19|ا|بهمن|ا|1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 4150]