محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1826533819
حقانيت ليبرال دموكراسي، ترك برداشته است/ در انتخابات بايد كارآمدها را برگزيد
واضح آرشیو وب فارسی:باشگاه خبرنگاران جوان: حقانيت ليبرال دموكراسي، ترك برداشته است/ در انتخابات بايد كارآمدها را برگزيد
سخنگوي جبهه متحد اصولگرايان با اشاره به شكستهاي پياپي آمريكا و غرب در منطقه تاكيد كرد: حقانيت ليبرال دموكراسي، ترك برداشته است.
به گزارش باشگاه خبرنگاران، علي اكبر ولايتي در گفتگو با پايگاه اطلاع رساني جبهه متحد اصولگرايان با اشاره به برخي تحليلهاي انحرافي راجع به بيداري اسلامي مي گويد: «اين ها از آن دسته اي بودند كه مردم ما با اين تفكر آموخته بودند كه در گذشته هر اتفاقي مي افتاد مي گفتند سياست انگليس است، بالاخره انگليسي ها در اين كشور كارهايي مي كردند ولي كار به جايي رسيده بود كه برگي از درخت تكان نمي خورد كه بعضي ها مي گفتند انگليس ها پشت قضيه هستند. حالا هم دنباله همين تفكر، چنين حركت عظيمي در كشورهاي اسلامي اتفاق افتاده و بعضي ها مي گفتند و شايد الان هم بگويند كه پشت سر اين حركت امريكايي ها هستند.»
* هر چند به دنبال بحث بحث انتخابات مجلس نهم و بحث بيداري اسلامي هستيم ليكن مناسب است كوتاه در مورد اجلاس بيداري اسلامي بفرماييد.
با هدف تبيين نقش جوانان در نيل اين انقلابها به اهداف خود و دستيابي به اهدافي چون احياء اصول و پيادهسازي ارزشها و اهداف اسلامي بر اساس شريعت اسلام و قرآن، احياء عزت و كرامت اسلامي و ملي كشورهاي اسلامي، تشكيل قدرت بينالمللي اسلامي و ايجاد تمدن اسلامي جديد بر پايه دين، عقلانيت، علم و اخلاق، ايجاد فضاي تعاملي بين جريانات، شخصيتها، چهرهها و انتقال تجارب بين جنبشها، مقابله با دخالت و تأثيرگذاري جبهه كفر و استكبار در ساخت نظام سياسي جديد، ارائه الگوي مردم سالاري اسلامي به جاي الگوي دموكراسي غربي، مبارزه با ظلم، ستم و يكجانبهگرايي نظام سلطه، استكبار جهاني و صهيونيسم بينالملل، تقويت روح خودباوري و اعتمادبهنفس ملي در مواجهه با هجمههاي تبليغاتي و رواني نظام سلطه، اجلاس جوانان و بيداري اسلامي برگزار مي شود و از انديشمندان، علماء، صاحبنظران و جوانان نخبه دعوت شده تا با ارائه مقالات علمي و كاربردي آنان را در جهت ارتقاء محتواي اين اجلاس ياري كنند.
اين اجلاس در قالب پنج محور مباحث نظري، فكري، انديشهاي و چارچوبهاي بنيادين بيداري اسلامي و جوانان؛ نقشآفريني جوانان و عوامل ايجاد بيداري اسلامي؛ آسيبشناسي (ضعفها و تهديدها) موج بيداري اسلامي و جوانان؛ جوانان، چشمانداز و افقهاي آينده بيداري اسلامي و انقلاب اسلامي، الگوها، دستاوردها، جوانان و موج بيداري اسلامي برگزار مي شود.
* بر آن هستيم كه در اين گفتگو به پيوند انتخابات مجلس نهم از نگاه جبهه متحد اصولگرايان با بحث مهم بيداري اسلامي و تفاوت آن با برخي تحليلهاي جريان انحرافي و فتنه بپردازيم. برخي معتقدند اين ماجرا از يك موضوع اقتصادي آغاز شد و لذا مباحثي ديگري را جز اسلام را موجب اين حركتها در منطقه ذكر مي كنند.
در حدود يك سال پيش جواني در تونس خودسوزي كرد و اين جرقه اي شد به انبار باروت تونس و در فاصله كوتاهي اين خودسوزي جوان منجر به قيام سراسري تونس و فرار زين العابدين بن علي شد. تونس در سال 1957 ميلادي مستقل شد و بعد از گذشت بيش از نيم قرن از استقلال و دو رئيس جمهور كه هردو مخالف اسلام بودند و حكومت مي كردند زير پوست كشور تونس، اسلام به رشد تاريخي خودش ادامه داد. قديمي ترين مسجد سرپا در كل جهان اسلام مسجد قيروان در تونس است، تونس يك چنين سابقه طولاني اي در اسلام دارد. ظاهرا اين طور بوده كه جواني به دليل مشكلات امرار معاش خودسوزي كرد و يك مرتبه همه تونس گويي منفجر شد و اين آتش به مصر سرايت كرد و مصر هم همين طور شد، به ليبي رفت ليبي هم همين اتفاق افتاد به يمن رفته و همين طور شده و حالا بحرين هم همين طور است. در ابتدا بعضي ها كه عادت به موج سواري دارند گفتند كه اين حركت يك حركت اقتصادي يا آزادي خواهانه بدون اسلام بوده و آمريكايي ها و متحدينش اين را تبليغ كردند و عده اي هم در داخل چنين گفتند حتي بعضي از معارضين جمهوري اسلامي به نوعي بشارت دادند كه يك انقلاب رنگين ديگري رسيد. در همان زمان مقام معظم رهبري فرمودند اين جريان بيداري اسلامي است.
* بعضي ها گفتند اين جريان زير سر آمريكايي هاست.
اين ها از آن دسته اي بودند كه مردم ما با اين تفكر آموخته بودند كه در گذشته هر اتفاقي مي افتاد، مي گفتند سياست انگليس است، بالاخره انگليسي ها در اين كشور كارهايي مي كردند ولي كار به جايي رسيده بود كه برگي از درخت تكان نمي خورد كه بعضي ها مي گفتند انگليس ها پشت قضيه هستند. حالا هم دنباله همين تفكر، چنين حركت عظيمي در كشورهاي اسلامي اتفاق افتاده و بعضي ها مي گفتند و شايد الان هم بگويند كه پشت سر اين حركت امريكايي ها هستند. چطور ممكن است امريكايي ها روي مصري كه از سال 1970 بعد از مرگ ناصر و حتي قبل از آن روي انور سادات سرمايه گذاري كرده بودند، جمال عبدالناصر دو معاون داشت يكي علي صبري ديگري انورسادات كه علي صبري معروف به چپ گرايي و انورسادات معروف به راست گرايي بود كه از قبل روي او كار كرده بودند و وقتي ناصر فوت كرد بلوك شرق روي علي صبري و بلوك غرب روي سادات كار كردند و سادات رئيس جمهور شد و بيش از چهل سال روي مصر سرمايه گذاري كردند كه آخر كار از دولت مصر حكومتي ساختند كه جلوتر از اسرائيل عليه فلسطيني ها بود، همين مصري كه پرچمدار مبارزه عليه اسرائيل بود در جنگ 48، 56، 67، 73 در چهار جنگ مصر پرچمدار بود يك دفعه همه چيز برعكس شد و كمپ ديويد امضاء شد. مصر محوريت خودش را در حركت هاي عربي همواره نشان داده، زماني كه طرفدار مبارزه با اسرائيل و صهيونيست ها بود جهان عرب به دنبال مصر بود و وقتي كه كمپ ديويد امضاء شد انگار گرد مرده در جهان عرب پاشيدند. فلسطيني هايي كه در نبرد كرامه با پانصد نفر دوازده هزار اسرائيلي را شكست داده بودند، كسي كه ادعاي رهبري فلسطيني ها را داشت شاخه زيتوني دست گرفت و به سازمان ملل رفت. به هر حال مصر ادامه داد و مردم مصر همان مردمي بودند و هستند كه اين ظرفيت عظيم را دارند كه بيداري اسلامي را در جهان عرب پرچمداري كنند. همچنان بعضي تبليغات قوي مي كردند و بعضي ها در داخل تحليل مي كردند و برخي مي گفتند دست آمريكاست و بعضي مي گفتند حركت ليبرال دموكراسي است اما زماني كه اصلاحات قانون اساسي انجام شد به اين ترتيب كه قانون اساسي به سمتي برود كه تمام قوانيني كه ضد اسلام است برچيده شود و هرقانوني كه تصويب مي شود مغايرتي با اسلام نداشته باشد. آن هايي كه ليبرال بودند و كساني كه طرفدار غرب بودند مخالف رفراندوم بودند ولي رفراندم انجام شد و هفتادوهفت درصد مردم مصر به او رأي مثبت دادند.
* در تونس هم وضعيت انتخابات به همين شرايط پيش رفت؟
بله. در تونس انتخابات شد و مسلمانان بردند و النهضه 89 و به روايتي 90 كرسي و قريب به 42 درصد از آراء را النهضه برد. قبلا مي گفتند مي خواهيم حكومتي مانند تركيه درست كنيم ولي الان اين را نمي گويند. در ابتدا اين طور مي گفتند كه عليه آن ها كودتا نشود ولي وقتي قدرت را دست گرفتند بر اسلام تكيه دارند همين وضعيت در ليبي است. پس ما الان نياز به استدلال زيادي نداريم براي اين كه بگوييم صحبتي كه مقام معظم رهبري حدود يك سال پيش فرمودند الان در عمل به اثبات رسيده يعني در هرجايي كه انقلاب شده مردم اسلام را مي خواهند.
در اينكه حركتهاي اخير بيداري اسلامي است المانهاي بسياري وجود دارد كه قابل كتمان نيست. ليكن نكته ديگر اين است كه مردم انقلابي منطقه چطور به اين سمت رفتند؟
چند علت باعث اين امر شده يكي اين كه اين ملت ها تمام اين راه ها را رفته اند. مصر زماني در گروه چپ بود، قذافي زماني در اجلاس هشتم غيرمتعهدها در زيمبابوه در سخنراني اش پيشنهاد كرد كه غيرمتعهدها منحل شوند و همه به پيمان ورشو بپيوندند. كتاب سبز قذافي هم چيزي نيست جز يك نوعِ استحاله شده مثلا كاپيتال ماركس نبود لذا شد آن چيزي كه ملاحظه فرموديد. در مصر هم سوسياليزم را در زمان ناصر امتحان كردند و در زمان انورسادات و حسني مبارك ليبرال دمكراسي را امتحان كردند و از آن ها سرخورده شدند، خب معلوم است الان نه به چپ گرايي مي روند و نه به راست گرايي فرم ليبرال دمكراسي. علت ديگري كه مردم جهان عرب امروز به سمت اسلام روي آوردند الگوي مجسمي است كه پيش روي آن هاست و آن هم جمهوري اسلامي است. ما تأييدات عملي بسياري هم در قول و هم در فعل از رهبران و بدنه انقلابهاي منطقه داريم. در اجلاس اخير بيداري اسلامي ما از حدود هشتصد نفر دعوت كرديم قريب به هفتصد نفر دعوت ما را اجابت كردند از همه نحله هاي فكري اسلامي، چه سلفي ها چه اخواني ها، چه شيعيان و چه سني ها دعوت ما را اجابت كردند. از حدود هفتصد نفر ميهمان ما قريب به پانصد نفر ميهمانان اهل تسنن ما بودند الان هم كه ملاحظه كرديد با فاصله سه-چهار ماه كه اجلاس كميسيون مركزي كه اخيرا برگزار شد شوراي مشورتي را تشكيل داديم آمدند و مصوباتي داشتيم و اين كه همه به اجماع تصويب كردند مركزيت اين مجموعه و دبيرخانه اين بيداري اسلامي در تهران باشد و اخيرا در مصوبه اي كه داشتند تصويب كردند كه ما قريبا اجلاس هاي جوانان و زنان و اجلاس هاي تخصصي داشته باشيم دبيرخانه گروه هاي تماس براي رفع مشكلات بين كشورهاي اسلامي تشكيل دهد و همه جا سخن از اسلام است و هركسي مي خواهد سركار بيايد بايد پايبندي اش به اسلام به اثبات رسيده باشد. ملاحظه كنيد در مصر روزهاي اخير چه اتفاقي افتاد، تا اين ها مي خواهند منحرف شوند مردم دوباره به خيابان مي آيند، اين نشان مي دهد كه يك اتفاق گذرا نبوده و ريشه دار است. حال كه چنين است و ايران، جمهوري اسلامي حضرت امام(ره) مقام معظم رهبري و مردم ما پيشتاز بودند و بقيه تبعيت كردند و همه به اسلام روي آوردند و غربي ها به محوريت امريكا همه امكانات خود را بسيج كردند كه يا اين حركت را منحرف كنند يا سرعت آن را كند كنند و بيش از همه روي ايران متمركز شدند و بيش از هر زمان ديگري قطعنامه بعد از قطعنامه و تصميم بعد از تصميم براي محدود كردن ايران و تحت فشار قرار دادن ايران مي گذارند بلكه بتوانند جلوي اين سيل عظيم را بگيرند. بنابراين هر روز كه مي گذرد دلايل بيشتري براي اسلامي بودن اين حركت ها در جهان اسلام به دست مي آيد. ديگر مخالفت كردن با قانون اساسي شده، با روي كار آمدن حزب النهضه و ادامه كار مردم يمن در ساقط كردن علي عبدالله صالح و مردم يمن در تقابل آل خليفه چيزي است كه جزء كارهاي روزمره غربي هاست يعني اگر اين ها اميد داشتند كه حكومت هايي كه روي كار مي آيند روي خوش به غرب نشان مي دهند اين طور شمشير را از رو نمي بستند.
شما نگاهي به تاريخ بيندازيد. كعبه چپگرايان در مسكو بود و امروز خود مسكو هم از آن دست برداشته است. بلافاصله بعد از مسكو، سيستم چيني بود كه با وقوع تحول اساسي در آن، از كل ماركسيسم و مائوئيسم دهههاي 60 و 70 چيزي كه باقي مانده، تمركز سياسي در حكومت است؛ يعني سيستم سياسي تكحزبي متمركز در حزب كمونيستي است كه در همه چيز جز سيستم تكحزبي، تجديد نظر كرده است؛ يعني آنچه در چين هست، يك نوع كنفسيوسيسم به روزشده و متناسب با قرن بيست و يكم است. سيستم چين چگونه بوده است؟ براي اينكه ديگران به اين كشور حمله نكنند، ديواري به طول 5 هزار كيلومتر به ارتفاع هفت متر به عرض شش متر كشيدند.
خود زبان چيني يك ديوار فرهنگي است. نه ديگران ميتوانند از اين فرهنگ چيني به آساني رد شوند و چيني شوند و نه چينيها تمايلي دارند، فرهنگ غيرچيني را قبول كنند. ديوار چين، نماد شكل مخصوص چين است كه نه تمايل دارند سيستم فكري چيني را به جايي ديگر صادر كنند و نه اجازه ميدهند سيستمهاي ديگري وارد شوند. تاريخ چين اين طور شكل گرفته است.
در مورد مدلهاي غربي نيز بايد گفت وضعيت غرب، درهم ريخته است. به تعبيري آن جزميتي كه در مورد حقانيت ليبرال دموكراسي بود، ترك برداشته است. آقاي فوكوياما كه بعد از فروپاشي شوروي در اوايل دهه 90، پايان تاريخ را نوشت، حالا كتاب خودش را نقض كرده؛ يعني ليبرال دموكراسي پايان تاريخ نيست، همانطوري كه كمونيستها از شكل نهايي تاريخ بشر كه كمون نهايي است، دست برداشتهاند.
آنهايي كه در كشورهاي اسلامي از اينها تبعيت ميكردند هم به دليل اينكه مركزيت آنها از اعتبار افتاده و هم اينكه تجربيات خودشان در داخل كشورهاي اسلامي با شكست مواجه شده، بايد راه جديدي جستوجو كنند. اين راه جديد كه در دنيا وجود ندارد يا چپ بود يا راست؛ يا ليبرال دموكراسي بود يا سوسياليسم كه هر دو شكست خورد. تقليد از آنها هم در كشورهاي اسلامي و جهان سوم شكست خورده. راهي كه ميماند و راه موجود، تفكر اسلامي است. ما راه ديگري را نميشناسيم.
اصلا در كل جهان سوم، تفكر مستقلي جز تفكر اسلامي وجود ندارد كه قابل جهاني شدن باشد. هندوئيسم هست كه مخصوص هند است. مكتب كنفسيوس هست كه مخصوص چين است و نميتوانيد آن را به آفريقا ببريد چون آنجا خريداري ندارد. هندوئيسم در آفريقا جايي ندارد. خود هنديها هم اصرار ندارند كه فرهنگ هندي در آنجا رواج پيدا كند. اما اسلام داعيه جهاني دارد، صرفنظر از اينكه هر شخصي متعلق به چه نژادي است، اسلام همهجا قابل پياده شدن است و پياده هم شده است.
* اين مواردي كه گفتيد آن چيزي است كه مشخص است و آنها نمي خواهند و به قول معروف بخش سلبي محسوب مي شود حال بايد ببينيم چه مي خواهند و بخش ايجابي ماجرا كجاست؟
قسمت ايجابي اين است كه دستكم يك كشور وجود دارد مثل ايران كه همين اسلام را تجربه كرده و 33 سال از انقلابش گذشته و جمعبندياش موفق بوده، دشمنان هرچه ميخواهند بگويند، ممكن است دشمنان در ارزيابي منفيشان افراط كنند كه ميكنند.
ممكن است گفته شود كه دوستان هم در ارزيابي مثبتشان اغراق ميكنند ولي واقعيت مطلب اين است كه انقلابي در اينجا بر اساس اسلام شكل گرفته، اولين دليل موفقيتش اين است كه با وجود همه تلاشهايي كه عليهاش ميشود، سرپا مانده است. دوم اينكه درجا نزده و پيش رفته است. دليل پيشرفتش آمارهاست. تمام توليدات جمهوري اسلامي طي اين سالها، همه رو به افزايش بوده، بيش از آنچه در ايران سابقه داشته است.
* در اين ميان ابراز نگراني هاي از ترديد در الگو بودن جمهوري اسلامي و جايگزيني برخي كشورهاي لائيك منطقه نيز مطرح مي شود.
هم غربي ها تبليغ مي كنند و داخل هم گاهي نگراني هايي ابراز مي شود كه مي گويند فلان كشور را به عنوان الگو معرفي كردند، آن كشوري كه رئيسش به مصري ها توصيه كرد كه شما همين اسلام لائيك را داشته باشيد بعد از همان مصر كه خيلي سعي مي كردند احترام آن رئيس را داشته باشند يك جوري جوابش را دادند و گفتند شما اگر طرحي داريد داخل كشور خودتان اجرا كنيد ما تكليف خودمان را مي دانيم. اصلا نمي شود اين مردم به اين معتقد باشند كه اسلام يك امر فردي است و اين طور در اجتماعيات شان دخالت كرده باشند و تبلور سياست در كشورشان كه حاكميت حسني مبارك باشد ساقط كردند و دنبال اين هستند كه آدمي را سركار بياورند كه بتواند اسلام را در كشورشان پياده كند. پس نگران اين نباشيم كه با تبليغ غرب و حمايت برخي از كشورهاي مرتجع منطقه فلان كشوري كه مسلمانان در حاكميت هستند اما حكومت لائيك را قبول دارند. مسلمانان در ظاهر خوبي هستند ولي دنبال اجراي قوانين اسلامي نيستند اين حتما الگو نخواهد شد اين مردمي كه حضور ميليوني در خيابان هاي قاهره، تونس و طرابلس دارند را ملاحظه كرديد در ليبي آقاي عبدالجليل اظهار كرد كه ما به اسلام پاي بنديم و مي خواهيم قوانين اسلامي را مي خواهيم پياده كنيم اگر الگوي اين ها فلان كشور بود دنبال اجراي قوانين اسلامي نبودند همين حرف را آقاي راشد الغنوشي و آقاي سليم العوا و مسلمانان بحرين و يمن مي شنويد بنابراين الگوي اين ها الگوي مسلمان، لائيك نيست، اين قسمت سلبي قضيه است قسمت مثبت قضيه كه ما بايد دنبال آن باشيم اين است كه جمهوري اسلامي به عنوان يك الگو كمك كرد تا بيداري اسلامي شكل بگيرد هم اين نهضت فراگير بيداري اسلامي كمك كرد به مباحثي كه در بعد از انقلاب در كشور ما بين افراد صاحب نظر بوده، اكثريت متفكرين ما اعتقاد به حكومت اسلامي دارند در مقابل اين ها اشخاصي بودند كه چشم شان به غرب بوده و البته خيلي هاي شان هم حسن نيت دارند ولي مي گويند اسلام پاسخگو نيست و نمي تواند پاسخگو باشد و به نوعي بعضي ها مي گويند آمريكايي ها دست شان پشت اين انقلاب هاست. مي بينند كه در مباحث تئوري و نظري گذشته و چيزي كه در جهان در حال رخ دادن است در نزد كساني كه همه اين مكاتب را تجربه كرده اند، آقايي مثل مرحوم محمد غزالي در مصر پاسخ برخي از روشنفكران امروز ما كه بعضي مسائل را مطرح مي كنند و قبض و بسط و اين حرف ها را مي نويسند خيلي جلوتر، افرادي در مصر اين حرف ها را زدند و كتاب هاي آقاي مرحوم محمد غزالي كه به فارسي هم ترجمه شده جواب اين اشخاص را كه پنجاه سال پيش در مصر بودند را داده، مي خواهم عرض كنم كه مردم مصر كه به اسلام روي آوردند اين طور نيست كه بيگانه باشند با تفكرات وارداتي غرب، بنابراين آن چه كه در دنيا اتفاق افتاده به نوعي در جهان اسلام به نفع تفكر انقلاب اسلامي، دلدادگان انقلاب و اصولگرايان هم هست.
بنابراين با يك بررسي اجمالي به الگو بودن جمهوري اسلامي مي رسند. آنها هم مثل شما نگاه مي كنند. هنگام انقلاب، ما 36 ميليون نفر بوديم، الان جمعيت ما بيش از دو برابر شده، براي اينكه معلوم باشد كه كشور پيشرفتهاي هست يا نه، اينها را به عدد درميآوريم. ميگويند مثلا يك موقعي محمد قطب، نويسنده مصري كه در عربستان است، گفت تمدن غرب تمدني كيلوواتي است چون ميگويند آن كشوري پيشرفتهتر است كه مصرف سرانه برقش بيشتر باشد.
كتاب او تحت عنوان جاهليت قرن بيستم است. الان هم جاهليت است منتهي او جاهليت قرن بيستم را نوشته. حالا هم كيلوواتي است. حالا هم عدد است ديگر. اگر بخواهيم پيشرفت را با معيارهاي غربي ارزيابي كنيم؛ مثلا در آستانه انقلاب، توليد فولاد زير يك ميليون تن بود، حالا اين رقم شايد به بالاي 14 ميليون تن رسيده. توليد برق در حد 7000 مگاوات بود. الان به حدود 60هزار مگاوات رسيده. در حالي كه جمعيت دو برابر شده.
تعداد دانشجوها زير 200 هزار نفر بود، الان به 4 ميليون نفر رسيده. به لحاظ كيفيت، فناورياي كه امروز ما به خصوص در حوزههايي مثل فناوري دفاعي كار كردهايم، ميبينيد جزو 10 – 15 كشور اول دنيا هستيم. ايران به لحاظ تكنولوژي قبل از انقلاب، اصلا به حساب نميآمد. به لحاظ علمي هم آنچه از مقالات ما در ISI و... ثبت شده، اصلا با قبل از انقلاب قابل مقايسه نيست و بعد هم در مقابل همه ايستاده، در مقابل همه كساني كه قصد تعرض به ايران دارند يا به ايران طمع دارند، ايستاده.
شما هيچ كشوري مستقلتر از ايران در خارج از بلوك غرب و قدرتهاي بزرگ پيدا نميكنيد. در جهان سوم و كشورهاي اسلامي، اين استقلال ارزشمند است چون بعضيها خلط مبحث ميكنند و ميگويند حالا كه ديگر دنيا، دنياي globalization است، استقلال چه معني ميدهد؟ گفت مثل قلعه حيوانات، همه با هم برابرند، بعضي برابرترند!
بدون استقلال، امكان پيشرفت نيست و هرجا كه پيشرفت شما با منافع قدرتهاي بزرگ ناسازگار باشد، جلوي آن را ميگيرند؛ اين فايده استقلال است. كساني كه خلط مبحث ميكنند، سفسطه ميكنند و ميگويند استقلال چه فايدهاي دارد و عصر، عصر همكاريهاي بينالمللي است، بله عصر همكاريهاي بينالمللي است ولي با حفظ اختيارات و منافع ملي هر كشور.
ببينيد 27 – 26 كشور با هم اتحاديه اروپا را درست كردهاند. از اين ميان، يونان و پرتغال، اسپانيا و ايتاليا امروز دچار مشكل شدهاند و ميخواستند تصميمي بگيرند كه از كيسه كشورهاي پيشرفتهتر اروپا؛ يعني انگليس، آلمان و فرانسه، به نوعي جبران عقبماندگيهاي اقتصادي آن چند كشور شود كه انگليس اين تصميم را وتو كرد و گفت ما منافع انگليس را در رابطه با منافع 26-25 كشور ديگر حراج نميكنيم. ضمن اينكه طالب وحدت در اروپا هستند اما منافع مليشان حرف اول را ميزند. ما ميدانيم همين تفكر در فرانسه و آلمان هم هست.
آمريكاييها با بقيه كشورها جمع شدند و سازمان ملل متحد را بعد از جنگ دوم جهاني درست كردند. ولي آنجا كه منافع آمريكا اقتضا ميكند و در تعارض با منافع بقيه ملتهاست، آمريكاييها منافع خودشان را دنبال ميكنند؛ نمونهاش يونسكو است. زماني آقاي امبو اهل سنگال، مديركل يونسكو شد چون مقداري ميل به استقلال و طرفداري از كشورهاي جهان سوم داشت، ميگفتند آدم چپرويي است. به خاطر اينكه در چند مصاحبه كه يونسكو داشت، موافق نظر آمريكاييها نبود، آمريكاييها از يونسكو آمدند بيرون و هنوز هم بيرون از يونسكو هستند.
پس عصر همكاريهاي بينالمللي است، بحث دهكده جهاني مك لوهان را مطرح ميكنند، به شرطي كه كدخدايش آمريكاييها باشند و بقيه به نوعي از آنها تبعيت كنند.
* احتمال بازگشت و شكست اين انقلاب ها وجود ندارد؟
وضعيت در منطقه تغيير كرده و اين تغيير ادامه خواهد يافت؛ يعني سير تكاملي آن ادامه خواهد يافت و قطعا به وضعيت قبلي برنميگردد؛ اين يك حرف قطعي است. معمولا در پيشبينيهاي ديپلماتيك، كمتر حرف قطعي ميزنند. خاطرهاي را دراينباره مطرح ميكنم. با آقاي هلموت كهل، صدراعظم آلمان در دفتر ايشان كه مشرف به رود راين بود، نشسته بوديم و او از آقاي گورباچف كه آن موقع سر كار بود، نقل ميكرد كه در همين اتاق، آقاي گورباچف به من گفت: «اين رود راين را ميبينيد، اگر آب اين رود برگشت، كمونيسم يا شرايط قبلي هم به شوروي سابق برميگردد.» حال اگر عين اين حرف را در نظر بگيريم، امكان ندارد كه ديگر امثال بنعلي، حسنيمبارك يا قذافي به تونس، مصر يا ليبي برگردند؛ به دلايل مختلف.
* كمتر از 45 روز به انتخابات مجلس نهم داريم. پيوند انتخابات مجلس نهم از نگاه جبهه متحد اصولگرايان با بحث مهم بيداري اسلامي در چيست؟
پاسخ به سوالهاي قبلي به نوعي اين موضوع را توضيح مي داد. در هر صورت حالا كه جهان اسلام به دلايل مختلف تاريخي و سياسي مجددا به اسلام رو كرده، آن هم اسلامي كه جامعيت دارد، حاكميت سياسي با مسلماناني است كه به اسلام جامع و به اسلامي كه فقط فردي نيست و در اجتماعيات، و اقتصاديات سياسيات و دنيا و آخرت و جسم و روح و ماده و معنا حرف دارد تكيه مي كنند.
اصول گرايان چه مي گويند؟ مي گويند حاكميت اسلامي كه اساس قانون اساسي است كه تفاوت ما با ديگر كشورهاي اسلامي اين است كه در اين جا حاكميت ولي فقيه را داريم كه كسي است كه با انتخاب مجتهدين و صاحبنظران ديني به عنوان رهبري انتخاب مي شود و كلمه او فصل الخطاب است.
ما در آستانه سي و سومين سالگرد انقلاب اسلامي با يك مرحله تحولي و يا يك نقطه عطف در تاريخ جهان اسلام مواجه هستيم. اگر اين طور است وظايف حكومت جمهوري اسلامي ايران از حالا به بعد خيلي سنگين تر مي شود. يكي از اركان بسيار مهم نظام، مجلس شوراي اسلامي است. اين مجلس با توجه مقتضيات زمان و مقطعي كه در آن هستيم كه عرض كردم ما در نقطه عطف تاريخ معاصر جهان اسلام هستيم ايجاب مي كند كه با يك اكثريت قاطع افراد مومن به اسلام حاكميت اسلام و احياي ارزش هاي اسلامي و جامعيت اسلام باشيم و اين را در طي زندگي سياسي خودشان به اثبات رسانده باشند. اگر غير از اين باشد جمهوري اسلامي ايران كه به عنوان يك الگو در عمل مورد استناد و تبعيت جهان اسلام قرار گرفته خدايي ناكرده دچار مشكل مي شود كه من بعيد مي دانم اين كارواني كه به راه افتاده و پرچمدار آن در اين موج جديد بيداري اسلامي در تاريخ معاصر حضرت امام (ره) بودند و ادامه دهنده آن مقام معظم رهبري حضرت آيت الله العظمي خامنه اي هستند به راه خودش ادامه مي دهد. تاكيد مي كنم كه البته اين مسير جلو مي رود حال برخي بخواهند روند را كند كنند. ما دوره هايي را در بعد از انقلاب داشتيم كه اكثريت مجلس با نظام نبود، نظام از حركت باز نايستاد. مواقعي را داشتيم كه برخي از مسئولين درجه بالاي حكومت با كليت نظام و حاكميت اسلام و حاكميت نظام اسلامي توافق چنداني نداشتند و مع ذالك جمهوري اسلامي ايران به راه خودش ادامه داد هر چند سرعت را كند كردند.
* از ايران خواسته اند كه در طراحي هايشان كمك كند؟
يكي از مشكلاتي كه دوستان ما در اين كشورها دارند و در مباحث هم مطرح مي كنند، همين چندي پيش در جلسه اختتاميه بحثي راجع به همين موضوع درگرفت و يكي از برادران اهل سنت با قوت از ولايت فقيه دفاع كرد، بعضي از اين ها به صراحت مي گويند كه شما چنين امري را داريد و ما اين را نداريم و دور نيست. بعضي هم پيشنهاد كردند كه ما به برادران اهل سنت كمك كنيم كه متناسب با شرايط فقه خودشان چنين سازوكاري را در حكومت هاي خودشان داشته باشند و لذا بسيار جاي اميدواري است كه از آنجايي كه هم كارايي اصول گرايان و هم صداقت و هم پاكي آن ها و هم عدم وابستگي بيگانه را ديده اند اقبال خوبي به ما داشته باشند. برماست كه در انتخابات افرادي را مشخص كنيم كه هم امتحان خوبي در اصول گرايي و اسلام گرايي داده باشند و هم اين كه توان خودشان را در اداره امور و مورد مشورت قرار گرفتن در حوزه هاي تخصصي نشان داده اند./ن
چهارشنبه|ا|5|ا|بهمن|ا|1390
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: باشگاه خبرنگاران جوان]
[مشاهده در: www.yjc.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 298]
-
گوناگون
پربازدیدترینها