تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 28 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):هر كس درصدد عيب جويى برادر مؤمنش برآيد، تا با آن روزى او را سرزنش كند، مشمول اين ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1816531964




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي صبح امروز ايران


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي صبح امروز ايران
خبرگزاري فارس: روزنامه‌هاي صبح امروز ايران در سرمقاله‌هاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداخته‌اند كه گزيده برخي از آنها در زير مي آيد.‌


* جوان

روزنامه جوان در سرمقاله امروز خود با عنوان كمك ما به «دوم خرداد» به قلم فريدون حاجى پور آورده است:

جبهه دوم خرداد مدت هاست كه آشفته است. زيست سياسى در بيرون از حاكميت و تلاش مجدانه براى بازگشت به قدرت،چنان علائق و سلايق متكثر اين جبهه را فعال ساخته كه «رجوع» و«گذر» از نظام هاى هنجارى و
ارزشى شان،التهاب خاصى را به بدنه آن بخشيده است.
اگر بپذيريم كه «تصميم گيرى» يك فرآيند «انتخاب» بوده و نتيجه تلاقى ديدگاه هاى مختلف مى باشد،كمك ما به جبهه دوم خرداد ،كمك به رسيدن آنان به «تصميم» و «انتخاب» است.انتخابى كه دربردارنده عناصر،توجه به
ارزش هاى هويتى ق€… دينى،فرهنگى ق€… سياسى،سنت هاى تاريخى و مقتضيات ساختارى است.
اجازه بدهيد در ابتدا چند پرسش را مطرح كنيم:
1 - مجموعه دوم خرداد آيا يك جبهه متحد ،همگن و همسو را تشكيل مى دهد؟
2 - گروه هاى چندگانه آن ازسوى يك فكرمركزى مديريت مى شوند؟و اين كه اصولا راهبرى اين جبهه به دست چه كسى صورت مى گيرد،آيا اين راهبر،مورد وثوق و اعتماد تمامى گروه هاست؟
3 - اين جبهه تابه چه ميزان از سياست ها وتصميمات واحد پيروى مى كند؟به طور كلى ،منابع تصميم گيرى آن در چه لايه ها و چه بخش هايى مى باشد؟
4 - تدبيرگران و تصميم گيرندگان آن - از هر طيفى ق€… تا چه ميزان از درك دقيق و درستى نسبت به جبهه واجتماع خود برخوردارند؟
5 - آيا تصميمات متخذه آن ها با سير كلى حوادث و فرصت هاى «زودگذر» و «تصادفى» تطابق دارد؟.اصولا سياست و استراتژى هاى آنان با طيف هاى متنوع شان ،هماهنگ است يا متعارض،اگر متعارض است بنا به سلايق مديريتى است يا سهم خواهى؟اگر مديريتى است چرا روند دمكراتيك طى نكرده است؟و اگر سهم خواهى است چرا اين جبهه پالايش نمى شود؟همچنين آن سياست هاى اشاره شده با تعارضات نهفته در آن تا چه ميزان ازاعتبار لازم درميان اين جبهه و سپس در جامعه برخوردار است؟
مجموعه اين پرسش ها فارغ از نگاه هاى قالب گرفته بى گمان دربردارنده اين نكته است كه جبهه دوم خرداد در «آشفتگى» و دوران«گذار»بسر مى برد،چراكه در اين دوران:
- ابهام و عدم وضوح به ويژه در جهت گيرى هاى آينده آن ها ديده مى شود.
- شمار زيادى از انواع گروه ها و نيروهايى در اين جبهه ديده مى شوند كه قواعد سياسى براى خود تعريف مى كنند.
- ماهيت قواعد لازم الاتباع آنان در حيث فرمانبردارى جمعى با ابهامات فراوانى روبروست.
- نيروهاى متعارض در جبهه زايش يافته و براى تصرف مواضع و كرسى هاى قدرت به رقابت با يكديگر مى پردازند.
- بازى هاى زبانى و گفتمانى در ميان آنان متكثر وناهمگون است.
- تعريف خودى ها و غير خودى ها در دايره مستمر تعريف و باز تعريف است.
- گذر و رجوع از ساختارها و نقش ها درتداوم است.
حال با توجه به آن پرسش ها و وضعيت اين دوره گذار،كمك ما به جبهه دوم خرداد اين است كه :
الف- توصيه كنيم؛ خود را تعريف كرده و استعداد انطباق پذيرى خود را از شرايط جامعه و عموم افزايش دهند.
ب- لايه هاى مذهبى و قشرهاى پائين جامعه را در نظر داشته و خواست هاى آنان را باور داشته باشند.
- به نخواستن هاى ملت توجه داشته باشند و دلايل آن را جستجو كنند.
- تكليف خود را با ساختار نظام مشخص ساخته وموضع قطعى خود را اعلام كنند.اين اعلام نظر بى شك به پالايش اين جبهه كمك شايانى خواهد كرد.
- و در آخر اين كه پس از اصلاحات درپيكره ،مرام و نظام انديشگى خويش ،خود را به راى مردم گذاشته تا صحت اصلاحات آنان مشخص شود.

* كيهان

روزنامه كيهان در سرمقاله امروز خود با عنوان و امام ما گفت ... به قلم حسين شريعتمداري آورده است:

- با عجله آمده بود و سراسيمه، دغدغه جان او را داشت و پاسخي براي اين پرسش خود و دوستانش مي خواست، وظيفه ما چيست؟ اهل سخن بود و چندين بار هم آنچه را مي خواست بگويد، تمرين كرده بود اما وقتي او را ديد زبانش بند آمده بود. محو عظمت توأم با وقار و صلابت آميخته به مهرباني او شده بود. به جاي او خميني(ره) سخن آغاز كرد؛ «شما را چه مي شود آقاي عسگراولادي؟ چه سعادتي بالاتر از اين كه خون انسان در راه خدا ريخته شود ... پس شما نمي دانيد كه قرار است به كجا برويم؟ بايد برايتان بگويم... امشب مي گويم...»
برايش عجيب بود. امام(ره) بي آن كه او سخني گفته باشد، درباره موضوعي سخن مي گفت كه عسگراولادي به همان منظور آمده بود.
چندماه قبل از آن روز، شاه به قم رفته بود ولي هيچ يك از روحانيون به استقبال او نرفته بودند. وقتي شاه به محل استقرار خود رسيده بود، علت را جويا شده و متوجه شده بود امام خميني(ره) استقبال روحانيت از شاه را تحريم كرده بود. شاه كه به شدت عصباني بود، در بازگشت به تهران دستور تهيه كيفر خواست عليه امام(ره) و محاكمه صحرايي! او را صادر كرده بود. آقاي عسگر اولادي بعد از اطلاع از تهيه اين كيفرخواست به نمايندگي از همرزمانش نزد امام(ره) رفته تا از يكسو اين خبر را به امام(ره) برساند و از سوي ديگر درباره تكليف خود و ساير مردم از ايشان سوال كند. ولي امام(ره) پيش از طرح موضوع به آن پاسخ داده بود.
امام راحل(ره) در ادامه همان ملاقات به آقاي عسگر اولادي گفته بودند؛ تصور نكنيد كه مبارزه ما يكسال و دو سال و سه سال طول مي كشد، به دوستاني كه حوصله اين مبارزه طولاني را ندارند، بگوئيد كنار بكشند. اين مبارزه چند دهه ادامه خواهد داشت... مبارزه ما محدود به جلوگيري از تصويب يك قانون، تغيير يك وزير و يا تغيير يك دولت نيست، مبارزه ما براي فراهم آوردن زمينه ظهور حضرت بقيه الله-ارواحنا له الفداء- است. از هم اكنون به شما بگويم كه نهضت ما سه مرحله در پيش دارد. مرحله اول، اسلامي كردن ايران است. بعد از نجات كشورمان، از آن به عنوان يك پايگاه براي نجات ساير كشورهاي مسلمان استفاده مي كنيم و اين، يعني اسلامي شدن بقيه كشورهاي مسلمان، مرحله دوم نهضت ماست. و مرحله سوم اين مبارزه، گسترش الگوي حكومتي اسلام به همه جهان است. در اين مرحله و هنگامي كه همه ملت ها با الگوي عدالت گستر و خداجوي اسلام ناب آشنا شدند مي توانيم به حضرت بقيه الله عرض كنيم كه جهان منتظر شماست. (نقل به مضمون از قول برادر بزرگوارم، مبارز پيشكسوت و فدايي حضرت امام(ره) آقاي حبيب الله عسگراولادي).
2-امام راحلمان(ره) براي ارزيابي راهي كه پيموده ايم، مقايسه ميان نقطه آغاز و نقطه اي كه در آن ايستاده ايم را پيشنهاد مي كردند. اين مقايسه تابلوي روشن و قابل استنادي از موقعيت كنوني انقلاب اسلامي و نظام برخاسته از آن به دست مي دهد و صدالبته، پرداختن به همه موارد بيرون از محدوده اين نوشته است... از آن ميان به چند نمونه بسنده مي كنيم تا مشتي باشد از خروارها و اندكي از بسيارها. بخوانيد؛ شعار نيست، نه خلاف است ونه گزاف.
3-در نخستين روز از جنگ تحميلي، جيمي كارتر رئيس جمهور وقت آمريكا كه خود برپا كننده جنگ بود طي مصاحبه اي گفت؛ «اميدوارم اين جنگ مسئولان ايران را بر سر عقل آورد»! و روز بعد، صدام حسين در پايان يك كنفرانس خبري كه با حضور خبرنگاران خارجي در يكي از نقاط اشغال شده جنوب كشورمان ترتيب داده بود با غروري احمقانه گفت؛ «كنفرانس خبري بعدي را در تهران تشكيل مي دهيم و آن روز خيلي دور نيست»! جنگ احزاب بود كه در آن همه مشركان زمان به مقابله با نظام اسلامي نوپاي ايران آمده بودند و شكست جمهوري اسلامي ايران را قطعي مي دانستند.
هيئت هايي از ايران به چند كشور خارجي فرستاده شد تا واقعيت ماجرا بازگو شود. مقامات شوروي سابق در پاسخ به اعتراض هيئت ايراني كه چرا با ارسال موشك هاي «اسكاد بي» به عراق، مردم بي دفاع را قتل عام مي كنيد؟ گفته بودند «در ميز مذاكره افغانستان، صندلي ايران خالي است»! يعني دست از حمايت مردم مظلوم افغانستان برداريد تا...
پاپ ژان پل ششم در پاسخ به هيئت اعزامي كشورمان و گوشزد كردن پيام حضرت امام(ره) كه «اگر حضرت مسيح بود جانب ما را مي گرفت يا آمريكا را»، فقط گفته بود OH JESUS CHRIST- آه، يا حضرت مسيح!- انواع تسليحات مدرن به عراق سرازير شده بود و... به قول حضرت امام(ره)؛ خدايا تو مي داني كه ما تنهاي تنها بوديم و نخواستيم جز تو كسي را داشته باشيم و نداشتيم... و اما، امروز... اين ما هستيم كه از آن نقطه به اين نقطه رسيده ايم؟ و اين همان آمريكاست كه براي نجات از باتلاق عراق دست به دامان ما شده است؟ اين همان كشورهاي عربي حمايت كننده از صدام هستند كه براي نجات از فروپاشي دولت هاي خود و رها كردن گريبان خويش از پنجه مردم مسلمان كشورهاي خود، دست نياز به سوي ايران اسلامي دراز كرده اند و يا در آرزوي ذره اي از اقتدار جمهوري اسلامي ايران، انگشت حسرت به دندان مي گزند؟
4-در سالهاي نخستين بعد از پيروزي انقلاب به «سيم خاردار» نياز داشتيم و كشورهاي غربي «ناز» مي كردند و مي گفتند؛ از كجا معلوم سيم خاردار را براي ساختن موانع حلقوي در سنگرها به كار نبريد؟! و نمي دادند.
امروز، اما، ايران اسلامي به فن آوري هسته اي دست يافته است، در نانوتكنولوژي، به رتبه هاي برتر دنيا رسيده است، موشك هاي بالستيك و دوربرد مي سازد، همين چند روز پيش در مقابل چشمان حيرت زده جهانيان، ماهواره اميد را به فضا فرستاد و هر سه مرحله، جدايي ماهواره از موشك پرتاب كننده، قرار گرفتن در مدار تعريف شده قبلي و ارسال پيام را با موفقيت انجام داد... توليد سلول هاي بنيادي، ساخت مدرن ترين سدها و نيروگاهها و... بماند.
5-روزي از آن روزها، يكي از چالش هاي سياسي ايران اسلامي با كشورهاي غربي، حمايت مالي، تسليحاتي و تبليغاتي آنان از گروههاي تروريستي بود. آنها در مقابل اعتراض ما، شانه بالا مي انداختند و ابرو درهم مي كشيدند و با وقاحت بر حمايت از تروريست ها تاكيد مي كردند.
امروز چه؟ آيا چالش ما در اين سطح نازل است؟ امروز، به اعتراف دشمنان، در خاورميانه هيچ رخدادي بدون اراده ايران اسلامي نمي تواند اتفاق بيفتد. تحولات در فلسطين، لبنان، عراق، يمن و تمام منطقه به سرانگشت اقتدار جمهوري اسلامي ايران بسته است، نيست؟! در گرماگرم درگيري آمريكا با عراق، روزنامه واشنگتن پست خطاب به بوش نوشت؛ خاورميانه را به ايران واگذار كن و بازگرد. آمريكا همه چيز را باخته است.
6-آن روزها، شعار مرگ بر آمريكا فقط از زبان مردم ايران شنيده مي شد. امام ما مي فرمود آمريكا شيطان بزرگ است و تاكيد مي كرد «هرچه فرياد داريد بر سر آمريكا بكشيد» و...
امروزه اين شعار در همه منطقه و از زبان تمام ملت هاي مسلمان و حتي غيرمسلمان به گوش مي رسد. مردم آمريكا در تظاهرات خود پلاكاردهاي BUSH IS SATAN- بوش شيطان است- بر سر دست بلند مي كنند. مردم مسلمان در همه جاي جهان اسلام، همه گرفتاري ها و ناكامي هاي خود را زير سر آمريكا مي دانند و...
گروههاي طرفدار آمريكا كه آن روزها به گرايش خود افتخار مي كردند، اين روزها از واژه آمريكوفيل-طرفدار آمريكا- شرم مي كنند و خود را به «توبه» يا به ظاهر و براي حفظ پرستيژ، به ايران اسلامي و نهضت هاي مقاومت همسو با ايران نظير، حزب الله لبنان، جهاد اسلامي و حماس فلسطين و... مي چسبانند.
7- بوش مي گفت و رابرت گيتس، ديك چني، شيمون پرز و... نيز با استيصال مي گويند در جنگ 33 روزه لبنان، در جنگ 22 روزه غزه، در عراق... و هر جاي جهان اسلام كه مقاومتي در مقابل آمريكا و متحدانش وجود دارد، درگيري واقعي ميان ايران و آمريكاست و عجيب آن كه دروغگويان دراين باره راست مي گويند.
صهيونيست ها كه با دو خط آبي روي پرچم اسرائيل، داعيه سرزميني به وسعت از نيل تا فرات داشتند، امروزه پوزه اي خاك آلود دارند، به دور خود ديوار حائل مي كشند و افسانه شكست ناپذيري خود را به ناچار فراموش كرده اند. «زئيف شف» با عصبانيت همه اين خواري و ذلت را زير سر ايران مي داند... و اين عصاره باطل را ببين كه امروزه حق گو! شده است.
8-باراك اوباما، روي شعار «تغيير» موج سواري مي كند و حال آن كه «تغيير» اگر به مفهوم تغيير فرمول قدرت جهاني باشد، اين تغيير 30 سال پيش و به همت امام راحل ما(ره) آغاز شده و امروز به قول رهبرمعظم انقلاب - در سخنان ديروزشان- جغرافياي سياسي و قدرت جهاني را دگرگون كرده است.
چند سال پيش، ژاك شيراك رئيس جمهور وقت فرانسه در يك مصاحبه مشترك با سه روزنامه واشنگتن پست و نيويورك تايمز -هر دو آمريكايي- و نوول ابزرواتور فرانسوي گفته بود، مقابله با ايران اسلامي ناممكن است و هزينه اين مقابله بارها از هزينه قبول ايران هسته اي بيشتر خواهد بود. آن روز، بوش با عصبانيت از شيراك به عنوان رئيس جمهوري كه نمي داند چه مي گويد ياد كرد و امروز مقامات آمريكايي با اعتراف ناگفته، پذيرفته اند كه نه فقط قدرت رويارويي با ايران اسلامي را ندارند، بلكه بايد آبرومندانه! به قدرت و اقتدار آن اذعان كنند. و عجيب آن كه آقاي اوباما، سعي دارد اين «نياز» آمريكا را با عنوان «امتياز» به ايران بفروشد و از مذاكره با جمهوري اسلامي سخن مي گويد. مذاكره اي كه ايران اسلامي دون شأن خود مي داند و هرگز به آن تن نخواهد داد. چه كسي است كه نداند، اين پيشنهاد «تعامل» بعد از شكست سخت آمريكا مطرح مي شود و كدام عقل سليم حاضر است با پذيرش مذاكره، شكست مفتضحانه آمريكا را به تأخير اندازد؟!
9-و دهها و صدها دستاورد ديگر كه نشان مي دهند، در آغاز دهه چهارم انقلاب، به نقطه اي كه آن روز حضرت امام راحل ما(ره) خبر داده بود نزديك شده ايم و امروز در ركاب خلف حاضر او، آن راه كه او ترسيم فرموده بود را «خوش به نشان» آمده ايم.
به قول آقا، اين روزها خاورميانه به ويترين ناكامي ها و شكست هاي پي درپي آمريكا و متحدانش تبديل شده است... و اين رشته سر دراز دارد.

* جمهوري

روزنامه جمهوري در سرمقاله امروز خود با عنوان حرف روشن ما با اوباما آورده است:

با اينكه بسياري از مقامات آمريكائي و اروپائي اعلام كرده اند كه در مناقشات مربوط به انرژي اتمي جمهوري اسلامي ايران برنده و غربي ها بازنده هستند اما اخباري كه از اجلاس هفته گذشته گروه 1 +5 در آلمان مي رسد ناتواني غرب را در اين ماجرا بدون هيچ ابهامي به اثبات مي رساند.
خبرگزاري انگليسي رويترز در گزارشي از اجلاس آلمان نوشت : در اين اجلاس از تحريم تازه تهران هيچ صحبتي به ميان نيامد و جلسه بعدي نيز به بازنگري كامل آمريكا در سياست هاي خود موكول شد . نمايندگان گروه 1 +5 در نشست « ويسبادن » آلمان از پيشنهاد باراك اوباما براي مذاكرات مستقيم با ايران حمايت كردند; با اين حال همزمان از تهران خواستند قطعنامه هاي شوراي امنيت را رعايت كرده و غني سازي را تعليق كند.
توجه به اين نكته در تحليل آنچه در اين اجلاس مطرح شده بسيار نقش دارد كه اجلاس نمايندگان كشورهاي عضو گروه 1 +5 در آلمان نخستين گردهمايي آنها درباره ايران پس از روي كار آمدن دولت باراك اوباما است . به عبارت روشن تر اين گروه با خارج شدن از زير فشار دولت بوش كوچك اكنون به نظر مي رسد تا حدودي راحت تر تصميم مي گيرد. در عين حال كه در بيانيه پاياني نشست كشورهاي عضو گروه 1 +5 بر ادامه سياست هويج و چماق تاكيد شده و اين بيانيه از جمهوري اسلامي ايران خواسته است كه قطعنامه هاي شوراي امنيت مبني بر تعليق فوري غني سازي اورانيوم را به اجرا گذاشته و با آژانس بين المللي انرژي اتمي همكاري نمايد اما در عين حال حمايت خود را از سياست جديد دولت آمريكا براي گفتگوي مستقيم و بدون پيش شرط با ايران ابراز داشته اند.
تصريح به اين نكته در بيانيه گروه 1 +5 بطور روشن عقب نشيني از مواضع گذشته محسوب مي شود . اين گروه همواره به تبعيت از دولت بوش تعليق غني سازي را پيش شرط هرگونه مذاكره و تفاهم با ايران اعلام مي كرد ولي اكنون دولت باراك اوباما در حال بازنگري سياست هاي آمريكا در قبال ايران است و گفته مي شود سياست دولت جديد آمريكا در انجام مذاكرات بدون پيش شرط با تهران استوار است در حالي كه جرج بوش هرگونه مذاكره با تهران را منوط به تعليق غني سازي اورانيوم كرده بود.
انتشار اين اخبار همزمان با دهه مبارك فجر در سي امين سال انقلاب اسلامي يك پيروزي غيرقابل انكار براي اين انقلاب و ملت بزرگ ايران است . مقاومت ستودني مردم و مواضع استوار رهبري اين پيروزي را به ارمغان آورده است . توجه به اين نكته بسيار مهم است كه آمريكا در طول 30 سال گذشته همواره براي مذاكره با ايران تلاش كرده و چون حاضر نمي شد از موضع استكباري خود كوتاه بيايد هرگز نتوانست به اين خواسته خود برسد. دولتمردان آمريكا اسير اين توهم هستند كه فكر مي كنند بايد هر وقت اراده كنند رابطه خود را با يك دولت قطع نمايند و هر وقت هم لازم بدانند با آن دولت رابطه برقرار كنند بدون آنكه طرف مقابل حقي براي تصميم گيري داشته باشد. اين يك روش استعماري است كه دولتمردان آمريكائي نيز بعد از جنگ جهاني دوم به آن عادت كردند و با سواستفاده از ضعف حكومت ها در بسياري از كشورها تا حدود زيادي توانستند با همين سياست به پيش بروند و اهداف خود را محقق سازند. انقلاب اسلامي ايران اين معادله را درهم ريخت و در فضاي سياسي جهان تغييرات عمده اي ايجاد كرد كه ديگر زمينه اي براي اعمال چنين روش مستكبرانه اي وجود ندارد . درست به همين دليل است كه در طول 30 سال گذشته دولت هاي متعددي كه در آمريكا زمام امور را به دست گرفتند عليرغم توسل به انواع ترفندها نتوانستند ملت ايران را تسليم اراده خود كنند بلكه اكنون به اين نتيجه رسيده اند كه بايد خود تسليم اراده ملت ايران شوند.
اينكه در بيانيه گروه 1 +5 سخن از حذف پيش شرط آمريكا براي مذاكره با ايران به ميان آمده و اين گروه نيز از آن استقبال كرده نكته ايست كه بايد قدري مورد تامل قرار گيرد.
واقعيت اينست كه دولت آمريكا به ملت ايران بدهكار است و اگر قرار باشد شرطي براي مذاكره درنظر گرفته شود اين ايران است كه بايد شرط داشته باشد كمااينكه دارد . دولت هاي مختلف آمريكا در 55 سال گذشته يعني از كودتاي 28 مرداد 1332 تاكنون همواره با سياست خصمانه عليه ايران عمل كرده اند. به همين دليل آمريكا بدهكار ملت ايران است و تا جبران نكند اصولا حق تقاضاي مذاكره ندارد.
دولت اوباما اگر ميخواهد با موضوع روابط با ايران برخوردي واقع بينانه نمايد بايد ابتدا 55 سال سياست خصمانه عليه ملت ايران را جبران نمايد و سپس درخواست مذاكره كند. در همين موضوع هسته اي نيز دولت بوش كوچك با سياست كينه توزانه و تحريك گروه 1 +5 تا توانست عليه فعاليت هاي هسته اي ايران مانع تراشي كرد . شيوه زشت قلدري هاي بين المللي اينست كه ابتدا برخلاف موازين و مقررات بين المللي خود را از ملت ها طلبكار مي كنند و سپس همان طلبكاري بيهوده را شرط قرار مي دهند تا به خواسته هاي خود برسند. غني سازي حق قانوني ملت ايران است . بنابراين اصولا آمريكا حق نداشت از شرطي تحت عنوان تعليق غني سازي سخن بگويد و به همين دليل امروز نيز با عقب نشيني از اين شرط جعلي منتي بر سر كسي ندارد.
حرف روشن ملت ايران با دولت جديد آمريكا اينست كه اگر دست از همه ادعاهاي خلاف قانون خود عليه ايران بردارد خصومت هاي گذشته را جبران كند اموال و دارائي هاي ايران را آزاد نمايد از ملت ايران عذرخواهي كند تعهد نمايد كه ديگر در امور داخلي ايران دخالت نخواهد كرد و در مسائل هسته اي نيز كاملا خود را كنار بكشد راه براي اينكه مسئولان ايراني بتوانند درباره مذاكره با آمريكا بررسي هاي لازم را بعمل آورند باز خواهد شد.

* رسالت

روزنامه رسالت در سرمقاله امروز خود با عنوان سي سال حضور آگاهانه زنان به قلم صالح اسكندري آورده است:

به گزارش سازمان ملل متحد 60 درصد از يك ميليارد فقير در جهان زنان و دختران هستند زنان 75 درصد بزرگسالان بي سواد كه جمعا 960 ميليون نفر هستند. را تشكيل مي دهند. از 130 ميليون كودكي كه به مدرسه نمي روند 70 درصد دختر هستند. قاچاق انسان بزرگترين تجارت غير قانوني در جهان است كه در آن سالانه 3 ميليون زن كه 1/2 ميليون آن كودك هستند، تجارت مي شوند. شمار زنان زنداني در اروپا روبه افزايش است فقط به طور نمونه آمار زنان زنداني در انگليس در دو دهه گذشته دو برابر افزايش داشته است. بيش از 40 درصد زنان در اروپا مورد آزار و اذيت جسمي قرار مي گيرند و يك سوم ازدواجها در اين قاره به طلاق مي انجامد. افزايش بي سابقه بارداري دختران انگليسي مقامات بهداشتي اين كشور را نگران كرده است. از سال 1998 تا كنون از هر 10 قتل در آفريقا شش قتل مربوط به خشونت عليه زنان بوده است. يك سوم زنان افغاني پس از حمله آمريكا به افغانستان معتاد شده اند. از سال 1973 تا كنون در شهرهاي غربي آمريكا بيش از 50 ميليون كودك متولد نشده،سقط شدند و...
اين آمار و اخبار تكان دهنده واقعيت تلخ جهان پيرامون ماست كه برده داري جنسي در قرون گذشته در برابر آن هيچ به نظر مي رسد. هر چند خانواده به عنوان اساسي‌ترين و قديمي‌ترين نهاد اجتماعي از زمان آغاز خلقت بشر همواره در معرض آسيب‌هايي بوده است اما در چند قرن اخير اين تهديدات رنگ جدي‌تر و خشن تر ي به خود گرفته است كه در مقايسه با طول تاريخ بي سابقه است.
به راستي مفهوم زن در جهان مدرن دلالت بر چه معنايي مي كند؟ در قفاي شعارهاي پرطمطراق فمينيستي چه مي گذرد كه امروز بلند شدن صداي گريه نوزاد در اروپا و آمريكا به يك آرزو تبديل شده است. برابري جنسيتي آيا به معناي برده داري مدرن با دستمزد حداقل و استفاده هاي ايزلري از زنان است.
مگر نه اينكه زن به مثابه يك عنصر اصيل انساني است خردمند و رشديافته كه امور را به ترازوي انديشه مي‌سنجد و نقش خويش را به عنوان يك انسان متفكر و سازنده جامعه ايفا مي‌كند. مگر نه اينكه مرد از دامن زن به معراج مي رود و مگر نه اينكه زن از اراده‌اي سرسخت بهره دارد كه با آن مرزها را مي‌شكند و بندها را مي‌گسلد تا خواست خويش را چنان كه بايد تحقق بخشد. بهترين نمونه اين چهره، همسر فرعون است كه فريفته جاه و مقام و جلوه‌هاي فرعوني و مقهور شيطان نمي‌گردد و از قلمرو نفوذ فرعون مي‌رهد و اقتدار او را از هم مي‌درد و قرآن او را به عنوان الگوي زنان مثل مي‌زند.” و خدا بر كساني كه ايمان آورده‌اند، زن فرعون را مثال مي زند. “و مگر نه اينكه براي زن در طول تاريخ حيات فردي و اجتماعي خود الگويي بلند مرتبه و يگانه به سان ام ابيها، دردانه خلقت حضرت فاطمه زهرا وجود دارد.
امروز در سرآغاز قرن بيست و يكم زن خسته از ماديت، صنعت و تكنولوژي، تنها شاهراه نجات خود از اين مزبله دهشت انگيز معنويت و سنت مي بيند و بدين سو در حال حركت است. عصر حاضر را بايد عصر ايمان و علم، عصر سنت و صنعت، عصر ايدئولوژي و تكنولوژي، عصر دين و اخلاق و ارزش‌هاي الهي - انساني، عصر تكامل وجودي انسان‌ها و نيز عصر بازگشت به اصل از دست رفته و “روزگار وصل به اصل”‌ ناميد.
انقلاب اسلامي ايران در طليعه اين عصر طلايي، آوردگاه يك واكنش طبيعي در برابر اين ظلم تاريخي عليه زنان بود. فهم رابطه بين خانواده و انقلاب اسلامي مسبوق به تبارشناسي تاريخي خانواده به عنوان يك نهاد اجتماعي و مداقه در شناخت «هويت زن مسلمان» است. در حقيقت انقلاب اسلامي كنشي بود كه در مقابل كنش‌هاي تخريبي عليه خانواده و كاستن از منزلت زن در طول تاريخ به وجود آمد. اين حركت استمرار بديهي مجاهدت‌هاي انبياي الهي و علي‌الخصوص خاتم المرسلين حضرت محمد (ص) در صيانت از كيان خانواده و مبارزه با سنت‌هاي جاهلي در تحقير زنان و از همه غم‌انگيز‌تر زنده به گور كردن دختران بود.
زنان و حضور فعال آنها در مسائل سياسي و اجتماعي و مشاركت آنها در تصميم گيري هاي كلان جامعه رهاورد سي ساله انقلاب اسلامي است. انقلاب اسلامي زن را به جايگاه اصيل خود بازگرداند و وي را از موجودي منفعل به انساني فعال و اجتماعي تبديل كرد. به بركت انقلاب امروز دختران و زنان ايران اسلامي در آموزش عالي حتي از پسران و مردان نيز پيشي گرفته اند و آمار 70 درصدي ورودي دختران به دانشگاه ها براي بسياري از غربي ها غير قابل باور است. امروز به يمن اعتماد به نفس دختران ايراني، در امر پزشكي بانوان، ديگر نيازي به پزشكان مرد نيست . حضور زنان در عرصه مديريت سياسي به خصوص در سطوح ارشد و مشاركت فعال آنها در سه قوه قابل توجه است. حضرت امام خميني(ره) در مورد فعاليت اجتماعي واشتغال زنان هميشه اين نكته را بيان مي‌كردند كه: “فعاليت اجتماعي، سياسي كنيد ولي حدود شرعي از جمله رضايت همسر را رعايت كنيد.” حجاب و عفاف به عنوان دو ارزش در جامعه ايران مراحل جامعه پذيري خود را سپري كرده و علي رغم وجود برخي چالشها از جمله تهاجم فرهنگي دشمن ،اما الگوي عالي حجاب در حال گسترش است و...
امام راحل (ره) با تاكيد بر نقش نهاد خانواده مي‌فرمايند: “شما خانم‌ها شرف مادري داريد كه در اين شرف از مردها جلو هستيد و مسئوليت تربيت بچه در دامن خودتان را داريد.” ايشان همچنين ضمن تبيين نقش زنان در فعاليت‌هاي سياسي و اجتماعي تاكيد فرمودند: “زن بايد در سرنوشت خودش دخالت داشته باشد. زن‌ها در جمهوري اسلامي راي بايد بدهند، همان طوري كه مردان حق راي دارند، زن‌ها حق راي دارند. همان طوري كه مردها بايد در امور سياسي دخالت كنند و جامعه خودشان را حفظ كنند، زن‌ها هم بايد دخالت كنند و جامعه را حفظ كنند. زن‌ها هم بايد در فعاليت‌هاي اجتماعي و سياسي همدوش مردها باشند.”
در نهايت بايد گفت گفتمان انقلاب اسلامي قادر است در واكنش به تهديداتي كه نهاد خانواده را نشانه گرفته ضمن تبيين الگوي هويت زن مسلمان با توسل به سيره حضرت زهرا و حضرت زينب (سلام الله عليهما) بين وظيفه اصلي زنان در استقرار كيان خانواده و نقش‌هاي اجتماعي و سياسي آنان تعادلي پويا برقرار كند و موجد نوعي نگرش پاك و انساني به اين جنس لطيف خلقت باشد كه در عين لحاظ تفاوتهاي طبيعي با جنس مذكر اما از حقوق متناسب و برابري برخوردار باشد.

* صداي عدالت

روزنامه صداي عدالت در سرمقاله امروز خود با عنوان با آمريكا به تعادل استراتژيك رسيده‌ايم به قلم كيهان برزگر آورده است:

ارزش استراتژيك گفت‌وگو با آمريكا در اوضاع كنوني درجلوگيري از نهادينه شدن نقش آمريكا در منطقه و "بازتعريف نقش ايران " در محيط حياتي امنيتي خود به ويژه در منطقه خليج‌فارس ، بيشتر نمايان مي شود. منطقه خاورميانه پس از بحران‌هاي افغانستان، عراق، لبنان و به تازگي غزه، در حال انتقال به نظم جديد سياسي ـ امنيتي و بازتعريف نقش بازيگران منطقه‌اي و فرامنطقه‌اي است. در اين ميان، ايران و آمريكا، قدرت اصلي و تأثيرگذار در دوران "تثبيت نقش‌هاي جديد " هستند؛ بنابراين، هرگونه همكاري ايران در حل بحران‌هاي منطقه‌اي و ايجاد ثبات بايد با هدف كمك به بيرون بردن نيروهاي آمريكا از منطقه، جلوگيري از نهادينه شدن نقش آمريكا و بازتعريف نقش سياسي ـ امنيتي ايران در اين دوران انتقالي باشد.‏نگاه غالب در نزد نخبگان حاكم در ايران اين است كه هرگونه گفت‌وگوي مستقيم با آمريكا در "شرايط نابرابر " به ضرر امنيت و منافع ملي بوده و ايران سرانجام بازنده اين ميدان خواهد بود. همچنين، اصولاً ارزش استراتژيك و توان بالاي بازيگري و مشروعيت نقش ايران در سطح منطقه و در نزد احزاب و گروه‌هاي سياسي و دولت‌هاي دوست ، به خاطر ايفاي يك نقش مستقل و گفت‌وگو نكردن مستقيم با آمريكاست. ‏
در اين باره بايد گفت كه نقش كارساز ايران در بحران‌هاي عراق و لبنان، نمونه اي آشكار است. از اين ديدگاه، به سود ايران است تا مسائل خود با آمريكا را غيرمستقيم و از راه بازوهاي - قدرت - خود در منطقه حل و فصل كند.‏
اما ايران با بهره‌گيري از سياست فعال و حضور مؤثر در مسائل منطقه‌اي در چهار مرحله در بحران‌هاي افغانستان، عراق، لبنان و غزه براي نخستين بار در تاريخ سياسي معاصر توانسته است به نوعي "تعادل استراتژيك " از لحاظ ايفاي "نقش برابر " در مقابل يك قدرت هژمون‌طلب خارجي همچون آمريكا در منطقه برسد؛ امري كه به ايران فرصت داده تا شرايط بازي را از نوع "باخت ـ برد " (باخت براي ايران ـ برد براي آمريكا) به "برد ـ برد " تغيير جهت دهد و بكوشد تا از راه گفت‌وگوي مستقيم با هدف بهينه كردن دستيابي به اهداف امنيتي و منافع ملي، به بازتعريف نقش خود در نظام‌هاي سياسي ـ امنيتي محيط پيرامون خود، به ويژه منطقه خليج فارس بپردازد.‏ورود ايران به سه دوره گفت‌وگوهاي مستقيم با آمريكا در عراق، بر مبناي بازي برد ـ برد و در نتيجه افزايش نقش منطقه‌اي ايران است.‏
در مقابل، افزايش نقش منطقه‌اي ايران، به نوعي به "تضاد " در روابط ايران و آمريكا در منطقه منجر مي‌شود. در دهه‌هاي گذشته، سياست خارجي آمريكا در منطقه، بر به حداقل رساندن نقش سياسي ـ امنيتي ايران استوار بود كه با تكيه بر رويكرد سنتي توازن قوا و تقويت قدرت‌هاي رقيب منطقه‌اي مانند عراق در زمان رژيم بعث و عربستان و اسرائيل در اوضاع كنوني اجرا شده است؛ چيزي كه نخبگان حاكم و محافظه‌كار در جهان غرب و اسرائيل،‌ خواهان تشديد آن هستند. البته بايد افزود كه تأكيد اين نخبگان بر مفاهيمي مانند شكل‌گيري "هلال شيعي " به رهبري ايران و يا آغاز يك رقابت بزرگ و "جنگ سرد جديد " بين ايران و آمريكا در سراسر منطقه، با هدف تأثيرگذاري در حوزه سياست‌گذاري آمريكا و همچنين قرار دادن منطقه در حالتي است كه مجبور باشد بين نقش آفريني ايران يا آمريكا يكي را انتخاب نمايد. ‏البته در اين باره بايد گفت كه چنين تحليل‌هايي بر جنبه منفي افزايش قدرت منطقه‌اي ايران تأكيد دارند؛ يعني هدف اصلي آنها، تأكيد بر وجود تضادهاي استراتژيك و مسائل حل نشدني بين ايران و آمريكا در همه درگيري هاي خاورميانه، از جمله عراق و افغانستان است؛ امري كه بسيار خطرناك بوده و مي‌تواند انرژي سياسي ـ امنيتي ايران را صرف مقابله با يك قدرت بزرگ فرامنطقه‌‌اي كند و سرانجام به زيان منافع امنيتي ملي ايران تمام شود. به اين ترتيب، چنين ديدگاه‌هايي در منطقه به طور طبيعي از سياست‌هاي "تغيير " اوباما نسبت به ايران استقبال نخواهند كرد.‏بر خلاف ديدگاه‌هاي بدبينانه موجود در ايران، روند "تغيير " در سياست خارجي اوباما نسبت به ايران را نبايد دست‌كم گرفت، چرا كه چنين تغييري به دليل بروز تحولات جديد ژئوپلتيك در منطقه و افزايش نقش ايران، اجتناب‌ناپذير شده است. در وضعيت جديد، سرنوشت درگيري هاي موجود در سه زيرسيستم منطقه‌اي، عراق و خليج فارس، افغانستان و آسياي جنوبي و لبنان و فلسطين و خاور نزديك ـ كه آمريكا داراي منافع حياتي در آنهاست ـ بستگي به حل معضلات استراتژيك بين ايران و آمريكا و "تعريف نقش‌هاي جديد " دارد؛ دولت اوباما نمي‌تواند بدون بازتعريف نقش جديد ايران در سياست خارجي آمريكا از ايران توقع همكاري در حل مسائل منطقه را داشته باشد. شرايط ناپايدار سياسي منطقه خاورميانه به ايران هيچ تضميني براي حفظ نفوذ، حضور هميشگي و نقش آفريني‌اش در منطقه نمي‌دهد. ارزش راهبردي نقش ايران در منطقه در شرايطي كه آمريكا حضوري دائمي و نهادينه شده نداشته باشد ظهور و بروز خواهد يافت. والبته بايد در نظر داشت كه ريشه اصلي درگيري هاي آينده خاورميانه بر محور "تثبيت نقش‌ها " استوار خواهد بود.‏بر اين مبنا، دوگانگي‌هاي تحليلي ديگري مانند دموكراسي‌سازي، جهاني‌شدن و جنگ ايدئولوژي‌ها ـ ميان شيعه و سني ـ در خدمت دولت‌ها و در راستاي تثبيت نقش‌ها خواهند بود. ‏همچنين در اين زمينه بايد اين را افزود كه مهمترين مسأله ايران و آمريكا در سال‌هاي آينده بر محور بازتعريف نقش منطقه‌اي ايران خواهد بود، كه جايگاه منطقه‌اي و جهاني ايران را در دهه‌هاي آينده تعيين مي‌كند. ايران بايد از اين فرصت استثنايي تاريخي در شرايط اوج نقش منطقه‌اي خود استفاده كرده و با حل معضلات استراتژيك خود با آمريكا، به "امنيت پايدار " و در نتيجه "توسعه پايدار " برسد. دولت جديد آمريكا نيز بايد دريابد كه تنها يك ايران قدرتمند و داراي نقش متناسب با شأن و جايگاه خود در منطقه، تمايل به گفتگو با آمريكا را خواهد داشت.‏
انتهاي پيام/

يکشنبه|ا|20|ا|بهمن|ا|1387





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 105]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن