واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: یکی از این فیلمها که از قضا یکی از ترسناکترین فیلمهای ژانر وحشت در تمام طول تاریخ سینما هم محسوب میشود تلالو است که حدود 30 سال... وقتی بزرگان میترسانندپر فروش شدن شاتر آیلند ساخته جدید مارتین اسکورسیزی باز هم نشان داد کارگردانهای بزرگ سینما هم خوب بلدند فیلم ترسناک بسازند اسم فیلمهای ترسناک که به گوش میخورد خود به خود آدم را یاد فیلمهای اسلشری میاندازد که یک دهه ای است از راههای مختلف مهمان خانههای ما شدند؛ منظورمان همان فیلمهایی است که با تمام قوا سعی میکنند شما را بترسانند و از هیچ ترفندی هم برای این کار دریغ نمیکنند؛ در این فیلمها حتی شده شخصیتهای درون فیلم قطعه قطعه می شوند؛ خون شان به در و دیوار میپاشد تا شما کمی زهره ترک شوید، با این حال هستند هنوز کارگردانهایی که هنوز اصول ترساندن را بلد هستند آن هم با کمترین خون و خونریزی؛ کارگردانهایی که مثل خود شما این ژانر را دوست دارند و به آن عشق میورزند؛ کارگردانهای بزرگی مثل فرانسیس فورد کاپولا، ریدلی اسکات، کوبریک و همین مارتینی خودمان (اسکورسیزی) که جدیدترین فیلمش، شاترآیلند یک جورایی مو را بر تن آدم سیخ میکند. این صفحه گذری است بر فیلمهای ترسناک با حداقل تریلرهای ترسناکی که آدمهای سرشناسی روی صندلی کارگردانی آن نشسته اند تا هم درست و حسابی از آنها بترسید و هم از دیدن یک فیلم خوب لذت ببرید. مارتین اسکورسیزی/ شاترآیلند (2010)اسکورسیزی یک محقق سینمای آمریکاست که از سیر تا پیاز این کارخانه رویا سازی را از بر است و میداند که چی به چی است و کی کجاست! بنابراین او خوب میداند بخش بزرگی از تماشاگران سینمایی دلشان برای یک فیلم ترسناک خوب غش و ضعف میرود.شاترآیلند او که برگرفته از یک داستان خوف انگیز به همین نام است (به قلم دنیس لیهان) ما را به جایی میبرد که یک مجرم روانی از تیمارستانی پا به فرار میگذارد و به همین دلیل دو افسر فدرال که یکی از آنها تدی دنیلز (با بازی خوب دی کاپریو) برای پیدا کردن او راهی این مکان وهم انگیز میگردد.مارتینی سعی کرده همه پیچ و تاپهای رمان لیهان را به خوبی در فیلمش بیاورد (مخصوصا اصل رکب زنی را) تا تماشاگرش را میخکوب و انگشت به دهان بگذارد. البته استاد سابقه این جور فیلم سازیها را هم دارد؛ مثلا چند سال قبل داستان تنگه وحشت (که در اصل باید آن را «کیپ فیر» بخوانیم) را ساخت که حول و حوش یک آدم روان پریش به نام مکس کدی (دنیرو) است که میخواهد بعد از 14 سال انتقام سختی از «سم بوودن» و خانواده اش بگیرد که باعث شده او این مدت را در زندان آب خنک بخورد. فرانسیس فورد کاپولا/ دراکولای برام استوکر (1992)فیلمهای جدیدی که نام دراکولا را یدک میکشند را فراموش کنید که استاد کاپولا بعد از این که سه گانه جاویدان پدر خوانده (البته قسمت سوم را کمی نادیده بگیرید) را تمام کرد و از جنگ ویتنام «اینک آخر الزمان» برگشت یک راست سراغ رمان برام استوکر رفت، یقه دراکولا را گرفت و فیلمی از روی آن ساخت؛ یک اقتباس درست و درمانی از رمانی که بارها و بارها از روی آن اقتباس شده نشان میدهد، استاد در آن زمان هم هنوز کارش اقتباس کردن از روی کتابها و رمانها بوده. حضور بازیگران بزرگی هم مثل سر آنتونی هاپکینز (در نقش آبراهان ون هلسینگ)، گری الدمن (دراکولا)، وینونا ریدر (مینا- الیزابتا) و کیانو ریوز جوانی که هنوز پایش به دنیای مارتیکس باز نشده بود و نقش جاناتان هارکر را بر عهده داشت کمک فراوانی کرد تا فیلم به یکی از پر فروش ترین فیلمهای کاپولا تبدیل شود.با این حال این فیلم نمیتواند تمام علاقه مندی کاپولا را به ژانر وحشت و فیلم ترسناک نشان بدهد. در مقام تهیه کننده استاد پیش از اینها دستی بر آتش فیلمهای این سبکی داشته؛ فیلمهایی مثل قسمت اول و دوم جیپرز کیربرز، فرانک اشتاین و همچنین اسلیپی هالوی تیم برتون. فرانک دارابانت/ مه (2007)این کارگردان فرانسوی دو فیلم برجسته و کاملا مشهور از روی کتابهای درام استفن کینگ ساخته، رستگاری در شائوشنگ و مسیر سبز! شاید کمتر کسی میتوانست حدس بزند سومین همکاری این دو نفر – بر خلاف آن دو تا- یک اثر ترسناک هیولایی باشد. این رمان را کینگ سال 1980 به چاپ رسانده اما تا 27 سال دست هیچ فیلم سازی به آن نرسیده تا این که رفیق شفیق اش، دارابانت از راه میرسد و امتیازش را میخرد. ماجرای فیلم راجع به آزمایشات مخوفی است که ارتش آمریکا در حوالی ایالت «مین» انجام داده و باعث شده مه غلیظی در آن اطراف به وجود بیاید. مشکل اصلی خود مه نیست، مشکل هیولاهای جهش یافته کوچک و بزرگی است که در داخل این مه غلیظ پنهان شده اند تا دخل آدمها را بیاورند. هر چند در بعضی جاها دارابانت داستان فیلم را نسبت به کتاب تغییر داده، با این همه جو فیلم بعد از انتشار مه آن قدر سنگین و دلهره آور میشود که هر لحظه ممکن است شما نیاز مبرمی به بیرون روی داشته باشید. دارابانت قبل از این فیلم، یک فیلم ترسناک دیگر را به نام زنده به گور ساخته بود که نتوانست شهرت آن چنانی نظیر مه برای او به ارمغان بیاورد. ریدلی اسکات/ بیگانه (1979)بیشتر ما ریدلی اسکات کارگردان را به خاطر فیلم سرشناسش گلادیاتور میشناسیم، اما تا دلتان بخواهد کارنامه فیلمی این کارگردان انگلیسی پر شده از کارهای مختلف در ژانرهای مختلف که دو تای آنها فیلمهای ترسناک و وحشت انگیزی هستند . سر ریدلی اسکات در اواخر دهه 70 میلادی با کمک فیلم نامه نویسی به نام دن آبنون پایه یک فیلم ترسناک را ریختند که قرار بود اتفاقاتش در یک سفینه فضایی بیفتد. آبنون از همان سالهایی که در دانشگاه بود به سرش زده بود از دل فیلم کمدی «ستاره تاریک» جان کارپنتر یک فیلم ترسناک جدی بیرون بیاورد تا همه را زهره ترک کند. بنابراین داستان بیگانه را نوشت و آن را تبدیل به فیلم نامه کرد. ریدلی جوان هم آن را برداشت و یک فیلم ترسناک هیولا محور ساخت که همه از دیدن آن دچار ریزش شدید مو میشدند. این اتفاق آن قدر بزرگ بود که بعد از آن این موجود که به بیگانه مشهور شد کلی به شهرت رسید. استنلی کوبریک/ تلالو (درخشش) ( 1980)اگر رستگاری در شائوشنگ و مسیر سبز را از کارنامه کاری استفن کینگ خط بزنیم، تمام فیلمهایی که از روی کتابهای او ساخته شده اند را میشود به راحتی در ژانر وحشت جا داد. یکی از این فیلمها که از قضا یکی از ترسناکترین فیلمهای ژانر وحشت در تمام طول تاریخ سینما هم محسوب میشود تلالو است که حدود 30 سال پیش یکی از بزرگ ترین کارگردانهای تاریخ سینما آن را ساخته بود. استنلی کوبریک وقتی بعد از فیلم بری لیندون اش پنج سال هیچ فیلمی نساخت یکراست سراغ کینگ و رمان مشهورش – در آن زمان- تلالو رفت و با ساختن آن کاری کرد کارستان. هر چند رمان کینگ خودش رعب آور و ترسناک بود اما کوبریک با سبک کاری خاص خودش، نماها، زوایای درست و درمان دوربین، بازی خوب هنرپیشههایش مخصوصا سه شخصیت اصلی فیلم (جک نیکلسون، شای دووال و دنی لیود) و در آخر موسیقی دلهره آور وندی کارولوس و الکایند کاری کرد تمام سلولهای بدن ما به لرزه در بیایند. اگر میخواهید ترس را به تمام معنا تجسم کنید به ضربات تیر نیکلسون به در چوبی بیشتر توجه بورزید.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 824]