تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 7 آذر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):خير دنيا و آخرت با دانش است و شرّ دنيا و آخرت با نادانى. 
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1834593715




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

اخلاق و كردار رضوي


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: اخلاق و كردار رضوي
خبرگزاري فارس: از ياسر و نادر خادمان امام رضا (عليه السلام) نقل شده است گفتند: ابو الحسن، صلوات الله عليه، به ما فرمود: اگر من بالاى سرتان بودم و شما خواستيد از جا برخيزيد، در حالى كه غذا مى‏خوريد برنخيزيد تا از خوردن دست‏ بكشيد و بسيار اتفاق مى‏افتاد كه امام بعضى از ما را صدا مى‏زد و چون به ايشان گفته مى‏شد آنان در حال خوردن هستند، مى‏فرمود: بگذاريدشان تا از خوردن دست‏ بكشند.


1. حلم:
در شناخت‏ حلم حضرت رضا عليه السلام، شفاعت وى در نزد مامون و در حق جلودى كافى است. جلودى كسى بود كه به امر هارون رشيد به مدينه رهسپار شد تا لباس زنان آل ابو طالب را بگيرد و بر تن هيچ يك از آنان جز يك جامه نگذارد. وى همچنين بر بيعت مردم با امام رضا (عليه السلام) انتقاد كرد.

پس مامون او را به حبس افكند و بعد از آن كه پيش از وى دو تن را كشته بود او را خواست. امام رضا (عليه السلام) به مامون گفت: اى امير مؤمنان! اين پيرمرد را به من ببخش!جلودى گمان برد كه آن حضرت مى‏خواهد از وى انتقام گيرد.
پس مامون را سوگند داد كه سخن امام رضا (عليه السلام) را نپذيرد مامون هم گفت: به خدا شفاعت او را درباره تو نمى‏پذيرم و دستور داد گردنش را بزنند.

2. تواضع:
در بخش صفات و اخلاق آن حضرت از قول ابراهيم بن عباس نقل كرديم كه گفت: چون امام رضا (عليه السلام) تنها بود و براى او غذا مى‏آوردند آن حضرت غلامان و خادمان و حتى دربان و نگهبان را بر سر سفره‏اش مى‏نشاند و با آنها غذا مى‏خورد.

همچنين از ياسر خادم نقل شده است كه گفت: چون آن حضرت تنها مى‏شد همه خادمان و چاكران خود را جمع مى‏كرد، از بزرگ و كوچك، و با آنان سخن مى‏گفت. او به آنان انس مى‏گرفت و آنان با او. كلينى در كافى به سند خود از مردى بلخى روايت مى‏كند كه گفت: با امام رضا (عليه السلام) در سفر به خراسان همراه بودم. پس روزى خواستار غذا شد و خادمان سيه چرده خود را نيز بر سفره خود نشاند.

از يعقوب بن اسحاق نوبختى نقل شده است كه امام رضا (عليه السلام) تمام ثروت خود را در روز عرفه تقسيم نمود. پس فضل بن سهل به وى گفت: اين ضرر است. امام فرمود: بل سود و بهره است. چيزى را كه پاداش و كرامت‏بدان تعلق مى‏گيرد ضرر محسوب مكن
يكى از يارانش به او عرض كرد: اى كاش غذاى اينان را جدا مى‏كردى. فرمود: پروردگار تبارك و تعالى يكى است و مادر و پدر هم يكى. و پاداشها بسته به اعمال و كردارهاست.

3. اخلاق نيكو:
از ابراهيم بن عباس نقل شده كه گفت: امام رضا (عليه السلام) با سخن هرگز به هيچ كس جفا نكرد و كلام كسى را نبريد تا مگر شخص از گفتن باز ايستد. و حاجتى را كه مى‏توانست‏ برآورده سازد رد نمى‏كرد. پاهايش را دراز نمى‏كرد و هرگز روبه‏روى كسى كه نشسته بود، تكيه نمى‏داد و هيچ كس از غلامان و خادمان خود را دشنام نمى‏داد. هرگز آب دهان بر زمين نمى‏افكند و در خنده‏اش قهقهه نمى‏زد، بلكه تبسم مى‏نمود.

كلينى در كافى به سند خود نقل كرده است كه مهمانى براى امام رضا (عليه السلام) رسيد. امام شب در كنار مهمان نشسته بود و با وى سخن مى‏گفت كه ناگهان وضع چراغ تغيير كرد. مرد مهمان دستش را دراز كرد تا چراغ را درست كند ولى امام او را از اين كار بازداشت و خود به درست كردن چراغ پرداخت و كار آن را راست كرد.
سپس فرمود: ما قومى هستيم كه ميهمانان خود را به كار نمى‏گيريم.

همچنين در كافى به سند خود از ياسر و نادر خادمان امام رضا (عليه السلام) نقل شده است گفتند: ابو الحسن، صلوات الله عليه، به ما فرمود: اگر من بالاى سرتان بودم و شما خواستيد از جا برخيزيد، در حالى كه غذا مى‏خوريد برنخيزيد تا از خوردن دست‏ بكشيد و بسيار اتفاق مى‏افتاد كه امام بعضى از ما را صدا مى‏زد و چون به ايشان گفته مى‏شد آنان در حال خوردن هستند، مى‏فرمود: بگذاريدشان تا از خوردن دست‏ بكشند.

4. كرم و سخاوت:
يكى از شاعران به نام ابراهيم بن عباس صولى به خدمت آن حضرت آمد و امام به او ده هزار درهم داد كه نام خودش بر آن ضرب شده بود. همچنين آن حضرت به ابو نواس سيصد دينار جايزه داد و چون جز آن، مال ديگرى نداشت استر خويش را هم به وى بخشيد. و نيز به دعبل خزاعى ششصد دينار جايزه داد و با اين وجود از وى معذرت هم خواست.

در مناقب از يعقوب بن اسحاق نوبختى نقل شده است كه گفت: مردى به ابو الحسن رضا (عليه السلام) برخورد كرد و گفت: به قدر مردانگى‏ات بر من ببخش. امام گفت: به اين مقدار ندارم. مرد گفت: به قدر مردانگى خودم ببخش. امام فرمود: اين قدر دارم. سپس فرمود: اى غلام دويست دينار به او بده.

همچنين در مناقب از يعقوب بن اسحاق نوبختى نقل شده است كه امام رضا (عليه السلام) تمام ثروت خود را در روز عرفه تقسيم نمود. پس فضل بن سهل به وى گفت: اين ضرر است. امام فرمود: بل سود و بهره است. چيزى را كه پاداش و كرامت‏بدان تعلق مى‏گيرد ضرر محسوب مكن.
كلينى در كافى به سند خود از اليسع بن حمزه نقل كرده است كه گفت: در مجلس ابو الحسن رضا (عليه السلام) بودم. مردم بسيارى به گرد آن حضرت حلقه زده بودند و از وى درباره حلال و حرام پرسش مى‏كردند كه ناگهان مردى بلند قامت و گندمگون داخل شد و گفت: السلام عليك يا بن رسول الله.

رسول خدا مي فرمايد: آن كه به نهان نكويى آورد با هفتاد حج‏ برابرى مى‏كند و آن كه پليدى و زشتى را اشاعه مى‏دهد، مخذول و خوار است
من يكى از دوستداران تو و پدران و نياكان تو هستم، من از حج ‏باز مى‏گردم و خرجى خود را گم كرده‏ام و با آنچه همراه من است نمى‏توانم به يك منزل هم برسم، پس اگر صلاح بدانى كه مرا به ديارم روانه كنى كه براى خدا بر من نعمتى داده‏اى و اگر به شهرم رسيدم آنچه از تو گرفته‏ام به صدقه مى‏دهم. امام (عليه السلام) به او فرمود: بنشين خدا تو را رحمت كند.

آنگاه دوباره با مردم به گفت و گو پرداخت تا آنان پراكنده شدند و تنها سليمان جعفرى و خيثمه و من مانده بوديم پس امام فرمود: اجازه مى‏دهيد داخل شوم سليمان گفت: خداوند فرمان تو را مقدم داشت. پس امام برخاست و به اتاقش رفت و لختى درنگ كرد و سپس بازگشت و در را باز كرد و دستش را از بالاى در بيرون آورد و پرسيد: آن خراسانى كجاست؟

پاسخ داد: من اينجايم. فرمود: اين دويست دينار را برگير و در مخارجت از آن استفاده كن و بدان تبرك جو و آن را از جانب من به صدقه بده. اكنون برو كه نه من تو را ببينم و نه تو مرا. مرد بيرون رفت. سليمان به آن حضرت عرض كرد: دايت‏شوم بخشش بزرگى كردى و رحمت آوردى، پس چرا چهره از او پوشاندى؟

فرمود: از ترس آن كه مبادا خوارى خواهش را در چهره او ببينم. مگر اين سخن رسول خدا را نشنيدى كه مى‏گويد: آن كه به نهان نكويى آورد با هفتاد حج‏ برابرى مى‏كند و آن كه پليدى و زشتى را اشاعه مى‏دهد، مخذول و خوار است و... آيا سخن اول را نشنيده‏اى كه مى‏گويد:
متى آته لا طلب حاجة رجعت الى اهلى و وجهى بمائه (1)

5. فراوانى صدقات:
پيش از اين از ابراهيم بن عباس صولى نقل كرديم كه گفت: امام رضا (عليه السلام) بسيار نكويى مى‏كرد و در نهان صدقه مى‏داد و بيشتر اين عمل را در شبهاى تاريك به انجام مى‏رساند.

6.حرمت مؤمن :
يسع ‏بن حمزه مى‏گويد: من در مجلسى با حضرت رضا(صلي الله عليه وآله) مشغول صحبت بودم و عده زيادى هم براى پرسش از مسائل حلال و حرام جمع شده بودند. كه مردى بلند قامت و گندمگون داخل شد و سلام كرد و عرضه داشت. من دوستى از دوستداران شما و اجداد شما هستم و از حج مى‏آيم، زاد و توشه‏ام گم شده اگر ممكن است كمكى بفرمائيد كه من به شهرم برسم كه اين نعمتى است بر من از جانب خداى تعالى، پس چون به شهرم رسيدم آنرا از جانب شما صدقه مى‏دهم چون من احتياجى به صدقه ندارم.

حضرت فرمود: بنشين، خدا ترا رحمت كند. حضرت رو كردند به مردم و با آنها سخن گفتند تا وقتى كه متفرق شدند و فقط آن مرد و من و سليمان جعفرى و خيثمه باقى مانديم. حضرت فرمود، اجازه مى‏دهيد من به داخل منزل بروم؟
بلند شدند و داخل رفتند و بعد از لحظاتى آمدند پشت در و دست مبارك خود را از بالاى در خارج كردند و فرمودند: كجاست آن مرد خراسانى؟ آن مرد گفت: بله اينجا هستم. حضرت فرمود: اين دويست دينار را بگير و كار خود را انجام بده و به آن متبرك شو و از طرف من هم لازم نيست صدقه دهى، بيرون برو كه من ترا نبينم و تو مرا نبينى. آن مرد خارج شد.

امام رضا (عليه السلام) با سخن هرگز به هيچ كس جفا نكرد و كلام كسى را نبريد تا مگر شخص از گفتن باز ايستد. و حاجتى را كه مى‏توانست‏ برآورده سازد رد نمى‏كرد. پاهايش را دراز نمى‏كرد و هرگز روبه‏روى كسى كه نشسته بود، تكيه نمى‏داد و هيچ كس از غلامان و خادمان خود را دشنام نمى‏داد. هرگز آب دهان بر زمين نمى‏افكند و در خنده‏اش قهقهه نمى‏زد، بلكه تبسم مى‏نمود

وقتى حضرت آمدند، سليمان گفت فدايت شوم شما كه عطاى وافر و زيادى به اين مرد فرموديد چرا روى نازنين خود را از او پوشانديد؟ حضرت فرمود، تا مبادا ذلت سؤال را در چهره‏اش ببينم. آيا مگر نشينده‏اى كه رسول خدا(صلي الله عليه وآله) فرمود: هر كس حسنه و كار نيك خود را مستور بدارد، برابر است با هفتاد حج و هر كس سيئه و كار زشت خود را آشكار كند خوار مى‏شود و هر كس زشتى خود را بپوشاند و عمل خلافش را در پنهان انجام دهد بخشيده خواهد شد؟!

7.اطعام مسكين
معمربن خلاد مى‏گويد: وقتى حضرت رضا(صلي الله عليه وآله) مى‏خواستند غذا بخورند يك كاسه بزرگى را كنار سفره مى‏گذاشتند و از بهترين غذاها، از هر كدام مقدارى، در آن كاسه مى‏ريختند و مى‏فرمودند: آنرا به مساكين بدهند.

سپس اين آيه مباركه را قرائت مى‏فرمودند: فلا اقتحم العقبة - سوره بلد آيه 11 - «پس انسان. آن گردنه‏هاى سخت را نتواند پيمود.» و بعد مى‏فرمود، چون خداوند مى‏دانست كه براى هر انسانى، آزاد كردن بنده، مقدور نيست راهى براى رسيدن به بهشت قرار داد با اطعام طعام.

عبادت‏هاى سنگين و ختم قرآن و سجده‏هاى طولانى
برادر دعبل مى‏گويد: حضرت رضا(صلي الله عليه وآله) پيراهنى از خز سبز رنگ و انگشترى از عقيق به برادرم «دعبل» عنايت كردند و فرمودند، اى دعبل برو «قم» كه در آنجا فايده خواهى برد، و فرمود: اين پيراهن را محافظت كن.
زيرا كه من در اين پيراهن در هزار شب، هر شب هزار ركعت نماز خوانده‏ام و در آن هزار بار قرآن را از ابتدا تا انتها ختم كرده‏ام.
صولى مى‏گويد: از جده‏ام پرسيدند كه درباره رفتار حضرت رضا(عليه السلام) سخنى بگويد.

جده من كه زنى بسيار عاقل و سخاوتمند بود گفت: حضرت رضا(عليه السلام) كه هميشه نمازش را در اول وقت مى‏خواند وقتى نماز صبحش تمام مى‏شد به سجده ميرفت و سر مبارك خود را بر نمى‏داشت تابالا آمدن آفتاب. و آن حضرت در اين مدت به ذكر خداى تعالى مشغول بود.

پى‏نوشت:
1 - هرگاه بيايم نزد او تا حاجتى طلب كنم به سوى خانواده‏ام بازمى‏گردم در حالى كه صد دينار دارم.

منبع: تبيان
انتهاي متن/

دوشنبه|ا|3|ا|بهمن|ا|1390





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 151]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن