واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: آیا حضور الناز شاكردوست، احمد پورمخبر، جواد رضویان و پوریا پورسرخ و حامد كمیلی كه پای ثابتی برای اكثر فیلمهای امروز سینمای ایران هستند، تضمینی برای فروش آنها ایجا میكند؟ در سینمای امروز ایران.... پرده سینمای ایران پر از چهره های تكراری بازیگران است زمانی كه فیلمنامه نویسی تقریبا در سینمای بدنه از بین میرود و به دنبال آن كارگردان پیمانكاری میشود برای فیلمبرداری چند صحنه، آخرین ناجی این قایق در حال غرق شدن، بازیگر است. در چنین وضعیتی بازیگر تبدیل به نقطه اصلی اتكای فیلم میشود و از این رو انتخاب نقش آفرینان شكلی حساس پیدا میكند. از سوی دیگر، اگر كمی كلیتر نگاه كنیم سینما در قالب مردمیاش با ستارهها و بازیگران شناخته میشود و به نوعی آنان ویترین سینمای سرگرمیساز و عامهپسند هستند. حال روی همین تشبیه بازیگران به ویترین توقف و سپس تصور كنید كه برای مدتی طولانی مغازهای ویترین خود را عوض نكند. آیا این را نشان ركود آن مغازه در نظر نمیگیرید؟ این اتفاقی است كه در سینمای ایران روی داده و مدتی است ویترین فیلمهای ایرانی مشابه و تكراری شدهاند. آش گاهی آنقدر شور میشود كه تنها در طول یك دوره اكران از یك بازیگر گاه 5 تا 6 فیلم به طور همزمان نمایش داده میشود؛ وضعیتی كه در دنیا كمتر اتفاق میافتد و در سازوكارهای یك سینمای سالم غیرطبیعی است. بازیگران پركاردر فصل گذشته اكران، فیلمهای سلام بر عشق، فاصله، ناسپاس، از ما بهترون، كارناوال مرگ و باد در علفزار میپیچد از الناز شاكردوست به نمایش درآمد. در بین این آثار سلام بر عشق و از ما بهترون كمدیهای ناموفق به لحاظ هنری و ارتباط با مخاطب بودند.ناسپاس اثری تاریخی بود كه در اكران كوچكترین توجهی را جلب نكرد، كارناوال مرگ و فاصله نیز دو ملودرام بودند كه شكست هردوی آنها تعجبی را در پی نداشت. در این میان باد در علفزار میپیچد نیز یك فیلم در گونه روستایی با ریتم كند بود كه بیشتر مخاطبان خاص و جشنوارهرو را به خود جذب میكرد و به دلیل بیعدالتیهای اكران قربانی شد.احمدپور مخبر، بازیگری كه با سریالهای كمدی تلویزیونی در كهنسالی پا به عرصه بازیگری گذاشت، در همین فصل به اندازه الناز شاكردوست فیلم روی پردهها داشت. كمدیهایی یك شكل و تكراری و البته از آن آثاری كه كمتر در آنها شاهد فیلمنامه و كارگردانی هستیم.مجموعهای از شوخیهای بیربط و اغلب نخنما كه توسط تهیهكننده با تجربه تبدیل به فیلمی90 دقیقهای میشوند. سلام برعشق، شیر و عسل، یك جیب پر پول، دلداده و كیش و مات فیلمهای نمایش داده شده از پورمخبر در سال جاری بودهاند كه هیچكدام توقعات را برآورده نكردهاند. این سیاهه، اسمهای دیگری را هم در خود میبیند كه آنها حتی از شاكردوست و پورمخبر تكراریتر و آشناترند. جواد رضویان، رضا شفیعیجم، رضا عطاران، علی صادقی، فتحعلی اویسی و ... تنها بخشی از این نامها هستند.هیچ یك از آثاری كه این بازیگران نیز در آنها حضور داشتند در اكران موفقیت چشمگیری به دست نیاوردند.در مقابل، فیلمهای پرفروش امسال مثل ملك سلیمان و سن پطرزبورگ، هیچكدام از ستارههای آشنای سینما استفاده نكردند و با این حال توانستند به موفقیت نسبی برسند. آیا بازیگری رو به زوال است؟یكی از نگرانیهایی كه چنین روندی به وجود میآورد، ضربههای احتمالی به هنر بازیگری كشور و ركود و زوال آن است. این دغدغه كه نگرشهای سهل و مبتذل جای مرارتها و اصول مهم بازیگری را بگیرد، مهمترین نگرانی در این حوزه است. امین تارخ، مدرس بازیگری كه خیلی از بازیگران امروز سینمای ایران همچون حبیب رضایی، پوریا پورسرخ، مهتاب كرامتی و... از آموزشگاه او به سینما آمدهاند، چندان این نگرانی را ندارد و میگوید: با وجود ضربههایی كه استفاده از بازیگران مشابه به بازیگری ما میزند، اما این آسیبها قطعا خیلی جدی نیست. این بازیگر پیشكسوت ادامه میدهد: سینمای ایران همیشه دچار تبهای تند و زود گذری میشود كه یكی از آنها كه امروز با آن روبهرو هستیم،كمدیهای سبك است كه گذراتر از آن است كه دارای تأثیری عمیق و دامنه دار در سینمای ایران شود.تارخ با این كه زیاد شدن این فیلمها را ناشی از نگاه صنعت محور و بسته شدن زوایه دید هنری در سینمای ایران میداند، معتقد است بازیگری كه ریشه داشته باشد هیچگاه در چنین آشفته بازاری آسیب نمیبیند.اما قدرتالله صلحمیرزایی، كارگردان سینمای ایران نظری متفاوت دارد و میافزاید: این كه از بازیگرانی زیاد استفاده میشود، ناشی از تواناییهای آنان است و به هیچ وجه نباید آن را یك نقطه ضعف به شمار آورد. صنعت اكرانصنعت اكران یكی از معضلات اساسی و پیچیده سینمای ایران است كه بسیاری از فیلمهای ایرانی به دلیل شرایط ناعادلانه اكران دچار آسیب شده و ضررهای مهمی كردهاند. یكی از دلایل تكراری شدن بازیگران همین ضعفهای نظام اكران و نابرابریهای آن است. از آنجا كه دولت بازار اكران را كمتر از دیگر مراحل تولید و توزیع فیلم حمایت میكند، به همین دلیل سینمای ایران دچار دوپارگی عجیب و پر آسیبی شده است. در این شرایط برخی فیلمها اكران مناسبی پیدا میكنند و تعدادی دیگر در حسرت دیدن پرده سپید سینما میمانند.نكته: اهالی سینما میگویند ستارههای سینما دیگر تضمینكننده فروش فیلمها نیستند و باید در كنار آن به سراغ سوژههای نو فیلمنامه مستحكم كارگردانی قوی و جلوههای بصری چشمنواز رفتدر این میان، اكران فیلمها به آثار كمدی تكراری و گذرا یا فیلمهای دولتی محدود شده است و از همین رهگذر بازیگران محدودی را در خود میپذیرد كه هم فاقد توانمندیهای بازیگری هستند و هم به دلیل تكرار و همزمان شدن اكران فیلمهایشان اتفاقا كمتر به كیفیت پرداخته و فیلمهایشان هم كمتر مورد بررسی قرار میگیرد.حسین فرحبخش، تهیهكننده با سابقه سینمای ایران یكی از آسیبهای اساسی سینمای ایران را نوع اكران میداند و معتقد است بسیاری از فیلمهای او در سالهای اخیر قربانی این بازار شدهاند. فرحبخش میگوید: یكی از دلایل عدم فروش فیلمها در سینمای امروز ایران همین اشتباهات اكران است، چون از بازیگر فیلمی كه من تهیه كردهام در چند فیلم دیگر به طور همزمان اكران میشود و این مخاطب را در انتخاب فبلمها دچار مشكل میكند.اما قدرتالله صلحمیرزایی، كارگردان فیلم یك جیب پر پول معتقد است اگر فیلم قدرتمند باشد و دارای ظرافتهای تكنیكی، دچار مشكل نمیشود و فروش خود را خواهد داشت. او میافزاید: آنچه مهم است قدرت فیلمنامه و كارگردانی است. اگر این نكات رعایت شود، فیلمهای مشابه یك فیلم به لحاظ بازیگر و حتی مضمون و گونه به آن ضربه نمیخورد.امین تارخ اما اتفاقا اشكال اصلی را در این شرایط بازیگری در صنعت اكران میبیند. تارخ میگوید: دولت در اكران فیلمها كه صرفا برای سرگرمی كار میكنند، نظارتی ندارد. سرگرمی را نباید از سینما گرفت اما باید به نوع نمایش، میزان و گونه این سرگرمی نظارت كرد.او تاكید میكند: اگر ما فیلمهای سرگرمیساز كلیشهای تولید كنیم و آنها را با بیدقتی كنار هم اكران كنیم، جز این كه چهره و حتی بازی بازیگر برای مخاطب كسلكننده شود نتیجه دیگری ندارد. ستارههای بازیگری و فروش فیلمهااز روزگاری كه حضور ابوالفضل پورعرب، هدیه تهرانی یا پرویز پرستویی باعث فروش یك فیلم میشد، چندان زمانی نگذشته است. حضور جانی دپ یا جورج كلونی هم در هر فیلم هالیوودی كافی است تا در سراسر دنیا دیده شود. اینگونه ستارهپروری بخشی جدانشدنی از صنعت ساخت و توزیع فیلم در همه دنیاست. اما آیا حضور الناز شاكردوست، احمد پورمخبر، جواد رضویان و پوریا پورسرخ و حامد كمیلی كه پای ثابتی برای اكثر فیلمهای امروز سینمای ایران هستند، تضمینی برای فروش آنها ایجا میكند؟ در سینمای امروز ایران حتی حضور بازیگران بهتر و صاحب سبكتر نیز موجب فروش یك فیلم نمیشود. قدرتالله صلحمیرزایی در همین خصوص معتقد است بازیگر برای فروش فیلم كافی نیست. او توضیح میدهد: بازیگر به تنهایی نمیتواند فروش یك فیلم را تضمین كند.حتی اگر اثری بهترین بازیگر را به خدمت بگیرد، پیش از آن باید یك متن خوب داشته باشد. در كنار آن كارگردانی مناسب هم در كنار دیگر عوامل مجرب باید به كار بیایند تا همراه با هنرنمایی بازیگران فیلم فروش مناسبی را رقم بزند.حسین فرحبخش به عنوان تهیهكننده هم نظر صلح میرزایی كارگردان را تایید میكند و ادامه میدهد: بازیگران امروز هیچكدام حضور موفقی در گیشه نداشتهاند. این نشان میدهد از یك سو به حوزههای دیگری چون فیلمنامهنویسی و كارگردانی باید توجه كنیم و دیگر اینكه به دنبال بازیگران و ستارههای جدید بگردیم كه هم توانایی بیشتری در بازیگری داشته باشند و هم تكراری نباشند. چرا بازیگر تكراری؟اینجا چند پرسش اساسی پیش میآید: چرا دایره بازیگران سینمای ایران اینقدر محدود است؟ چرا حلقهای از بازیگران با تغییراتی ناچیز صف بازیگران اكثر فیلمها را تشكیل میدهند؟ در حالی كه منتقدان، تهیهكنندگان و تماشاگران از چنین وضعیتی راضی نیستند، چرا همچنان فیلمهایی با تكیه برحضور چند چهره بازیگری تولید میشوند؟ آیا در چنین شرایطی بازیگر میتواند همچون یك ناجی سینما را نجات دهد؟ آیا بازیگر میتواند در سینمایی كه از بنیاد دچار كاستی است یك جایگاه مستقل داشته باشد؟در پاسخ به این سوالها بهتر است به همان مثال قبلی بازگردیم. ویترین یك مغازه چكیدهای از محتویات و كالاهای آن مغازه و شاكلهای از هویت آن است و حضوری مستقل از مغازه ندارد حتی اگر تكراری و خاك گرفته باشد. ویترین شلخته نشاندهنده صاحب مغازه شلخته است. لباس بنجل و نخنما در ویترین نشان از كالاهای بیكیفیت است. حال آیا سینمای ایران همچنان میخواهد با ویترینی تكراری، شلخته و نامتجانس به كار خود ادامه دهد. آینده به این پرسش پاسخ خواهد داد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 430]