تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 7 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هيچ كس نيتى را در دل پنهان نمى‏كند، مگر اينكه خداوند آن نيت را (در رفتار و كردا...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1812933860




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

صلح امام حسن(ع) از منظر رهبري


واضح آرشیو وب فارسی:الف: صلح امام حسن(ع) از منظر رهبري
هنگامي كه زهد و ساده زيستي جاي خود را به دنياطلبي و تجمل‌پرستي دهد و هنگامي كه درخشش دينارهاي معاويه هوش از سر خواص ببرد و امام حسن(ع) آنقدر تنها شود كه عبا و سجاده‌اش را به يغما برند، صلح تنها راه براي حفظ اسلام است.

به گزارش فارس، هنگامي كه امام علي عليه‌السلام در ۲۱ رمضان سال ۴۱ هجري به شهادت رسيد و امام حسن مجتبي عليه‌السلام در سوگ اسوه صبر و بردباري بر فراز منبر رفتند و بعد از حمد و سپاس خداوند در فرازي از سخنانشان فرمودند: «شب گذشته مردي از اين جهان درگذشت كه هيچ يك از پيشينيان در انجام وظيفه و اعمال شايسته بر او سبقت نگرفتند و از آيندگان نيز كسي را ياراي پا به پايي او نيست، پدرم در حالي دنيا را ترك كرد كه هيچ سيم و زر و اندوخته‌اي نداشت»، در اين هنگام امام گريستند و مردم نيز هم‌ صدا با ايشان سوگواري كردند و سپس ادامه دادند: «من پسر بشيرم، من پسر نذيرم، من از خانواده‌اي هستم كه خداوند دوستي آنان را در قرآن واجب كرده است...».
در اين لحظه «عبدالله‌بن عباس» برخاست و به مردم گفت: «ايشان فرزند ييامبر شما و جانشين علي عليه‌السلام است، اكنون او رهبر و امام شماست، بياييد و با ابشان بيعت كنيد!»، مردم گروه به گروه به سوي امام حسن عليه‌السلام روي آوردند و بيعت كردند، به اين ترتيب حكومت امام(ع) به حسب ظاهر رسميت يافت.

* تلاش معاويه براي براندازي حكومت سبط اكبر رسول(ص)/ اقدامات معاويه براي فتنه‌افكني در جامعه اسلامي

معاويه با شنيدن خبر بيعت مردم با امام مجتبي عليه‌السلام ياران و نزديكان خود را همچون «عمرو عاص»، «قيس بن اشعث»، «وليد بن عقبه»، «عتبه بن ابي‌سفيان» و غيره را فرا خواند و درباره چگونگي برخورد با حكومت نوپاي امام حسن (ع) و براندازي آن به مشور پرداخت، معاويه در اين جلسه گفت«چنانچه انديشه‌اي اساسي جهت براندازي حكومت علوي نكنيد، براي هميشه با تهديد مواجه خواهيم بود»، در نهايت قرار شد براي رسيدن به خواسته معاويه دست به اقدامات زير بزنند:
- فرستادن جاسوس جهت اغتشاش، آشوب و ايجاد ناامني
- تطميع و تهديد نيروهاي ارشد نظامي و لشكريان امام مجتبي عليه‌السلام مانند«عبيدالله بن عباس» و «قيس بن سعد»
- ارسال گشتي‌هاي رزمي در اكيپ‌هاي كوچك و بزرگ جهت ضربه زدن و ايجاد رعب و وحشت در مرزهاي حكومت علوي
- «شايعه صلح» قبل از تحقق آن و تبليغات گسترده در اين زمينه
- شايعه پناهندگي بعضي از شخصيت‌هاي سياسي و نظامي حكومت امام حسن(ع)
- جنگ رواني تمام عيار عليه كارگزاران صالح، متعهد و دلسوز آن حضرت در شهرهاي مختلف
- فعال شدن ستون پنجم و نيروهاي وابسته اموي و افراد ناراضي در شهرهاي كوفه، كربلا، بغداد، مكه و مدينه

*تن‌آسايي و تجمل‌پرستي جاي مجاهدت و ساده‌زيستي را گرفته بود

اين در حالي بود كه امام حسن عليه‌السلام در جامعه‌اي عهده‌دار امر خلافت اسلامي شدند كه در آن تن آسايي، تجمل پرستي و دنياطلبي جاي مجاهدت، پاكبازي، زهد و ساده زيستي را گرفته بود و شعله فضيلت و تقوا رو به خاموشي مي‌رفت، امام بلافاصله براي نابود ساختن رژيم غير اسلامي و ضد انساني معاويه همت گماشتند و لشكري كه پدر بزرگوارشان براي نبرد با رژيم شام آماده كرده بودند، را براي جنگ سازمان دادند، اما اين ارتش سست اراده و متفرق شايسته اداي فريضه جهاد نبود.

*برخي خواص مقابل درخشش سكه‌ها تاب نياوردند و به سپاه دشمن پيوستند/ فريب‌خوردگان حتي به عبا و سجاده امام حسن(ع) هم رحم نكردند

كارشكني خوارج از يك سو و سستي و بي ارادگي گروه غارتگري كه مطيع محض روساي قبايل خود بودند از سوي ديگر، ارتش امام مجتبي عليه‌السلام را از درون پوك و متلاشي ساخته بود، خيانت‌هاي پي در پي فرماندهان لشكر از جمله «حكم كندي» و «عبيدالله بن عباس»، تبليغات ستون پنجم دشمن و نفاق افكني‌هاي جاسوسان معاويه آنچنان اثرات سو خود را ظاهر ساخت كه لشكريان امام حسن نه تنها حاضر به جنگ نمي‌شدند،‌ بلكه اردوگاه حضرت را به غارت برده و حتي به عبا و سجاده حضرت نيز رحم نكردند.
در آن وضعيت آشفته، در اثر حمله ناگهاني تروريست‌هاي معاويه، امام زخمي شدند و از توطئه براي دستگيري و اسارت خود توسط معاويه مطلع شدند، در اين شرايط نامه‌اي از معاويه به دست حضرت رسيد كه در آن درخواست صلح شده بود. در چنين شرايطي كه هسته مقاومت در خطر نابودي است، سياست سالم و معقول اقتضا مي‌كند كه با امضاي قرارداد صلح، حضرت خود و تربيت يافتگان مكتب ولايت را از خطر نابودي قطعي نجات داد و در انتظار روزي باشد كه زمينه مناسب‌تري براي جنگ با دشمن فراهم آيد.

* تلاش امام مجتبي براي حفظ اسلام و تشيع با امضاي صلح به ثمر رسيد

امام حسن مجتبي عليه‌السلام در اين‌باره مي‌فرمايد: «سوگند به خدا، من حكومت و خلافت را تسليم معاويه نكردم، مگر بدان سبب كه ياراني براي نبرد با او نيافتم، چنانچه همراهاني مي‌داشتم، شب و روز با وي جنگ مي‌كردم و آن قدر به نبرد عليه او ادامه مي‌دادم تا خداوند بين ما حكم كند».
سبط اكبر پيامبر (ص) همچنين فرمود:‌ «من ترسيدم ريشه مسلمانان از روي زمين كنده شود، خواستم براي پاسداري و حفاظت از دين، نگهباناني باقي بماند، حفاظت شيعه از نابودي، مرا ناگزير به مصالحه ساخت، پس مناسب ديدم جنگ را به روزي ديگر واگذارم، تكليف انسان بر اساس اوامر الهي هر روز به گونه‌اي است و بايد آن را انجام دهد».
به نوشته مورخان در سال ۴۱ هجري معاويه به وسيله «عبدالله بن عامر» و «عبدالرحمان بن سمره» نامه‌اي به عنوان قرارداد صلح براي حسن بن علي عليه‌السلام ارسال كرد، اين نامه كاملاً سفيد بود و در بالاي آن يك خط نوشته بود: «ان اشترط في هذه الصحيفة التي ختمت اسفلها ما شئت فهو لك»؛ «اين نامه را در خصوص قرارداد صلح فرستادم، من آن را امضا كرده‌ام، هر شرطي را كه شما مي‌خواهيد، در آن بنويسيد، مورد قبول من است»، معاويه در پايان جهت اطمينان بيشتر، سوگندهاي بزرگي ياد كرد و نامه را به امضاي همه بزرگان دربارش رساند.

* بندهاي قرارداد صلح

۱- واگذار كردن حكومت ‏به معاويه به شرط آن كه بر اساس كتاب خدا و سنت پيامبر(ص) و سيره و روش خلفاى شايسته عمل كند.
۲- خلافت ‏بعد از معاويه از آن حسن بن على (ع) است و چنانچه حادثه‏اى براى او پيش آمد و او موفق نشد، حكومت از آن حسين (ع) است و معاويه حق ندارد، بعد از خود جانشين تعيين كند.
۳- دشنام دادن و نفرين به اميرمؤمنان (ع) در قنوت نماز ترك شود و كسى از آن حضرت جز به نيكى ياد نكند.
۴- همه مردم از هر رنگ و نژادى كه هستند و در هر جا زندگى مى‏كنند، بايد از امنيت كامل برخوردار باشند و آنچه در گذشته انجام داده‏اند، مورد عفو قرار گيرد، افراد به بهانه‏هاى واهى مورد تعقيب واقع نشوند و با مردم عراق به خشونت رفتار نشود.
۵- ياران و شيعيان على (ع) در هر جا هستند، در امان باشند و به آنها تعرضى نشود و جان و مال و ناموس و فرزند ايشان از امنيت كامل برخوردار باشد. معاويه بايد از تعقيب و سوء قصد به آنها بپرهيزد، حقوق هر صاحب حقى را به خودش برساند و آنچه در دست‏ ياران على(ع) است، ‏باز پس گرفته نشود.
۶- هرگز عليه امام حسن و برادرش امام حسين (ع) و هيچ يك از خاندان اهل بيت (ع) آشكارا و نهان توطئه‏اى نكند و در هيچ نقطه‏اى از روى زمين براى آنان وحشتى ايجاد نكند.
۷- در حضور معاويه اقامه شهادت نشود و معاويه حق ندارد خود را اميرمؤمنان بنامد.
۸- از بيت المال كوفه، مبلغ پنج ميليون درهم مستثناست، آن مبلغ ربطى به قرار داد صلح ندارد. معاويه بايد بدهى‏هاى بيت المال را بپردازد و بر اوست هر سال مبلغ دو ميليون درهم به برادرم حسين بدهد. «بنى‏هاشم» را در بخشش‏ها و عطاها بر «بنى عبد شمس» ترجيح دهد و هر سال
يك ميليون درهم جهت فرزندان شهداى جنگ‏هاى جمل و صفين و به آنانى كه در ركاب اميرمؤمنان(عليه السلام) به شهادت رسيده‏اند، داده شود.
شروط فوق در نامه‏هاى رسمى امضا نشده، رد و بدل شد، معاويه از شام به «مسكن» آمد و قرارداد صلح در آنجا به صورت علنى و رسمى در حضور بسيارى از مردم، خوانده شد.

* صلح امام حسن(ع) از منظر مقام معظم رهبري

حضرت آيت‌الله العظمي خامنه‌اي در تبيين علل و انگيزه‌هاي صلح امام حسن مجتبي عليه‌السلام و دستاوردهاي ارزشمند آن، چنين مي‌فرمايند: «در باب صلح امام عليه‌السلام اين مساله را بارها گفته‌ايم و در كتاب نوشته‌اند كه هر كس، حتي خود اميرالمؤمنين هم اگر به جاي امام حسن مجتبي عليه‌السلام بود و در آن وضع قرار مي‌گرفت، ممكن نبود كاري بكند، غير از آن كاري كه امام حسن(ع) كرد، هيچ كس نمي‌تواند بگويد امام حسن عليه‌السلام فلان گوشه كارش سوال برانگيز است، نه كار آن بزرگوار؛ صد در صد بر استدالال منطقي غير قابل تخلف منطبق بود، اگر امام حسن عليه‌السلام صلح نمي‌كرد، تمام اركان خاندان پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله وسلم را از بين مي‌بردند و كسي باقي نمي‌گذاشتند كه حافظ نظام ارزشي اصيل اسلام باشد، همه چيز به كلي از بين مي‌رفت.
ذكر اسلام بر مي‌افتاد و نوبت به جريان عاشورا هم نمي‌رسيد، اين حق عظيمي است كه امام مجتبي(ع) بر بقاي اسلام دارد، اميدوارم خداوند به همه‌ ما بصيرتي عنايت كند تا بتوانيم آن بزرگوار را بشناسيم و نگذاريم پرده جهالت و غبار بد شناختي‌ كه تا مدت‌ها بر چهره آن بزرگوار بوده، باقي بماند؛ يعني حقيقت را بايد همه بفهمند و بدانند كه صلح امام مجتبي(ع) همان قدر ارزش داشت كه شهادت برادر بزرگوارش حسين عليه‌السلام ارزش داشت».

يکشنبه|ا|2|ا|بهمن|ا|1390





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: الف]
[مشاهده در: www.alef.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 92]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن