واضح آرشیو وب فارسی:شبكه خبر دانشجو: بررسي روند جريان روشنفكري در ايران – 7 90 درصد نخست وزيران دوره پهلوي عضو تشكيلات فراماسونري بودند
بسياري از مردان اهل سياست، از سرجان ملكم خان تا شريف امامي؛ تقريبا 90 درصد از نخست وزيران ايران تا انقلاب اسلامي همگي عضو يك يا چند لژ فراماسونري در ايران بودند.
گروه دين و انديشه «خبرگزاري دانشجو»، حامد صفايي؛ پس از بيان چگونگي ورود جريان روشنفكري به ايران و بررسي وضعيت اين جريان در دوره مشروطه و دو دوره سلطنت رضا و محمدرضا پهلوي، به بررسي برخي چهرههاي روشنفكري در دوره پهلوي دوم و بيان وضعيت اين جريان در ايران پس از انقلاب پرداخته شد و چيستي انديشه روشنفكري تبيين گرديد، اينك به بيان چگونگي ورود انديشه روشنفكري به شرق از جمله ايران ميپردازيم.
پس از بررسي برخورد حكومتهاي صفويه، افشار، قاجار و پهلوي با انديشه روشنفكري و غرب، توجه به نقش انجمنهاي فراماسونري در انتقال انديشه روشنفكري حائز اهميت بسيار است.
نقش انجمنهاي فراماسونري در انتقال انديشه روشنفكري
انجمنها و محافل فراماسونري، مناسبترين ابزاري بودند كه ميشد در كشورهاي شرقي از جمله ايران، تخم بيهويتي فرهنگي و ملي را بكار برند. اين انجمنها، نيت شوم خود را زير سايه انسان دوستي و انسانيت انجام ميدادند كه اين باعث ميشد جوامع هدف، از درون تهي شوند.
نخبگان و سياستمداران؛ اعضاي انجمنهاي فراماسونري
اعضاي انجمنهاي فراماسونري در كشورهاي جهان سوم و بخصوص ايران، آلت دست لژ مادر انگليسي به نام «گراند لژ» بودند كه فقط مقاصد اين لژ را پياده ميكردند. افرادي هم كه عضو لژ فراماسونري ميشدند، جزء نخبگان و سياستمداران بودند؛ يعني اين لژها هركسي را به عضويت نميپذيرفت، بلكه افرادي كه از نظر سياسي يا علمي توانايي تسلط بر ملت خود را داشتند را پذيرا بود.
تشكيلات فراماسونري در زمان مشروطيت در ايران بوجود آمد كه اولين تاثيرش را هم در منحرف كردن مسير مشروطيت به دست منورالفكران وابسته ميتوان ديد.
محصول نظام تربيتي فراماسونري
اولين آشنايي روشنفكران ايراني با انديشه غربي، از طريق ارتباطي كه لژهاي فراماسونري با گراند لژ داشتند، بوجود آمد. لژهاي فراماسونري در ايران بسياري از نخبگان ايراني از فرنگ برگشته را جذب خود ميكرد و بوسيله آنها هدايت فرهنگي جامعه ايران را به سمت انديشه خاص غرب پيش برد؛ اين لژها و محافل فراماسونري توانست نسلي را از طريق نظام آموزشي جديد تربيت كند كه بين هويت او و هويت اصيلش هيچ نسبتي وجود نداشت.
به جرات ميتوان گفت كه سرمنشأ همه ابتذالها، اباحيتها و تباهيهايي كه در دوره پهلوي اول و دوم ديده مي شود، محافل فراماسونر بودند.
لژهاي فراماسونري تزريق كننده جهان بيني اومانيستي بودند كه مي خواستند آرام آرام فرهنگ، فكر و انديشه ملتهايي كه از تمدن كهن و هويت مذهبي برخوردارند، نابود ساخته و جهانبيني خود را مسلط كنند.
وقتي نگاه كوتاهي به تاريخچه و عملكرد لژهاي فراماسونري مياندازيم، اين را به ما نشان ميدهد كه بسياري از فلاكتهاي فرهنگي، افتضاحات سياسي و وابستگيهاي سياسي از اين محافل نشأت گرفته است.
بسياري از مردان اهل سياست، از سرجان ملكم خان تا شريف امامي (تقريبا 90 درصد از نخست وزيران ايران تا انقلاب اسلامي) همگي عضو يك يا چند لژ در ايران بودند.
اولين ماموريت لژهاي فراماسونري
نخست وزيران پهلوي عضو لژي بودند كه هدفش به گفته نويسنده كتاب «الخطب الاربع» اينگونه است: «سلطه اش بايد جهان را در بر بگيرد. اولين مرحلهاش هم نابودي اديان و علماي روحاني است كه از بزرگترين و خطرناك ترين دشمنان ما محسوب ميشوند.»
پارهاي از انديشههاي روشنفكران مشروطيت كه آنان را از لژهاي فراماسونري پذيرفتهاند، از اين قرار است كه اينان معتقد به اصالت عقل شدند؛ اصالتي كه در برابر اصالت خداوند قرار گرفت. طوريكه خرد آدمي بدون نياز به دريافت هاي آسماني، خود دست به تدوين قانون بشري زد و عقل انسان را به عنوان پايه و مبنا پذيرفت.
ديگر انديشههاي اين گروه، تقاضاي تجديدنظر در اصول ديني بود. اين گروه دريافته بود كه براي رسيدن به كمال مطلوب، بايد مذهب اومانيسم را بپذيرد. آنها تلاش ميكردند تمام سختيها و مشكلات حاكم بر جامعه را به گردن دين بياندازند تا مقدمات رويگرداني از دين را بوجود بياورد.
جريان كاملا متعارض با مذهب؛ سرچشمه لژهاي فراماسونري
نتيجه اينكه به دلايلي جريان روشنفكري در ايران نتوانست موفق شود. دلايلي از جمله بيسوادي، سركوب دولت، تكفير مذهب و روحانيت و غربزدگي افراطي و... كه تمام اين دلايل زيرمجموعه يك دليل اصلي ميباشد و آن اينكه اين جريان از يك سرچشمه گل آلود نشأت ميگرفت. سرچشمهاي كه تعارض جدي با مذهب كه اكثريت مردم به آن ايمان داشتند و از آن پيروي ميكردند، داشت.
البته اگر هم روشنفكري ايران مانند روشنفكري كه در غرب بوجود آمده بود، داراي فلسفه و مباني خاصي بود، نميتوانست به موفقيت برسد كه دليل آن وجود بافت مذهبي بود كه بين توده مردم ايران وجود داشت.
منابع:
1- كتاب در خدمت و خيانت روشنفكري؛ جلال آل احمد؛ انتشارات فردوس
2- كتاب روشنفكران ايراني و غرب؛ نويسنده: مهرزاد بروجردي؛ مترجم: جمشيد شيرازي؛ انتشارات فرزان
3- كتاب نقش روشنفكري؛ شبيخون، بيداري و مقابله؛ نويسنده: اسماعيل شفيعي سروستاني؛ انتشارات هلال
4- كتاب كالبد شكافي جريانهاي روشنفكري و اصلاح طلبي در ايران؛ نويسنده: حسين امانيان؛ انتشارات پرسمان
شنبه|ا|1|ا|بهمن|ا|1390
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: شبكه خبر دانشجو]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 536]