واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: ...بعد از آن 13 بار دیگر کاندیدای دریافت اسکار بهترین بازیگر نقش زن شد و هر بار هم که نامش را در فهرست این بازیگران اعلام کردند، هر سه نامزد دیگر متفقالقول سر تکان داده اند به این نشان که... مریل استریپ برای شانزدهمین بار برای دریافت جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول زن نامزد شده است. این بار به خاطر بازی در فیلم جولی و جولیا؛ فیلمی که بازی خارق العاده، باشکوه و پیچیده «استریپش» ذهن شما را درگیر میکند. در غیر این صورت ذهنتان مشغول چیز دیگری میشد. او اسکار را مال خود میکند. چطور ممکن است نکند؟ این جمله اغراق آمیز است، اما واقعیت دارد که شما نمیتوانید هیچ دورهیی از جوایز را بدون خانم استریپ تصور کنید. بانویی که از سال 1979 زمانی که برای بازی در فیلم «شکارچی گوزن» نامزد اسکار بهترین نقش مکمل شد و در بیشتر دورههای جوایز حضور قدرتمند و باثباتی داشته است. او کسی است که سال 1980 برای فیلم «کریمر علیه کریمر» اسکار گرفته و برای «اقتباس» در سال 2003 تنها نامزد شده است. بعد از آن 13 بار دیگر کاندیدای دریافت اسکار بهترین بازیگر نقش زن شد و هر بار هم که نامش را در فهرست این بازیگران اعلام کردند، هر سه نامزد دیگر متفقالقول سر تکان داده اند به این نشان که او شایسته دریافت اسکار بهترین بازیگر نقش زن بوده است. او آخرین بار سال 1983 برای بازی در فیلم «انتخاب سوفی» صاحب اسکار شده است. بیش از ربع قرن از آن سال گذشته و حالا موعد اسکار سوم برای خانم استریپ رسیده است. از آخرین بار که او اسکار گرفته، جوایز نصیب گوئینت پالترو و هیلاری سوانک (دو بار) و خیلی از بازیگران جوان دیگر شده که کمتر از این بانوی 60ساله مستحقش بوده اند؛ بانویی که برای شب جوایز اسکار همواره سرشار از شور و شوق و حرارت بوده است. آیا او واقعاً مستحق این همه است یا نه؟ جواب دادن به این سوال مثل پاسخ دادن به پرسشهای تشریفاتی مسابقات پیش پاافتاده است؛ مریل استریپ بهترین بازیگر جهان است. من هم قصد مخالفت ندارم. ببینید برای ایزابل هاپرت و ژولیت بینوش یا هر بازیگر فرانسوی دیگر، فرانسه صحبت کردن امری است معمولی. اما همه میدانند زبان فرانسه سخت است. بازیگران برای آنکه به ستاره تبدیل شوند باید کارهای سخت و طاقت فرسا انجام دهند. در برخی موارد از کارنامه کاری خانم استریپ، او بسیار شبیه همتایان فرانسوی اش مثلاً خانم هاپرت یا کاترین دونوو ظاهر شده است. دونوو کسی است که در فیلمهای بزرگ و کوچک و کمدی یا درام بازی کرده البته نه الزاماً دلپذیر و مطبوع اما همیشه بااحساس بوده است و باشکوه. اما خانم استریپ علاوه بر آنکه در فیلمهای متنوعی بازی کرده، بی تردید «ستاره» است. بازیگری بزرگ و خارق العاده برای سه دهه که در این پنج سال اخیر هم با فیلمهایی که در صدر جدول فروش بوده اند، درخشیده و حیرت انگیز بوده است. فیلمهای «شیطان پرادا میپوشد»، «ماما میا»،«جولی و جولیا»، «این پیچیده است» را در نظر بگیرید. همگی از فیلمهای پرفروش سینما بوده اند. منصفانه است اگر بگوییم موفقیت این فیلمها در گیشه به حضور خانم استریپ مربوط است. هرچند علت تام و تمام فروششان خانم استریپ نیست. سالها است علاقه مندان سینما او را به عنوان شخصیتی محبوب و دوست داشتنی به خاطر دارند. شما با نگاهی به گذشته کاری خانم استریپ، از «هولوکاست» و «شکارچی گوزن» گرفته تا «انتخاب سوفی» و «سیلک وود» و «فریادی در تاریکی» و بعد از آن «دل سوخته» و «خود شیطانیاش» تا چهار کار اخیرش، متوجه روند رو به جلوی او میشوید؛ پیشرفتی که بیبهره از تکنیک نبوده است. فیلمهایی که خانم استریپ در آن بازی کرده، همگی سخت و تلخ و پرماجرا و پیچیده بوده اند؛ فیلمهایی با موضوع جنگ ویتنام، جدایی، مصائب هولوکاست، از دست دادن فرزندان و فجایع فعالیتهای هستهیی. کارنامه بازیگری او در دهه 80 گلچینی است از جدیت و جاه طلبی و استمرار در فیلمهایی که شأن خلق شان ادبیات بوده است (مثل فیلمهایی که از رمانهای جان فاولز، ویلیام استایرون و ایزک دینسن اقتباس شده اند) و توسط کارگردانان مستقل هالیوود که با هزینههای کم فیلم میسازند، ساخته شده. کارگردانانی نظیر مایک نیکولز و کاپولا و پولاک. جلوه و اعتباری که خانم استریپ به خاطر حضورش در این فیلمها برایشان به دست آورده، به مراتب بیشتر از اعتباری بوده که خود فیلمها فی نفسه داشته اند. او در عصر طلایی دهه 70 سینمای هالیوود حاضر است؛ عصری خاطره انگیز و سرشار از اسطورهها، هم در دهه هشتادی که پر است از فیلمهای سرگرم کننده و تجاری و هم امروز. با این حال استریپ برای ما خاطره انگیز است؛ حتی با فیلمهای دهه هشتادی. بعضی از ما با فیلمهایی مثل «انتخاب سوفی» یا «از درون آفریقا» بزرگ شده ایم و با گذر زمان انس و علاقه مان هم نسبت به آنها بیشتر شده است. خانم استریپ کسی است که با دقت و وسواس زیاد اختلافات جزیی اجراها و شباهتهای هر نقش را متوجه میشود و با مهارت و استادی ارزش و اهمیت آنها را برای حفظ کیفیت شان رعایت میکند. او تنها ستاره دهه 80 فیلمها نبوده است. اما تجسم تشخص و اعتبار آن ستارهها در زمینه زیبایی شناسی هنر بازیگری بوده است. چیزی که نباید درباره بازی او گفت این است که خانم استریپ نقش را مبتنی بر چارچوب ذهنی ما اجرا نمیکند، برعکس ویژگی او این است که از فیلمی به فیلم دیگر مشخصههای هر نقش را تغییر میدهد و احترام و شکوهی تازه به آن نقش میبخشد. او به لهجههای سخت محلی و زبان کشورهای مختلف مسلط است؛ از لهجه ساکنان غربی پنسیلوانیا در فیلم «شکارچی گوزن» گرفته تا لهجه اکلاهماییها در «سیلک وود». زبان لهستانیها و لهجه آنها را در فیلم «انتخاب سوفی» استادانه اجرا میکند و همچنین لهجه انگلیسی استرالیاییها در فیلم «فریادی در تاریکی». او حتی به گفتار محلیها در فیلم «از درون آفریقا» هم مسلط است. فیزیک و اندام خانم استریپ، همچنین لحن و آوایش از فیلمی به فیلم دیگر تغییر میکند و متناسب با آن طراحی میشود. خانم استریپ متناسب با نقشهای متنوعی که بر عهده گرفته جسم و روح خود را از وضعیتی خسته، آزرده و زخم خورده به وضعیتی جدی، متفکر، رمزآلود و مبهم تغییر میدهد، به همان راحتی که موهایش را کوتاه، بلند یا رنگ میکند. این ادعا که او در نقشهایی ظاهر میشود که صد درصد کامل هستند و بی نقص، صحیح نیست. خانم استریپ تقریباً شخصیتی «شبیه» آن نقشی که بر عهده گرفته ارائه و حسی «شبیه» آن حسی که باید بروز دهد، بروز میدهد. اما بی تردید «استریپ» است. این میان باید به ارزیابیهای مشکوک و غیرقابل اعتنا درباره بازی خانم استریپ هم توجه کرد. یکی از این ارزیابیها مربوط است به خانم پاولین کیل درباره بازی خانم استریپ در فیلم «انتخاب سوفی». او مینویسد؛ «خانم استریپ در انتخاب سوفی بسیار حساب شده و مدیریت شده شخصیت سوفی را خلق کرده است تا انسانیت را تمام و کمال به رخ بکشد تا ثابت کند بازیگر صادق است.» خانم کیل ادامه میدهد؛ «او اجازه نمیدهد هنگام اجرا چیزی از زیر دستش در برود.» این ادعاها اغلب به ما تصورات غلط و مبهم میدهد و حقیقت ندارد. مگر در برخی فیلمهای خاص مثل «انتخاب سوفی» یا «از درون آفریقا» که فضای فیلمها پر از نظم است و نقش به قدر کافی صراحت دارد. خانم استریپ در دهه 80 به بعد برای نشان دادن تسلطش بر لهجهها پافشاری نمیکند و این جنبه از تواناییهایش را به حاشیه میراند (بازی اش در فیلم پلهای مدیسن کانتی را به یاد بیاورید. او دیگر با اغراق ایتالیایی حرف نمیزند بلکه تنها ته لهجه ظریفی دارد) اما نقشی را به تصویر میکشد که سیمای موذی گرانه و پریشان احوالی اش را نشان میدهد و او را به اوج در اجرای تکنیک میرساند. آن نقش باعث شکوفایی استریپ شد. فیلم «شیطان پرادا میپوشد» و «جولی و جولیا» یا «شک» را در نظر بگیرید. هرگز به خودتان اجازه نمیدهید بگویید ذرهیی از تعهد این بازیگر نسبت به نقشهای دراماتیک و سنگین کم شده یا به تکنیک بازیاش خدشهیی وارد شده است. در فیلم جولی و جولیا، دوران جوانی و نوجوانی جولیا را به یاد بیاورید. فیگور، لحن، نحوه رانندگی و ابراز احساساتش مملو از بی پروایی و بی احتیاطی است. بی پروایی در اجرای نقش این روزها آرزوی بازیگران فیلمهای بیوگرافی است. خانم استریپ در فیلم جولی و جولیا چیزی بیشتر از یک اجرا به نمایش نمیگذارد. ( این بازیگر 60ساله بازیگر دوران کودکی و بزرگسالی جولیا است.) در واقع اجرای او تلفیق و ترکیب دو پرسونای سنگین درهم است. در این فیلم شما فراموش نمیکنید در حال تماشای استریپی هستید که در دو نقش جوانی و بزرگسالی جولیا جا افتاده است. درک این جزئیات شما را در شناخت خانم استریپ کمک میکند. شناخت ما از استریپ باعث میشود شخصیت او در فیلم جولی و جولیا به راحتی برایمان جا بیفتد و نشاط بخش و باورکردنی به نظر برسد. او در عرصه سینما بی محابا میتازد. او، مریل استریپ، نمایندهیی عالی رتبه و درخشان برای این هنر است. این روزها او همچون ما از دیدن استریپی که متفاوت و متنوع عمل میکند، لذت میبرد. استریپی که نقش خوانندهیی فولکلوریک در فیلم «همنشین ساکن مرغزار» را بازی میکند و به فیلمی دیگر مثل «این پیچیده است» میرود و نقش زنی مطلقه و احساساتی و گیج را بر عهده میگیرد. بازی اش را در فیلم «شک» به یاد بیاورید؛ او نقش یک راهبه خشک و عبوس ایرلندی- امریکایی را بازی میکند. این نقشها واقعاً فراتر از آنچه ما درباره شان میدانیم نیستند. اما استریپ جذابیت منحصر به فردی به آنها داده است. حالا جذابیت شان بیشتر هم میشود، از این بابت که او را میشناسیم و از درجه اعتبار و مهارتش خبر داریم. او هرکاری را به آسانی انجام میدهد. فرقی نمیکند نقش زنی از فرقه مورمونها را بازی کند در فیلم «فرشتهها در امریکا» یا نقشش اجرای صدای شخصیتی کارتونی باشد در انیمیشن «آقای فاکس شگفت انگیز». او کارش را انجام میدهد و همواره در حال تجربه است. کارنامه اش را مرور کنید تا ادعای من ثابت شود. او نقش انواع و اقسام زنان را در دورههای مختلف زمانی و جغرافیایی و طبقات جامعه شناسی به معرض نمایش گذاشته است. از این بابت کارنامه خانم استریپ کهکشانی است. فکر میکنید دیگر چه نقشی وجود دارد که او باید بازی کند؟
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 302]