تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 16 آبان 1403    احادیث و روایات:  حضرت زهرا (س):تلاوت کننده سوره حدید و واقعه و الرحمن در آسمانها و زمین اهل بهشت خوانده می شوند.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1826581491




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

ديوار، رسانه‌اي اجتماعي است


واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاين: ديوار، رسانه‌اي اجتماعي است


كد خبر:3695

زمان انتشار:پنجشنبه 24 بهمن 1387 - 13:44:34

Print نسخه چاپي

فرهنگ > تجسمي - گفت و گو با «مهدي سحابي» مترجم، نقاش و مجسمه‌ساز

هدي امين: نام «مهدي سحابي» عموما و عادتا بر روي جلد رمان‌هاي مطرحي از نويسندگان صاحب نامي چون «مارسل پروست»، «فردينان سلين»، «ايتالو كالوينو»، «گوستاو فلوبر»، «الكساندر گريبايدوف» و... ديده شده است. اما «سحابي» به استناد برگزاري نمايشگاه‌هاي متعدد و ارائه آثاري از طريق مديوم‌هايي چون نقاشي و مجسمه‌سازي، در حوزه هنرهاي تجسمي نيز دست پرتواني دارد. پرنده‌هاي چوبي مملو از رنگ‌هاي متنوع و درخشانش اين روزها در گالري‌هاي مختلف ديده مي‌شوند و نمايشگاه اخير او در گالري گلستان (4 تا 10 بهمن) از تابلوهاي نقاشي‌اش كه اغلب با تكنيك تركيب مواد كار شده‌اند، بهانه گفت‌وگوي ما با او شد و مرور مختصر آثارش كه با بزرگواري اين دعوت را پذيرفت.

آقاي سحابي! نقاشي و مجسمه‌سازي از چه زماني برايتان جدي شد؟
واقعيت اين است كه اين دو هميشه براي من جدي بوده، مي‌شود گفت كه من از بچگي هميشه نقاشي مي‌كردم و قريحه اصلي‌ام نقاشي بوده است. اما اگر بخواهم دقيق‌تر بگويم كه از چه زماني به طور حرفه‌اي اين كار را شروع كردم، به اواخر دهه 50 و اوايل دهه 60 برمي‌گردد. در واقع از اواسط دهه 60 آثارم براي نمايشگاه آماده مي‌شد و اگر اشتباه نكنم اولين نمايشگاهم سال 68 در گالري گلستان برگزار شد.

هنر را چطور آموختيد، از استادان خاصي يا پيش خودتان؟
بيشترش را پيش خودم، البته نزديك دوسال، دو سه دانشگاه هنري را دنبال كردم...

در ايران؟
بله، يك سال و نيم دانشكده هنرهاي تزييني رفتم. دو سال هم در آكادمي هنرهاي زيبا در ايتاليا درس خواندم كه همه اين‌ها را نيمه‌كاره رها كردم. به طور كلي مي‌توانم بگويم بيشتر خودآموخته‌ام.

چندي است ديوار نوشته‌ها - خصوصا ديوار نوشته‌هاي مربوط به حوادث انقلاب - را موضوع آثار خود قرار داده‌ايد. چه شد كه چنين ايده‌اي را براي نقاشي‌هايتان برگزيديد و اين موضوع از چه زماني براي شما جدي شد؟
واقعيت اين است كه اين ديوار نوشته‌ها - كه البته پنج شش سال است آنها را در كارهايم آورده‌ام - اتفاقا هيچ ربطي به حوادث انقلاب ندارد. در اين كارها هيچ اثري از شعارهاي سياسي و تصويرهاي انقلاب نيست، منتها براي من هم خيلي جالب بود كه تقريبا همه دوستان و بيننده‌ها انقلاب را در آنها مي‌ديدند...

خود به خود اين حس منتقل مي شد.
بله، يك مقدار كمي مربوط به اين است كه اين نمايشگاه در روزهاي سالگرد انقلاب برگزار شد. ولي اصل قضيه عادت پاولوفي ماست. اولا ديوار خودبه‌خود كمي سياسي است و از طرفي هم ما معمولا عادت كرده‌ايم كه روي ديوار شعارهاي سياسي ببينيم. اما اگر دوباره و با دقت به اين تابلوها نگاه شود، هيچ چيزي نه فقط از انقلاب بلكه هيچ پيام سياسي هم در آن نيست.

بله، پيام نداشت، ولي براي خود من انقلاب را تداعي مي‌كرد.
اين حس ديوار است، مستقل از مضموني كه در آن وجود دارد كه به شما القا مي‌شود. من روي اين ديوارها از دو چيز پرهيز كردم: يكي المان‌هاي سياسي، ديگري هم المان‌هايي كه به روزمرگي اشاره دارد؛ مثل نوشته‌هاي تخليه چاه، تدريس خصوصي و... كه براي آن هم دليل داشتم. از اشاره‌هاي سياسي پرهيز كردم، چون وابسته به يك زمان كوتاه‌اند و بعد از مدتي قديمي مي‌شوند و به اصطلاح تاريخ مصرف دارند. در حاليكه كاري كه آدم به عنوان نقاشي انجام مي‌دهد و لااقل من به آن معتقدم كارهاي بي‌زمان است و اشاره‌هاي سياسي، بي‌زماني اثر را مخدوش مي‌كند. در مورد نوشته‌هايي كه جنبه روزمرگي دارند هم همينطور است. اينها معمولا در خودشان نيمه طنزي دارند كه به نظر من طنز سبك و جلفي هم هست، مثلا تخليه چاه كه از نوشته‌هاي دائمي روي ديوارهاست. اگر يادتان باشد در زمان انقلاب در كنار عكس شاه يا «مرگ بر شاه» يك تخليه چاه هم مي‌گذاشتند كه كنايه‌اي به نظام بود و شايد در آن زمان مفهوم داشت، اما كمي كه از زمانش مي‌گذرد، سبك مي‌شود.

مجسمه‌هاي شما اغلب پرنده‌هايي هستند كه از چوب ساخته شده‌اند و با رنگ‌هاي درخشان و اشباع رنگ شده‌اند و از اين نظر آثاري هستند با امضاي شخصي شما. در نقاشي‌ها تنوع فضايي بيشتري ديده مي‌شود؛ اغلب چند لايه هستند، تكه‌هايي كه در كنار هم قرار مي‌گيرند و گاه فضاهاي چند ساحتي را به وجود مي‌آورند. در مجموعه‌هاي قبلي صورتكي از جنس كاغذ نيز از گوشه‌اي از نقاشي به بيننده نگاه مي‌كرد. تكه‌هايي از هنر قديم ايران، نقش‌هايي از فضاهاي ملتهب انقلاب يا حتي رنگ‌پاشي‌هايي كه بر ديوارهاي شهر ديده مي‌شود را مي توان در نقاشي‌هاي شما جست‌وجو كرد. آيا هنر شما را مي‌توان نوعي هنر اجتماعي قلمداد كرد يا آثاري كه رد پاي انسان ايراني در طول ساليان بسيار طولاني از گذشته‌اي بسيار دور تا امروز در آن‌ها ديده مي‌شود؟
ببينيد، نه فقط هر كاري به هر حال كم يا بيش اجتماعي است، نوع كارهايي كه من مي‌كنم هم حتما اجتماعي است، به اين خاطر كه از مايه‌هاي متداول هر روزه در آنها استفاده مي‌كنم، چه زماني كه آدمك مي‌ساختم، چه زماني كه نقش ديوار مي‌كشم و چه در اولين كارهايم كه ماشين‌هاي قراضه را مي‌آوردم. اگر خوب دقت كنيد، حتي تكه‌هاي نقوش باستاني هم كه در كار مي‌آورم و روي ديوار مي‌سازم، ديگر امروزي مي‌شوند. يعني تكه اي از گذشته است، منتها روي ديوار امروزي. بنابراين به طور كلي مي‌شود گفت كه اينها نوعي هنر اجتماعي‌اند؛ منتها دوباره تاكيد مي‌كنم كه هنر اجتماعي به معني هنر سياسي نيست. من اصولا هنر سياسي را قبول ندارم، چون خيلي كم‌زمان است و معمولا تاريخ مصرفش در دوران پرتلاطم امروزي خيلي كوتاه است. مثل شير پاستوريزه است كه بايد سريع مصرف شود. تلاطم و افت و خيزهاي سياسي، به نظر من با اثر هنري مغايرت دارد. يكي از ويژگي‌هاي اصلي اثر هنري بي‌زماني است، در حاليكه ويژگي اصلي هنر سياسي، زمان حال بلافصل است. منتها مجموع برداشت‌هايي كه انسان از زندگي دارد، طبعا متكي به همه پديده‌هاي اجتماعي و سياسي است و بازتاب آنها حتما در آثار هنري ديده مي‌شود. البته اينكه تاكيد مي‌كنم اين آثار سياسي نيست، به اين معني نيست كه از دنيا و مافيها و اجتماع به دور است و داخل برج عاجي است يا از وضعيت‌هاي كاملا ناشناخته حرف مي‌زند.

اصلا نفس انتخاب ديوار، اجتماعي است.
بله، درست است. ديوار از تمام رسانه‌هاي ديگر اجتماعي‌تر است و يكي از مهم‌ترين جنبه‌هاي آن كه من خيلي دوست دارم و فكر مي‌كنم حتما در آثار آينده‌ام به آن بيشتر بها بدهم، اين است كه آدم‌هاي گمنام به اندازه ديگران در آن كار مي‌كنند. يعني ديوار، رسانه‌اي اجتماعي است و دست‌هاي گمنام زيادي بر روي آن عمل مي‌كند و از اين جهت خيلي مردمي‌تر از رسانه‌هاي ديگر است.

در نقاشي‌هاي اخيرتان در گالري گلستان، تصوير عقاب به دفعات ديده مي‌شود. آيا اين پرنده به صورتي مفهومي به كار رفته است و يك symbol به شمار مي‌رود؟
من معولا اهل سمبل‌سازي نيستم، ولي در اين آثار دو سه گروه عناصري هستند كه چون تكرار مي‌شوند، شما مي‌توانيد آنها را نه به عنوان سمبل، بلكه نوعي نشانه تلقي كنيد. گروه اول عقاب بود كه معمولا در مقابل گل و مرغ قرار مي‌گيرد و به هر حال رابطه خشونت يا سلطه‌اي است كه بين عقاب و بلبل برقرار مي‌شود. گروه ديگر زن آرام و زيبايي است كه در گوشه‌اي از ديوار نشسته و ناظر است، در مقابل آدمي كه داد مي‌زند و هياهو مي‌كند. اين هم تقابل بين آرامش و سكون آن زن است و جيغ و داد و هياهوي آن آدم كه مي‌تواند در مورد هر چيزي باشد.

پس اينها در واقع سمبل نيستند، بلكه نشانه‌هايي واقعي‌اند.
مي‌شود گفت استعاره هستند. چون سمبل با استعاره فرق مي‌كند. من خودم شخصا قضيه را بازتر مي‌بينم و خيلي به دنبال چپاندن مضمون در نشانه‌ها نيستم. ولي به طور طبيعي وقتي نشانه‌ها چند بار تكرار مي‌شوند، خواه يا ناخواه حالت استعاره پيدا مي‌كنند.

نشانه‌هايي هم داريم كه بر اساس واقعيتي شكل مي‌گيرند كه همان INDEX هستند.
بله، استعاره‌اي از واقعيت‌اند. بخصوص در نقاشي خواه ناخواه شما هرچيزي را دو سه بار تكرار كنيد، ديگر از حالتي كه بگوييد طبيعت بي‌جان، چهره خودم يا فرزندم را كشيده‌ام جدا مي‌شود و به هر حال حالت نشانه و استعاره را پيدا مي‌كند.

در نقاشي‌هاي اين مجموعه از عناصري كه عاري از هر نوع زيبايي‌شناسي ذاتي هستند و اساسا با چنين نيتي هم به وجود نيامده‌اند - يعني ديوارنوشته ها - در جهت ايجاد نوعي از زيبايي استفاده كرده‌ايد كه در آن به عناصر نقاشانه از قبيل تركيب‌بندي، رنگ و فرم هم توجه داشتيد. چه طور مي‌توان از المان‌هايي اينچنين رها و رام نشده چنين بهره‌اي برد؟
در اينجا يك بحث زيبايي‌شناسي پيدا مي شود، يعني شما قائل به اين هستيد كه بعضي چيزها ذاتا زيبا هستند. اين يك مفهوم قديمي و آكادميك زيبايي است. در هنر معاصر تاكيد بر اين است كه همه چيز زيباست، به شرط اينكه دنبال زيبايي آن باشيد. عناصري كه من انتخاب كردم طبعا زيبايي آكادميك ندارند، عناصر روي در و ديوارند و بنا به ذاتشان غير آكادميك‌اند. اگر هم زيبايي دارند زيبايي خودشان است...

منظور من بيشتر عناصر نقاشانه بود. يعني شما از عناصري استفاده مي‌كنيد كه در لحظه‌اي كه روي ديوار كشيده مي‌شوند، بهره‌اي از زيبايي ندارند، اما آن‌ها را برمي‌داريد و در يك تركيب نقاشانه مورد استفاده قرار مي‌دهيد.
ببينيد هر الماني به هر حال تا جايي رام نشده است، حالا يا روي ديوار است يا مينياتور. كار نقاش همين است كه اين‌ها را به نوعي تركيب كند. معني‌اش اين نيست كه اين‌ها رام نشده‌اند، بلكه اينها مواد خامي هستند كه مورد استفاده قرار مي‌گيرند. اصل قضيه اين است كه از مواد اوليه‌اي استفاده مي‌شود كه بعضي از اين‌ها چون به ظاهر متداول‌ترند، به نظر رام شده مي‌آيند و بعضي مثل نقش ديوار، كمتر رام شده. ولي براي كسي كه از اين‌ها استفاده مي‌كند، همه يكسانند و هيچ عنصر رام نشده‌اي وجود ندارد.

شما در حوزه ترجمه - بخصوص رمان - بسيار فعال و شناخته شده‌ايد. در كنار آن به حوزه تجسمي و خلق آثاري با مديوم‌هاي مختلف هنري مثل مجسمه‌سازي، نقاشي و كولاژ توجه نشان مي‌دهيد. به اين چند وجهي بودن چه طور نگاه مي‌كنيد؟ منظور اينكه به هرحال ذهنيت يك فرد خاص در حوزه‌هاي مختلف پخش مي‌شود. اين گسترده شدن چه حس و حالي برايتان دارد؟
قضيه خيلي ساده است. آدم به بعضي كارها معروف است، ولي معني‌اش اين نيست كه فقط همان كارها را مي‌كند. اينها هيچ تناقضي هم با هم ندارند. شما مي‌توانيد نويسنده و در كنار آن موزيسين هم باشيد. به نظر من اين‌ها نه تنها تناقضي ندارند...

البته منظور من تناقض نيست و قصد هيچ نوع قضاوتي هم ندارم. برخي معتقدند كساني كه در رشته‌هاي مختلف فعال هستند، به نوعي ذهنيتشان را در حوزه‌هاي مختلف پخش مي‌كنند. من مي‌خواهم نظر شما را در اين مورد بشنوم.
من با اين عقيده موافق نيستم. البته عرفي وجود دارد كه آدم‌ها يك كار بكنند. به اين عرف كه تقريبا درست است، يك چيز نادرست هم اضافه شده و آن اين است كه آدم‌ها تنبل و كم كار شده‌اند و من بي‌رودربايستي مي‌گويم، در ايران عزيزمان و به‌خصوص در رشته‌هاي ما، اين قضيه صادق است. تخصصي شدن كه مثبت است با كم‌كاري و تنبلي كه مطلقا منفي است، يكي شده است و كساني كه دو كار را با هم انجام مي‌دهند، مشكوك يا كم‌استعداد به نظر مي‌رسند يا نتيجه كارشان، به نظر مهم نمي‌آيد. من عكس اين قضيه فكر مي‌كنم. يك ذهنيت مي‌تواند از چند جا سرريز كند، به اين خاطر كه اين رشته‌ها در نهايت خيلي هم با هم فرقي ندارند. يعني يك ذهنيت براي ترجمه كتاب يا نوشتن قطعه موسيقي يا كشيدن يك تابلو فقط از نظر زماني پخش مي‌شود و همه در واقع يكي هستند و به هر حال خلاقيت حاصل از يك ذهن‌اند. حالا ممكن است بگويند كسي كه نقاشي مي‌كند كمتر به ترجمه مي‌رسد. اين بحث كميت است كه اتفاقا من چون در هر دو رشته پركار هستم، اين مساله در مورد من مطرح نيست. بنابراين يك ذهنيت مي‌تواند در جاهاي مختلفي بروز كند.

از طرف ديگر چند وجهي بودن آدم ها شخصيت‌هاي جذاب و جامعي را شكل مي‌دهند كه ما در كشور خودمان هم خصوصا در دنياي هنر نمونه‌هايي داريم.
متاسفانه يك وجهي شدن جنبه مثبتش تخصصي شدن است كه من واقعا با امساك مي توانم بگويم درست است. مشكل اصلي كه ما داريم كم‌كاري در تمام زمينه‌هاي ادبي و هنري است. من حتي به كساني گفتم قصه‌هاي من را خوانديد يا نه، در جواب من گفتند «ما ترجمه‌هايت را مي‌خوانيم». انگار فقط ترجمه‌هاي من بايد خوانده شود و بيشتر از آن ديگر جزو حوزه كار من نيست. اين است كه تخصصي شدن، يك مقدارش هم جعلي است.

جامعه ما هم در اين زمينه بسته عمل مي‌كند.
جامعه بسته است و اهل حرفه‌هايي كه ما مي‌شناسيم كم‌كارند و كسي كه بيشتر كار مي‌كند به پركاري و رج‌زدن متهم مي‌شود.

افراد ديگري هم بوده‌اند كه در كنار فعاليت ادبي - يا حوزه‌هاي ديگر - گهگاه در حوزه تجسمي هم كارهايي كرده‌اند، اما استمرار شما در برپايي نمايشگاه در سال‌هاي اخير جدي بودن اين حوزه را براي شما آشكار مي‌كند.
من معتقدم جنس اين رشته‌ها در نهايت يكي است. ممكن است در مورد كسي كه كار هنري مي‌كند و از طرف ديگر در بازار هم كار مي‌كند، اين دو با هم نخواند. ولي اين رشته‌ها كه از يك ماده و مايه هستند همديگر را كامل مي‌كنند. در مورد جدي بودن اين حوزه‌ها، بله. من انصافا در كاري كه انجام مي‌دهم جدي‌ام، يعني به خودم متعهدم.

كدام يك از اين حوزه‌ها - ترجمه، مجسمه‌سازي، نقاشي- برايتان اولويت دارد؟
واقعيت اين است كه نمي‌توانم بگويم، چون هركدام از اين حوزه‌ها از نظر كيفيت و كميت برايم در يك مرتبه قرار دارند. نقاشي و مجسمه‌سازي كه برايم يكي هستند و پابه‌پاي هم جلو آمده‌اند. ترجمه هم همينطور. هيچ كدام برايم اولويت ندارند و به نظرم اينها مكمل همديگر هستند.

ادبيات چقدر در فضاي تجسمي به كمكتان مي‌آيد؟ به هرحال ادبيات فضايي انتزاعي و ذهني است و مي‌تواند در به وجود آمدن و پروراندن ايده‌هاي ذهني براي خلق آثاري تجسمي نقش داشته باشد.
جواب اين سوال عام است. يعني من نمي‌توانم بگويم كار ترجمه يا نويسندگي در نقاشي‌ام موثر بوده يا بالعكس. همه اين‌ها تجربه‌هاي مختلف يك آدم واحدند كه او را مي‌سازند. محدود به اين دو رشته هم نيست، همه فعاليت‌هايي كه يك فرد انجام مي‌دهد، او را مي‌سازد. ادبيات طبعا در نگرش تجسمي آدم خيلي نقش دارد و نگرش تجسمي آدم هم در ادبيات تاثير مي‌گذارد. مثلا من به تجربه مي‌بينم كه بخش‌هايي از متن را كه به نقاشي نظر دارد، بهتر از فلان همكار مي‌توانم منتقل كنم. چون آن فضا را مي‌شناسم. مثلا متن «پروست» كه اغلب اشاره‌هايي به آثار نقاشي دارد يا «سلين» برايم خيلي روشن است، بنابراين در انتقالشان به خواننده نسبت به مترجمي كه دقيقا نمي‌داند «كاراواجو» كيست يا نقاشي «فراگونار» چيست، روشن‌تر عمل مي‌كنم. اين آشنايي در ترجمه به من كمك مي‌كند، ولي به هر حال ما ساخته شده از يك بخش نيستيم و مجموع تجربيات زندگي‌مان است كه ما را مي‌سازد. رشته‌هاي تخصصي فقط در كار به ما كمك مي‌كند.

كد خبر:3695

تاريخ درج خبر:پنجشنبه 24 بهمن 1387 - 13:44:34

Print نسخه چاپي

پنجشنبه|ا|24|ا|بهمن|ا|1387





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خبر آنلاين]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 491]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن