واضح آرشیو وب فارسی:ايران دیپلماسی: توقف پشت چراغ قرمز منطقه
گفتگوي ديپلماسي ايراني با دكتر محمدعلي بصيري، استاد دانشگاه و كارشناس مسايل امريكا، در خصوص دلايل به تعويق انداختن رزمايش آمريكا-رژيم صهيونيستي

ديپلماسي ايراني : ايالات متحده و رژِم صهيونيستي روزهاي سخت اختلاف را پشت سرمي گذارند.خاورميانه اي كه قرار بود در زمان رياست جمهوري باراك اوباما چهل و چهارمين رئيس جمهوري آمريكا به ثبات رسيده و آرامش رت تجربه كند برخلاف وعده هاي آقاي رئيس جمهور هر روز دستخوش تحولي تازه و البته چرخش هاي ضدآمريكايي بيشتر مي شود. تا ديروز بهار عربي و خيزش هاي مردمي عرصه را بر اسرائيل و رفيق قديمي اش تنگ كرده بود و امروز اما و اگرهاي برنامه هسته اي ايران كه خاري به چشم تل آويوي است كه خود انباري از تسليحات كشتارجمعي و هسته اي را بي اندك مواخذه اي در خود جاي داده است. رزمايش نظامي مشترك ميان امريكا و رژيم صهيونيستي به تعويق افتاد. اين تعلل در همكاري هاي نظامي موجي از تحليل ها را به دنبال خود داشت. پيش از اين اعلام شده بود كه بيش از 5 هزار نيروي آمريكايي در اين مانور قدرت مشترك حضور خواهند داشت اما فعلا اين داستان تا شش ماه ديگر جامه عمل نخواهد پوشيد. ديپلماسي ايراني با دكتر محمدعلي بصيري، استاد دانشگاه و كارشناس مسايل امريكا، درباره دلايل به تعويق افتادن اين رزمايش گفتگويي داشت كه در زير ميخوانيد:
آيا دليل اصلي به تعويق افتادن رزمايش واشنگتن تلاويو اختلاف ميان اسراييل و امريكا بر سر اقدامات نظامي در منطقه است؟
در قرن گذشته دموكراتها نشان دادند كه بحرانهاي بينالمللي را از طريق قدرت نرم حل و فصل ميكنند.اقدام نظامي و جنگ جزو سياست آنها نيست، برعكس جمهوريخواهان كه اقدامات نظامي سرلوحه آنهاست. آقاي اوباما نيز در مسايل منطقهاي، همين چارچوب را دنبال ميكند. از جمله اين موضوعات، مساله هستهاي ايران است كه امريكا حداكثر با فرستادن هواپيماي جاسوسي پهباد، ترور دانشمندان هستهاي، تبليغات و تحريمها ايران را تهديد ميكند. در حاليكه اسراييل دولت تروريسيتي است كه از طريق قدرت سخت و سلاح تثبيت شده و تا به امروز هم موانع را از اين طريق از سر راه برداشته است. رژيم صهيونيستي در برخورد با ايران بسيار مصر است كه از طريق اقدامات نظامي عمل شود، اما به دليل آنكه توان و جايگاهي ندارد و ضربهپذير است، تلاش ميكند تا متحدين خود از جمله امريكا را تحريك كند و با امكانات مالي و نظامي آنها اين هدف را دنبال كند.
دليل اصلي سياست عدم اقدام نظامي امريكا چيست؟
امريكا و غرب پس از دو جنگ سخت عراق و افغانستان و بحران مالي كه امروزه با آن دستبه گريبان هستند، توانايي به راه انداختن جنگ سومي را ندارند. اين مساله را خود امريكاييها هم اعتراف كرده و بارها تاكيد كردند كه دست زدن به جنگ ديگر خودكشي نهايي است و ممكن است كشور امريكا را به فروپاشي و تجزيه همانند شوروي سابق سوق دهد. در نتيجه امريكاييها از يك سو فشارهاي اسراييل را در رابطه با مقابله با ايران در قالب مانور نظامي تحمل ميكند، از سوي ديگر به اين واقعيت واقفند كه توان آن را ندارند حتي به تعبيري توان مالي چنين مانوري را نيز ندارند كه در نهايت هم به برخوردي منجر شود. بنابراين به دليل آنكه اين توان وجود نداشته و آن اراده هم در سياست خارجي نيست، تمامي اين مسايل دست به دست هم داده تا اين مانور انجام نشود. چراكه مانور نظامي بدين معناست كه ما آمادگي برخورد داريم و ميدان عملي را براي نيروها بازسازي ميكنند كه اگر درگيري نظامي شود، آنها راحتتر بتوانند مقابله كنند.
مجموعه عوامل يعني سياست خارجي دموكراتها، عدم امكان مالي واقتصادي و در كنار آن ريسكي كه اگر اين مانور انجام شود، احتمال درگيري مستقيم با جمهوري اسلامي ايران و رقباي آنها همچون سوريه، روسيه و مصر و چين هم وجود دارد. اما در ظاهر بدين صورت وانمود ميكنند كه اختلافنظر وجود دارد، درحاليكه واقعيت اين عواملي است كه در بالا ذكر شد.
اين فرضيه تا چه اندازه صحيح است كه امريكا پس از ترور دانشمد ايراني و متهم كردن موساد و سيا از انجام اين مانور صرفنظر كرده است؟
حداقل توافق ميان امريكا و اسراييل همين ترورهاست. گرچه وزيرخارجه امريكا اين ترور را محكوم و اعلام كرد كه امريكا نقشي در اين اتفاقها نداشته است، اما رقباي جمهوريخواه به ايرادات خانم كلينتون انتقاد كردند كه نبايد در اين باره صحبت ميكرده است. تمامي اين موارد ظاهري است، چراكه اگر چراغ سبز و ائتلافي ميان امريكا و اسراييل نباشد، اين اتفاقها رخ نميدهد. بنابراين اين ترورها حداقل توافق ميان دموكراتها و اسراييل براي مقابله با برنامههاي هستهاي ايران است، به تعبير ديگر اگر امريكا كمك نكند، اسراييل هم قدمي برنخواهد داشت. چراكه اسراييل ميداند اگر هر گونه اقدامي عليه ايران كند، ضربهپذير است و هر اقدامي را با پشتوانه امريكا انجام ميدهد. البته اسراييل به دنبال حداكثرها يعني اقدام نظامي است، درحاليكه امريكا به دنبال حداقلها يعني تحريم بانكي و نفتي و يا اقدامات جاسوسي است.
آيا تنش در منطقه هم سببساز لغو رزمايش بوده است، با توجه به اينكه اين مانور را ميتوان اقدام اوليه جهت مقابله نظامي دانست؟
زماني تنها تنش ميان ايران و غرب و يا سوريه با غرب بود. اما امروزه سقوط حسني مبارك، دولت ليبي و آينده يمن به منافع غربيها لطمه زده است. بنابراين قصد دارند تا بافرافكني در سوريه و ايران اين موضوع را جبران كنند. اما غرب شاهد مقاومت ايران و سوريه و حتي حضور قدرتهاي رقيب امريكا در صحنه است. يعني حركت بعدي امريكا در منطقه براي روسيه و چين بعد مرگ و حيات دارد. زماني گفته ميشد چين با امريكا 300ميليارد دلار مراودات تجاري داشته و اين درحالي است كه با ايران حداكثر0 3 ميليارد دلار روابط تجاري دارد. بنابراين حاضر است كه اين 30 ميليارد را قرباني روابط تجاري خود با امريكا كند.در حاليكه امروزه اين روند تغيير كرده است، به عبارت ديگر اقدام نظامي عليه ايران و سوريه بدين معناست كه گام بعدي امريكا چين و روسيه خواهد بود و همين سناريو را براي آنها تكرار خواهد كرد. يعني شورشها داخلي و در نهايت براندازي حكومت و از بين بردن جايگاه آنها در نظم بينالمللي و منطقهاي است. به همين جهت مقامات روسيه و چين بارها اعلام كردهاند كه اقدامات غرب با منافع ملي ما در تضاد است و حتي مقامات چين از اقدام نظامي تحت عنوان جنگ جهاني سوم ياد كرده و اعلام كردهاند كه براي مقابله با غرب آمادهاند.
در نتيجه امريكا با توجه به اين تهديدها از طرف قدرتهاي جهاني و از سوي ديگر وجود مشكلات داخلي و سياست دموكراتها اين مانور بزرگ اخير را به تعويق انداخته است و ترجيح داد تا آن را انجام ندهند. چراكه اين مانورها چراغ قرمزي است و احتمال درگيري شديد در منطقه وجود دارد. غرب هم در چنين شرايطي محاسبه ميكند كه امروزه شرايطي نيست كه برنده شود و بازنده اصلي خواهد بود، در نتيجه اين مانور را رها كرده است.
چهارشنبه|ا|28|ا|دي|ا|1390
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايران دیپلماسی]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 118]