واضح آرشیو وب فارسی:فارس: نويسنده: بهمن اكبريروشنفكري حوزه در عرصه روابط بين الملل/ بخش دوم/
خبرگزاري فارس: اين مقاله بر آن است تا به برسي روشنفكري ديني و تحول در ارتباطات بينالمللي حوزه و نقش روشنفكري حوزه، در عرصهي روابط بين الملل را مورد برسي قرار دهد.

سخن از نگاه روشنفكري و تحولگرا به حوزههاي علميه در عرصهي روابط بين الملل، به آغاز شكوهمند انقلاب اسلامي بر ميگردد. گرچه اين بحث همواره مسيري پر فراز و نشيب را طي كرده است و گاهي با اقبال بيشتري دنبال و گاهي با بيتوجهي مواجه شده است، اما اين تحولات نه تنها از حساسيت و لزوم آن نكاسته، بلكه بر شدت ضرورت آن در موقعيت كنوني جهان افزوده شده است.
و اينك در آغاز دهه چهارم انقلاب و پس از گذشت مراحل مختلف، گزينش راهبردهاي روز آمد و اتخاذ رويكردي نو براي حوزههاي علميه بر اساس نتائج فراهم شده از تحليل شرايط و جريانهاي فكري و فرهنگي جهان و تبيين تأثير كانونهاي قدرت فرهنگي جهان بويژه در جهان اسلام و شناخت ابزارهاي مهم در اين زمينه و تدابير مناسب، ضروريتر از گذشته به نظر ميرسد.
و اكنون كه همايش خجستهي حاضر در صدد تبيين نسبت ميان «روشنفكري» و «حوزه» با هدف بررسي و تحليل ضرورتها، عوامل و آسيبهاي روشنفكري حوزوي برآمده است، بررسي و تحليل نقش روشنفكري حوزه در عرصهي روابط بين الملل از اهميت دو چندان برخوردار است.
نگارندهي اين سطور كه طي دو دههي گذشته به عنوان دانش آموخته حوزه در عرصهي روابط بين الملل و در كسوت رايزن و كارشناس فرهنگي در برخي كشورهاي آسيايي و آفريقايي و عربي توفيق خدمت يافته است، بر اين اعتقاد است كه ما هنوز نتوانستهايم نسبت درستي از نهاد حوزه در روابط فرهنگي بين المللي به دست دهيم و گاهي اين مقام رفيع و قيم را در سطح تبليغ شفاهي و مناسبتي فرو كاستهايم.
همانگونه كه هنوز يك تعريف عملياتي از مخاطب طراز حوزه در تعاملات فرهنگي بين الملل اسلامي، ارائه نكردهايم و اگر هم كرده باشيم، سازو كار دستيابي به آن در منشور نانوشته كنوني حوزه به درستي تعريف نشده است.
همانگونه كه رهبر انقلاب بارها بيان داشتهاند، حوزههاي علميه نياز به يك بازنگري اساسي در تمامي امور مربوط به خود دارد، بويژه در زمينه نگاه و توجه اساسي به ماموريت جهاني خود در عرصهي روابط فرهنگي بين المللي و تعيين ساختار متناسب با آن و در نهايت تدوين سياستها و راهبردهاي كلان و برنامهاي در سطح مناطق مختلف جهان و بويژه جهان اسلام.
علي رغم همه تلاشي كه فرهيختگان و نخبگان حوزه در اين مسير انجام ميدهند، تنها به دليل فرسودگي و سنگيني حركت، حوزه هاي علميه نشاط و شادابي علمي و برنامهاي لازم را در اين زمينه ندارد، در چنين شرايطي طبعاً از كيفيت فعاليتهاي فرهنگي كاسته و كفه كميت گرايي سنگين ميشود.
از آنجا كه همه ما مبلغان، كارشناسان و مديران در بستر همين حوزههاي علميه رشد يافته و آن را تجربه كردهايم، معرفي اين نقاط آسيب زا خيلي دشوار نمينمايد.
به نظر مي رسد طرح چند سؤال و نكته خالي از فايده نباشد:
چرا نتيجه عملكرد و محصول فعاليتهاي فرهنگي - تبليغي و ارتباطاتي حوزه هاي علميه در عرصهي بين الملل تناسبي با اهداف خواسته شده و منويات بزرگان حوزه ندارد؟
به عبارت ديگر چرا تغييراتي كه در سطح دانش، بينش و رفتارهاي فردي و گروهي نخبگان و افكار عمومي در جهان صورت ميپذيرد، پاسخگوي انتظارات تعريف شده نيستند؟
در يك نگاه كلي ارزيابي فعاليتهاي فرهنگي حوزههاي علميه بيش از آنكه كيفيتگرا باشد، كميت محور است و بيش از آنكه نتيجه مدار باشد، حجم مدار است.
به ديگر سخن، در حال حاضر حوزههاي علميه فاقد سياستها و راهبردهاي دقيق و هوشمندانه و كارآمد در روابط بين المللي فرهنگي است و يا ميتوان گفت: حوزه فاقد فلسفه مستندي است كه راهنماي برنامه ريزيهاي فرهنگي، تبليغي و ارتباطات بين المللي و سرمايه گذاريهاي مادي و انساني در اين زمينه باشد.
مدتهاست كه مديران صف و ستاد حوزههاي علميه از فقدان بودجه براي فعاليتهاي خود مينالند. حجم گرايي و كميت محوري باعث رنگ باختن توليد فكر و خلاقيت مديران در خارج از كشور شده و تا حد زيادي ابتكار عمل را از دست آنان خارج كرده است.
در چنين شرايطي سياستها و راهبردهاي دقيق و هوشمندانه و كارآمد فرهنگي بين المللي بايد با جهت دهي مناسب و كارا، فضاي خلاقيت، نوآوري و توليد فكر را به حوزه هاي علميه بازگرداند تا در نهايت به توسعه پايدار در عرصه ي روابط فرهنگي - تبليغي منتهي شود.
اساس چشم انداز 20 ساله كشور، ايجاد جامعهاي الگو از نظر سلامت فرهنگي و كرامت انساني است و قرار است ظرف چند سال آينده ايران قدرت برتر منطقه از لحاظ علمي، اقتصادي و البته فرهنگي باشد.
طبعاً توسعه تعاملات فرهنگي حوزههاي علميه در عرصه ي روابط بين الملل به عنوان يك توسعه پايدار نبايد تنها به گسترش حجمي و كميتي فعاليتهاي تبليغي منجر شود بلكه علاوه بر آن بايستي «دانش، بينش و مهارت» مديران صف و ستاد حوزههاي علميه به عنوان يكي از اركان اصلي حوزهها، به گونهاي ارتقاء يابد تا بتواند پاسخگوي خواست و نياز نخبگان و افكار عمومي دنيا باشد.
زيرا به تعبيير رهبر معظم انقلاب ، «دنياي امروز، دنياي حرف برتر ، ايدئولوژي قانع كنندهتر ، تفكر آرامش بخشتر براي دل شنونده و خواننده است. در اين دنيا، ما دست بالا را داريم .»
ايشان در جلسه ديگري با تاكيد بر احساس اعتزاز نمايندگان فرهنگي در خارج از كشور بيان ميدارند:
«انقلاب اسلامي و نظام اسلامي ، مفاهيم بكر و تازهايي در دنيا دارد، مفاهيمي دارد كه اگر چه مشتركاتي با دنيا دارد، اما اختصاصاتي دارد كه اين را از شبيه خودش در مكاتب گوناگون و جريانهاي فكري دنيا جدا مي كند، بايد آن را در بياوريم و پايش هم بايستسم و بيان كنيم . ما بايد با فكر اسلامي، احساس اعتزاز كنيم، حقيقتا هم مايه اعتزاز است.»
با در نظر داشت اين كه جمهوري اسلامي ايران حداقل در چهار حوزه راهبردي:
الف) امنيت سازي
ب) فرآيند ها و روندها و شرايط سياسي
ج ) انرژي، ترانزيت و بازار
د) بويژه دربرخورداري از بنيا نهاي فرهنگي، علمي و تمدني داراي مزيت هاي نسبي در مقايسه با كشورهاي منطقه است، حوزههاي علميه قادر خواهند بود با برقراري تعامل و تبادل فرهنگي با كشورهاي مختلف دنيا بويژه منطقه و خصوصا جهان اسلام هژموني فرهنگي و معنوي خود را ايجاد و گسترش دهد.
اين هژمون با مولفه هاي اساسي،«ايفاي نقش محوري» يا «دارا بودن قدرت اثرگذاري» يا «مسلط بودن» و يا «پيشتاز بودن»، در هريك از مسايل و چالشهاي فرهنگي جهان معاصر محقق خواهد شد و در مجموع داشتن معدل بالاتر در شاخصهاي فرهنگي، در مقايسه با كشورهاي منطقه، مفهوم «برتري و هژموني فرهنگي» را عينيت خواهد بخشيد.
سخن آخر آنكه اگر به تحول در نظام و تدوين سياستها و راهبرهاي فرهنگي در حوزههاي علميه، بطور جدي نگريسته شود، وظيفهي مديران حوزههاي علميه و نهادهايي چون مركز مديريت حوزه علميه قم، جامعه المصطفي العالميه وموسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني (ره)، كارشناسان با تجربه اين حوزه و مبلغان برون مرزي دلسوز و تلاش گر بسيار سنگين خواهد بود
ارزيابي آن است كه اين مجموعهي نيرومند و متعهد با همفكري و هم گرايي بيشتر، توان اين كار را دارند؛ تحقق امري كه آرزوي هميشگي رهبران ارشد نظام و مخاطبان فعاليتهاي فرهنگي و تبليغي حوزههاي علميه در سراسر جهان بوده و هست.
در اين جهت نگاه آينده نگر وبرنامه مدار، استفاده از نيروهاي ارزشمند و با تجربه ي درون حوزههاي علميه ، توجه به خرد جمعي و داشتن نگاه اخلاقي به روابط بين المللي فرهنگي از اصول بنيادين و راهبردي در اين زمينه است.
اين نوشتار مقدماتي از دو بخش اصلي تشكيل شده است. دربخش اول، طراحي راهبردي روابط فرهنگي تبليغي بينالمللي حوزه هاي علميه، مورد مطالعه قرار گرفته است.
در فصل اول، رصد و پايش موقعيت كنوني حوزه در عرصي روابط بينالمللي و بررسي فرصتها و تهديدهاي بين المللي در بيان رهبري آمده است.
در فصل دوم: طراحي مفاهيم راهبردي در روابط فرهنگي بينالمللي حوزههاي علميه با طرح پيشنهاد چشم انداز، هدف، اهداف اصلي ومحورهاي اهداف اصلي.
در بخش دوم، طرحوارهايي از الگوي برنامهريزي راهبردي در زمينه حوزه و روابط بين الملل فرهنگي و تبليغي كه فراهم شده مطالعات ميداني و كتابخانهايي فردي و گروهي است، پيشنهاد شده است كه ميتواند به مثابهي آغازي براي طرح كلان باشد و بديهي است جاي نقد و تكميل فراوان دارد.
................................................................................
انتهاي پيام/
جمعه|ا|25|ا|بهمن|ا|1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 278]