تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 28 شهریور 1403    احادیث و روایات:  حضرت مهدی (عج):من وصىّ آخرين‏ ام، به وسيله من بلا از خانواده و شيعيانم دفع مى ‏شود
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1816429369




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

«اينجا هبوط تكرار نشد»/ شعري از «حسينعلي قبادي» تقديم به مبارزان و شهداي غزه


واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاري قرآني ايران: «اينجا هبوط تكرار نشد»/ شعري از «حسينعلي قبادي» تقديم به مبارزان و شهداي غزه
گروه ادب: «اينجا هبوط تكرار نشد» شعري از «حسينعلي قبادي» رييس پژوهشكده علوم انساني و مطالعات اجتماعي جهاد دانشگاهي است كه به مبارزان و شهداي غزه تقديم شده است.
به گزارش خبرگزاري قرآني ايران (ايكنا) در اين شعر به طور اختصاصي در اختيار گروه ادب خبرگزاري ايكنا قرار گرفته است، مي‌خوانيم:

«آه اي غزه

اي يادگار زخم هابيل

من رگهاي بريده هابيل را در آينه اشك‌هاي

دخترك فلسطيني يافتم كه سه خواهر و برادر و دو برادرزاده‌اش پرواز كرده بودند

كه از درياي چشمانش آب و آيينه با هم جاري شده‌اند

آه اي غزه

ديو دشمن و شكارچيان انسانيت

چه مراوريدي را از درياي چشمان دخترانت شكار كرد!؟

آه: اي دخترك فلسطيني‌ام

اي سكينه مكرر

با تو قابيل چه كرد؟

تو چگونه نبردهاي حق را

دوباره خوانش كردي

و متجاوز را تاراندي

و جرثومه قابليان را

تا منتهاي ذلت راندي

و تاريخ عرب را سرافرازي بخشيدي؟

اكنون تاريخ عرب

پيش از تو يك ورق بود

و از اين پس ورقي است ديگر

ديگر 1967 «شكست»، خوانده نمي‌شود

تو واسطة العقد افتخاري

آه!

اين همه شكوه

گروه گروه

اينجا چه مي‌كنند؟

تاريخ انسانيت

بعد از شكوفايي گل‌هاي صبر تو

تاج بر سر خواهد نهاد

باور خواهد كرد كه مي‌توان

معناي بودن و ماندن را تجربه كرد

و خواهد باليد كه انسان مي‌تواند بود

و ظلم نكرد

و سرنوشت

از شما آموخت كه

در برابر سفاكي ساكت نبايد بود

و صلح، فقط بر سر سفره‌هاي رنگين، به سراغ كسي نمي‌آيد

اينجا زمان فراسوي عقل دشمن پروار كرد و گفت

مي‌توان انسان بود و انسان ماند

آه!

اين همه شكوه

گروه گروه

اينجا چه مي‌كنند؟

اينجا فقط بيست و دو روز نبود

اينجا زمان اسير زمين بود

و نيز كودكي مصون از كمين نبود

هيچ پيرزني در امان از شرار كين نبود

اينجا فقط همه داغ و سوز نبود

اينجا فقط بيست و دو روز نبود

اينجا زمان مژده عمران بود و زايش مريم

و تولد پاكي و بشارت مسيح

و زمان تابش خورشيد محمد بود

و زبان غلبه حق بر نژادپرستي

اينجا زبان از گلوي‌ها بيل به صدا درآمد

اينجا سعي هاجر و صفاي ابراهيم

ذبح اسماعيل

دغاي شيطان

و حلم ابراهيم

صفاي پدر

وفاي پسر

زمزم پيروزي

يكپارچه و يكي اينجا چه مي‌كنند؟

آه!

اين همه شكوه

گروه گروه

اينجا چه مي‌كنند؟

قطره‌اي خون هابيل

لختي از ماتم آدم

جلوه‌اي از صبر ايوب

پرتوي از زنور خاتم

نفخه‌اي ز روح‌الله

تالي‌تلو لبنان و حزب الله

هان و هان اينجا

يكپارچه و يكجا

اين همه صفا برپا

اينجا چه مي‌كنند؟

اينجا ميوه ممنوعه

وسوسه حوا

و لذت دنيا

كسي را از بهشت بيرون نياورد

اينجا هيچكس تسليم دشمن نشد

هيچ كودكي از مقاومت در برابر قابيل ترديد به خود راه نداد

اينجا هبوط تكرار نشد

آه، اسماعيل مكرر

ابراهيم مجدد

اينجا چه مي‌كنند؟

آه!

اين همه شكوه

گروه گروه

اينجا چه مي‌كنند؟

مسيح حياتبخش

اعجاز موعود عيسي

پرتو احمد مختار

يكپارچه

و يكجا

اينجا چه مي‌كنند؟

آه!

اين همه شكوه

گروه گروه

اينجا چه مي‌كنند؟

كجاست گيلگمش كه مكان رويش گياه جاودانگي را پيدا كند

و كجاست رستم

كه آشيانه جاودانه سيمرغ را بيايد

و اسفنديار در بن بست

اگر به اين ديار مي‌آيد و مي‌ديد

دين و پهلواني

يكجا مي‌رويند

اما سايه كيمياي درك و ايثار

بر هر دو حكم مي‌راند

راه نجات خود را در مي‌يافت

و لمس مي‌كرد كه اينجا يكپارچه و يكجا همه معني شدند

و اگر اسفندياري مي‌دانست

عشق به معشوق ازلي است كه

آدمي را جادوانه مي‌سازد

و بر مرگ مي‌خنداند

هيچ تير بر چشمان وي

كارگر نبود

آه!

اين همه شكوه

گروه گروه

اينجا چه مي‌كنند؟

آري!

اينجا كسي هبوط نكرد.

«حسينعلي قبادي»

شنبه|ا|26|ا|بهمن|ا|1387





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خبرگزاري قرآني ايران]
[مشاهده در: www.iqna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 136]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن