واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: اشك و لبخند زندانيان پس از يك دنيا راز و نياز
"خيلي سخته گناه كسي ديگر را پاي تو بنويسند و به خاطر آن مجبور شوي بهاران زندگيت را پشت ميله هاي تاريك زندان به خزان سپري كني."
اين نخستين جمله اي بود كه در گفت وگوي احساسي خبرنگار شهري ايرنا با برخي زنان زنداني غيرعمد تهران كه امروز سند آزادي خود را دريافت كرد، مطرح شد.
جملاتي كه گويي در يك زبان مشترك، از سوي همه آنها كه از زندان رهايي پيدا كردند بيان مي شد و موجي از احساس و عاطفه را با خود داشت.
زناني كه امروز پس از روزها و هفته ها زار و نياز براي آزادي از پشت ميله هاي زندان به آغوش گرم خانواده و ميان همسر و فرزندان بازگشتند، قطره هاي اشكي روي گونه هايشان نقش بسته بود كه هر قطره باري از معنا با خود به همراه داشت.
قطره هايي كه از آنها مي شد فهميد چقدر درد و رنج دارد وقتي كه "همراه دوست و رفيق قديمي خود به مسافرت بروي و او در خودروي تو، موادمخدر جاسازي كند و در يكي از گشت هاي پليس بي آنكه خبر داشته باشي به جرم حمل مواد مخدر راهي زندان شوي."
قطره هايي كه به تو مي گفت "جرم و تقصيري در قتل برادرزاده ام نداشتم، مراسم "پاتختي" يكي از فاميل ها كه تمام شد بر سر سوءتفاهمي بين ما درگيري شد و سنگفرش سراميك خانه موجب شد تا به جرم قتل غير عمد زنداني شوم."
در ميان اين قطره هاي اشك كه گاهي با دستان كوچك و پرعاطفه فرزندان خردسال اين زنان پاك مي شد، چهره كثيف و سياه اعتياد نيز به چشم مي آمد كه "مردي كه نمي توان به او مرد گفت، براي خرج اعتياد خود طلاهايي كه هنوز اقساط آن تمام نشده را فروخته و چون نام همسر او پاي سفته هاي طلا فروشي بود، زن خانه را به زندان روانه كرده و حدود 20 ماه از كانون خانواده دور كرده است."
"چك بلامحلي كه از دسته چك زن توسط همسر او كشيده شده بود" در قطره اشك آزادي او با تو سخن مي گفت كه "چقدر زمانه بد شده است كه همسرت تو را با دست هاي خودش به زندان مي اندازد."
... اين قطرات و صدها قطره اشك ديگر، امروز صبح فضاي گريه و خنده اي را در زندان اوين تهران به دنبال داشت كه حس زيباي درآغوش گرفتن فرزندان خردسال از سوي مادراني كه هفته هاي طولاني فقط يكبار و تنها دقايقي آن را تجربه كرده بودند، مو را بر اندامت راست مي كرد.
آن لحطه كه "زهرا" دختر بچه سفيد روي دو ساله كه پيش از آزادي مادرش بي تاب و بي قرار مدام گريه مي كرد و حتي "قاقا"هاي خواهرش نمي توانست گريه اش را بند آورد، پس از آرام گرفتن در آغوش مادر اشك هايش بند آمد و اشك را بر چهره ديگر حاضران مراسم گذاشت. گل هاي سرخي نيز امروز به نشانه تولد دوباره عشق و محبت در زندگي خانواده هايي كه چندين ماه دست نوازش گر مادر و نگاه محبت آميز همسر را نديده بودند، ميان زندانيان زن توزيع شد و موجي از شادي و سرور اميد دوباره زندگي كردن را نويد مي داد.
در ميان اين اشك و لبخند ها، بيم و اميد زندگي دوباره اين زنان و اينكه از فردا بيرون درهاي زندان بر انها چه مي گذرد و چقدر طول مي كشد آبرو و روحيه از دست رفته را بازيافته و راهي براي تامين مخارج زندگي پيدا كنند نيز كاملا هويدا بود كه تنها اين جمله را مي گفتند: "توكل به خدا روزيمان مي رسد".
شهرداري تهران كه امروز در طرحي خودجوش و با مصوبه شوراي شهر زمينه آزادي حدود 200زنداني غير عمد را فراهم كرد راهي را نشان داد كه ديگر دستگاهها و سازمان ها نيز مي توانند با ورود به آن زمينه آزادي و زندگي دوباره خانواده هايي كه بي گناه سرپرست آنها در زندان افتاده است فراهم كنند.
9100//1348
شنبه|ا|26|ا|بهمن|ا|1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 249]