محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1831019203
سرمقاله هاي روزنامه هاي صبح ايران
واضح آرشیو وب فارسی:ایسکانیوز: سرمقاله هاي روزنامه هاي صبح ايران
تهران -خبرگزاري ايسكانيوز : "سياست در دايره معقول " ، "خورشيدي به نام حسين " ، "بخشنامه پذيري اقتصاد" ، "جهل سپيده سوگ " ، "تلطيف طرح امنيت اجتماعي " ، "پروژه عبور از كرزي " ، "الگوي قيام " و "تاملي بر فرهنگ عاشورا " از جمله عناوين سرمقاله هاي روزنامه هاي صبح ايران است.
به گزارش روز يكشنبه باشگاه خبرنگاران دانشجويي ايران "ايسكانيوز "سرمقاله هاي برخي روزنامه هاي صبح ايران به شرح زير است :
**اعتماد ملي : سياست در دايره معقول
با اعلام احتمال كانديداتوري مهندس ميرحسين موسوي نخستوزير سالهاي دفاع مقدس آرايش انتخاباتي اصلاحطلبان وارد مرحله نويني ميشود. اين موجب خرسندي است كه ميرحسين موسوي سرانجام پس از سالها سكوت سياسي تصميم به ورود به عرصه سياست و كنش سياسي گرفته است. در سالهاي گذشته به دفعات از ايشان خواسته شده بود تا روزه سكوت را بشكنند و قدم به ميدان گذارند، حال به نظر ميرسد مجموع شرايط ملي و اوضاعي كه بر اردوگاه اصلاحطلبان سايه افكنده ضرورت اين حضور احتمالي را تثبيت نموده است. حضور همزمان كروبي، خاتمي و ميرحسين موسوي هرچند از يك جبهه واحد و مشترك اما با ادبيات، مانيفست، اصول و برنامههاي متفاوت ميتواند چشمانداز اميدبخشي را به روي آحاد نيروهاي اجتماعي و سياسي ايران بگشايد. اين رفتار هدفمند و عمل به قواعد سياسي مدرن امكان پيروزي و نتيجهبخشي را نيز ارتقا ميدهد. طرفداران اصلاحات را با انگيزه ميسازد، هزينههاي سياسي را كاهش و شانس پيروزي را افزايش ميدهد؛ مدلي كه ميتوان از آن استقبال كرد.
**جام جم :و خورشيدي به نام حسين (ع)
چهل روز گذشت. چهل روز از آن ظهر گرماريز، از آن ظهري كه تيغ تا گلويت بالا آمد و يزيد قابليت لعنت پيدا كرد، گذشت، و من همچنان ميبارم.چهل روز گذشت و آسمان در گلويم همچنان زنداني است، جانم از مژههايم جاري است و چشمهايم بيتو در لحظه لحظه تاريخ باريده است.
دلم اين «حسينآباد» هر روز بهانه تو را ميگيرد و نامت را عاشق شده است.دلم براي تو تنگ است، نه از آن بابت كه دردي دارم، بلكه بدان علت كه بيدردي فراگيري جهان را به خود مشغول كرده است.من تو را ، تنها ترا عاشقم كه دستم را بگيري و تا خورشيد امتدادم دهي.
حسين جان. نام تو خورشيدي است كه زمين با تمام كوههايش به طواف آن احرام بسته است.
از تو همان «هيات من الذله» كافي است تا جهان بودنش راجشن بگيرد.راستي، در آن ظهر گرما ريز، كه هزار صبح تا قربانگاهش دويده است، چه ديدي كه نازكاي گلويت هزار تيغ كج آيين را پاسخي درست شد؟
حالا بعد از چهل روز ميپرسم. در آن خاك آسماني، در آن گودال سربلند، چه ديدي كه سرشارتر از هميشه تا كوفه، تا شام، تا هر كجا كه «ظلمآباد» است، خدا را آيه آيه باريدي؟
كدام جام سيرابت كرد كه دجله و فرات حقارت خود را گريستند و جاري شدند اما تا لبهايت بالا نيامدند؟
تو در كدام قله بودي كه هيچ دريايي تا لبهايت ارتفاع نيافت؟
هنوز بعد از چهل روز، چهل سال، چهل ... كوهها پژواك هيهات منالذله و هل من ناصر تو را به هم هديه ميدهند و سنگدلي مردان بوزينهباز را نفرين ميكنند.حالا بعد از چهل روز نام تو آبروي جهان است و با ياد تو آرامش حيات به هم ميريزد و يزيد نامي ميشود كه پيشاني انسانها را به چروك ميكشاند.
حسينجان. حالا چهل روز بعد از آن روز واقعه، باراني از تو شهر را به خود مشغول كرده است. و نام شريف تو دلها را تا مژههاي سنگين بالا ميآورد.تو را عاشقم، آن سان كه در قتلگاه خروشيدي و عطشاني آگاهانه لبهايت دريا را به خجالتي ابدي دچار كرده.حالا بعد از چهل روز، هر روز چهل بار آقاييات را ميستايم و بزرگواريت را شرمنده ميشوم.آقاي جهان! نام تو ميبرم و سلولهايم آفتاب ميشوند.
**دنياي اقتصاد:بخشنامهپذيري اقتصاد
اخيرا در توجيه دستور كاهش قيمتها استدلال شده است كه: «اقتصاد بخشنامهپذير نخواهد بود، ولي عوامل اقتصادي حتما بخشنامهپذيرند.....
نبايد تصور كنيم كه با ابلاغ دستور كاهش قيمتها كار غيرعلمي و عبثي شده و با بخشنامه نميتوان بازار را تنظيم كرد؛ چراكه در آزادترين اقتصادها هم مجموعهاي از بايدها و نبايدها داريم كه ابلاغ ميشود...».
اشكال نخست در اين استدلال، اشكالي روششناسانه است. اقتصاد چيزي جز عاملين اقتصادي نيست و كلها چيزي جز جمع اجزا نيستند. لذا اين تعبير كه اقتصاد بخشنامهپذير نيست اما عوامل اقتصادي چرا، حرف صحيحي نيست. ميتوان چنين برداشت كرد كه گوينده از يك طرف متوجه فشار اجتماعي ناشي از اداره كردن بخشنامهاي اقتصاد بوده و پيشاپيش ميخواهد اين اتهام را نفي كند، اما از سوي ديگر قصد داشته تمايل دولت و نهادهاي دولتي براي انجام برخي مداخلات را توجيه كند، لذا به ورطه چنين خطايي افتاده است.
اشكال دوم سوءاستفاده از مفهوم بخشنامه است. سادهترين اصلي كه ميتواند براي همه سياستگذاران اقتصادي مفيد فايده واقع شود، اصل اخلاقي دكارت به تعبير غربيها و اصلي است كه به اعتقاد شيعيان توسط حضرت علي(ع) بيان شده است و آن اين است كه هر آنچه براي خود نميپسندي براي ديگران نيز نپسند.
سياستگذاران اقتصادي قبل از اعلام هر بخشنامه (!) و سياستي، بهتر است با خود بيانديشند كه اگر خود آنها در بنگاههاي اقتصادي قرار داشتند، چگونه به اين بخشنامه يا سياست واكنش نشان ميدادند. اگر واكنش طبيعي آنها عدم كاهش باشد، حال ميتوان آن را درك نمود. اينكه انسانها به دنبال نفع بيشتر باشند اتهام منفي اي نيست، بلكه رفتار طبيعي آدمها در عرصه اقتصاد است. همه بنگاهها به دنبال افزايش فروش و افزايش سهم خود در بازار هستند. لذا اگر كاهش قيمتها رخ نميدهد، حتما دليلي وجود دارد. كمترين دليلي كه بلافاصله به ذهن ميرسد، اين است كه با توجه به افزايش تورم و لزوم اصلاح دستمزدها متناسب با تورم، دليلي براي كاهش قيمتها وجود ندارد. مسوول مذكور يا بايد استدلال كند كه در يك بازار انحصار وجود دارد كه در اين صورت به بهانه مقابله با انحصار به مقابله با انحصاركنندگان برخيزد و براي اينكه بايد از ابزارهاي مربوطه استفاده كند، يا بايد اثبات كند كه عدم كاهش قيمتها نتيجه يك تباني بوده يا بايد با ابزارهاي قانوني با تباني مقابله نمايد و به اين شكل نفع مصرفكنندگان را دنبال كند.
**رسالت :چهل سپيده سوگ
در اندوه اربعين عاشورائيان، اسپند روي آتشيم و در بي قراري مان «حسين» را زمزمه مي كنيم. اقيانوس عشق، شرمنده يك قطره خون حسين است. امروز آبشار اشك پاك ملائك از ملكوت بر خاك عطرآگين كربلا، ريزان است. امروز نينوا، غوغاي كائنات است و مصلاي قدسيان و غمزدگان. امروز مرغ دل از اندوه فرقت حسين در آشيانه سينه، چاووش زيارت مي خواند. كبوتر بي تاب دل، همپاي جان بي تاب مان امروز عزم سفر به زيارت عاشورائيان دارد. مقتل سومين ياس خونين بهار ولايت، برترين بهشت آرزومندان اهل نياز است. اي مزار مولاي قائمين! تو رواق عرش و صحن مصفاي ملكوت در گستره خاكي مايي؛ درد عاشقان و دواي دلخستگاني؛ مطاف ملائك و مزار زائران باراني؛ هر روز وعده اي و امروز به دل هزاران وعده ديدار تو داديم. يا سيد الشهدا! شفيع و شافي تويي و شفا و شفاعت از تو مي جوييم. عطوف و رئوف، تويي و عطوفت و رافت از تو مي خواهيم. كريم و سخي تويي و سخا و كرامت از تو مي بينيم. تو حسيني و لطيفي و باران لطيف احسانت هماره روشنا بخش لحظه لحظه هاست. نياز و عهد و نذر و آرزوي ما، يك لحظه ديدن ضريح زيباي توست.
امروز جابر دل با عطيه شوق به سوي كربلا راهي است و در اربعين، مزار شهيدان نينوا بوسه گاه خاكساران و دل نثاران امير حماسه و نور است. امروز هستي، حسين را زمزمه مي كند و عطشناكان ولايت، عباس بن علي را مي خوانند. اربعين، بيعت دوباره با عاشوراست. بعثت جان هاي ملتهب است و تكرار پيمان پايدار شيعه در غدير. اربعين، روز برائت از سلطه ستم و هنگامه عهد عاشقان شهادت است. يادمان روزهايي است كه خورشيد را فراز نيزه هاي جهل ديديم و بر مظلوميت فضايل، گريستيم. اربعين، تذكار آناني است كه حق نمايان، سلاح باطل گرفتند و بر روشناي حقيقت شوريدند. اينك ما عاشقان هدايت حسيني با تاسي به شاهدان عاشورا كه رقص شمشير بلا را به هيچ انگاشتند، شمشير غم به جان خريده و «بلي» گويان اهل ولا گشته ايم و سرانجام سرخ سيدالشهدا مي جوييم؛
اربعين، فرصت مجدد فرياد رساي ستم سوزي است، فرصت هم آوا شدن با سيد الساجدين (ع) و زينب كبري (س) كه احياگر امر به معروف و نهي از منكر و اصلاح ناب حسيني بودند و حراست از ارزش هاي علوي، آموزه شكر و شكيبايي و رشادت شان است. ما درس استمرار ايثار ناب حسيني و عدل بي بديل علي از خروش زهرايي زينب آموخته ايم و بسان آن اسوه استقامت سرخ، تمامت هستي مان را فداي ساحت ولايت كنيم. زينب، صحيفه مصائب اولياء خدا، وارث فضايل صديقين، ثمره رنج انبياء، عصير خصايل صالحين و عصاره بذل مهجه قلب شهيدان است. زينب، آيينه تمام نماي درد جراحت سينه ام ابيها و انشقاق تارك مولا و شرنگ تنهايي مجتبي و حماسه سرخ عاشوراست. زينب، يادگار لحظه هاي نينوا و ملجا سالار شهيدان در هجوم بي نهايت شمشير بليه است.
**صداي عدالت :تلطيف طرح امنيت اجتماعي
درست در روزي كه احمدينژاد در نامهاي به وزير كشور خواستار بازنگري در اجراي طرح امنيت اجتماعي شد و صريحا به او ابلاغ كرد در اجراي اين طرح " از اقدامات سليقهاي، مقطعي، غير منطبق بر اخلاق كريمه اسلامي و بعضا خشن و تخريبكننده شخصيت شهروندان به طور اكيد جلوگيري شود و گزارش كار را به صورت مستمر ارائه نمائيد" ريس پليس كشور و مجري طرح گفته است طرح ارتقاي امنيت اجتماعي با اقبال خوب مردم و مسئولان روبرو شده است. عقبنشيني دولت در اجراي طرح امنيت اجتماعي از هفتههاي پيش آغاز شده سه هفته قبل با اظهارنظر وزير كشور كه بر رعايت حقوق شهروندي مردم تاكيد ميكرد به نقطه عطف خود رسيد. اما اين چرخش روز جمعه با ارسال نامه رييسجمهور خطاب به محصولي نقطه اوج را تجربه كرد. احمدينژاد در اين نامه با انتقاد از برخوردهاي سليقهاي از وزارت كشور به عنوان متولي اين طرح خواسته است " كساني براي اين امر مهم گمارده شوند كه خود عامل و متخلق و حقيقتاً پاك و دوستدار خلق خدا بوده و به مردم اعتماد داشته باشند." اين دستور در حالي ابلاغ شده است كه شكايتهاي زيادي از سوي مردم در بازه زماني اجراي طرح به واحد شكايتهاي مردمي ناجا رسيده است. آنچه از مفاد اين نامه به دست ميآيد متضمن اين نكته است كه دولت قصد دارد خود را مبرا كند. با اينكه احمديمقدم در همايشي كه حدود دو هفته قبل برگزار شد صريحا از رفتار بد پليس با مردم انتقاد كرده بود جمعه از استاندارد بودن رفتار ماموران پليس خبر داده و گفته است:" رفتار پليس در بخش خدمات، رضايتمندي مردم را به دنبال داشته و بهتر از ديگر بخشها است، رفتار پليس در بخش خدمات به استاندارد رسيده است." وي بر اين نكته تاكيد كرده است كه: "براي بهينهسازي رفتار پليس اقدامات زيادي از قبيل تنبيه، تشويق و آموزش نحوه گفتار با مردم، رفتار با متهم و رعايت ادب و احترام درعين قاطعيت، صورت گرفته و اين اقدامات ادامه دارد." فرمانده نيروي انتظامي با اشاره به اينكه مأموران پليس سعي ميكنند، تا با ارشاد و راهنمايي مسائل را حل و فصل كنند، تأكيد كرده است: "طرح ارتقاي امنيت اجتماعي با اقبال خوب مردم و مسوولان روبرو شد و پليس تلاش ميكند تا سقف كارش قانون باشد و مسائل را با اقدامات ارشادي، تذكر و اخذ تعهد حتي از كساني كه كجرفتاري داشتند برطرف كنند. " البته اقدامات ارشادي، تذكر و ... كه فرمانده نيروي انتظامي به آنها اشاره ميكند ناظر بر مواردي نيز هست كه بلوتوثهاي آنها در اينترنت و موبايلها دست به دست ميچرخيد.برخي گمانهزنيها حاكي از اين است كه اين رفتار احمدينژاد نوعي تبريجويي از اجراي طرح امنيت اجتماعي است. در حالي كه طرح حجاب و عفاف توسط دولت احمدينژاد به وزارت كشور و نيروي انتظامي براي اجرا ابلاغ شد. اين طرح در دولت آقاي خاتمي تصويب شده بود اما خاتمي از ابلاغ آن به وزارت كشور خودداري كرد تا اينكه در زمان احمدينژاد اجرا شد. اجراي اين طرح بيشتر از همه معطوف دختران و پسران جواني بود كه در مرز سني بين 16 تا 26 سال قرار داشتند. اكنون به نظر ميرسد رييسجمهور سعي دارد انتصاب اين طرح به خود را منتفي كرده و در مرحله اجرا نيز سعي دارد دستور تلطيف بيشتر فضا را بدهد. نگاهي به يكي از بندهاي نامه رييسجمهور به وزير كشور كه بر استفاده از روشهاي فرهنگي تكيه ميكند، اين موضعگيري را آشكارتر ميكند: " در هر كار فرهنگي از جمله صيانت از حريم عمومي، روشهاي فرهنگي پايه و اساس كار است. اخلاق با اخلاق و محبت با محبت و معنويت با معنويت و اعتماد با اعتماد متقابل منتقل ميشود و گسترش مييابد و كساني بايد براي اين امر مهم گمارده شوند كه خود عامل و متخلق و حقيقتاً پاك و دوستدار خلق خدا بوده و به مردم اعتماد داشته باشند... بنابراين در انتخاب افرادي كه ميخواهند ديگران را به اخلاق والا توصيه كنند بايد نهايت دقت بعمل آيد و پس از آموزشها و تعليمات درست و بر مبناي انديشه حقيقي اسلام به كارگيري شوند. فضاي جامعه اسلامي بايد فضاي نشاط، سرزندگي، محبت و همدلي و پاكي و اعتماد باشد و همه در تحقق و تعميق و ترويج آن مسئولند."
**قدس :پروژه عبور از كرزاي
ادامه سفر « ريچارد هالبروك » نماينده ويژه «باراك اوباما» رئيس جمهور آمريكا از پاكستان به افغانستان و ديدار و گفتگو با حامد كرزاي رئيس جمهور و ساير مقامهاي افغان، از جهات متفاوت تري مورد توجه محافل سياسي و خبري در جنوب آسيا قرار گرفته است.
اين اولين سفر « هالبروك » به جنوب آسياست و او بعد از كابل وارد دهلي نو مي شود. نماينده ويژه رئيس جمهور آمريكا سفر خود را يك سفر حقيقت ياب مي داند و گفته است شنونده خواهد بود، بنابراين انتظار موضعگيري خاصي از « هالبروك » در اين سفر نمي رود، اما مهم گزارشي است كه وي پس از بازگشت به آمريكا در اختيار اوباما قرار مي دهد.
با اين حال، سفر «هالبروك» در شرايطي كه اختلاف نظرها بين حامد كرزاي و مقامهاي سياسي و نظامي آمريكا تشديد شده، اين برداشت را تقويت كرده است كه بخشي از راهبرد جديد آمريكا در افغانستان مي تواند پروژه عبور از حامد كرزاي باشد.
گويا از نظر « باراك اوباما » و همكارانش در كاخ سفيد، حامد كرزاي متعلق به دوران قدرت نومحافظه كاران و جرج بوش رئيس جمهور سابق آمريكاست و اكنون كه قدرت در واشنگتن جا به جا شده است، دستگاه حكومتي كابل از توان هماهنگي با شرايط تغيير يافته جديد برخوردار نيست و بايد فردي در دستگاه اداري متناسب با شرايط جديد در كابل به قدرت برسد. انتقادهاي تند متقابلي كه آمريكايي ها و حامد كرزاي عليه يكديگر آشكارا مطرح مي كنند، بي ارتباط با همين واقعيت نيست.
آمريكايي ها تمامي گناهان قدرت طلبي مجدد طالبان را به گردن دولت كرزاي مي اندازند و خيلي آشكار فساد در دستگاه هاي دولتي افغانستان و ناكارآمدي دولت كرزاي را تبليغ مي كنند. در مقابل، حامد كرزاي ناتواني نيروهاي آمريكايي و ناتو در مقابله جدي با طالبان و كشتار غيرنظاميان را عامل قدرت طلبي دوباره طالبان مي داند و شيوه رفتار و عملكرد نيروهاي خارجي در كشورش را به چالش كشيده است.
در چنين فضاي ترديد آميزي، بي اعتمادي ميان دولت كرزاي و آمريكايي ها در سطح بالايي قرار دارد. سفر « هالبروك » و گزارش وي به « اوباما » مي تواند تكليف ساختار قدرت را در كابل مشخص كند. درك همين معناست كه حامد كرزاي را مجبور كرده است مواضع تندي عليه سياستهاي آمريكا اتخاذ كند، اما بحثي كه جدا از موقعيت دولت كنوني افغانستان وجود دارد، موضوع فرستادن نيروهاي بيشتر به افغانستان است كه مي تواند اختلافها را ابعاد جديدي بدهد و حتي ممكن است به تشديد جنگ در افغانستان و گسترش آن منتهي شود؛ موضوعي كه حتي بعضي از فرماندهان نظامي آمريكايي و ناتو مستقر در افغانستان درباره آن ابراز نگراني كرده اند.
**كيهان :الگوى قيام
1- سال 61 هجري قمري بود. چهل روز از واقعه جانگداز مي گذشت. هنوز از خاك كربلا عطر خون خدا به مشام مي رسيد و صداي محزون «هل من ناصر» فرزند رسول الله(ص) در ميان دشت طنين انداز بود. كربلا تا پيش از حادثه بزرگ، كربلا بود و اكنون سرزمين بهشت است. اگر به اين دشت خاموش گوش بسپاري در پس اين سكوت هول انگيز، غريو رجز دلاوران سپاه خدا را آميخته با چكاچك شمشيرها مي شنوي و چون روي به خيمه ها كني زنان و كودكاني را مي بيني كه تشنگي در آن صحراي سوزان را با وقار تحمل مي كنند و اگر صداي كودكي به «العطش» برمي خيزد، كمترين التماسي از دشمن در آن نيست.
اين شمشير شكسته ها و نيزه شكسته ها و خيمه هاي سوخته همه نشانه اند. نشانه همان واقعه اي كه از جبراييل به حضرت آدم(ع) و همين طور سينه به سينه گشت تا به روز واقعه رسيد و تا قيامت هم ادامه خواهد يافت.
2- عطيه عوفي مي گويد: 40 روز بعد از شهادت حضرت سيدالشهدا(ع) من همراه جابربن عبدالله انصاري به زيارت قبر امام حسين(ع) رفتيم. وقتي به كربلا رسيديم، جابر كنار آب فرات غسل كرد، و خود را معطر ساخت. جابر پير و نابينا بود. دست او راگرفتم و در حالي كه به ذكر خدا مشغول بود بسوي قبور مطهر شهداي كربلا قدم برداشتيم. جابر هنگامي كه دستش به قبر اباعبدالله (ع) رسيد از شدت اندوه بيهوش شد و به روي قبر افتاد.
او را به هوش آوردم... جابر چند بار مولايش را صدا زد... يا حسين يا حسين يا حسين(ع)... ندا داد: آيا دوست جواب دوستش را نمي دهد؟ و جواب خود را چنين داد؛ چگونه پاسخ دهي در حالي كه خون از رگهاي گلويت بر سينه ريخته و ميان سر و بدنت جدايي افتاده است!
من گواهي مي دهم كه تو فرزند بهترين پيامبران و سرور مؤمنان و مقتداي پرهيزكاران، زاده هاديان و رهبران، پنجمين از اصحاب كساء، فرزند سيده زنان عالم، هستي.چرا چنين نباشي كه دست سيدمرسلين (ص) تو را پرورانيده و از سينه ايمان شيرخورده اي.
جابر رو به عطيه مي كند و مي گويد: اي عطيه! به تو وصيتي مي كنم. دوستان محمد(ص) را دوست بدار كه سزاوار دوستي اند و دشمنان او را دشمن بدار كه شايسته دشمني اند. با دوستان اين خاندان مهربان باش كه اگر يك پاي آنان به گناه بلغزد، پاي ديگرشان به محبت خاندان نبوت استوار گردد. عاقبت كار دوستان بهشت و فرجام كار دشمنان آنان دوزخ است.
جابر كه پانزده سال قبل از هجرت در مدينه تولد يافته و در جنگ هاي صدر اسلام جزء ياران پيامبر(ص) بوده و از مبلغين و محدثين راستين اسلام است، خطاب اين حديث نبوي قرار گرفته كه: «اي جابر! قبر حسين(ع) را زيارت كن. چرا كه پاداش زيارت وي با صد حج برابري مي كند. قبر حسين(ع) گلزاري از گلشن جنت است و خاك كربلا سرزمين بهشت.»
3- اربعين امسال مصادف با ورود انقلاب اسلامي به دهه چهارم از حيات طيبه خود، شد. بدون ترديد حركت انقلابي مردم در طول سالهاي مبارزه و اوج آن در بهمن 57 و به دنبال آن استقرار نظام جمهوري اسلامي، متأثر از قيام حسيني و فرهنگ عاشورا است.
بسياري از انديشمندان و متفكراني كه درباره چرايي و عوامل پيروزي انقلاب در ايران نظريه پردازي كرده اند، بر اين باورند كه «مذهب» عامل اصلي در شكل گيري انقلاب اسلامي و پيروزي آن بوده است.
ميشل فوكو، فيلسوف شهير فرانسوي و صاحب نظريه پست مدرنيسم، در كتاب «ايراني ها چه رويايي در سر دارند؟» معنويت گرايي سياسي را به عنوان يكي از ريشه هاي اصلي انقلاب ايران برمي شمارد. به نظر او روح انقلاب اسلامي در اين حقيقت خلاصه مي شود كه ايرانيان در انقلاب خود، ايجاد تحول و تغيير در خويش را جست وجو مي كردند. هدف اصلي آنان ايجاد تحولي بنيادين در وجوه فردي و اجتماعي، حيات اجتماعي و سياسي و در نحوه تفكر و شيوه نگرش بود. آنان راه اصلاح را در «اسلام» يافتند. اسلام براي ايراني ها هم دواي درد فردي و هم درمان بيماري ها و نواقص اجتماعي بود.
مروري بر ادبيات سياسي رايج در طول مبارزات، شعارها، سخنراني ها و بيانيه ها همه بيانگر اين واقعيت است كه در ميان عناصر مذهبي «فرهنگ عاشورا و نهضت امام حسين(ع)» نقش محوري داشته است؛ شعارهايي نظير «خميني، خميني، تو وارث حسيني» يا «نهضت ما حسيني است رهبر ما خميني است» و...
حضرت امام خميني (ره) با درك عميقي كه از دين و فقه سياسي داشت، مسايل را به صورتي متمايز نسبت به فقهاي پيش از خود مورد توجه قرار داد. بنيانگذار انقلاب اسلامي با اعتقاد به اينكه «زندگي سيدالشهدا، زندگي حضرت صاحب سلام الله عليه، زندگي همه انبياء عالم، همه انبياء از اول، از آدم تا حالا همه شان اين معنا بوده است كه در مقابل جور، حكومت عدل را مي خواستند درست كنند» مبارزه با رژيم ستمشاهي و تشكيل حكومت اسلامي را سرلوحه زندگي خود قرار داد.
در انديشه سياسي امام (ره)، اسلام تنها به عبادات و برگزاري مناسك و آيين هاي مذهبي ختم نمي شود. دعوت به آگاهي و بيداري ملت ها، برقراري ارتباط فرد با اجتماع، داشتن استقلال فكري و احساس مسئوليت در قبال مسايل مهم جهان اسلام، نشان از آميختگي اسلام با تمام وجوه زندگي انسان در قرائت ديني امام(ره) داشت.
حضرت امام راحل(ره) با اعتقاد به اينكه قيام و شهادت سيدالشهدا(ع) بايد ملاك عمل و كنش اجتماعي مسلمانان قرار گيرد، نهضت حسيني را مبناي حركت خويش در انقلاب اسلامي ايران قرارداد. ايشان مي فرمايند: «كل يوم عاشورا كل ارض كربلا بايد سرلوحه زندگي در هر روز و هر سرزمين باشد. همه روز بايد ملت اين معنا را داشته باشد كه امروز عاشورا است و ما بايد مقابل ظلم بايستيم و همين جا هم كربلاست و بايد نقش كربلا را پياده كنيم. انحصار به يك زمين ندارد. منحصر به يك عده نمي شود... اين دستور آموزنده هم تكليف است و هم مژده. تكليف از آن جهت كه مستضعفان با عده اي قليل عليه مستكبران با ساز و برگ مجهز و قدرت شيطاني عظيم، مامورند چونان سرور شهيدان قيام كنند و مژده بدين جهت كه شهيدان ما را در شمار شهيدان كربلا قرار داده است.»
بدين سان درهاي جديدي در تحليل درست و الگوپذيري از قيام عاشورا، گشوده شد. امام(ره)خود و مردم را در جريان مبارزه عليه رژيم ستمشاهي مامور به تكليف مي دانست و معتقد بود كه «سيدالشهدا(ع) به تكليف شرعي الهي مي خواست عمل بكند. غلبه بكند تكليف شرعيش را عمل كرده، مغلوب هم بشود، تكليف شرعيش را عمل كرده. قضيه تكليف است.»
انقلاب اسلامي وامدار نهضت حسيني است. مفاهيم عاشورايي و عبرت هاي اين واقعه عظيم با اسلام به عنوان ايدئولوژي انقلاب از سوي امام خميني(ره) درهم آميخت و مردمي ترين انقلاب قرن بيستم رقم خورد.
اكنون نيز كه انقلاب و نظام سرافراز جمهوري اسلامي وارد دهه چهارم شده، موج فزاينده اي از پيشرفت هاي علمي، تحقيقاتي، صنعتي، پزشكي و... كشور را فرا گرفته است. بدون ترديد با تكيه بر توانمندي هاي جوانان مسلمان و مردمي كه در مكتب حسيني رشد يافته و صلابت و استقلال را آموخته اند، آينده اي روشن و افقي درخشان فراروي ايران اسلامي خواهد بود.
**مردم سالاري :تاملي بر فرهنگ عاشورا
ابتدا، اگر فرهنگ را پديده اي نرم افزاري، محسوس، غير ملموس و وراي هر چيز بدانيم، كه عطر مهيج ادب، آداب، رسوم، اخلا ق و بسياري از كنش هاي شايسته و سازنده است، با توجه به آموزه هاي فرهنگي، ملي و مذهبي خود ضمن بزرگداشت عاشورا آن را يك فرهنگ مي دانيم و انتخاب مي كنيم. از آن رو، سمت و سوي ما معلوم مي شود، انديشه، گفتار و كردار ما نيز نيك و سالم، سازنده و بالنده مي شود.
توجه: دشمن اين چيزها را خوب مي داند و نمي خواهد مردم جهان سوم مولد باشند و روي مطالب سازنده تمركز كنند. چرا كه، به مواد خام آنها نياز دارد و بايد آن را به قيمت هر چه ارزان تر بخرد و مصنوعات خود را نيز متقابلا به مردم جهان سوم بفروشد، لذا با ايجاد تفرقه، خرابكاري و تزريق افكاري مخرب توسط مزدوران ظاهر الصلا ح آنها را از سازندگي باز مي دارند، چرا كه اگر افكارشان متمركز و هدفمند باشد، به آن چه كه مي خواهند مي رسند.
البته در كنار خرابكاري هاي دشمن، نمي توان اشخاص عافيت طلب را از نظر دور داشت كه خود را به رنگ محيط استتار مي كنند، كه گويي هيچ مسووليتي ندارند. همچنين دوستان نادان كه آب به آسياب دشمن ريخته و با جهالت و حماقت خود جوانان را از مساجد و اماكن مذهبي و فرهنگي فراري مي دهند، نه تنها دين گريزي را باعث مي شوند، متاسفانه مشاهده مي شود كه گاهي كارشان به دين ستيزي جوانان مي انجامد، چرا كه جوانان با فطرت پاك خود گاهي تحريف ها و اكاذيب را به حساب اصل دين مي گذارند.
پس بايد مسوولا ن فرهنگي كساني باشند كه خود را ساخته باشند و توان ساختن داشته باشند و براي رضاي خدا حق بگويند و حق بشنوند، تا شايد بتوانيم از اين گرداب نامرئي جان سالم بدر بريم و اين جانب به سهم خود به مسوولا ن ديني و فرهنگي يادآور مي شوم...
از طرفي اگر شادي فكر انسان را راحت و انسان را موفق مي كند و افكار آرام است كه آماده دريافت هاي انرژي مثبت و سازنده مي باشد; با حيله و خرافه، افكار ما را از سازندگي خارج مي كنند، كه مي دانند افكار آشفته، مشوش، متفرق، مغموم و منحط نمي تواند خلا ق و سازنده باشد. با اين وجود، بسياري از مومنان و متدينين آگاه با توجه به موهبت هاي بي انتهاي الهي با بيداري و بيدارسازي در پي نجات خود و جامعه با اميدواري به دوستي دادار داور، به تكاپو برخاسته اند. (خوشحالم كه من در اين صف ايستاده ام) «به نااميدي از اين در مرو اميد اينجاست
مرگ پلي است بين دو عالم، يا دو زندگي، اما استعمار به توسط عمال نامرئي خود آنقدر آن را بزرگ جلوه مي دهد كه خانواده و فاميل و دوستان و حتي قبيله اي ساعت ها، روزها، هفته ها و شايد ماه ها با رسومات دست و پاگير، به دل مشغولي هاي آن مشغولند و از سازندگي باز مي مانند.
اين امثال و صدها مشابه آن، به ما مي گويند كه استثمارگران ما را زبون و ناتوان مي خواهند و هر روز براي بقاي خود ريشه در اعماق جوامع مي دوانند، يعني با ريا و تزوير جاي حق و حقيقت را مي گيرند و ناخواسته ملت هايي از اعتدال (كه خواست خداوند است) خارج مي شوند و توده ها ابزار كارآمدي براي مقابله با آن ندارند.
امروز هم شاهد عاشورا هاي ديگري هستيم، عاشوراي غزه، افغانستان، عراق، لبنان و هر كنار و گوشه جهان و خانه و دكان و اختلاف آراي مسلمين. البته هر يك جلسه امتحاني است كه هر كس موضع خويش را تبيين و در اين معركه سهم خود را تعيين نمايد، كه فرموده اند: «كل يوم عاشورا و كل ارض كربلا».
/110
يکشنبه|ا|27|ا|بهمن|ا|1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایسکانیوز]
[مشاهده در: www.iscanews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 215]
-
گوناگون
پربازدیدترینها