واضح آرشیو وب فارسی:الف: عكس/ حاج بخشي در لحظه شهادت دامادش
عكس هايي كه احسان رجبي از لحظه لحظه ذوب شدنت در آغوش آتش و شهادت گرفته است، بدون شك تصاويري بي نظير از عشق به كربلاست، در عهدي ازلي از عاشق ترين عاشقان و عارف ترين عارفان .
به گزارش فارس، سيد مسعود شجاعي طباطبايي در جديدترين مطلب و تك نگاره اي كه منتشر نموده به لحظه شهادت نادر نادري(داماد حاجي بخشي) برمي گردد.
اين تصاوير كه مربوط به ۲۴ دي ماه ۱۳۶۵ مي باشد، در سه راهي شهادت(شلمچه) توسط عكاس انقلابي «احسان رجبي» به ثبت رسيده است.
نادر جان، عزيز دلم، اي گوهر درخشان خاطرات من، چگونه مي توانم تو را از ياد ببرم. يادم است در سال ۶۱ در پايگاه مقداد وقتي با هم آشنا شديم، چقدر زود به دنياي زيباي دل تو پناه آوردم. و چه دوستي صميمانه اي بين ما رقم خورد.
هنوز صداي عصاهايت در گوشهايم طنين انداز لحظه هاي خوش با تو بودن است، با اينكه پاي چپت را از بالاي زانو قطع كرده بودند، اما بيشتر از همه ي بچه ها پرجوش و خروش و فعال بودي، يادت است كه برايم از عشق و دلتنگي ات تعريف مي كردي، از دست دادن پايت را هديه اي ناچيز به معبود مي دانستي، چه زيبا تعريف مي كردي كه روز قبل از اصابت تركش توپ به پايت، به بيمارستان رفته بودي و خون خود را اهداء كرده بودي، كمي بعد فهميدي كه اگر خونت را اهدا نكرده بودي در همان كردستان به شهادت مي رسيدي، يادم هست به شوخي مي گفتي:
« مال بد بيخ ريش صاحبش»!
سيماي تو همچون طلعت ستاره سحري بود كه وقتي با لبخند در مي آميخت افق دلهاي ما را روشن مي كرد، شهادت را در عشق و دلباختگي به كربلاي حسين معنا مي كردي، يادم است بعد از عمليات خيبر وقتي«هاشم منجر» شهيد شد، چطور دلمان آتش گرفت، تو مي گفتي يعني مي شود كربلا در منظومه خويش ما را هم بپذيرد، هاشم جان چرا دست ما را نگرفتي و با خود نبردي، آخر بچه هاي پايگاه مقداد با هم عهد كرده بودند كه اگر به شهادت رسيدند همديگر را دريابند، دست همديگر را گرفته و تا ميعادگاه معراج حيات طيبه با خود بكشانند و ببرند. هاشم به وعده خود نسبت به تو عمل كرد، و سرانجام تو را در عمليات كربلاي پنج، در شلمچه و در سه راهي شهادت با خود برد.
عكس هايي كه احسان رجبي از لحظه لحظه ذوب شدنت در آغوش آتش و شهادت گرفته است، بدون شك تصاويري بي نظير از عشق به كربلاست، در عهدي ازلي از عاشق ترين عاشقان و عارف ترين عارفان كه ميثاق عهد ابدي با سرور شهيدان كربلاست كه از آن عهد است كه شقايق سرخي مي گيرد و ياس سپيدي آسمان رفعت مي گيرد و زمين وسعت مي يابد.
عزيز دلم، وقتي نقاشي تو را از روي ديوار مجتمع قضايي قدوسي در خيابان قرني پاك كردند و به جاي آن نقاشي مفهومي!! كشيدند، فهميدم كه شهر سخت سرد شده و قلب هاي زيادي يخ بسته است، من همچنان به تو مي انديشم و به عهدي كه با هم بستيم...
*پي نوشت
۱- گل واژه هاي اين مطلب از شهيد آويني است.
۲- عكس ها مربوط به قبل از عمليات خيبر است (سال ۶۲). دوكوهه ديگر جا نداشت ، ما رو فرستادند به حاشيه!، به قول بچه ها براي جمع كردن پوكه يا تركش!
۳-سه راهي شهادت، همانجايي كه شايد يكي از طلاييترين و نابترين عكس هاي دوران دفاع مقدس يعني شليك موشك كاتيوشا به سمت خودروي تويوتاي حاجي بود و نادر نادري ، داماد حاجي بخشي به شهادت مي رسد، صحنه تلاش حاجي براي خاموش كردن آتش با پتو توسط احسان رجبي به ثبت رسيد...
۴- حاجي بخشي پير جبهههاي دفاع مقدس كه در دو سه سال اخير با بيماري و جراحتهاي ناشي از جانبازي دست و پنجه نرم كرد و سرانجام، روزسهشنبه ۱۳ دي ماه ۱۳۹۰ به ديدار معبود شتافت. او را همه با شعار «ماشاءالله، حزبالله» و تويوتاي پر از تركش ميشناسند. حاج بخشي در دوران دفاع مقدس با يك گوني شكلات و دريايي از سرور به خط جبهه مي رفت. او مرتباً مي گفت اينجا خانه خودمان است و همه مي دانستند كه او نظر به كشورگشايي ندارد؛ بلكه مي خواهد از سر طنز جوابي به صدام داده باشد و به راستي چه كسي مي تواند باور كند كه در اين لحظات، دو ساعتي بيش از شهادت فرزند او نمي گذرد و با اين همه، او هنوز هم روحيه خود را حفظ كرده است؟
۵- اكنون وعدهي خداوند تحقق يافته است و قومي را مبعوث ساخته كه محبوب او هستند و او نيز محبوب آنهاست و چه چيزي خوشتر از ملامتي كه در راه محبوب كشند؟ آماده شو برادر، جراحت كربلا هنوز هم تازه است و تا آن خونخواه مقتول كربلا نيايد، اين جراحت التيام نميپذيرد.
غروب سر رسيده است و تا شب، تا پايان انتظار، فاصلهاي نيست. گوش كن! صداي تپش مشتاقانهي قلبهايشان را ميشنوي؟ برادران، اين قلب تاريخ است كه در سينهي شما ميتپد.
حزب الله اهل ولايت است و اهل ولايت بودن دشوار است؛ پايمردي ميخواهد و وفاداري. تربت پاك جبهه هاي حق عليه باطل، پوشيده از شقايقهاي سرخ، بار ديگر ميزبان قدوم مباركي است كه راه تاريخ را به سوي نور ميگشايند و اين شقايقهاي سرخ نيز كه تو گويي با خون آبياري شدهاند، بر همان پيماني شهادت ميدهند كه حزب الله را بدين خطه كشانده است؛ همان پيماني كه رجالي از مؤمنين با حق بستهاند ...
دوشنبه|ا|26|ا|دي|ا|1390
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: الف]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 541]