تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 24 اسفند 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):خوشا به سعادت كسیكه عمل، علم، دوستى، دشمنى، گرفتن، رها كردن، سخن،سكوت ،كردار و گفتارش ر...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

خرید پرینتر سه بعدی

سایبان ماشین

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

بانک کتاب

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

خرید از چین

خرید از چین

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

خودارزیابی چیست

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

کلینیک دندانپزشکی سعادت آباد

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تعمیر سرووموتور

تحصیل پزشکی در چین

مجله سلامت و پزشکی

تریلی چادری

خرید یوسی

مهاجرت به استرالیا

ایونا

تعمیرگاه هیوندای

کاشت ابرو با خواب طبیعی

هدایای تبلیغاتی

خرید عسل

صندوق سهامی

تزریق ژل

خرید زعفران مرغوب

تحصیل آنلاین آمریکا

سوالات آیین نامه

سمپاشی سوسک فاضلاب

مبل کلاسیک

بهترین دکتر پروتز سینه در تهران

صندلی گیمینگ

کفش ایمنی و کار

دفترچه تبلیغاتی

خرید سی پی

قالیشویی کرج

سررسید 1404

تقویم رومیزی 1404

ویزای توریستی ژاپن

قالیشویی اسلامشهر

قفسه فروشگاهی

چراغ خطی

ابزارهای هوش مصنوعی

آموزش مکالمه عربی

اینتیتر

استابلایزر

خرید لباس

7 little words daily answers

7 little words daily answers

7 little words daily answers

گوشی موبایل اقساطی

ماساژور تفنگی

قیمت ساندویچ پانل

مجوز آژانس مسافرتی

پنجره دوجداره

خرید رنگ نمای ساختمان

ناب مووی

خرید عطر

قرص اسلیم پلاس

nyt mini crossword answers

مشاوره تبلیغاتی رایگان

دانلود فیلم

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1865170179




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

/يادداشت ميهمان/ احمد نادري


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: /يادداشت ميهمان/ احمد نادري
خبرگزاري فارس: آيا نظم نويني در روابط بين الملل در حال شكل گيري است؟ چه رابطه اي ميان تحولات اخير خاور ميانه و نظم بين الملل وجود دارد؟ چرا تا اينقدر سوريه در عرصه تحولات منطقه اهميت پيدا كرده است؟


به گزارش خبرنگار سياسي خبرگزاري فارس، احمد نادري، كارشناس روابط بين الملل و پژوهشگر فرهنگ خاورميانه درباره تحولات منطقه و بخصوص اتفاقات سوريه يادداشتي را در اختيار خبرگزاري فارس قرار داده است كه متن كامل آن به شرح ذيل است:

مقدمه:
آيا نظم نويني در روابط بين الملل در حال شكل گيري است؟ چه رابطه اي ميان تحولات اخير خاور ميانه و نظم بين الملل وجود دارد؟ چرا تا اينقدر سوريه در عرصه تحولات منطقه اهميت پيدا كرده است؟ آيا قدرت هاي منطقه اي و جهاني، نظير آمريكا، ايران، روسيه، چين، عربستان سعودي، و تركيه به كنش آگاهانه در اين عرصه دست مي زنند؟ رابطه اين كنش ها با ساختار فعلي سياسي منطقه و بين الملل چيست؟ اينها پرسش هايي كليدي است كه نوشتار حاضر در پي پاسخگويي به آنهاست، تا از خلال آن، بتوان به فهم درستي از تحولات اخير منطقه و وضعيت آينده نظام بين الملل برسيم.

نظم جهاني، تعريف و دوره هاي تاريخي
نظم جهاني، واژه اي است كه در روابط بين الملل بسيار از آن ياد مي شود. اين واژه يكي از كليدي ترين مفاهيمي است كه در ديدگاه هاي كلي گرايانه (Holistic) در فهم تحولات جهان، روند تحولات جهاني و همچنين درك موقعيت هاي فعلي در سياست بين الملل بكار گرفته مي شود. نظم جهاني به نحوه چينش نيروهاي سياسي و همچنين نحوه توزيع قدرت در كنشگران عرصه بين المللي اشاره دارد. اين نظم، در اثر رويدادهاي بزرگ، هرازچندگاهي بهم ريخته، و نظم جديدي در عرصه بين الملل حاكم مي شود. معيار نظم هاي جهاني معمولا "قدرت" كنشگران در فراهم آوردن ميزان امنيت بيشتر، و همچنين اشغال حجم بزرگتري از حوزه هاي نفوذ است. نظم بين الملل در قرن نوزدهم، و زماني كه امپراطوري ها بر پهنه گيتي حكومت مي كردند، نظمي چند قطبي يود. بدين معنا كه جهان بين چند قدرت عمده تقسيم شده بود، و هر كدام از اين قدرتها بر اساس قراردادهاي نوشته و نانوشته، بر پهنه هاي مشخصي از گيتي حكمفرمايي مي كردند و چنانچه يكي از آنان قصد ورود به حوزه نفوذ ديگري را داشت، جنگ، ابزاري براي مقابله طرف مقابل بود. نظم جهاني قرن نوزدهم، در ابتداي قرن بيستم و با شروع جنگ جهاني اول به هم ريخت، و از خرابه هاي برآمده از اين جنگ، نظمي ناپايدار متولد شد تا برندگان جنگ، در كنفرانس صلح پاريس گردهم آمده و يكبار ديگر جهان را بر طبق مدل سنتي (چند قطبي- Multipolar) تقسيم كنند. اين نظم ناپايدار، در كمتر از سه دهه از هم پاشيد، و با وقوع جنگي ديگر، صحنه سياست بين الملل يكبار ديگر شاهد نزاع قدرت بود تا تكليف نظم جهاني در آن مشخص شود. نظم برآمده از جنگ دوم جهاني، نظمي دوقطبي (Bipolar) بود و در پي آن، جهان به آوردگاه دو ابرقدرت برنده جنگ يعني آمريكا و شوروي تقسيم شد. تقسيم اروپا به دو حوزه نفوذي ميان اين دو ابر قدرت، و بي توجهي مطلق به مباحث فرهنگي-انساني در اروپا (بخصوص اروپاي شرقي)، و سركوبگري نظام كمونيستي در اين حوزه، سبب بوجود آمدن پتانسيل هاي خشونت عريان در اروپا گرديد، كه با افول حكومت كمونيستي، در قالب جنبش هاي اجتماعي نمايان شد. فراگير شدن اين جنبش ها در سراسر پهنه نفوذي شوروي، و همچنين ناتواني حكومت شوروي كه بر اثر شكست تئوري سوسياليستي در حيطه اقتصاد، به شدت ضعيف شده بود، سبب از هم پاشيدن اين ابرقدرت و تجزيه آن به واحدهاي كوچكتر شد، كه اين؛ خود سرآغاز طلوع نظمي نوين در پهنه جهاني بود. نظمي كه بر طبق نظر تئوريسين هاي استراتژيست ايالات متحده، نظمي تك قطبي (Unipolar) محسوب مي شد و در آن ايالات متحده تنها ابر قدرت زمين محسوب مي شد.

نظم پسا كمونيستي بين الملل، و افسانه رهبري ايالات متحده بر جهان
نظم نوين جهاني در اوايل دهه نود، كه جورج بوش اول در سخنراني مشهور خود از آن ياد كرد (Kissinger, 1994: 804-805)، نظمي پسا كمونيستي محسوب مي گرديد كه در آن، بر طبق تئوري پايان تاريخ فرانسيس فوكوياما (Fokuyama, 1989)، ايالات متحده برنده نزاع تاريخي بوده و ابرقدرتي خود را تا ابد تضمين نموده است. لذا تئوريسين هاي ايالات متحده مشغول تنظيم استراتژي هاي اداره جهان بر اساس اين ابرنظريه (پايان تاريخ) نمودند. در اين راستا، دو تئوري از اهميت زيادي برخوردار شدند: تئوري هاي جغرافياپايه برژينسكي و تئوري تركيبي ساموئل هانتينگتون، كه تركيبي از جغرافيا و فرهنگ (ژئوكالچر) بود. زبيگنيو برژينسكي پس از فروپاشي شوروي كتابي به نام صفحه شطرنج يزرگ (The Grand Chessboard) نوشت و سعي در تبيين نظري ابرقدرتي ايالات متحده بر پايه استراتژي هاي جغرافيا پايه نمود. او در اين كتاب، نظم پسا شوروي را در صفحه شطرنج اوراسيا مبتني بر 5 محور استراتژيك و 5 بازيگر ژئوپليتيك مي بيند و نقش ايالات متحده را در قبال هر كدام از آنها به تصوير مي كشد. (Brzezinski, 1997:41 )
تئوري جنگ تمدن هاي هانتينگتون هم اگر چه در پاسخ به پايان تاريخ فوكوياما ارزيابي مي شود و البته خود هانتينگتون نيز بر اين مساله اذعان دارد (فوكوياما با پيروي از نظريه پردازان مكتب فايده گرايي ( utilitarianism) در اقتصاد، معتقد به غلبه عقلانيت در پيگيري علائق و موضوعات مادي است كه اين موضوع، خود منجر به انتخاب عقلاني ليبرال دموكراسي غربي و آزادي دين، آزادي بيان و سرانجام آزادي رسانه ها مي شود. (Fokuyama, 1989, PP.3-16 ) اما هانتينگتون در پاسخ به اين ادعا، با اتخاذ رويكرد مبني بر نسبيت فرهنگي(Cultural Relativism ) معتقد است كه اين موضوعات، موضوعاتي جهاني نيست و در فضاي واقعي نيز آنچه فوكوياما مدعي آن است، اتفاق نمي افتد. (Huntington, 1996, PP.21-22) وي در عوض، نقش هويت هاي فرهنگي را در صحنه سياسي و رفتار مردم كشورها پر رنگ مي كند و تاكيد مي كند كه اين سياست هاي هويتي لزوما ريشه در عقلانيت نداشته و از انتخابي عقلاني نشات نمي گيرند)؛ اما به اعتقاد من اين تئوري، تهيه يك استراتژي براي ابرتئوري پايان تاريخ و ابر قدرتي ايالات متحده، و يك تئوري مكمل است، تا يك تئوري مخالف.

اگر چه از لحاظ نظري مي توان تفاوتهاي بسياري در اين دو مشخص نمود، اما اگر پايان تاريخ را به عنوان نظريه نظم تك قطبي در نظر بگيريم، "برخورد تمدن ها" راهي است براي جلوگيري از ظهور مجدد نظم چند قطبي، و همچنين راهي است براي بازتوليد نظم تك قطبي. هانتينگتون با ارتقاء پهنه هاي جغرافيايي به صحنه هاي فرهنگي و هويتي، از هشت تمدن عمده در نظم پسا شوروي نام مي برد كه اين تمدن هاي با خطوط گسل (Fault Lines) از يكديگر متمايز مي گردند، و برخورد ميان تمدن ها (Clash of Civilization) نيز در همين خطوط اتفاق مي افتد. از نظر وي، همه اين تمدن ها داراي جمعيت مشخص و تاريخ خاص هستند و آنقدر قوي هستند كه بتوانند فرهنگشان را در درگيري هاي ژئوپليتيك وارد كنند. اگر چه وي انواع نزاع( Conflict) را در دنياي امروز به رسميت مي شناسد، اما معتقد است نزاع هاي ميان تمدني خطرناكترين نوع هستند و در دنياي جديد گريزي از آن نيست. (Huntington, 1996, PP.30-35)

او همچنين سه بازيگر اصلي برخورد تمدن ها را اينگونه متمايز مي كند: غرب، اسلام و چين. او از مشاهده همكاري ايران و چين ناخرسند است و از آن به عنوان ارتباط اسلامي-كنفوسيوسي( Islamic- Confucian Connection )نام مي برد و معتقد است تمدن غربي بايستي جلوي بسط نظامي گري و قدرت اقتصادي دولتهاي مسلمان و كنفوسيوس را بگيرد. (Huntington, 1996, PP.312-313) البته وي تمدن اسلام را خطرناكترين تمدن در نزاع با تمدن غرب مي داند، چرا كه به اعتقاد وي اسلام تمدني است كه مدعي ارزش هاي جهانشمول و يونيورسال است و مردم آن بر سيادت و برتري فرهنگ خود تاكيد دارند. لذا از ديد وي بيشترين احتمال برخورد، در بين تمدن هاي اسلام و غرب است. (Ibid, PP.257-259).

با توجه به مباحث مطرح شده، و همچنين رفتار عملي ايالات متحده در نظم پسا كمونيستي، و بخصوص در قرن بيست و يكم (اشغال افغانستان و عراق، كه هر دو متعلق به حوزه تمدن اسلامي هستند) مي توان به اين نكته رسيد كه تئوري هانتينگتون، به مثابه استراتژي بزرگ (Grand Strategy) ايالات متحده در جلوگيري از پيدايش نظم چند قطبي جهاني، و الگوي نظري رفتار عملي ايالات متحده آمريكا در نظر گرفته شده است.

تمدن اسلامي، خاورميانه و نظم تك قطبي جهاني
استراتژي ايالات متحده در قبال خاورميانه (كه قلب تمدن اسلامي محسوب مي شود) مبتني بر حمايت از ديكتاتورهاي سنتي، و بر پايه سه هدف مشخص در اين منطقه، يعني حفظ امنيت ترانزيت نفت، عدم ظهور قدرت جديد، و مهمتر از همه حفظ امنيت رژيم اسرائيل بوده است. بر اين مبنا، برقراري ارتباط حسنه با رژيم هاي توتاليتر و تماميت گرا، همچون عربستان سعودي، مصر، و شيخ نشين هاي خليج فارس در دستوركار آمريكا بوده است. در واقع، اين رژيم ها به نيابت از آمريكا، و بخصوص پس از انقلاب اسلامي ايران، نقش بسيار موثري در خنثي نمودن انرژي آزاد شده در اثر انقلاب ايران از سويي، و سركوب نمودن جنبش بين المللي و منطقه اي فلسطيني از سوي ديگر داشته اند. به عبارت ديگر، رژيم هاي ديكتاتوري منطقه، نقش مهمي در حفظ وضع موجود (Status Quo) و نظم جهاني تك قطبي داشته اند و اين، به حمايت تمام عيار آمريكا از سويي، و برخورداري از رانت نفت به عنوان ابزاري براي كسب درآمدهاي افسانه اي و تجهيز و سازماندهي سازمانهاي مخوف اطلاعاتي و نظامي براي مقابله با معارضان داخلي احتمالي بر مي گردد.

در سوي ديگر معادلات غربي- خاورميانه اي ديكتاتورهاي عربي؛ جبهه مقاومت را مي توان ديد كه با محوريت آرمان فلسطين و شعار ايستادگي در برابر امپرياليسم، و با مركزيت ايران پس از انقلاب به كار خود ادامه داده است. اگر چه اين محور در طول سه دهه گذشته داراي فراز و فرودهايي بوده است، اما مي توان خط سير كلي آنرا كه تاكنون ادامه يافته است، در يك خط مستقيم ترسيم نمود. اين جبهه با محوريت ايران و عضويت سوريه، حزب الله لبنان و حماس به كار خود ادامه داده، و سعي در بازيگري در معادلات منطقه اي و مقابله با محور عربي-غربي خاورميانه داشته است.

اگر چه اين محور در مقاطع مختلف زماني موفقيت هاي زيادي داشته است، اما با شروع قرن بيست و يكم، اين محور بطرز بسيار چشمگيري شروع به بسط خود نمود. اشغال افغانستان در سال 2001 و ورود آمريكا به باتلاق حوزه تمدن اسلامي و بازيگري جدي ايران در حمايت از ائتلاف شمال افغانستان در مقابل ايالات متحده، سقوط صدام در سال 2003 و به قدرت رسيدن نخستين دولت شيعه عرب، كه اشتراكات زيادي با ايران دارد؛ به قدرت رسيدن حماس در انتخابات پارلماني سال 2005 در فلسطين (غزه) ، جنگ 33 روزه حزب الله لبنان در تابستان 2006 با اسرائيل و شكسته شدن افسانه شكست ناپذيري چهارمين ارتش مجهز جهان در اين جنگ؛ جنگ 22 روزه غزه در سال 2010؛ و سرانجام، وقوع بيداري اسلامي يا همان انقلابهاي عربي در سال 2011، همه و همه تحولاتي است كه كفه معادلات توازن قدرت را در منطقه خاورميانه و در قلب تمدن اسلامي به سوي ايران و محور مقاومت سنگين نموده است.

جمهوري اسلامي، چين و روسيه، مدعيان قدرت جديد منطقه اي و جهاني
انقلاب اسلامي ايران، به عنوان پديده اي كه در ربع آخر قرن بيستم دنيا را به لرزه درآورد، با شعار دوري گزيني از نظم دوقطبي جهاني و با ضديت با آن دو شكل پذيرفت. اين ضديت در شعار "نه شرقي، نه غربي" و با شعار دستيابي به پارادامي جديد، يعني "جمهوري اسلامي" عينيت يافت. ايده صدور انقلاب كه يكي از كليدي ترين محورهاي سياست خارجي ايران بود (Ramazani, 1990,PP.40-45) در كنار شعار نفي نظم دو قطبي، سرآغاز مرحله بسط نفوذ ايران در منطقه خاورميانه و حوزه تمدن اسلامي بود. پايه گذاري حزب الله لبنان، حمايت از حماس و بطور كلي حمايت از "جنبش هاي آزادي بخش در هر كجاي جهان" و بخصوص جهان اسلام، ايران را در طول سه دهه قبل به عنوان بازيگري منطقه اي مطرح نموده است.

فدراسيون روسيه نيز كه بر خرابه هاي اتحاد جماهير شوروي بنا شده است، در طول سالهاي پس از قرن بيست و يكم، و بطور خاص از زمان به قدرت رسيدن حزب روسيه متحد به رياست ولاديمير پوتين در سال 2000 و با اتخاذ استراتژي هاي مهم اقتصادي و سياسي در سياست بين الملل، توانسته است روسيه را از يك قدرت ضعيف پس از فروپاشي شوروي، به يكي از بازيگران مطرح جهاني ارتقا دهد، بطوري كه ناستالوژي اتحاد جماهير شوروي را در جاه طلبي هاي سرزميني و منطقه اي آن (بخصوص در جنگ 2008 اين كشور با گرجستان ) مي توان بوضوح ديد.

جمهوري خلق چين نيز به عنوان سيستمي سوسياليستي-كاپيتاليستي، و با تركيب اين دو مدل (سوسياليسم در حوزه سياست، و كاپيتاليسم در حوزه اقتصاد) توانسته است در سالهاي اخير، با تكيه بر استراتژي هاي اقتصادي، فاصله خود را با آمريكا به شدت كاهش دهد. بطوري كه هم اكنون چين با توليد ناخالص ملي بيش از 10تريليون دلار، بيش از 14 درصد از حجم اقتصاد دنيا را به خود اختصاص داده، (CIA World Factbook, 2010) و همچنين 1.3 بيليون دلار از اوراق مشاركت ملي آمريكا را در اختيار دارد (Mayer-Kuckuk, 2011) و اين به معناي آن است كه چين هر زمان اراده كند، مي تواند با خارج كردن اين اوراق و مطالبه ما به ازاي ارز و طلاي آن، دولت آمريكا را بيش از اين به ورطه نابودي بكشاند.

خاورميانه بزرگ و سزارين خاورميانه جديد
نگاهي گذرا به طرح خاورميانه بزرگ (The Greater Middle East) كه در دوره بوش مطرح شد، نشان از واقع بيني ايالات متحده نسبت به متحدان سنتي خود در خاور ميانه دارد . اين طرح نخستين بار در 12 سپتامبر 2002 توسط كالين پاول مطرح گرديد، و همزمان با آن، بنياد آمريكايي اينترپرايز (Enterprise) نيز براي پيشبرد اهداف آن تاسيس گرديد و منظور از آن، كمك به پيشبرد دموكراسي در كشورهاي خاورميانه سنتي، شمال آفريقا و بخشي از قفقاز و آسياي ميانه بود. (Carothers & Ottaway, 2004 ) در واقع، دولت بوش به خوبي از اين نكته آگاه بود كه سيستم هاي بسته سياسي متحدان سنتي آمريكا كه مبتني بر سركوبهاي سازمان يافته و اعمال اقتدار از بالا به پايين بود، به انتهاي راه رسيده است و از اينرو، بايستي قبل از اينكه اين انسداد به انفجاري بزرگ منجر گردد، جلوي آن گرفته شود. از اينرو، بايستي با انجام اصلاحات در زمينه هاي فرهنگي، اجتماعي، اقتصادي و سياسي، جلوي اين انفجار را گرفته و اين انسداد را به صورت كنترل شده و هدايت شده (سيستم سزارين در ادبيات پزشكي)، در راستاي منافع ايالات متحده پيش برد.

اين طرح اگر چه مورد مخالفت جدي كشورهايي همچون عربستان سعودي و مصر قرار گرفت، اما نشان از اين واقعيت دارد كه آمريكايي ها به اين نتيجه رسيده بودند كه بايستي نوزاد خاورميانه جديد را بصورت سزارين به دنيا بياورند، چرا كه اگر اين نوزاد به صورت طبيعي به دنيا آيد، حاصل آن جز اسلام سياسي و دموكراسي (به قدرت رسيدن اسلام گرايان توسط صندوق هاي راي) نخواهد بود، و اين به معناي يه خطر افتادن منافع آنها و اسرائيل، و تقويت جبهه مقاومت خواهد بود.

بيداري اسلامي، و درد زايمان خاورميانه اسلامي
اگر چه سزارين خاورميانه جديد يا همان خاور ميانه بزرگ هرگز اتفاق نيفتاد، اما نكته مهم در آن، آگاهي از به بن بست رسيدن سيستم هاي اقتدارگراي عربي در خاور ميانه، و همچنين امكان وقوع يك انفجار بزرگ و خشن مردمي بود. چيزي كه در ابتداي سال 2011 ميلادي به وقوع پيوست.
برژينسكي در توصيف منطقه خاورميانه و شمال آفريقا و آساي ميانه و قفقاز، (مناطقي كه خاورميانه بزرگ يا جديد ناميده شد)، تعبير "پاره پاره شده با نفرت" را مطرح مي كند.( Brzezinski, 1997: 52) اين واژه نشان از واقعيتي عميق، و وجود پتانسيل خشونت در درون حدود 25 دولت-ملتي كه در اين منطقه هستند، دارد. اين پتانسيل عظيم خشونت، به علت سركوب توده هاي مسلمان توسط حكوتها، مانند بشكه اي باروت بود كه نياز به جرقه اي كوچك داشت، و اين جرقه از تونس زده شد.

در دسامبر 2010 ، معترضان تونسي بعد از آنكه يك افسر پليس گاري يك جوان دستفروش 26 ساله را به دليل نقض قوانين شهري توقيف كرد و آن دستفروش نيز اقدام به خودسوزي كرد، اعتراضات خود را شروع كردند (Hounshell, 2011, P.4 ) و مردم يك ماه عليه "زين‌العابدين بن‌علي " رئيس‌جمهوري تونس تظاهرات انجام دادند. در نهايت نيز بعد از آنكه ارتش از برخورد خشونت‌آميز با معترضان و حمايت از بن‌علي خودداري كرد وي به عربستان سعودي پناهنده شد تا جهان عرب در بهت و حيرت فرو رود. اين رويداد، سبب شد تا راشد الغنوشي رهبر اسلامگرايان تونس، پس از سالها دوري و تبعيد، به اين كشور بازگردد. اگر چه او در بدو ورود به تونس اذعان كرد كه وي آيت الله خميني نبوده و نقشي شبيه وي در انقلاب تونس ندارد، اما بررسي مختصري در افكار وي و بخصوص نوشته هايش، نشان از اين دارد كه وي اين موضع را بصورت تاكتيكي اتخاذ نموده است و خود به آنچه به ظاهر گفته است، اعتقادي ندارد. دليل اين مدعاي ما، كتب منتشر شده توسط وي است. كتاب هاي وي، كه مهمترين آنها "حركت امام خميني و تجديد حيات اسلام" است، همگي به مساله بازگشت به خويشتن اسلامي و لزوم بازنگري در "خود" مسلمانان در مقابل يك "ديگري" به نام غرب توجه دارد.

پس از موفقيت انقلاب در تونس، موجي از ناآرامي ها در جهان اسلام آغاز شد و مردم كشورهايي همچون الجزاير، اردن، مصر، بحرين و يمن ، با تعيين روزي به نام روز خشم، كه معمولا روز جمعه بود، و با اتمام نماز جمعه، به خيابان ها آمده و با برپايي تظاهرات و شعارهاي اسلامي همچون الله اكبر، خواهان انجام اصلاحات يا سرنگوني حاكمان خود شدند. در همين اثنا، درعرض چند هفته ميليون‌ها نفر در خيابان‌هاي مصر حاضر شدند و حسني مبارك پس از 30 سال حكومت، در تاريخ 11 فوريه 2011، پس از 18 روز اعتراض و آشوب در مصر،قدرت را تسليم كرد و حامي ديرينه وي يعني آمريكا نيز كمكي به او نكرد.

اين شورشها در ليبي به جنگ وسيع داخلي منجر شد كه با مداخله نيروهاي ناتو و بمباران زيرساخت هاي حياتي اين كشور توسط نيروهاي پيمان آتلانتيك شمالي ادامه يافت و به سرنگوني دولت قذافي پس از بيش از چهار دهه انجاميد.

در يمن و بحرين نيز شورش هاي مردمي در نتيجه انقلابهاي عربي بوجود آمد و پليس در اين دو كشور به زد و خورد با شورشيان پرداخت كه در طي اين زد و خوردها، افراد بسياري كشته و زخمي شدند. در بحرين، با ورود ارتش سعودي به اين كشور و كشتار بسياري از مردم، خاندان خليفه سعي در سركوب شورش نمودند اما در يمن، از آنجا كه سه گروه مختلف بطور همزمان درگير در شورش بودند، شورش ها دامنه وسيعتر و بسيار خشني به خود گرفت. شيعيان شمال كه از سال 2004 به اينسو درگير شش جنگ خونين با حكومت مركزي بودند، از سويي؛ جنوبي ها از سوي ديگر؛ و خاندان قبيله حاشد و الاحمر كه در گذشته همپيمان علي عبدالله صالح بوده و اكنون در مقابل وي هستند از سوي ديگر؛ مخالفين سر سخت حكومت مركزي هستند كه پس از فرار صالح به عربستان، هنوز نتوانسته اند به توافق بر سر آينده حكومت برسند.

دامنه اين اعتراضات به شيعيان عربستان سعودي نيز رسيد و آنان نيز در اعتراض به محدوديتهايي كه دولت براي آنان تعيين كرده، دست به اعتراض زدند. آزادي زندانيان سياسي و درخواست اصلاحات سياسي يكي از مهمترين شعارهاي شيعيان در اين تظاهرات بود.

مساله مهم در اين انقلابها، موضع ايران به عنوان پايگاه شيعيان منطقه، و همچنين حمايتگر اصلي جنبش هاي اسلام گرا در سه دهه اخير است.مقام معظم رهبري، حضرت آيت الله خامنه اي، اين انقلاب ها را "بيداري اسلامي"خواند (Lutz, 2011 ) و با تاكيد بر اسلامي بودن اين حركتها، به بررسي شباهت اين حركت هاي ضد ديكتاتوري در جهان عرب، با حركت انقلابي مردم ايران در سال 1979 پرداخته و اين انقلابها را الهام گرفته از انقلاب ايران ناميد. اين مقايسه باعث موضع گيري هايي در سوي غربي معادلات منطقه شد. بخصوص، برخي از سران كشورهاي عربي كه در آنها شورش ها واقع شده بود، با متهم كردن ايران به دخالت در اين شورش ها، سعي نمودند اين انقلابها را توطئه اي خارجي از سوي ايران جلوه دهند. اما مساله اصلي تر در اين ميان، نزاع ميان عربستان سعودي و ايران بود.

آنچنان كه Spindle and Coker مي نويسند، رياض، در طول دهه هاي اخير، رهبري مصر را خاكريز كليدي اهل تسنن بر سر راه گسترش نفوذ ايران مي‏ديد. بخشي از اين ديوار سال 2003 با حمله آمريكا به عراق و سرنگوني صدام فروريخته بود. در نتيجه از دست دادن مبارك بدين معناست كه سعودي‌ها هم‌اكنون خود را آخرين غول سني باقي مانده در منطقه مي‌بينند .( Spindle and Coker 2011)

با از ميان رفتن دو سد سني در برابر نفوذ ايران، يعني صدام حسين و حسني مبارك، ايران اكنون بيش از هر زمان ديگري فرصت يافته است بدون دغدغه هاي قبل، به بسط حوزه نفوذ خود در منطقه بپردازد. اولين نمود نمادين اين مساله، تردد ناوهاي ايراني پس از 30 سال از كانال سوئز، در فوريه 2011 است اين دو ناو كه به مقصد بندر لاذقيه در سوريه در حركت بودند، پس از عبور از اين كانال، به مقصد رسيده و موجب خشم اسرائيل شدند. ايران در سالهاي اخير ارتباطات خوبي با جنبش هاي سني منطقه از جمله حماس، جهاد اسلامي و اخوان المسلمين داشته است و پس از سرنگوني حكومت مبارك، هيات هاي متعددي از مصريان به ديدار مقامات عالي ايران آمده اند.

سوريه، ميدان شكل‌گيري نظم نوين جهاني

از آنجا كه در پي انقلابهاي عربي، محور سنتي رياض- قاهره – واشنگتن در منطقه به شدت تضعيف شده بود، آنان براي جبران شكست خود در منطقه، بر يكي از كليدي ترين نقاط محور مخالف، يعني سوريه برنامه ريزي نمودند.سوريه كه متحد كليدي ايران در سه دهه اخير بوده است و از زمان رياست جمهوري حافظ اسد تاكنون، همچنان بر اين اتحاد تاكيدي ويژه داشته است، يكي از نقاطي بود كه مي توانست با سقوطش، برنامه سياست هاي شيعي-اسلامي به رهبري ايران تضعيف شود. سوريه كه از زمان اشغال فلسطين توسط دولت آپارتايدي اسرائيل، تاكنون در كنار مقاومت مردم فلسطين مانده است و باوجود تلاش هاي زياد ديكتاتورهاي عربي و همچنين كشورهاي غربي، از اين مواضع عقب نشيني نكرده و طرح جبهه ايران ستيزي و ايران هراسي اعراب را تاكنون ناكام گذاشته است، كشوري بود كه بسيار دير تر از همه كشورهاي ديگر، به آشوب كشيده شد و اين به دو دليل بود: اول، اينكه انقلاب هاي عربي، اساسا نوعي انقلاب هويتي محسوب مي شود كه در پاسخ به بحران هاي چند دهه اخير جهان عرب بوقوع پيوسته و در پي پاسخ به اين بحران مي باشند- و يكي از پايه هاي اساسي بحران هويت و مشروعيت رژيم هاي محافظه كار عرب، مساله اسرائيل بوده است-، از اينرو، از آنجا كه سوريه پاي هيچ پيماني كه به آرمانهاي فلسطين خيانت كند را امضا ننموده است و با پشتيباني محور مقاومت حزب الله- ايران- حماس وفاداري خود را ثابت نموده است، در زماني كه كشورهاي عربي رو به آشوب آوردند، اين كشور كشوري آرام محسوب مي شد و دليل آن همين امر بود. دومين دليل، به سردرگمي آمريكا و متحدان غربي اش در قبال حركت هاي اخير مردمي در كشورهاي اسلامي برمي گردد. آمريكايي ها از سويي، متحدان تمام عيار ديكتاتورهاي عربي بوده و از سويي، شعارهاي دموكراتيك و برابري طلبانه و آزادي خواهانه و حقوق بشري سر مي دهند و اين دو امر، در تناقضي آشكار، سبب شد تا آمريكايي ها نتوانند رفتار درستي در قبال حركت هاي مردمي داشته باشند. از اينرو، آنان پس از آنكه نتوانستند انقلاب ها را كنترل كنند، دو استراتژي را در قبال منطقه در پيش گرفتند: پشتيباني كجدار و مريز از خواسته هاي مردمي (كه بيشتر در قالب مصاحبه ها و بيانيه هاي دولتمردان آمريكايي بود)؛ و سعي در ايجاد شورش در سوريه، و سرنگوني بشار اسد به عنوان نقطه استراتژيك پيوند ژئوپليتيك مقاومت، يعني محور ايران-سوريه-حزب الله-حماس، و اخيرا اخوان المسلمين مصر.

آمريكايي ها به خوبي واقفند كه اگر اين انقلاب ها به ثمر برسد، و اراده ملت هاي زخم خورده خاورميانه تحقق پيدا كند، جايي براي آنان وجود نخواهد داشت. از اينرو، با ايجاد جبهه اي جديد در سوريه، سعي در انحراف مسير اين انقلاب ها و تضعيف مركز سياست هاي منطقه، يعني ايران نمودند. جنگ داخلي سوريه كه بيش از 8 ماه از آن مي گذرد، با پشتيباني اطلاعاتي آمريكا، حمايت هاي مالي و تسليحاتي عربستان سعودي ، هدايت جنگ رواني و رسانه اي از سوي شبكه الجزيره و دولت قطر، و تحركات ديپلماتيك تركيه به نيابت از آمريكا آغاز شد . در طي اين جنگ كه كماكان ادامه دارد، عربستان سعودي با تسليح گروه هاي تندرو سلفي و القاعده، آنان را از طريق مرزهاي عراق، اردن و تركيه به داخل سوريه مي فرستد تا با ايجاد آشوب و ناامني، با دولت مركزي و ارتش درگير شده، و از سويي با كشته شدن مردم بي دفاع، با مقصر جلوه دادن دولت مركزي، مردم را تحريك به شورش عليه حكومت نمايند. اين جنگ، اگرچه موقعيت بسيار دشواري را در منطقه، و در كشور سوريه بوجود آورده است، اما با حمايت هاي ايران از سويي و تحركات روسيه و چين در شوراي امنيت سازمان ملل از سوي ديگر، تاكنون به نفع بشار اسد به پيش رفته است و مي تواند در تحكيم موقعيت ژئوپليتيك مقاومت نقش بسزايي ايفا نمايد.

نظم نوين، سوريه و بازيگري قدرت ها براي تعيين سرنوشت نظام بين الملل
ايالات متحده براي حفظ وضعيت توازن قدرت در روابط بين الملل و حفظ هژموني خود در اين ساختار، و با پيش رو قرار دادن استراتژي بزرگ جنگ تمدن ها و كلان تئوري پايان تاريخ، سعي در جلوگيري از ظهور قدرت هاي منطقه اي و جهاني دارد. نگاهي كوتاه به حيطه علائق ايالات متحده (آنچنان كه آمد)، نشان از اين واقعيت دارد كه منطقه خاورميانه به اصطلاح بزرگ (خاورميانه سنتي، به اضافه شمال آفريقا، آسياي مركزي و قفقاز) يا در اصطلاح برژينسكي "بالكان اوراسيايي"، اصلي ترين و مهمترين منطقه اي است كه ميدان رقابت قدرت هاي نوظهور احتمالي و ايالات متحده را تشكيل مي دهد. هم از اينروست كه اين منطقه تا اين حد براي آنان اهميت دارد. از سوي ديگر، قدرت هاي نوظهور، همچون روسيه، ايران و چين، به نسبت نزديكي جغرافيايي شان به اين منطقه و علائق تاريخي خود، در اين منطقه به ايفاي نقش مي پردازند. نگاهي كوتاه به موضعگيري هاي اين سه قدرت منطقه اي در قبال حوادث يكسال اخير در دنياي اسلام بسيار جالب توجه، و حاكي از بازيگري آنان در اين حوزه است.

موضع ايران در اين عرصه، در واژه "بيداري اسلامي" خلاصه مي شود. اين مفهوم كه نخستين بار در توصيف حركت هاي مردمي منطقه از سوي رهبر جمهوري اسلامي ايران مطرح گرديد، نشان از اين دارد كه اسلام سياسي در منطقه، چالشي جدي براي نظم سنتي منطقه اي ايجاد كرده و بعنوان آلترناتيوي جدي براي حكومت هاي سكولار و اقتدارگراي وابسته به غرب مطرح است (خواه اين اسلام با ظهور رهبري كاريزماتيك همچون راشد الغنوشي در تونس نمايان شود، و خواه از صندوق هاي راي مصر و در حمايت از اخوان المسلمين بيرون آيد. )

از سوي ديگر، مواضع چين و روسيه نيز جالب توجه است. چين و روسيه كه احساس مي كردند در خيمه شب بازي ناتو در ليبي به شدت بازنده شدند، در مورد سوريه بطور جدي وارد ميدان شده و در يك ائتلاف رسمي و البته نانوشته با ايران، سعي در دخالت تمام عيار در حفظ نظام سوريه نموده اند. نكته جالب توجه اينكه براي اولين بار پس از فروپاشي شوروي، دولت روسيه از حق وتو در شوراي امنيت سازمان ملل استفاده نمود، تا كنترل تحولات سوريه در دست ناتو و رقيب آمريكايي نيفتد. مسئله فوق در كنار استقرار سپر دفاع ضد موشكي ناتو در تركيه و اروپاي شرقي، و همچنين دخالت اخير آمريكا در حوادث پس از انتخابات پارلماني روسيه، كه منجر به موضعگيري رسمي روسيه بر عليه آمريكا و متهم كردن آن به دخالت در امور داخلي روسيه و تحريك مردم اين كشور به تظاهرات عليه حزب حاكم (Smith-Spark and Tkachenko, 2011)؛ سبب شده است كه روسيه در اين عرصه كوتاه نيامده و از ناحيه ناتو و رقيب آمريكايي احساس خطر كند.

چين نيز كه در سالهاي اخير مشكلات جدي بر سر مساله حقوق بشر و مسئله تايوان با آمريكا داشته است و آمريكايي ها با استفاده از حربه شخصيت هايي همچون "دالايي لاما" سعي در جوسازي هاي رسانه اي عليه آن داشته اند، و اينكه آمريكايي ها و شخص اوباما بارها اين كشور را متهم به دخالت هاي اقتصادي به زيان ايالات متحده در عرصه اقتصاد دنيا كرده اند (باراك اوباما چين را متهم به پايين نگه داشتن عمدي نرخ يوآن در برابر دلار كرد، تا از اين طريق چيني ها بتوانند جلو كنترل واردات را گرفته و صادرات خود را افزايش دهند (BBC, October 2011) و همچنين اينكه چيني ها نرخ يوان را تا چندين برابر پايين تر از آنچه هست نمايش داده و مي دهند)؛ و موضعگيري هاي آمريكايي ها عليه افزايش بودجه نظامي چيني ها و ورود آنان به عرصه هايي همچون عرصه نظامي-دريايي (چين براي اولين بار در آگوست 2011، نخستين ناو هواپيمابر خود را آزمايش كرد و عملا اعلام نمود كه قصد حضور نظامي در عرصه آبهاي بين المللي دارد. (Buckley, 2011) )، همه و همه نشان از يك درگيري پنهان ميان اين كشور و آمريكا بر سر گسترش حوزه نفوذ در منطقه اسلامي دارد. طرفه آنكه در تئوري هانتينگتون، ارتباط تمدن كنفوسيوسي-اسلامي امري جدي است كه به زيان منافع غرب تلقي مي شود، و بايستي به هر قيمتي جلوي آن گرفته شود.

نكته جالب در مساله سوريه، استفاده همزمان چين و روسيه از حق وتو (Urban, 2011) در شوراي امنيت است كه اين نيز خود امري بي سابقه است. مسائل فوق در كنار دعواي سي ساله ايران-آمريكا، و موضع گيري ايران به عنوان پيشتاز حمايت از نهضت هاي آزاديبخش ضدامپرياليستي در قبال حركت هاي اخير خاور ميانه، سبب اتحادي آشكار توسط اين سه قدرت نوظهور در منطقه شده است و اين اتحاد استراتژيك، دو هدف عمده را دنبال مي كند: پيگيري علائق ملي اين كشورها (البته در مورد ايران علائق ملي-ايدئولوژيك) و بسط حوزه نفوذ خود، و دوم، كاهش هژموني ايالات متحده، و شكل دهي به نظم نوين جهاني، كه اين نظم، طبيعتا نظمي چند قطبي خواهد بود، كه هر كدام از اين قدرت ها، سهمي انكار ناشدني در آن خواهند داشت.

نتيجه:
كلان تئوري پايان تاريخ، و ابراستراتژي جنگ تمدن ها، كه پس از فروپاشي شوروي، توسط ايالات متحده مطرح شده و عملا دنبال شد، اكنون با سربرآوردن قدرت هاي نوين و مشاركت آنان در عرصه منطقه اي و بين المللي در حال افول بوده، و ايالات متحده سعي در حفظ نظم موجود روابط بين الملل به هر وسيله ممكن است. از سوي ديگر، وقوع پديده بيداري اسلامي و انقلاب هاي عربي در منطقه، محاسبات اين كشور را در عرصه بين المللي كاملا بهم ريخته و آنان را دچار سردرگمي ساخته است. در اين فضا، فرار رو به جلوي ايالات متحده و محور غربي در كشورهاي اسلامي، و دامن زدن به مسائل سوريه و وقوع جنگ داخلي خونين و حملات تروريستي فرقه اي در آن، راهكاري است كه آنان براي برون رفت از وضع موجود در نظر گرفته اند.

بازي تمام عيار غربي ها براي تاثير گذاري در تحولات سوريه، و نقش بي بديل محور شرقي قدرت هاي منطقه (ايران، چين و روسيه) نشان از واقعيتي انكار ناشدني در صحنه بين الملل دارد و آن، تغيير ساختار سنتي روابط بين الملل، و فروپاشيدن نظم موجود آن، و برقرار شدن نظمي جديد در عرصه توازن قدرت است. لذا برنده ميدان سوريه هر كه باشد، طبيعتا نظم آينده بين الملل را تعيين خواهد كرد.
ارجاعات:
- Brzezinski, Zbigniew, 1997, The Grand Chessboard, American Primacy and ist Geostrategic Imperative, New York: Basic Books
- Kissinger, Henry, 1994, Diplomacy, New York: Simons & Shuster
- Huntington, Samuel P, 1996, The Clash of Civilizations and the Remaking of World order, New York
- Fukuyama, Francis, 1989, The end of History, in: The National Interest, Summer 1989, pp.3-16
- Ramazani, Rohollah. K, 1990, Iran’s Export of the Revolution: Politics, Ends, and Means, see in: Esposito John F, 1990, The Iranian Revolution, Its Global Impact, USA: Florida International University Press
- Carothers, Thomas and Ottaway, Marina, 2004, Greater Middle East Initiative: Off to a False Start, Carnegie Policy Brief No. 29, March 2004
--Hounshell, Blake, 2011, So Much to Be Angry About, see in: Revolution in the Arab World. Tunisia, Egypt, and the Unmaking of an Era. Edited by Marc Lynch, Susan B. Glasser, and Blake Hounshell, USA: Foreign Policy and Slate Group
-The World Factbook, CIA, 2011, see online on:
https://www.cia.gov/library/publications/the-world-factbook/geos/ch.html accessed: January 2012
- Mayer-Kuckuk, Finn, 2011, China will raus aus US-Anleihen - kann aber nicht, see online on: http://www.handelsblatt.com/finanzen/boerse-maerkte/anleihen/china-will-raus-aus-us-anleihen-kann-aber-nicht/4475458.html?p4475458=all accessed: January 2011
-Lutz, Meris, 2011, Iran"s supreme leader calls uprisings an "Islamic awakening", Los Angeles Times, February 04, 2011, see online on: http://articles.latimes.com/2011/feb/04/world/la-fg-khamenei-iran-egypt-20110205 accessed: August 2011
- Spindle, Bill & Coker Margaret, 2011, The New Cold War, The Wall Street Journal, Saturday, April 16, see online on: http://online.wsj.com/article/SB10001424052748704116404576262744106483816.html accessed: August 2011
- Smith-Spark, Lura and Tkachenko, Maxim, 2011, Putin accuses U.S. of encouraging Russia election protests, December 08, 2011, see online on: http://articles.cnn.com/2011-12-08/world/world_europe_russia-protests_1_election-monitors-putin-s-united-russia-protests?_s=PM:EUROPE accessed: January 2012
BBC, 2011, US Senate delays vote on currency bill amid differences, 7 October 2011, see online on: http://www.bbc.co.uk/news/business-15209902 accessed: January 2012
- Buckley, Chris, 2011, China launches first aircraft carrier on maiden sea trial, Aug 10, 2011, see online on: http://www.reuters.com/article/2011/08/10/us-china-military-carrier-idUSTRE77900D20110810 accessed on: January 2012
-Urban, Mark, 2011, UN Syria failure shows declining power of the West, 15 June 2011, see online on: http://www.bbc.co.uk/news/world-13785954 accessed: January 2012
انتهاي پيام/

يکشنبه|ا|25|ا|دي|ا|1390





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 190]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن