محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان می‌شوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستوران‌ها و کافه‌ها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیه‌های کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1828724485
زندگی مطابق خواسته تو پیش میرود
واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: کتاب - کتاب «زندگی مطابق خواسته تو پیش میرود» منتخبی از ۱۰ داستان کوتاه چون «رنگهای گرم، فراموشی، روح، همسایه، خارقالعاده و یک تکه ابر واقعی» است. به گزارش خبرآنلاین، کتاب «زندگی مطابق خواسته تو پیش میرود» نوشته امیرحسین خورشیدفر را نشر مرکز برای بار سوم روانه بازار نشر کرده است. این مجموعه ۱۵۴ صفحه‌ای که با قیمت ۳۶۰۰ تومان منتشر شده منتخبی از ۱۰ داستان کوتاه «رنگهای گرم، فراموشی، روح، همسایه، خارقالعاده، یک تکه ابر واقعی، زندگی مطابق خواسته تو پیش میرود، دوقلو‌ها، علفزارهای آسمان، و عشق آقای جنود» است. در داستان «رنگهای گرم» می‌خوانیم: «همه‌چیز از یک خط کوچک آغاز میشود. یک اتفاق پیش‌بینی نشده، یک انفجار کهکشانی روی سفیدی مطلق بوم. خط بعدی جای دیگری‌ست. تیره‌تر است اما نسبتی نامعلوم با خط اول دارد. خط‌های بعدی مثل شتک‌زدن‌های رنگ، دیوانه‌وار سر می‌رسند. دست مادر روی بوم پرسه می‌زند. گویی میخواهد حواس آدم را از چیزی که می‌کشد پرت کند. خط‌های نامنظم. مادر چند قدم عقب می‌آید و بوم را نگاه می‌کند. میخواهد بداند از آن باکرگی آزاردهنده‌اش چیزی مانده یا نه. روی همان خط‌های نامنظم طرح اصلی را می‌کشد. مادر با خودش حرف می‌زند. پچ‌پچه می‌کند. انگار صدای همان خط‌ها باشد. فقط وقتی نقاشی می‌کند، معلوم نیست با خودش چه می‌گوید. می‌دانم که در آن جمله‌های کوچک کوتاه خوشبختی‌های آنی و تجربه‌ناشده‌ای حضور دارند که مادر برای خودش نگه می‌دارد. مثل یادگارهایی از گذشته...» ۲۹۱/۶۰
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 367]
-
گوناگون
پربازدیدترینها