واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: بازخواني يك ابلاغ تاريخي (1) مرامنامه پيشرفت؛"طرحي نو" در توسعه ايران
دفتر پژوهش و بررسيهاي خبري-سيدحسين علوي:ابلاغ سياستهاي كلي برنامه پنجم توسعه از سوي مقام معظم رهبري به دولت خدمتگزار نهم حاوي نكات بسيار ژرف و مهمي بود كه متاسفانه تاكنون كمتر بدانها توجه شده است . لذا برآنيم تا در سلسله مطالبي اقدام به واكاوي ابعاد اين سند ارزنده ملي نماييم.
توسعه چيست ؟ آيا اكنون پس از آنكه بيست سال است كه اين واژه را تلفظ كرده ايم راه به تعريف حقيقي آن برده ايم ؟ آيا تاكنون سري به فرهنگ لغات زده ايم تا ترجمه اين واژه را دريابيم ؟ ... اين نوشتار برآن است تا با واكاوي چيستي توسعه اقدام به بررسي نسبت ميان آن وروح حاكم برسياستهاي ابلاغي رهبر معظم انقلاب نمايد .
توسعه اساسا يك واژه ترجمه شده و برگردان از زباني ديگر است . به عبارتي ديگر مَثل توسعه مَثل اتومبيل است كه اكنون در زبان پارسي بدان خودرو مي گويند . از اين روي براي بازشناسي ماهوي مفهوم توسعه مي بايد به سراغ جايي رفت كه اين واژه در آنجا "متولد" شده ، نه آنجايي كه تنها در حيطه الفاظ ، برگردان ترجمه اي گشته . با اين وصف براي باز تعريف صحيح توسعه بايد به اصل اين كلمه بازگشت .
"توسعه" ترجمه Development يا Modernization است . در فرهنگي كه اين واژه توليد شده توسعه مترادف با " گستراندن امكانات و لوازم رفاه "مادي" در حد مقدور ، با غايت بيشترين لذت براي بيشترين افراد " بوده است .
اساسا محور توسعه عبارت است از انساني كه از بامدادان تا شامگاهان مي كوشد تا دنياي مادي خويش را هرچه بيشتر بيارايد . انسان توسعه محور به چيزي فراتر از "ماده" نمي انديشد . او هماره در تكاپوست تا خويشتن را از لذايذ دنياي مادي اشباع سازد . در انديشه بشر توسعه محور ، "انسان" موجودي است تك ساحتي . موجودي كه همه وجودش در همين جسم مادي فاني خلاصه شده و ازهمين روي دنياي ماده را تنها منزلگه ابدي خويش پنداشته است . بشر مدرن به توسعه مي انديشد ، از آن جهت كه طالب وسعت بخشيدن به دنياي مادي خويش است ، نه از آن جهت كه براي پس از دنياي مادي موجوديتي قايل باشد . اساسا ميدانگاه توسعه همين دنياي دون مادي است نه آن عقباي متعالي معنوي و دقيقا از همين روست كه با نگاهي مجمل به كشورهاي "توسعه يافته" كه منتهاي آمال و آرزوهاي كشورهاي "توسعه نيافته" اند ؛ مرگ اعتقاد به خداي رحمن و معاد و بُعد روحاني و الهي وجود بشر و ارزشهاي الهي معطوف به خليفة اللهي بشر، همچون "عدالت" را به عينه مي توان ديد .
"توسعه" وسعت يافتن است ، حركت در "سطح" است . "توسعه" نه كمال الي الله است و نه تعالي روح الهي بشر . در توسعه يافتگي خبري از "كمال" نيست . چه اينكه كمال از جنس صعود به جايي فراتر از دنياي دون مادي است وحال آنكه هرآنكه توسعه يافت اساسا به چيزي فراتر از ماده نمي انديشيده تا بدان راه يابد ! اين دوگانگي در غايات ريشه در اختلاف مبادي دارد . در قاموس توسعه ، انسان بدين دنيا آمده تا چند صباحي تن مادي فاني خويش را فربه سازد و دست آخر ؛ مرگ ؛ مساوي با نابودي و نيستي اوست . اما در مكتبي كه براي بشر قايل به بُعدي فرامادي است ، انسان به اين دنياي مادي نيامده تا در "ماديت" خويش غرق شود . وجه "مادي" انسان الهي "وسيله" اي است تا با توسل بدان به كمال وجودي خويش نايل شود و ثابت كند كه خليفه اللهي وعبوديت محض در برابر ذات ذوالجلال الله منتهاي همت اوست ، نه درماندگي در "ماديت" ؛ كه بُعد "مادي" ابزار كمال است نه غايت آن !
با اين اوصاف بايد پرسيد ؛ در مكتب انسان ساز اسلام ، آباداني دنياي مردم را با چه الگويي بايد پي گرفت ؟ آيا ما مجازيم بي محابا به ريسمان توسعه بياويزيم ؟ آيا روح مدرنيزاسيون با روح اسلام حايز نسبتي است ؟ وقتي كه واژه "توسعه" را بر زبان خويش جاري مي كنيم ، آيا مجازيم تا واقعيت مادي مدرنيزاسيون را اراده كنيم ؟ يا بايد با انقلاب ماهوي در واژه توسعه ؛ فلك را سقف بشكافيم و طرحي نو در اندازيم ؟
بي شك آنكه قايل به وجود وحداني خداي متعال است را راهي جز اين نيست كه لفظ توسعه را نه با عنايت به اينسايكلوپيدياهاي دنياي مدرن بلكه با عنايت به روح الهي حاكم بر وحي و فرهنگنامه توحيد بر زبان جاري كند و اين همان كار بزرگ و مهمي است كه رهبر فرزانه انقلاب اسلامي در مقدمه ابلاغ سياستهاي كلي برنامه توسعه پنجم بدان همت گماشته اند .
ايشان در نخستين فرازهاي اين ابلاغ تاريخي خطاب به رييس جمهور محترم چنين نگاشته اند كه :
" انتظار دارم در دوره ي پنجساله آينده اقدامات اساسي براي تدوين الگوي توسعه ايراني ـ اسلامي كه رشد و بالندگي انسانها بر مدار حق و عدالت و دستيابي به جامعه اي متكي بر ارزشهاي اسلامي و انقلابي و تحقق شاخصهاي عدالت اجتماعي و اقتصادي در گرو آنست، توسط قواي سه گانه ي كشور صورت گيرد."
اكنون سوال اساسي نگارنده آن است كه ؛ به راستي آيا رهبر معظم انقلاب هم توسعه را در همان معناي مصطلح جهاني اش به كار برده اند ؟ اگر چنين است - كه هرگز چنين نيست – الفاظي چون "حق و عدالت و ارزشهاي اسلامي و انقلابي و تحقق شاخصهاي عدالت اجتماعي و اقتصادي " چه نسبتي با مدرنيزاسيون دارند ؟! اگر توسعه در نظرگاه آن بزرگوار عبارت بود از محض حركت به سوي فربه گي جسم و اشباع در خور و خواب مادي ابناء بشر چرا مي بايد از محوريت ارزشهاي ريشه دار در عالم معنا و بُعد الهي بشر در اين مرام نامه پيشرفت سخن بگويند ؟
رهبر معظم انقلاب در وصف توسعه از "قلب ماهوي" سروده اند نه از استغراق در صورت مادي آن . آن بزرگوار به عكس افرادي كه در طول ساليان اخير از منظري غيرالهي در پي توسعه يافتگي در معناي مدرن آن بودند اينبار نيز همچون گذشته تاكيد كرده اند كه ؛ تلقي ماترياليستي و ضد الهي از توسعه راهي به قاموس انقلاب اسلامي ، كه سكان آن اينك در دستان با كفايت آن بزرگوار است ، ندارد .
ما انقلاب نكرده ايم تا كشوري توسعه يافته همچون ديگر توسعه يافتگان شويم . انقلاب در پي آن نبود كه در انتهاي راهش از "ايران" چيزي همچون "آمريكا" يا "اروپا" بسازد . هرچند عمل صحيح به برنامه اسلام منجر به پيشرفت مادي "نيز" خواهد شد اما در اين برنامه متعالي ، پيشرفت مادي به مثابه "هدف" نيست بلكه تنها وتنها "وسيله" اي است براي نيل به هدفي به بلنداي كمال انقطاع الي الله و استغراق در معنويات . و كلام آخر آنكه ؛ اگر قرار بود كشوري چون آمريكا در انتهاي اين مسير خطير در انتظار ما باشد اصلا چرا انقلاب كرديم ؟! ما انقلاب نكرديم تا آمريكا شويم . ما انقلاب كرديم تا با پيروي از پيام الهي ، "مكارم اخلاق" را بر ايران حاكم نماييم.
ادامه دارد ...
سه|ا|شنبه|ا|29|ا|بهمن|ا|1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 180]