پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان
پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
تعداد کل بازدیدها :
1848552976
سخنراني ميرحسين موسوي در همايش «شهيد بهشتي، تشكل و تحزب»
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: سخنراني ميرحسين موسوي در همايش «شهيد بهشتي، تشكل و تحزب»
خبرگزاري فارس: همايش «شهيد بهشتي، تشكل و تحزب»، به مناسبت سيامين سالگرد اعلام موجوديت حزب جمهوري با سخنراني ميرحسين موسوي برگزار شد.
به گزارش خبرگزاري فارس به نقل از سايت حاميان ميرحسين موسوي، مهندس مير حسين موسوي در همايش «شهيد بهشتي، تشكل و تحزب»، كه در موسسه دين و اقتصاد و با همكاري بنياد نشر آثار و انديشه هاي شهيد مظلوم بهشتي، به مناسبت 29 بهمن، سيامين سالگرد اعلام موجوديت حزب جمهوري برگزار شد، به ايراد سخن پرداخت. متن كامل سخنراني مهندس ميرحسين موسوي بدين شرح است:
بسم الله الرحمن الرحيم
تسليت اربعين حسيني و دعا براي پيروي راه حسين عليه السلام، بايد بگويم، موضوعي كه امروز با عنوان «تشكل و تحزب»براي اين همايش انتخاب شده است، همچون وضعيت حاكم بر روزهاي آغازين انقلاب اسلامي مسئله حياتي و مهم امروز ماست. البته چگونگي پرداختن به اين مسئله براي نيروهاي ارزشي اهميتي اساسي دارد. بنابراين رجوع به روشي كه شهيد بزرگوار و سالار شهيدان انقلاب اسلامي، دكتر بهشتي در پرداختن به اين مسئله داشت، خود، اهميت فوقالعادهاي براي ما دارد.
براي آنكه بتوانم اذهان شما را به موضوع بحثي كه در اين جلسه ارائه خواهم كرد نزديك كنم، با يك مثال هنري بحث خود را آغاز ميكنم. در نقد ادبي و سينمايي اصطلاحي به نام ژانر وجود دارد كه معمولاً به نوع طبقهبندي در ميان داستانها اشاره ميكند. اين نوع طبقه بندي براساس روايتي كه فيلم در داستان دارد، فيلم را طبقهبندي ميكند؛ براي مثال ژانر فيلمهاي پرحادثه، رمان و تراژيك انواع مختلف اين طبقه بندي محسوب ميشوند.
يكي از ژانرهاي فرعي، ژانر فيلمهاي تخيلي است، در اين ژانر با داستان قهرماناني مواجه ميشويم كه از زماني به زمان و مكان ديگري پرتاب ميشوند. براي نمونه قهرمان يك فيلم كه يك سامورايي است، خود را از 300، 400 سال پيش پرتاب شده در فضاي شهر پيشرفته آمريكايي ميبيند.
در اين اتفاقات؛ قهرماني كه جاي خود را از نظر زمان و مكان تغيير يافته ميبيند، به دليل اينكه وارد فضاي نويني ميشود، با مسئلههايي نوين نيز مواجه ميشود و مشكلاتي با اخلاقيات، فرهنگ و نشانههاي زمان و مكان جديد پيدا مي كند. در نتيجه تا زمان تطبيق خود با وضعيت جديد، ممكن است هزاران حادثه تراژيك براي او رخ دهد.
هنگام پيروزي انقلاب به دليل ناگهاني بودن و سرعت بسيار زياد اين پيروزي و نبود سازماندهي قبلياي كه افراد را براي برخورد با وضعيتهاي جديد بپروراند، تمام شخصيتها و افراد اعم از مخالف و موافق به يكباره در نظام جديد، خود را در موقعيتي جديدي يافتند.
در اين ميان بسياري آمادگي برخورد با مسائل جامعه جديد را نداشتند. برخي روحيه روستايي داشتند، برخي ديگر زمان پيروزي انقلاب را با تغييراتي كه در جهان اتفاق افتاده بود يا وضعيتهاي بسيار قديمي مقايسه ميكردند و نتايجي نامعمول ميگرفتند.
آن زمان طرح موضوعاتي همچون بحثهاي مصدق و كاشاني شدت گرفت، مباحث آن زمان است كه در ميان گروههاي چپ دارد تكرار ميشود.
برخي ديگر وضعيت انقلاب، به خصوص يك سال نخست آن را با يك سال قبل از پيروزي حزب كمونيست در شوروي مقايسه ميكردند .
در موقعيت جديدي كه پديد آمده بود افراد كمي بودند كه به معناي واقعي معاصر باشند و شرايط را همانگونه كه هست درك كنند، علائم را به خوبي دريافت كنند و با تجزيه و تحليل صورت واقعي مسائل و طبقهبندي درست مشكلات، بدانند كه نظام جديد جامعه ايراني با چه مسائلي روبرو است.
اين همزماني و معاصر بودن و درك واقعي زمان و مكان، براي افراد برجسته آن دوران كه به نوعي جلودار حركتهاي اجتماعي بودند، نكته بسيار مهم و تعيين كنندهاي بود.
شهيد بهشتي جزو معدود كساني است كه از يك فضاي قديم به فضاي نو پرتاب نميشود بلكه او خود را در محيطي مييابد كه مسائل و اهميت آن را به خوبي درك ميكند، مشكلات و سختيها را ميبيند. در عين برخورداري از ارزشهاي سنتي و اجتهاد در اين زمينه، توانمندي ارائه يك نگاه نو نسبت به مسائل موجود جامعه را دارد. وسعت مسائلي كه ايشان در دوران اول انقلاب به آن ميپردازند حيرتآور است. گرچه قبل از انقلاب هم ايشان به مسائلي پرداخته كه نگاه نويي را نسبت به جامعه نشان ميدهد و به همين دليل شهيد بهشتي به عنوان يك روحاني بسيار پيشرو در آن دوران مطرح ميشود.
در عين حال هيچ كس در اجتهاد ايشان در متون اسلامي شك نداشت. بروز و ظهور نگاه و ديد ايشان نسبت به مسائل گوناگون بعد از انقلاب و تحليلها و اظهارنظرهاي ايشان در آن دوران، امروز براي ما حيرتآور است.
بعدها با عبور از بحرانهاي دوران نخست انقلاب، پيدايش نيروهاي جديد و پخته شدن نيروهاي انقلابي و تقسيم كاري كه صورت ميگيرد، ديگر اين مسئله چندان براي ما مهم به نظر نميآيد.
ايشان در رابطه با مسائل اقتصادي و حساسترين مسائلي كه جامعه با آن روبروست نظرات و پيشنهاداتي دارند و همواره افراد را براي بررسي مسائل جديد تشويق ميكنند. مسائلي از قبيل بانكداري، بيمه، توليد، تورم، بيكاري و تمامي آنچه كه ميتواند در شرايط ويژهاي كه يك نظام نوپا، پس از پيروزي انقلاب با آن مواجه شده است، اهميت ويژه و فوقالعادهاي داشته باشد. مسئلههايي كه عدم توجه به آنها ميتوانست مشكلات اساسي ايجاد كند.
شهيد بهشتي همچنين توجه ويژهاي به مسائل مديريت در دوران نخست انقلاب دارند. بحث مكتب و مديريت يكي از مهمترين مسائل مورد نظر ايشان بود.
اين كه آيا مدير بايد تخصص كافي داشتهباشد، يا از تعهدي مكتبي برخوردارباشد و يا از هر دو، مسئلهاي مهم در آن دوران بود. ايشان اين موضوع را بارها براي بحث در حزب جمهورياسلامي انتخاب كردند و نظرياتي كه ايشان در اين باره ارائه كردند، بسيار راهگشا بود.
بايد بگويم شناخت ايشان از مسائل سياسي و بينالملل يك استثنا در كشور ما بود. همهي ما به ياد داريم، كه ايشان ارتباطات و ملاقاتهاي وسيع و موفقي با شخصيتهاي خارجي داشتند. در واقع ميتوان گفت كه سياست خارجي كشور ما با نگاهها و تجربياتي كه ايشان ارائه دادند، شكل گرفت.
دامنه نظريات ايشان حتي به علوم سياسي و فلسفهي سياسي گسترش داشته است و ما هنوز ميتوانيم از تحليل ايشان در مورد ليبراليسم استفادههاي فراواني ببريم.
اكثر دوستان ميدانند كه ما وضعيت داخلي ما بسيار پيچيده بود. ما با جامعهاي در حال غليان و در اوج تغييرها و در وضعيتي بسيار پيچيده مواجه بوديم. انقلاب دشمناني نيز داشت.
در اين دوران جريانهاي مختلف اسلامي با نظريات و نگاههاي مختلفي وجود داشتند. در تمام اين جريانها شخصيت شهيد بهشتي تأثيرگذار و راهگشا براي انقلاب بود.
نوع رويكرد همهجانبهي ايشان در پرداختن به مسائل فرهنگي و اجتماعي آن دوران نيز صادق است. اين كه حضرت امام از ايشان به تنهايي به عنوان يك ملت نام ميبرد، شايد ناظر بر همين ويژگيهاي شخصيت ايشان باشد. در واقع بيان امام خميني به نوعي اشاره به همهجانبگي ذهن ايشان در مورد مسائل گوناگون دارد.
نمونههاي بسيار زيادي را ميتوان ارائه داد كه نشان از دقت بالاي ايشان در به زمان بودن و وقوف كامل به زمان و مكان دارد. شايد بتوان گفت كه يكي از بزرگترين برجستگيهاي ايشان، آگاهي از زمان و مكان بود. ما ممكن است افراد زيادي را پيدا كنيم كه داراي دانش فراواني باشند، اما حساسيت و توجه آنها نسبت به مقتضيات زمان و مكان دوران خود كم باشد. قبل از انقلاب نيز افراد كمي در نيروهاي مذهبي داشتيم كه چنين توانايي و دركي را داشته باشند و نسبت به زمان آگاهي كامل داشته باشند كه بدون شك در صدر آنها شهيد بهشتي بود.
در واقع رويكرد شهيد بهشتي به مسئله حزب را بايد از اين زاويه مورد بررسي قرار داد كه ايشان فردي آگاه به مسائل و زمانه بوده و ميدانست كه در چه نقطهاي از زمان و فضاي جغرافيايي ايستاده است. شهيد آگاهي كامل داشت كه نظام ما با چه مسائلي روبرو است. رويكرد ايشان به حزب، رويكردي فردي نبود كه در موقعيت جديدي قرار ميگيرد و در پي يافتن ياراني باشد كه بخواهد به قدرت برسد. به بيان ديگر تشكيلات را براي رسيدن به قدرت تعريف نمي كرد.
اگر نحوهي برخورد ايشان با حزب و چگونگي پيشبيني تشكيلات آن را بررسي كنيد، در مييابيد كه ايشان داراي رويكردهايي بسيار نو و پيشتازانه بود. البته اين برخورد پيشتازانه، به هيچ وجه نافي استفاده ايشان از امكانات و تجربيات بومي و ارزشهاي اسلامي نبود.
من جملاتي از شهيد دكتر بهشتي براي ارائه در اين جلسه انتخاب كردهام و دربارهي فضاي طرح اين جملات توضيحاتي ارائه مي دهم. با اين اميد كه سخنرانهاي بعدي نوري به فضاي اول انقلاب بتابانند تا در تجربههاي كنوني از آن بهره گرفته شود.
ايشان در يكي از جملات اساسي خود درباره احزاب ميگويند: «معمولاً احزاب سياسي حتي تشكيلات نظامي از همان روز اول با انگيزه رسيدن به قدرت بوجود ميآيند.»
بهشتي پس از طرح اين جمله اشارهاي به وضعيت جامعه ايران ميكند. يادآور فداكاريهاي مردم در راه انقلاب و روحيهاي كه بر دوران انقلاب حاكم است ميشود و بلافاصله ميگويد براي « نسل نوجوان ما تشكيلات سياسي، نظامي و اجتماعي، انگيزه قدرتطلبي تداعي نميكند، بلكه انگيزه خدمت و فداكاري در راه يك آرمان و هدف را تداعي ميكند.»
شهيد بهشتي بلافاصله وظيفه تشكيلات را در دو بخش توضيح ميدهد. ايشان البته بارها به اين توضيح رجوع ميكند و دائم تأكيد ميكند كه حزب جمهوري اسلامي براي چنگ زدن به قدرت پديد نيامده است. اگرچه در مواردي ايشان اشاره ميكند در موقعيتي كه خلأ باشد و خدمتگزاران ديگري نباشند حزب وارد قدرت نيز ميشود.
در جايي ديگر ميگويند به هر حال حزب از ديدگاه فرهنگي و اجتماعي معمولاً يكي از اين دو مفهوم را تداعي ميكند؛ «قدرت و خدمتگزاري»
و باز ايشان مي گويند:
« در ميان عده زيادي حزب اين مفهوم را تداعي ميكند كه گروهي قدرتطلب دور هم جمع شدهاند تا به قدرت و حكومت دستيابند و آنگاه كه به قدرت دستيافتند، نزديكان و دوستان خود را در آن تشكيلات به مقام و قدرت برسانند».
اما براي گروهي ديگر حزب اين معنا را تداعي ميكند كه براي مبارزه با فسادها و تحقق بخشيدن به آرمانهاي عالي بشري و الهي بايد به يكديگر پيوست و به منظور تشكل بيشتر نيروها در راه تحقق سريع آرمانها، بايد حزب و تشكيلات پديد آورد.»
شهيد بهشتي در پاسخ به يكي از مقامات مراكش در ديداري كه با ايشان داشت، دو مفهوم فوق را توضيح ميدهند و به ايشان ميگويند حزب جمهوري اسلامي طالب و خواهان در دست گرفتن قدرت است اما در مفهوم دوم؛ يعني به شكل خدمتگزاري و در جستجوي طاعت خدا.
ايشان درباره انگيزهي خود توضيح ميدهد:
«براي اين كه ما آغازكنندهي اين تشكيلات هستيم، براي اينكه به مردم ثابت كنيم ضمن هدفي كه داريم بناداريم از قبول هر سمت قدرتآفريني خودداري كنيم؛ مگر هنگامي كه به صورت يك امر واجب مطلق عيني از طرف جامعه و رهبري جامعه به عهده ما گذاشته شود؛ كه البته اين شرايطي خاص است، در غير اين صورت تا آنجا كه كس ديگري وجود دارد كه اين قدرت را در دست گيرد و اين خدمت را انجام دهد به او اولويت ميدهيم تا درسي عملي باشد.»
اين رفتاري بود كه ما در صدر انقلاب از ايشان بارها مشاهده كرديم و به نظر نميآيد گذشت 30 سال از انقلاب هنوز اين درس را كهنه كرده باشد.
ادامه اين بحث مربوط به چند سخنراني است كه من جملاتي از آنها را انتخاب كردهام.
در اين جا به يكي از نكات مورد توجه ايشان كه داراي اهميت بسيار زيادي است و ميتوان از آن براي شناخت برخي از مشكلات و نارساييها استفاده كرد، اشاره مي كنم:
ايشان عنوان ميكند «يك تشكيلات كار خود را با آموزش و سازندگي، كلاسها و حوزههاي سازنده در ابعاد عقيدتي و آگاهكننده در زمينههاي ايدئولوژيك و سياسي و تمريندهنده در ابعاد معنوي و اخلاقي آغاز ميكند و راه را ادامه ميدهد.»
به بيان ديگر در انديشهي شهيد بهشتي موارد يادشده، بخش اصلي فعاليت تشكيلات است. به طور طبيعي تشكيلات بخش اصلي توان خود را روي بيان مواضع ايدئولوژيك خود متمركز ميكند. و ايشان ادامه مي دهد:
«پس از اينكه تشكيلات مستقر شد و مورد قبول جامعه قرار گرفت، سراغ اين مسئله ميرود كه در سرنوشت سياسي جامعه حضور مؤثري پيدا كند و به همه بگويد حال كه بينش اجتماعي، ايدئولوژيك و سياسي مورد نظر به عنوان يك نهاد اجتماعي مورد قبول بخش عظيمي از جامعه است، سپس ميتواند در ساختن آينده جامعه نقش مؤثري داشته باشد. آن موقع است كه بخش قابل ملاحظهي ديگري از قبيل انتخابات، رويكار آمدن دولت، تهيه برنامهها را ثبت ميكنند.»
ملاحظه ميكنيد از منظر شهيد بهشتي ايجاد گفتمان بر گرفتن قدرت اولويت دارد؛ نه اينكه گرفتن قدرت، بعد ساختن گفتمان متناسب با اين قدرت مدنظر باشد.
ايشان ايده ساختن يك حزب براي رسيدن به دولت صالح را مطرح ميكنند، نه تشكيل يك دولت و احزابي دولت ساخته براي حمايت از آن با هر انگيزه و سياستي. اين دو راه كاملاً دو راه متفاوت از يكديگر است. ميتوان گفت اين فكر، انديشه پنجاه و هفتي است. اما من گمان ميكنم اين فكر از انديشههايي است كه ميتواند و ارزش آن را دارد كه به طور دائم سرلوحه? توجه نيروهاي سياسي قرار گيرد. ايشان بحثي دارد كه خيلي براي زمان امروز راهگشا است. متأسفانه امروز نوعي شكاف ميان نيروهاي سياسي پديد آمده است، اما اصولي كه در اول انقلاب براساس آن عمل و تبليغ ميشد مواضع حزب، در جهت كمكردن اختلافات با احزاب رقيب بود.
اگر چه اين مواضع 100 درصد و در همه موارد موفق نبود، اما در ميان مردم و گروههاي اسلامي معتقد، فعال و مخلص در خط امام موفقيتآميز بود و با اين گروهها رابطه برادرانه وجود داشت.
بدين معنا كه نوعي مراقبت و مدارا بين احزاب و گروههاي رقيب مسلمان وجود داشت و همين كافي بود كه نشاندادهشود كه كسي خلاف اعتقاداتي كه ريشهي شرعي و ريشه در مصلحتهاي عمومي جامعه دارد، عمل نميكند.
شهيد بهشتي در بخش ديگري ميگويند: «ما در برابر گروههاي مسلمان فعال، معتقد، مخلص و در خط امام رابطهي برادرانه داريم و هرگونه رابطه رشكآميز نسبت به اين گروهها را گناهي بزرگ و تباهيآور ميدانيم» ايشان سپس سراغ گروههاي ديگر ميروند و باز هم با سعه صدر نوع رابطه با آنها را مطرح ميكنند تا برسد به گروههايي كه مبارزه مسلحانه در مقابل نظام را در دستور كار داشتند و ميگويند: «بايد برخورد قانوني با آنها صورت گيرد».
ايشان تلاش ميكند هر نوع فضاي جنگ قدرتي را بين گروههاي مذهبي از بين ببرند. اگر انقلاب اسلامي در كشور پايدارشد و گسترش پيداكرد به دليل حضور چنين روحيهاي در آغاز انقلاب بود. ايشان در تقسيمبندي ديگري كه به اين موضوع هم ارتباط پيدا ميكند سه شاخصه مهم دربارهي حزب جمهوري مطرح ميكنند. اولين شاخصه بحث حضور مكتب، اسلام و فقيهان در درون حزب است كه به دليل ضيق وقت از پرداختن به آن خودداري ميكنم و به مشخصه دوم و سوم كه اهميت فوقالعادهاي دارد و با بحثهايي بنده مرتبط است، اشاره ميكنم. ايشان ميگويند:
« مشخصه دوم، سازمان و تشكيلاتي است كه متعلق به همه مردم اعم از جوان، پير، شهري، روستايي و ... باشد. يعني تشكيلاتي كه نشانگر توده به پا خاسته اجتماعي باشد.» تركيب شوراي مركزي حزب دقيقاً بازنمايي چنين نگاهي بود و در شوراي مركزي و شاخههاي شهرستان، از همه اقشار حضور داشتند. مسئلهاي كه هيچكدام از گروههاي سياسي ديگر چه اسلامي و چه غيراسلامي نتوانستند آن را دوباره تكرار كنند. اين ويژگي در اوايل انقلاب حاكم بود. البته تشكيل چنين شورايي كار ثقيل و سختي بود. چه بسا نارضايتي و ناراحتي در بين برخي از دوستان مجموعه ايجاد ميكرد مبني بر اينكه چرا كساني باشند و چرا كساني نباشند.
وقتي يك كارگر وارد شورا ميشد بدين معنا بود كه به همان نسبت امكان حضور افراد بسيار شاخصي كه ممكن بود به حق يا ناحق اعتقاد داشتند بايد در شورا حضور داشته باشند، كاهش مييافت. ولي ايشان از چنين تركيبي دفاع كرد و اين تركيب بندي منجر به شكل گيري واحدهاي مختلفي از جمله اصناف، بخشهاي كارگري و دانشجويي و واحد شهرستانها و ... شد كه بعداً نهادهايي از درون آن ها ايجاد شد كه برخي از آن ها هنوز هم در حال خدمت به جامعه هستند.
باز از زاويه همين آگاهي شهيد بهشتي از زمان و مكان بود كه ايشان يك تصور روشن از مفهوم ملت داشت. معناي ملت اين نيست كه عدهاي از كساني كه با آنها منافع مشترك داريم دور هم جمع شويم و چنين باور كنيم كه گويي يك ملت هستيم. ملت اعم از هر گروه و دستهاي است. اين مفهوم در واقع تمام افراد ملت را در بر ميگيرد و شامل تمام مردم متنزع از قشرها، طبقات مختلف و عقايد گوناگون مي شود. اكنون ما براي داشتن چنين نگاهي مشكل داريم.
گاهي عده اي از نيروهاي مختلف مملكت دور هم جمع شده و در حالي كه بخش كوچكي از جامعه هستند، خود را نمونه ملت و سليقه خود را مساوي سليقه ي يك ملت بزرگ مي دانند.
اين افراد نميتوانند آغوش خود را آنچنان وسيع و گسترده بگيرند كه آحاد و سليقههاي بيشتري را در بر بگيرد. اين يكي از امراضي است كه ما به آن دچار هستيم. ايدهاي كه ايشان براي حزب داشت و براي آن اقدام عمليكرد، تشكيل حزب بهگونهاي بود كه برشي از همه جامعه باشد و با خطدهي كه در احزاب صورت ميگرفت و با آموزشي كه در درون حزب براي پيدا كردن نگاه وسيعتر در جهان دنبال ميشد، تلاشها بر اين بود كه در اين چارچوب ملي تقوا و مهارت هاي تشكيلاتي ارتقا يابد. براي ديدن تفاوت، كتابي وجود دارد كه با عنوان «شورشيان آرمانخواه» منتشر شده است. اين كتاب بعد از آن كه تاريخچه تشكلهاي چپ ماركسيستي را شرح ميدهد، در بخشي قضاوتي دارد مبني بر اينكه به رغم آنكه تمام احزاب شعار حمايت از قشر كارگري را ميدادند و خود را نماينده آن طبقه ميدانستند، در تركيب اين احزاب و شوراها وجود كارگران نزديك به صفر بود.
من نميخواهم با انتقاد از آنها بگويم كه گروههاي اسلامي از اين ايراد مبرا هستند. همان طور كه اشاره شد چه بسا ما گروهها و دستههايي را شكل ميدهيم و به آنها به گونهاي نگاه ميكنيم كه گويي همهي ملت را در بر ميگيرند. در نتيجه از تنوع موجود در كشور غافل ميشويم و شايد بخش قابل توجهي از مشكلات ما در رابطه با سياستهاي اقتصادي، سياستهاي داخلي و خارجي معطوف به اين قضيه است كه ما درك روشني از مفهوم ملت نداريم.
شهيد بهشتي درباره خصوصيت سوم تأكيد داشتند، در عين فراگيري و وسعت نبايد انحصارطلب بود. به نظر ميآيد اين مسائل نه تنها براي حزب، كه براي جامعه فعلي ما هم اهميت دارد و دوباره بايد به آن رجوع كرد. ايشان ميگويند: «يكي از اصول تشكيلاتي كه در جزوات آموزشي حزب جمهوري اسلامي منتشر شده آن است كه حزب جمهوري اسلامي مجموعهاي است از عناصر معتقد به اسلام و مبارز كه خواستار ارزشهاي عالي اسلامي باشند به طوري كه براي هر كاري جستجو كرده و صالحترين را انتخاب كنند، فارغ از آنكه عضو اين تشكيلات باشد يا خير».
هنوز اين توصيه و نصيحت، سي سال گذشته را شكافته و پيام خود را به عنوان يك مسئلهي روز حساس و در آستانه انتخابات به ما ميرساند.
ايشان عنوان ميكنند: «حزب جمهوري اسلامي انحصارطلب، قدرتطلب، خود محور و نفي كننده ديگر گروههاي سياسي نيست.
ما هر گروه سياسي و اسلامي ديگر را كه مؤمن، درستكار و صديق به انقلاب باشد، گروه برادر ميناميم و با اين گروهها مسابقه ميگذاريم. مسابقه بر سر چه بر سر قدرتي حاشا، بلكه مسابقه بر سر تقديم بهترين خدمت به ملت».
در مجموعه سخنان ايشان در مورد تشكيلات ما به اين گونه فراز هاي بلند، فراوان برخورد مي كنيم كه همه آنها ارزش ارزيابي مجدد براي معرفي به نسلهاي جديد را دارد؛ هم براي يافتن راه و هم براي معرفي آنچه كه در انقلاب گذشت و فهم اين مسئله كه چرا نام شهيد بهشتي همچون نامي قدسي براي ملت ما باقي ماندهاست. عليرغم آنكه 30 سال از آن زمان فاصله گرفتهايم، باز نام ايشان بسيج كننده همه نيروهاي مؤمن است.
ما هنوز صداي گرم ايشان را مي شنويم كه ميگويد: «ما شيفتگان خدمتيم نه تشنگان قدرت» و آيا اين جمله بزرگترين رهنمود براي نيروهاي علاقه مند به اسلام و مصالح ملي نيست؟
انتهاي پيام/
سه|ا|شنبه|ا|29|ا|بهمن|ا|1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
-