واضح آرشیو وب فارسی:رسالت: انقلاب اسلامي از نگاه شهيد آويني نرم افزار حاكم بر حكومت اسلامي
انقلاب اسلامي از نگاه شهيد آويني
نرم افزار حاكم بر حكومت اسلامي
احمد رهدار
در اين باب كه پس از تشكيل حكومت اسلامي اين حكومت با چه نرم افزار و محتوايي بايد اداره شود؟ آيا به سبك ساير حكومتهاي موجود در دنيا، بايد به كمك عقل و علم بشري بدون به حجيت رساندن و انتسابشان به وحي، حكومت اسلامي را اداره كرد يا بايد فكر و عقل حاكم بر جامعه اسلامي در ذيل وحي و داده هاي آسماني اسلام سرپرستي شود، شهيد آويني (ره) معتقد است، سرپرستي حكومت اسلامي بايد توسط فقه و شريعت آسماني و معرفت ديني باشد. در حكومت اسلامي غايات بايد توسط اسلام و احكام اسلامي تعيين شود و در اين باب، نميتوان سرپرستي جامعه اسلامي را به علم و عقل بشري سپرد؛ زيرا «بدون ترديد، ولايت علمي ملازم با نفي ولايت فقهي است؛ ولايت علمي فقط به آن معنا نيست كه متخصصان علوم تجربي بر سر كار باشند، بلكه به اين معناست كه غايات را نيز علوم تجربي تعيين كنند كه چنين حكومتي به هيچ وجه اسلامي نخواهد بود؛ گذشته از آنكه از متدولوژي علم، تعيين غايات برنميآيد؛ چرا كه متدولوژي فلسفه نيست. اگر شموليت مديريت علمي تعيين غايات را نيز دربربگيرد، حكومت اسلامي و ولايت فقيه به طور كامل نقض خواهد شد و نتيجه، دولتي تكنولوژيك خواهد بود كه در آن مالكان كارخانجات و تكنوكراتها حاكميت مطلق خواهند داشت؛ چنان كه در جوامع غربي چنين است. در جوامع غربي و عليالخصوص آمريكا، دموكراسي و آزاديهاي فردي و جمعي، در يك امپراتوري اقتصادي كه رهبران آن بزرگترين سرمايه داران صهيونيست هستند مستحيل گشته است»(1).
از علم نميتوان انتظار داشت كه غايات را تعيين كند؛ گذشته از آنكه تمدن امروز در سراسر جهان به سوي غايات مشتركي متوجه است، هرگز چنين نيست كه فيالمثل آمريكا افق توسعه خويش را در حركت به سوي «اتوماسيونِ هر چه بيش تر» ببيند، اما ژاپن در جهت نفي اتوماسيون يا تحديد آن گام بردارد. اختلاف ها هر چه هست، در غاياتي سياسي است كه اصلاً در محدوده رسميِ علوم تجربي و يا انساني معنا نميشود»(2).
البته اينكه سرپرستي جامعه اسلامي بايد به فقه سپرده شود و نه عقل بشري، مخالفت اسلام و حكومت اسلامي با عقل ديني نيست؛ چرا كه «فقه، اگرچه به حيطه احكام عملي راجع است، اما از آبشخور عقل نظري سيراب ميشود. شرع و عقل نيز حقيقت واحدي دارند كه يك بار در صورت حجت دروني (عقل) و بار ديگر در صورت حجت بيروني (شرع) ظهور يافته است. رسول اللّه و ائمه
طاهرين (ع) مظهر حقيقتِ عقل و شرع هستند و فقها نيز متناسب با مرتبت روحانيشان، از همين مظهريت برخوردارند. در اين مقام، عقل هم به تنهايي حجت است»(3). اما اين عقل، غير از عقلي است كه در متدولوژي علوم از آن استفاده ميشود؛ عقل بشر غربي عقلي خودبنياد، كم نگر و منقطع از وحي و آسمان است، ولي عقل و معرفت ديني در ذيل وحي و همراه و همسوي با آن جهتگيري ميكند.
«معرفت ديني معرفتي متافيزيكي است و كلي و مطلق، اما قوانين علمي غيرقابل تعميم و اطلاق، اثبات ناپذير و در عين حال ابطالپذير، غيربرهاني و غيريقيني هستند. نبايد انتظار داشت كه علم بتواند ما را به معرفت حقيقت برساند و معرفت ديني در تقرب به حقيقت، هرگز نيازمند به علوم تجربي و يا انساني نيست. اين حكم، البته با اين واقعيت كه حكومت اسلامي در حل مسايل جديد نيازمند به انسانهايي صاحب مهارت علمي است، منافاتي ندارد؛ هرچند بايد متذكر بود كه اين نيازْ ذاتي نيست. شريعت اسلام ذاتا حقيقتي فيّاض است كه همچون شمس، فيضاني دايم دارد و وجود انسانها نيز فطرتا قابل و جاذب اين فيض منتشَر است و صفاي روحانيْ اين قابليت و جاذبيت را به كمال ميرساند. شرايط و ازمنه مختلف، اسبابِ ظهور و فعليت تام و تمام اسلام را فراهم ميدارند، واگرنه شريعت اسلام در ذات خويش حقيقتي فراتر از زمان و مكان، و انسان نيز در ذات خويش با اين حقيقتْ متحد است.
بهشتِ مثاليِ داستان آفرينش، همان باطن دين و حقيقتِ وجود انسان است و اخراج مثاليِ آدم از اين بهشت هبوط كه با قرب او به شجره مَنهيّه ملازمه دارد، به معناي دور شدن آدم از حقيقت وجود خويش است. توبه راه بازگشت به اين بهشتِ مثالي است و اين فرض اوليه كه حقيقت دين براي انسان لايُدرك است و يا خير، تأثيري در اين مطلب ندارد كه راه وصول انسان به بهشتِ وجود خويش كه همان حقيقت دين است، از طريق تزكيه روحاني و تلقي كلمات و تعلّم كتاب و حكمت، همواره گشوده است»(4) چگونه مي توان با معرفت علمي كه ذاتا سيال است و متغير، به آن حقيقت وجود كه ثابت است و لايتغير دست يافت؟
پينوشتها در دفتر روزنامه موجود است.
شنبه|ا|24|ا|دي|ا|1390
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: رسالت]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 231]