تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 29 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):پروردگارم هفت چيز را به من سفارش فرمود: اخلاص در نهان و آشكار، گذشت از كسى كه ب...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1816733526




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

اختصاصي فارس/نگاهي به شهرك سازي در فلسطين اشغالي:شهرك سازي، اشغال خاموش صهيونيسم


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: اختصاصي فارس/نگاهي به شهرك سازي در فلسطين اشغالي:شهرك سازي، اشغال خاموش صهيونيسم
خبرگزاري فارس:باتوجه عواقب جنگ 33روزه لبنان و همچنين نبرد 22روزه غزه ،براي تثبيت دولت صهيونيستي و محو هويت فلسطيني ،استراتژي شهرك سازي كه يكي از رويكرد هاي اصلي صهيونيسم براي اشغال فلسطين بوده است، بطور جدي تري دنبال خواهد شد.


*مقدمه:

شهرك سازي هميشه يكي از اصول راهبردي رژيم صهيونيستي بوده و هست و به اعتقاد بن گوريون، بنيانگذار و اولين نخست وزير اين رژيم يكي از فاكتورهاي سه گانه تشكيل دهنده "اسرائيل " به شمار مي رود.
رژيم صهيونيستي در 40سال گذشته برخلاف قطعنامه‌هاي بين‌المللي و طرح و نقشه‌هاي صلح، با كوچ اجباري فلسطينيان ساكن كرانه‌ي باختري به ويژه پيرامون قدس، ي 190شهرك در اين منطقه ساخته و نزديك به 400هزار صهيونيست را در آنها، جا داده است.
مطابق تازه‌ترين گزارش سازمان آمار مركزي رژيم صهيونيستي ، روند شهرك سازي و اسكان يهوديان در كرانه‌ي باختري در سال 2007ميلادي ي ي/ييدرصد نسبت به سال پيش از آن، افزايش داشته است.
"ديويد بن گوريون " اولين نخست‌وزير رژيم صهيونيستي پس از اشغال بخش‌هاي گسترده‌يي از سرزمين فلسطين در سال ي 1948ميلادي و آواره كردن هزاران فلسطيني گفته است: " اسراييل نيازمند جمعيت بيشتر است ".
با توجه به نقش برجسته‌ي بن گوريون در پيدايش و بقاي رژيم اشغالگر قدس، ايده‌ها و برنامه‌هاي او نقش محوري در هدايت سياست‌هاي كلان اين رژيم و طرح هاي مقام‌هاي تل‌اويو براي يهودي ساختن سرزمين فلسطين داشته و دارد.
اقدام نخست وزيران پس از او از جمله "ايهود اولمرت " و "آريل شارون " در كشاندن مهاجران يهودي از نقاط مختلف جهان به فلسطين، ساختن شهرك‌هاي جديد، آماده كردن واحدهاي مسكوني و تسهيلات رفاهي و آموزشي براي آنان، كوچاندن فلسطيني‌ها و جلوگيري از بازگشت پناهندگان در چارچوب ايده و طرح افزايش جمعيت يهوديان در فلسطين، مي‌گنجد.
اولمرت و ديگر گردانندگان رژيم صهيونيستي همواره معتقد به تقويت جمعيت و توان نظامي تل آويو و نمايش آن در نشست‌ها، جنگ‌ها و درگيري‌هاي اين رژيم با اعراب بوده و هستند تا از اين راه، رقيب دچار شكست شود و هدف رژيم صهيونيستي و منافع آن تحقق يابد.
صهيونيست‌ها در رويارويي با فلسطينيان نيز همواره اعتقاد به لزوم برتري جمعيتي خود داشته‌اند و به همين دليل صدها هزار يهودي را به فلسطين انتقال داده‌اند و ميليون‌ها فلسطيني را آواره و سرگردان كرده‌اند.با توجه به جايگاه راهبردي شهرك سازي در سياست هاي اشغالگرانه صهيونيسم لازم است تا فعاليت هاي شهرك سازي رژيم صهيونيستي در اراضي اشغالي فلسطين مورد تحليل و بررسي قرار گيرد كه در اين مقاله سعي شده به امر يعني شهرك سازي و اسكان صهيونيست ها در مناطق فلسطيني پرداخته شود .

*الف)فلسفه و خاستگاه فكري شهرك سازي از منظر صهيونيسم

به طور كلي، شهرك سازي و اسكان يهوديان در فلسطين بازتاب تفكر راهبردي صهيونيسم است كه با بيرون كردن فلسطينيان به بهانه هاي گوناگون و ادعاهاي دروغين ديني و تاريخي، ترويج شعار "سرزمين بدون ملت براي ملت بدون سرزمين " و جمع كردن شمار زيادي از يهوديان پراكنده در سراسر جهان و جايگزين كردن آنها به جاي عرب ها صورت مي پذيرد ؛ البته هدف نهايي از اين اقدامات برپا كردن يك كشور يهودي در منطقه عربي است و از آنجايي كه فلسطين از موقعيتي استراتژيك در اين منطقه بهره مند است، به طور مشخص اين سرزمين انتخاب شده است.
زمان ظهور انديشه اسكان يهوديان در فلسطين با پيدايش جنبش اصلاحات ديني مارتين لوتر در اروپا پيوند خورده است ؛ به گونه اي كه طرفداران فرقه جديد پروتستان شروع به ترويج اين عقيده كردند كه قوم يهود جزئي از بافت تمدني غرب نيستند تا هر حقوق و وظايفي كه غربي ها دارند، يهوديان نيز داشته باشند. به نظر هواداران مكتب پروتستانيزم تنها يهوديان قوم برگزيده خدا هستند و سرزمين مقدس آنها فلسطين است كه بايد بدان بازگردند و اولين گامي كه در اين زمينه برداشته شد، اقدام نام اوليگر پولي تاجر دانماركي بود. وي در سال 1695 ميلادي طرح اسكان يهوديان را آماده و به پادشاهان وقت اروپا ارائه داد. در سال 1799 ميلادي ناپلئون بناپارت، امپراتور فرانسه، اولين كسي بود كه تأسيس كشور يهود در فلسطين را طي لشكركشي (معروف اش) به مصر و سوريه پيشنهاد داد. اروپا با اهداف استعماري خود مبني بر تجزيه و تقسيم مناطق تحت كنترل دولت عثماني كه اروپاييان از آن به عنوان "مسئله مشرق زمين " ياد مي كردند، در صدد بهره برداري از جو حاكم سياسي به سود خود بود ؛ لذا از قرن نوزدهم فعاليت هاي تبليغاتي كه خاستگاه شان اروپا بود، در راستاي طرح اسكان يهوديان شدت گرفت. مسؤوليت اين تبليغات را چند تن از رهبران يهودي و غيريهودي برعهده گرفتند. از جمله افرادي كه به اين امر مبادرت ورزيدند، لرد شاتسبوري بود كه به حل مسئله مشرق زمين از طريق استعمار فلسطين توسط يهوديان با كمك ابرقدرتها روي آورد. لرد پالمرستون (1784- 1856) نيز كه چنين مناصب سياسي از جمله وزارت امورخارجه و سپس نخست وزيري انگلستان را در آن زمان عهده دار شد، همزمان با تأسيس اولين كنسولگري در بيت المقدس در سال 1838 دستور پشتيباني رسمي از يهوديان ساكن فلسطين را ابلاغ كرد. وي از سفير انگلستان در قسطنطنيه خواست كه پادشاه عثماني را راضي سازد تا به يهوديان اجازه مهاجرت به فلسطين را بدهد.
جنبش صهيونيسم پس از آنكه در نيمه دوم قرن نوزدهم به عنوان يك جنبش سياسي و علمي كار خود را آغاز كرد، تلاش خود را صرف حاكميت بر فلسطين متمركز كرد. از چهره هاي فعال اين جنبش مي توان به لورنس اوليفنت (1820- 1888) از اعضاي مجلس قانونگذاري بريتانيا و عضو هيات ديپلماتيك انگلستان در فلسطين اشاره كرد. او عقيده داشت يهوديان با سكونت در فلسطين بايد از تمدن غرب جدا شوند. ضمن اينكه ورود يهوديان به فلسطين به منزله عاملي نجات بخش براي دولت عثماني بود تا بتواند از زير بار مشكلات اقتصادي قامت راست كند ؛ زيرا يهوديان در امور اقتصادي از هوش و ذكاوت بالايي برخوردار بودند. اوليفنت با اين ديدگاه در سال 1880 كتابي تحت عنوان سرزمين گلعاد منتشر كرد. او در اين كتاب ساخت شهركي يهودي نشين در غرب اردن (شمال بحرالميت) را پيشنهاد كرد ؛ البته بر اساس اعتقاد اوليفنت بايد اين شهرك تحت كنترل و حاكميت عثماني ها و حمايت انگليسي ها قرار مي گرفت. نويسنده كتاب سرزمين گلعاد در ادامه بر ضرورت حمايت از حضور استعماري يهوديان در فلسطين تاكيد داشت و معتقد بود كه اين كار را بايد از طريق ايجاد شهرك هاي صهيونيست نشين جديد و نيز كمك به ساكنان شهرك هاي احداث شده امكان پذير است.
به جز لورنس اوليفانت تعداد بسياري از رهبران يهود در قرن نوزدهم ميلادي در راستاي طرح هاي شهرك سازي و اسكان يهوديان در فلسطين تلاش كردند. به عنوان مثال مونتفيوري (1784- 1885) كوشيد تا 200 روستاي حاشيه الخليل را به مدت 50 سال در برابر واگذاري 10درصد - 20درصد توليد محصولات آنها اجاره كند ؛ اما اين دسيسه وي با ممانعت حاكم وقت شام روبرو شد و نتيجه اي به دنبال نداشت. مونتفيوري بعد از اين ناكامي به پادشاه دولت عثماني روي آورد تا موافقت او را جهت خريد چند قطعه زمين نزديك بيت المقدس و يافا و اسكان گروهي از خانواده هاي يهودي در اين زمين ها به دست آورد ؛ ولي با وجود كسب موافقت، موفق به اجراي طرحش نشد.
وليام هيشرنيز تلاش زيادي در جمع آوري و ارسال كمك هاي مالي به گروه هاي صهيونيستي براي تشويق شهرك سازي در فلسطين با كمك انگلستان انجام داد. اتحاديه جهاني صهيونيسم موسوم به آليانس كه در سال 1860 تأسيس شد، 2340000 دونم زمين را به مدت 99 سال اجاره كرد كه در اين مساحت با حمايت بارون روچيلد يك آموزشگاه كشاورزي را به منظور آموزش كشاورزي به يهوديان (و كار در اين زمينها) احداث كرد.
در سال 1878 گروهي از يهوديان اقدام به خريد 3375 متر مربع از اراضي روستاي ملبس را خريداري نمودند و آنها را به نام سلومون اتريشي نامگذاري كردند. اين چنين بود كه اقدامات يهوديان در جهت دست اندازي براراضي فلسطينيان تا سال 1881ادامه يافت يعني همان سالي كه به اعتقاد "والتر لاكور " مورخ يهودي، تاريخ رسمي آغاز اسكان مهاجران يهودي در فلسطين است. حدود 3000 هزار يهودي از اقصي نقاط اروپاي شرقي به فلسطين مهاجرت كردند و طي برهه اي از سال هاي 1882 تا 1884 توانستند چند شهرك صهيونيست نشين را احداث كنند. بعد از آن دست اندازي به اراضي فلسطيني به شكل هاي گوناگون مثل: خريد يا اجاره بلند مدت ادامه يافت. در اين بين برخي موسسات يهودي نيز براي تصاحب اراضي فلسطيني شكل گرفت كه از آن جمله مي توان به موارد ذيل اشاره كرد:

1ـ موسسه پيكا كه موسس آن روچيلد بود
2 ـ آژانس بين المللي يهود كه به دنبال اولين كنفرانس بين المللي صهيونيسم در سال 1897 تشكيل شد.
3ـ صندوق ملي يهوديان "كارن كايمت "
4ـ صندوق يهودي تاسيس "كارن هايسود "
5ـ شركت انگليسي فلسطيني

*ب)روند تاريخي مراحل شهرك سازي صهيونيسم دراراضي فلسطيني:

شروع فعاليت اين سازمان ها و موسسات به بعد از جنگ جهاني اول باز مي گردد به ويژه بعد از آنكه سازمان جهاني صهيونيسم [با تلاش خود] توانست باعث انتشار بيانيه مشهور بالفور در سال 1917 شود كه مبتني بر تشكيل يك ميهن قومي براي يهوديان در فلسطين و قيموميت انگليس بر اين كشور بود. ضمنا اقدامات دولت انگليسي حاكم بر فلسطين نقش موثري در كمك به يهوديان براي سيطره بر اراضي فلسطينيان داشت كه از جمله آن اقدامات مي توان به تبديل زمينهاي دولتي به زمينهاي غير دولتي و وضع قوانيني اشاره كرد كه مربوط به املاك و مستغلاتي با صاحبان غايب بود. صهيونيست ها به وسيله اينگونه تبصره ها و قوانين حدود207000متر مربع زمين را بعد از تشكيل كشور اسراييل به چنگ آوردند. موسسات يهودي فعال در زمينه خريد زمين، خواستار اين بودند كه اراضي اشغال شده درمناطقي دور از هم قرار داشته باشند تا امكان توسيع كشور يهود تسهيل شود.
ساخت شهرك هاي صهيونيست نشين تا اواخر قرن 19شكل منسجمي نداشتند تا اينكه در سال 1878 گروهي از يهوديان ساكن قدس اقدام به تاسيس شهرك بتاح تكفا نمودند. در سال 1882 سه شهرك صهيونيست نشين ديگر نيز به نام هاي ريشون ليتسيون، زخرون يعقوب و روش يبنا احداث شدند و به دنبال آن 2 شهرك ديگر موسوم به هماليه و اورون در سال 1883تاسيس گشت. شهرك جديرا در سال1884و شهرك رهوبوت و مشمار هارون نيز بنا شدند.
بعد از تشكيل دومين كنگره بين المللي صهيونيسم در سال 1898، قانوني به تصويب اين كنگره رسيد كه تمامي مسائل مربوط به امور شهرك سازي به سازمان جهاني صهيونيسم سپرده شد.
سازمان مذكور در حالي مسئوليت شهرك سازي را به عهده گرفت كه تعداد شهركهاي زراعي صهيونيستي به 22 مورد و اراضي وابسته آن نيز 200 هزار دونم بود كه بعد از پايان جنگ جهاني اول اين رقم به 418000 دونم افزايش يافت.از اين زمان به بعد پروسه جديدي در روند شهرك سازي يهوديان در فلسطين آغاز شد به طوري كه تمام تلاش هاي كنگره هاي بين المللي صهيونيسم از كنگره اول گرفته تا به بعد در راستاي عملي كردن برنامه ها و اصولي بود كه در سال 1897، در اولين كنگره صهيونيسم در بال سوئيس به تصويب رسيده بود. اين برنامه ها متضمن موضوعات ذيل مي باشد :

* تلاش در جهت استعمار فلسطين از طريق كارگران يهودي دو بخش كشاورزي و صنعت كه بايد بر اساس چارچوب هاي مناسب صورت گيرد.
*تقويت گرايش هاي يهودي و افزايش آگاهي قومي يهود
*اتخاذ تدابير لازم جهت جلب موافقت ديگران ؛ اين اقدام در نوع خود يك ضرورت براي تحقق اهداف صهيونيسم به شمار مي رود

دست اندازي به زمين هاي فلسطينيان بنيان و پايه فلسفه اي است كه صهيونيسم جهاني از زمان ظهور انديشه اسكان يهوديان در فلسطين و همچنين تشكيل اسرائيل بر اساس آن عمل مي كند.
عمليات اشغالگري با تغيير در بافت جمعيتي همراه بود. هر گاه بخشي از اراضي فلسطيني به اشغال صهيونيست ها در مي آمد، يهوديان از اقصي نقاط عالم به منطقه اشغال شده منتقل مي شدند تا اينكه جايگزين ساكنان فلسطيني منطقه شوند.
فلسطين شاهد 5 موج مهاجرت يهوديان بود كه به دنبال بحران هاي مستمر سياسي (اواخر قرن 19 تا زمان جنگ جهاني دوم) صورت گرفت.
موج اول بين سال هاي 1882 ـ 1903 بود كه مهاجرت 10000 يهودي روسي را به همراه داشت. دليل اين مهاجرت نيز فرار از عواقب ترور تزار روس و رنج هايي بود كه يهوديان در اين كشور متحمل مي شدند.
بين سال هاي 1904 ـ 1918 موج دوم مهاجرت يهوديان به فلسطين به وقوع پيوست كه طي آن تعداد 85000 يهودي به اين كشور مهاجرت كردند.
موج سوم در سال هاي 1919 ـ 1923 يعني بعد از انقلاب بلشويك ها در روسيه به وقوع پيوست كه طي آن 35000 نفر به فلسطين مهاجرت كردند.
سپس موج چهارم در بين سال هاي 1924 ـ 1932 فرا رسيد كه طي آن 62000 مهاجر يهودي به دنبال اقدام آمريكا در تصويب قانوني كه مهاجرت به اين كشور را محدود مي كرد، راهي فلسطين شدند.
موج پنجم ميان سال هاي 1933 تا 1938 امتداد داشت كه طي آن عدد مهاجرين به 164 هزار نفر رسيد كه متعاقب اخراج يهوديان از اردوگاه هاي محل سكونت شان بود. به موازات دوره موج پنجم، مهاجرت مخفيانه يهوديان شرقي يا همان سفارديم ها از يمن، اتيوپي، شمال آفريقا، تركيه و ايران در دهه 40 آغاز شد. مخفيانه بودن اين امر به خاطر محدوديتي بود كه انگليسي ها ـ براي نزديك شدن هر چه بيشتر به عرب ها ـ در زمينه مهاجرت يهوديان اعمال كرده بودند و استمداد از آنها در خلال جنگ جهاني دوم صورت پذيرفت.
تا سال 1948مجموع مهاجرين يهودي به 650000 نفر مي رسيد. بعد از تشكيل "اسرائيل " مقامات صهيونيستي شروع به تشويق يهوديان براي مهاجرت به فلسطين كردند و براي تحقق اين هدف نيز قوانيني چند وضع كردند كه باعث تشويق مهاجران يهودي مي شد. از جمله اين قوانين مي توان به قانون بازگشت (1950)، قانون اعطاي تابعيت اسرائيلي به يهوديان (1952) و غيره اشاره كرد كه در نهايت به افزايش تعداد مهاجران يهودي در سال هاي 1948 تا 1967 شد.
شهرك سازي در فلسطين چهار مرحله را پشت سر گذاشته است و در حال حاضر ما در مرحله پنجم و آخرين مرحله از شهرك سازي هستيم.
* مرحله اول پس از شكست محمد علي پاشا و برگزاري كنفرانس لندن در سال 1840م آغاز و تا سال 1882م ادامه يافت. اولين تلاش هاي يهوديان جهت شهرك سازي در اين دوره صورت گرفت ؛ اما اين اقدامات به دليل عدم تمايل يهوديان براي مهاجرت به فلسطين با شكست مواجه شود و ثمره اي در بر نداشت و از فعال ترين چهره هاي صهيونيست ها در اين دوره مي توان به لورد شافتسبوري، لورد بالمرستون و مونتيفوري اشاره كرد.
*مرحله دوم از سال 1882 آغاز و تا سال 1920 يعني اوايل سلطه انگليس بر فلسطين ادامه يافت. در اين مرحله اقدامات شهرك سازي رسما آغاز شد. موج هاي اول و دوم مهاجرت يهوديان به فلسطين به ويژه از اروپاي شرقي و روسيه در اين مرحله صورت پذيرفت. از ويژگي هاي بارز اين مرحله برپايي كنفرانس هاي جهاني صهيونيسم است كه در نهايت تأسيس سازمان جهاني صهيونيسم را به دنبال داشت. لورنس اوليفانت، وروچيلد و هرتزل از چهره هاي برجسته اين دوره مي باشند.
*مرحله سوم كه طي آن فلسطين تحت قيوميت انگليس قرار گرفت،موج مهاجرت يهوديان افزايش يافت ؛ به طوري كه موج سوم، چهارم و پنجم مهاجرت يهوديان به خاك فلسطين آغاز شد و يهوديان به شكل گسترده اي دست به تصاحب و تصرف اراضي فلسطين زدند.
*مرحله چهارم همزمان با اعلام شكل گيري "اسرائيل " آغاز شد كه تا سال 1967م ادامه يافت و صهيونيست ها توانستند بخش عظيمي از اراضي فلسطين را تحت نفوذ خود درآورند و يهوديان گسيل شده به فلسطين را گرد هم آورند.
تشكيل رژيم صهيونيستي در 77درصد از مساحت خاك فلسطين در سال 1948م نتيجه تلاش هاي صهيونيست ها با حمايت نيروي استعمارگر كه عامل پشت پرده محسوب مي شدند، بود و اين امر اين امكان را براي صهيونيست ها فراهم كرد تا بعد از مدت ها درگيري و كشتار و تخريب شهرها و روستاها، به بيرون راندن فلسطينيان از سرزمينشان اقدام كنند و آنها به صورت آوارگاني پناهنده در كشورهاي عرب همسايه خود و در اردوگاه هايي كه فاقد امكانات اوليه زندگي بودند، به سر برند. علي رغم صدور قطعنامه هاي بين المللي كه بر لزوم بازگشت آوارگان فلسطيني به سرزمينشان تاكيد دارد، روز به روز مهاجرت يهوديان بيشتر مي شود و يهوديان از سر تا سر عالم به فلسطين مهاجرت مي كنند. اين امر همچنان تا جنگ ژوئن 1976 ادامه يافت. از مهمترين نتايج سلطه همه جانبه رژيم صهيونيست بر اراضي فلسطين پس از تصاحب كرانه باختري تصرف قدس و نوار غزه است كه فرصت مناسبي براي ادامه برنامه هاي صهيونيستي در جهت يهودي سازي فلسطين است.
*ما معتقد هستيم كه قرن نوزدهم آغاز مرحله پنجم جهت شهرك سازي در فلسطين به شمار مي رود و اين امر تا امروز نيز همچنان ادامه دارد و اين امر، نتيجه سلطه همه جانبه رژيم صهيونيستي بر اراضي فلسطين است.

*ج)اهميت سياسي - امنيتي شهرك سازي در استراتژي اشغالگري صهيونيسم

در پرتو بررسي نحوه تقسيم بندي جغرافيايي شهرك هاي يهودي نشين كرانه باختري و نوار غزه مشخص مي شود كه صهيونيسم بر اساس برنامه اي حساب شده و سنجيده دست به احداث آنها زده است و قبل از اينكه به اين اقدام همت گمارد مسائل زير را بررسي كرده است:

1 ـمصادره و اشغال تدريجي مناطق فلسطيني با هدف تخليه فلسطينيان از اين مكان ها
2 ـ تجزيه و هضم مناطق فلسطيني در شهرك هاي صهيونيست نشين با هدف ازبين بردن مرزها ي تعيين شده در توافقات
3- توسعه شهرك سازي در مناطق فلسيني كرانه باختري و نوار غزه در جهت يهودي سازي فلسطين
4 ـ ايجاد تغييرات در بافت جغرافيايي اراضي فلسطيني جهت بهبود و افزايش برتري موقعيت استراتژيك مناطق صهيونيست نشين
5-تغير بافت جمعيتي در مناطق فلسطيني به منظور برتري جمعيتي يهوديان
6ـگسترش شهرك هاي صهيونيستي در مناطق فلسطيني به منظور مصادره منابع آبي، زراعي و كشاورزي فلسطيني جهت كاهش درآمد فلسطينيان و توسعه اقتصادي صهيونيست نشين ها
7ـ ايجاد جبهه اي از شهرك هاي صهيونيست نشين در اراضي فلسطيني جهت جلوگيري و كنترل اقدامات و فعاليت هاي مبارزاتي فلسطينيان
8-تجزيه اراضي فلسطيني و قطع ارتباط مناطق فلسطيني با يكديگر
9 ـ جدا سازي شمال كرانه باختري از جنوب آن و كنترل رفت و آمد فلسطينيان بين شمال كرانه باختري و جنوب آن

رژيم صهيونيستي قبل از احداث اين شهرك ها مناطقي را كه قصد داشت در آنها اقدام به شهرك سازي كند كاملا از نظر شرايط آب و هوايي، نوع خاك، منابع آبي، گياهان طبيعي، حيات حيوانات و وضعيت كشاورزي كاملا مي سنجيد.
اين رژيم همچنين اين شهرك ها را به نوعي تحت حمايت قرار مي داد. به گونه اي كه سران تل آويو در تاريخ 13/12/1996 دستور دادند كه بايد شهرك هاي صهيونيست نشين به مناطق با اهميت ملي مبدل شوند. اين اقدام سران تل آويو بيانگر اهميت سياسي و امنيتي اين شهرك ها است.
عده اي از صهيونيست ها شهرك ها را فاقد اهميت امنيتي مي دانند با اين ادعا كه اين شهرك ها نمي توانند پايان دهنده جنگ و درگيري باشند؛ چرا كه اين ارتش است كه به جنگ پايان مي دهد. در اين ميان عده اي نيز بر اهميت امنيتي اين شهرك ها تأكيد مي كنند و بر اين باور هستند كه شهرك نشينان به هنگام وقوع جنگ مجبور مي شوند از خانه و كاشانه شان دفاع كنند و فارغ از اين مسئله شمار زيادي از ساكنان شهرك هاي صهيونيست نشين فارغ التحصيلان يگان هاي ويژه يا ارتش هستند. صاحبان اين تفكر بر اين باورند كه نبايد به بسيج عمومي و هشدار سريع تكيه كرد، بلكه بايد يك جبهه اي از شهرك هاي يهودي را جهت جلوگيري از هر گونه حمله فلسطينيان ايجاد كرد.
اين اقدام در حالي صورت مي گيرد كه بسياري از صهيونيست ها درباره اهميت سياسي شهرك ها اتفاق نظر دارند، زيرا كه اين شهرك ها در تثبيت واقعيت موجود نقش بسزايي دارند و همچنين اين شهرك هاي مي توانند در تغيير مرزها در مذاكرات آتي نقش مؤثري ايفا كنند.
اما نقش عمده اي كه اين شهرك ها ايفا مي كنند جداسازي مناطق فلسطيني از يكديگر و جلوگيري از ارتباط جغرافيايي آنها و و ممانعت از شكل گيري يك كشور مستقل فلسطيني در آينده است.
هر چند كه نگاه صهيونيست ها نسبت به اهميت شهرك هاي صهيونيستي فرق دارد و هر چند كه مي دانيم در اثر پيشرفت فناوري تسليحاتي كاخ نظريه مرزهاي امن نزد آنان فرو ريخته است، اما از منظر اسرائيل شهرك ها اهميت سياسي و امنيتي خود را از دست نخواهد داد؛ چرا كه درگيري هاي فلسطينيان با رژيم صهيونيستي بر سر سرزمين و موجوديت است و به همين خاطر اين شهرك ها نقش عملي و كاربردي در سلطه بر سرزمين ما و مقدسات ما ايفا مي كنند و به همين خاطر ايده شهرك سازي در اذهان سردمداران تل آويو جوانه زد و اين بررسي ها و مطالعات سنجده و برنامه ريزي شده بدان خاطر بود تا اين شهرك ها نقش روزمره خود را در تجزيه اراضي فلسطين و قطع ارتباط آنها ايفا كنند و اين امر باعث شده تا تجاوزهاي شهرك نشينان نسبت به شهروندان فلسطيني افزايش يابد و ايست هاي بازرسي در طول راه هاي اصلي و نزديك به شهرك ها گواهي بر اين مدعاست.

*د)تاكتيك هاي صهيونيسي براي توسعه شهرك سازي در فلسطين اشغالي :

1)ساخت ديوار امنيتي حايل :

"ديوار امنيتي حايل " حلقه اي جديد از رشته تجاوزات اشغالگران صهيونيست به مردم فلسطين به شمار مي رود كه مشكلات آنان را بغرنج تر و قساوت محاصره را دو چندان مي سازد و تأثيري منفي بر زندگي روزمره صدها هزار تن از فلسطينيان بر جاي مي گذارد و آنها را به اسرايي در محلات و مجتمعهاي پراكنده بدل مي سازد كه خروج و ورودشان منوط به اخذ مجوز از سازمانهاي امنيتي صهيونيستها خواهد بود. البته تمامي اين اقدامات يعني تخريب املاك و مزارع و خشكاندن كشتزارها و قطع درختان بارور و غيره در واقع پيش زمينه مصادره زمينها و آواره ساختن ساكنان آنهاست. كابينه تروريستي شارون نخستين مرحله از ساخت حصار موسوم به "ديوار حايل امنيتي " را به پايان رساند و اينك براي رژيم صهيونيستي براي اتمام مراحل باقيمانده ساخت "ديوار حايل "شديداً به تكاپو افتاده و در اين رهگذر براي توسعه سهرك هاي صهيونيست نشين و همچنين محافظت از امنيت شهرها و شهركهاي صهيونيست نشين در برابر رخنه و حملات مجاهدان و شهادت طلبان را دست آويز قرار داده است. به همين علت ماشين جنگي و ابزارهاي سركوبگر رژيم صهيونيستي در چارچوب جنگي تجاوزگرانه عليه سرزمين و مردم فلسطين و با هدف كوچاندن و آواره كردن آنان، به جان آن دسته از روستاهاي فلسطيني كه ديوار مزبور از آن مي گذرد، افتاد و شروع به تخريب آنها مي كند تا دگربار طرحهاي شوم و پليد مصادره و يهودي سازي زمينها، در رأس اولويتهاي اجرايي اين رژيم درآيد و باقيمانده كرانه باختري را به مجموعه هايي مجزا از هم تبديل كند و بدين وسيله مردم فلسطين در ميان ديوار بتني و حصار شهركها و مرزهاي خط سبز (مرزهاي توافقات بين المللي 1967) محصور و محدود شوند كه هزار و يك فاجعه را در پي خواهد داشت.

الف)پيشينه تاريخي ساخت ديوار حايل :

ايده ساخت ديوار حايل يك طرح قديمي است و مراحل متعددي را سپري كرده و به شكلهاي مختلفي مطرح شده تا منويات متناسب با ديدگاه و خط مشي شخص و يا حزبي كه آن را ارايه مي كند، تحقق يابد.
از زمان اشغال كرانه باختري كه حاصل جنگ شش روزه (1967م.) بود، "بنحاس ساوير " وزير دارايي وقت رژيم صهيونيستي اين ايده را مطرح ساخت. بنابر اظهار نظر منابع صهيونيست، شارون از سال 1973م براي اجراي طرح جداسازي كرانه باختري و تبديل آن به مجموعه هاي پراكنده و جدا از هم برنامه ريزي و از سال 1978م طرح جامعي را در اين خصوص در دست دارد. در انتخابات پارلماني (كنست) سال 1988، حزب كار طرح "هالوويم " را كه احداث ديوار حايل را در خط تماس ميان كرانه باختري و سرزمينهاي اشغالي 1984 پيشنهاد مي كند، مطرح ساخت اما در اين انتخابات حزب ليكود به پيروزي رسيد.
در سال 1995م. و در پي عمليات شهادت طلبانه بيت ليد، اسحاق رابين نخست وزير رژيم صهيونيستي وزير امنيت خود (موشيه شاحل) را مأمور تهيه طرح جداسازي اين رژيم از ملت فلسطين كرد. شاحل با همكاري ارتش و سازمان امنيت رژيم صهيونيستي (شاباك) براي تهيه اين طرح تلاش كرد. ليكن بنا به دلايل اقتصادي اين كار نافرجام ماند.
در پي به قدرت رسيدن نتانياهو در سال 1996، افيگدور كهلاني جانشين شاحل به تدوين طرح "ميتساريم " مبادرت ورزيد. طرح مبتني بر احداث ديوار و موانعي در طول خط سبز بود اما اين طرح نيز بنا به دلايل سياسي كه به نگراني جناح راست صهيونيستها از تثبيت اين ديوار به عنوان مرزهاي رسمي مربوط مي شد، نافرجام ماند.
با انتخابات سال 2000م، ايده ساخت ديوار مجددا در صحنه سياسي مطرح شد و باراك اعلام داشت كه بطور يكجانبه اقدام به جداسازي ميان فلسطينيان و صهيونيستها خواهد كرد و اين كار را با شعار "ما اينجا و آنها آنجا " عملي خواهد ساخت. همچنين زئيف شيف تحليل گر نظامي روزنامه هاآرتص اوايل ماه ژوئن 2001م از وجود طرح مناطق تفكيك شده در طول مرز كرانه باختري پرده برداشت.
از هنگام شروع انتفاضه الاقصي در سبتامبر 2000م، مطالبات براي احداث ديوار حايل شتاب بيشتري يافت و در همين رابطه "آوي ديختر " رئيس سازمان امنيتي شاباك در فوريه سال 2002م طرح ديوار حايل را عرضه داشت و اين طرح پس از سلسله بحثها، تعديلها و كش و قوسها و فعل و انفعالات بسيار سرانجام در مسير اجرا قرار گرفت. اجراي مرحله نخست اين طرح را "بن اليعازر " وزير جنگ (از حزب كار) حكومت ائتلافي عهده دار گشت. عمليات اجرايي اين طرح پس از تصويب در دولت اشغالگر كه در پي تجاوز به كرانه باختري صورت گرفت و اين تجاوز به "سپر محافظ " معروف گشت، از روز 23 ژوئن 2002م آغاز شد.

ب)مراحل ساخت و مشخصات ديوار حايل:

مرحله نخست: مناطق جنين، طولكرم، قلقيليا و قدس را شامل مي شود و طول آن به 149 كيلومتر مي رسد كه 21 كيلومتر آن قدس را در بر مي گيرد و به "روكش قدس " موسوم گشت.
مرحله دوم: مناطق بيت لحم، الخليل و ساير مرزهاي كرانه باختري با فلسطين اشغالي 1948م را شامل مي شود.
مرحله سوم: خط طولي مرز ميان كرانه باختري و اردن را در برمي گيرد كه مرحله "امتداد ديوار تا غور اردن " نام گرفت.
ديوار حايلي كه صهيونيستها ساخت آن را آغاز كرده اند، داراي چندين بخش است:

1ـ ستونهاي فلزي و سيمهاي خاردار.
2ـ ديوار بتوني و يا فلزي هشدار دهنده با سنسورهاي الكترونيكي.
3ـ دوربينهاي مراقبت.
4ـ سگهاي ردياب
5ـ كاريز و خاكريز
6ـ برجهاي ديده باني گوناگون
7ـ نيروهاي گشتي (ارتش ـ شبه نظاميان يگان مرزي) كه به محض دريافت هشداري از سنسورهاي الكترونيكي، وارد عمل مي شوند.

*ج)ديوار حايل از نگاه صهيونيست ها :

با بررسي اطلاعات مربوط به ديوار و تاثيرات آن بر ملت فلسطين شكل كلي نگرش صهيونيستها در اين باره آشكار مي شود، اما براي توضيح بيشتر بايد مسائل مهمي تشريح شود:

بعد سياسي:

جناح راست افراطي صهيونيستها همواره از آن بيم داشت كه مبادا ديوار حايل به مرز سياسي تبديل و به تثبيت مرزهاي چهارم ژوئن 1967م منجر شود. شهرك نشينان نيز از آن واهمه دارند كه مبادا شهركها برچيده شوند يا بيرون از حصار قرار گيرند و در نتيجه به رژيم صهيونيستي ضميمه نشوند. اما مسير فعلي اين ديوار به تمامي اين بيم و هراسها پايان داده است و برنامه هايي را كه آريل شارون به دنبال آن بود را عملي مي سازد.دولت رژيم صهيونيستي در پي آنست كه با وقت كشي به سياست هاي شهرك سازي و در راس آنهاساخت ديوار نژادپرستانه حايل را ادامه دهد،ديواري كه رژيم صهيونيستي براي ساخت آن بخش اعظم زمين هاي فلسطيني كرانه باختري را مصادره كرده است.
نقشه اين ديوار به نحوي است كه رويكرد سياسي رژيم صهيونيستي در خصوص عدم حل و فصل نهايي با فلسطينيان يعني تشكيل دولت مستقل فلسطيني را تحقق مي بخشد و چيزي جز گسترش و تثبيت حاكميت رژيم صهيونيستي بر مناطق فلسطيني و اشغال تمامي سرزمين هاي فلسطيني را نخواهد بود.

بعد امنيتي:

بهانه امنيت، علت اعلام شده براي ساخت ديوار است، ليكن بدون ترديد، ضربات كوبنده مقاومت در عمق رژيم صهيونيستي و ناكامي شيوه ها و ابزارهاي دشمن براي مهار مقاومت، باعث شد كه دشمن براي جامه عمل پوشاندن به اهداف امنيتي و غيره خود تغييراتي را در اولويتهاي خود ايجاد كند. دشمن سعي مي كند اين هدف را از طرق زير محقق سازد:
1ـ ايجاد موانع و نصب تجهيزات الكترونيكي جديد و استقرار نيروي انساني براي مقابله با رزمندگان مقاومت بويژه شهادت طلبان.
2ـ زير فشار قرار دادن ملت فلسطين به منظور تضعيف روحيه اين ملت و در نهايت وادار كردن آنان به تسليم در برابر خواست دشمن و پايان مقاومت.
دشمن مي كوشد از حصار موجود در اطراف نوار غزه به عنوان تجربه اي موفق كه توانست مانع از نفوذ شهادت طلبان از نوار غزه به سرزمينهاي اشغالي 1948م. شود استفاده كند. صهيونيستها در حال حاضر نيز در مرز ميان نوار غزه و مصر در حال تكميل اين ديوار هستند.
بعد عقيدتي و رواني:
ايهودباراك اين بعد را با بيان اين جمله (ما اينجاييم و آنها آنجا) در شعار انتخاباتي خويش به خوبي بازگو كرد. گوئي آنچه اتفاق مي افتد فريبي است كه صهيونيسم هميشه از آن بهره مي گيرد. ديدگاه اخراج ملت فلسطين ـ طبق برنامه ساخت ديوار حايل ـ عملا به تبعيد آنها و پايان درگيري طرفين خواهد انجاميد.
طرز تفكر گيتويي صهيونيسم كه در مراحل اوليه اشغال در شعار "حصار و برج " تجلي يافت، همچنان بر انديشه سياسي صهيونيستها حاكم است. در حالي كه ديوار برلين فروپاشيده است و در زماني كه جهان به سوي آزادي و ارتباط آزاد پيش مي رود، صهيونيستها در پي انزوا و محاصره ديگران هستند.
با ساخت اين ديوار به خوبي احساس مي شود كه رژيم صهيونيستي بجاي گسترش جغرافيائي و تحقق رؤياي صهيونيستها (سرزمين از نيل تا فرات) عملا خود را در داخل فلسطين محصور خواهد كرد؛ و اين مطلب در ايدئولوژي صهيونيسم نوعي عقب نشيني چه در بعد به اصطلاح سرزمين موعود يا در خصوص ايده "اسرائيل بزرگ " محسوب مي شود، زيرا زميني كه موفق به غصب آن شده اند، محدودتر از رؤياي آنان است و صهيونيستها خود را در ميان ديوارهاي متعدد بتوني و نيز ملت فلسطين محاصره مي كنند.

بعد جمعيتي :

شايد بتوان جدي ترين خطر ديوار حايل را كوچ اجباري و اخراج فلسطينيان ساكن كرانه باختري دانست كه مي تواند زمينه ساز كوچاندن فلسطينيان در چارچوب "كشور جايگزين " و فراهم آوردن فرصتي مناسب براي مصادره هر چه بيشتر زمينها، شهرك سازي و افزايش تعداد شهرك نشينان در كرانه باختري گردد. به احتمال قوي هدف اصلي از احداث ديوار مذكور همين مطلب باشد، زيرا اگر هدف امنيت بود صهيونيستها به ساخت ديوار در طول خط سبز اكتفا مي كردند.

توسعه شهرك سازي:

نقشه ساخت ديوار حايل بيشتر از آنكه حاصل ملاحظات امنيتي باشد، به مسئله شهرك سازي توجه داشته است، لذا دولت اشغالگرصهيونيستي مي كوشد در برنامه ساخت اين ديوار تا آنجا كه ممكن است شهركهاي صهيونيستي بيشتري را در مناطق فلسطيني در برگيرد و به همين دليل مسير آن به گونه اي انتخاب شد تا تعداد هر چه بيشتري از شهركهاي يهودي نشين را در خود جاي دهد و در عين حال زمينه براي مصادره هرچه بيشتر مناطق محصور ميان اين ديوار ميسر گردد.

مصادره زمينها:

مصادره هر چه بيشتر زمينهاي فلسطيني و الحاق عملي آن به مناطق اشغالي تحت سلطه رژيم صهيونيستي به مثابه ايجاد بستري مناسب جهت تحميل واقعيت جديد در آينده بر فلسطينيان است. اين سياست هدف اصلي مسير فعلي ساخت ديوار محسوب مي شود و در همين رابطه هزاران هكتار از زمينهاي فلسطينيان مصادره شده و يا خواهد شد. علاوه بر اين هزاران دونم ديگر در ميان حصار و خط سبز به محاصره درآمدند تا درگام بعدي مصادره و به رژيم صهيونيستي ضميمه شوند و اهالي اين مناطق به واسطه اقدامات قهرآميز و سركوبگرانه از محل زندگي خود كوچانده شوند.

2)تخريب منابع كشاورزي فلسطينيان :

رژيم صهيونيستي بر اساس سياست توسعه شهرك سازي در مناطق فلسطيني كرانه باختري و نوار غزه دست به اقدامات اشغالگرانه اي زده اشت كه يكي از اين جنايات و تجاوزات در تخريب خانه هاي مسكوني، ريشه كني درختان ميوه اي، تخريب و مصادره اراضي كشاورزي جهت توسعه شهرك هاي صهيونيست نشين نمود پيدا مي كند.
رژيم صهيونيستي براي اشغال و مصادره اراضي فلسطيني اقدام به تخريب زمين هاي كشاورزي و نابود كردن محصولات كشاورزي كرده اند تا از اين طريق بتوانند هم فلسطينيان را در فشار اقتصادي و روحيه آنها را براي زندگي و ماندن در سرزمين هايشان نابود كنند.
بطوريكه رژيم صهيونيستي طي چند سال اخير بيش از 120هزار دونم از زمين هاي كشاورزي فلسطينيان را در كرانه باختري كه تنها منبع درآمد صاحبان آنها مي باشد را مصادره كرده اند.
همانطور كه گفته شد يكي از اقدامات وحشيانه رژيم صهيونيستي نابود كردن محصولات كشاورزي فلسطينيان ميباشد .تندروهاي صهيونيست با حمايت ارتش صهيونيستي مزارع فلسطينيان را كه محصولات انها براي بهره برداري آماده است را به آتش مي كشند و يا با بولدوزر حاصل تلاش كشاورزان فلسطيني را ازبين مي برند به عنوان مثال صهيونيستها درختان ميوه مزارع فلسطيني را از ريشه در مي آورند بطوريكه در سال 2007 تندرو هاي صهيونيست 20700 نهال ميوه اي مزارع فلسطينيان را ريشه كن كرده اند كه 400 تا از اين نهاله داراي ميوه بودند.

3)مصادره منابع آبي مناطق فلسطيني:

رژيم صهيونيستي تلاش مي كند كه به هر طريق ممكن منابع آبي كرانه باختري را مصادره كند و سهم فلسطينيان را از رودخانه اردن كه ساليانه به 250 ميليون متر مكعب مي رسد، از آن ها بگيرد و اين مقدار آب را در اختيار شهرك هاي صهيونيست نشين قرار دهد. از سوي ديگر، صهيونيست ها ده ها چاه مخصوص كشاورزان فلسطيني و منابع زيرزميني آب را مصادره كرده و بيش تر مناطق حاصلخيز را به بهانه هاي امنيتي از منابع آبي محروم كرده اند.
رژيم صهيونيستي همچنين با وارد كردن آب فاضلاب شهرك هاي صهيونيست نشين به منابع آب آشاميدني، اين منابع را هم آلوده كرده است و مانع استفاده فلسطينيان از بحر الميت به عنوان يك منطقه گردشگري مي شود و از پروژه هاي زيربنايي ماننده احداث جاده، مدرسه و شبكه هاي آب آشاميدني و مراكز بهداشتي نيز جلوگيري مي كند.

4)احداث جاده و كمربندي :

رژيم اشغالگر صهيونيستي با ترفندي ماهرانه با احداث جاده ها و كمربنديهاي مختلف در مناطق فلسطيني به تقسم بندي و جداسازي مناطق فلسطيني براي جلوگيري و ممانعت از يكپارچگي اين مناطق و همچنين قطع ارتباط مناطق مختلف فلسطيني در كرانه باختري اقدام كرده است.
همچنين رژيم غاصب صهيونيستي از سال 1994 تا 1999 به منظور خدمت رساني به شهرك نشينان صهيونيست 58 جاده كمربندي در كرانه باختري در مساحتي بالغ بر 38071 و به طول 2/293 كيلومتر احداث كرد از جمله ميتوان به دو جاده السامره و گوش عتصيون در كرانه باخترياشاره كرد كه اين دو جاده غرب خط موسوم به "آتش بس " را به شرق منطقه الغور متصل مي كند.

5)ايجاد پايگاه نظامي و پست هاي ايست بازرسي:

رژيم اشغالگر قدس 1177540 دونم از اراضي تصرف شده كرانه باختري و 1700 دونم از اراضي تصرف شده در نوار غزه را به مناطق بسته نظامي مبدل و 71 پايگاه نظامي در كرانه باختري احداث كرد كه پس از وقوع انتفاضه الاقصي تعداد آنها در كرانه باختري به 120 افزايش يافت. اين رژيم همچنين 29 پايگاه در نوار غزه احداث كرد كه پس از زمان آغاز انتفاضه الاقصي به 40 پايگاه در نوار غزه افزايش يافته است.
خاطر نشان مي شود كه اين پايگاه ها در ورودي هاي شهرك هاي يهودي نشين و تقاطع جاده هاي اصلي قرار دارد؛ به شكلي كه اين پايگاه ها كرانه باختري را به 27 بخش و نوار غزه را به 4 بخش تقسيم كرده است و گذشته از آن اين پايگاه ها در تشديد محاصره و منع رفت و آمد فلسطينيان ميان شهرهاي فلسطيني نقش عمده اي داشت.البته نبايد از نظر دورداشت كه ايجاد پيايگاه هاي نظامي و پست هاي ايست وبازرسي توسط رژيم صهيونيستي در مناطق فلسطيني كرانه باختري و نوارغزه با هدف تامين امنيت فعاليت هاي شهرك سازي و كنترل اقدامات و فعاليت هاي فلسطينيان صورت مي گيرد.

6) مصادره اراضي فلسطيني به بهانه هاي امنيتي :

ارتش رژيم صهيونيستي با بررسي روي مناطق فلسطيني ، زمين هايي را كه براي شهرك سازي و ساخت مجتمع هاي صهيونيست نشين مناسب مي باشند را شناسايي كرده و براي مصادره اين زمين ها براي ساخت شهرك هاي صهيونيستي بهانه هاي نظامي و امنيتي مي آورد و سپس با اعلام كردن اين اراضي بعنوان محدوده بسته نظامي اين زمين ها را در اختيار شركت هاي شهرك سازي صهيونيستي قرار مي دهند.
بنا به گزارش روزنامه صهيونيستي "هاآرتص " به نقل ازگزارش دايره نظامي وزارت جنگ رژيم صهيونيستي در سال 2008 يك سوم شهرك هاي صهيونيست نشين در كرانه باختري بر روي اراضي اشغالي بنا شده اند كه به دلايل امنيتي قبلا مصادره شده بودند . اين روزنامه افزود كه 44 شهرك از 120 شهرك صهيونيست ها در كرانه باختري بر روي اراضي مصادره شده به بهانه هاي امنيتي و بنا به دستورات نظامي ساخته شده است.
همچنين اين روزنامه صهيونيستي به نقل از يك منبع امنيتي گزارش داد كه بيشتر اين زمين هاي مصادر شده در تملك شخصي فلسطينيان بود و ابتدا به زور و به دلايل امنيتي مصادره شد و سپس در آن ها شهرك هاي صهيونيستي ايجاد گرديد.

7)استقرار تندروهاي صهيونيست در مناطق فلسطيني كرانه باختري :

از آنجا كه در كرانه باختري بالغ بر 250 شهرك صهيونيست نشين وجود دارد ، با بررسي آمارهاي رسمي رژيم صهيونيستي در چند ساله اخير به خوبي مي توان دريافت كه بيش از دو سوم شهرك نشينان كرانه باختري، صهيونيست هاي افراطي و تندرو هستند.رژيم صهيونيستي با اسكان صهيونيست هاي افراطي در مجتمع هاي صهيونيستي در كرانه باختري بدنبال آنست تا اولا با تسليح آنها به مقابله با فلسطينيان اقذام كند و ثانيا با حمايت ارتش صهيونيستي از اقدامات وحشيانه صهيونيست هاي افراطي عليه فلسطينيان شرايط زندگي را براي مردم فلسطيني سخت كرده و روحيه مقاومت و ايستادگي را نابود سازدبطوريكه هرروزه شهرك نشينان افراطي صهيونيست با حمله به منازل فلسطينيان و به آتش كشيدن خانه هاي آنها ،اهانت به مقدسات و تخريب اماكن مقدس مردم فلسطيني ، اقدام به ضرب وشتم، آتش كشيدن مغازه ها و بازارهاي فلسطيني و بسياري اقدامات وحشيانه ديگر زندگي را به كام ملت مظلوم فلسطيني تلخ مي كنند.
روزنامه عبري زبان "هاآرتص " با انتشار اين آمار، نوشت كه 3/47 درصد شهرك نشينان در كرانه باختري يهوديان افراطي هستند. به نوشته اين روزنامه، بدون در نظر گرفتن يهوديان افراطي، ميانيگين رشد جمعيت در شهرك هاي صهيونيست نشين 7/3 درصد است. بر پايه اين آمارها، در سال گذشته جمعيت شهرك نشينان يهودي در كرانه باختري به استثناي قدس اشغالي با 5/5 درصد افزايش نسبت به سال پيش از آن، به 275 هزار نفر رسيد.

*نتيجه گيري :

سردمداران صهيونيستي مي خواهند با توسعه شهرك سازي در مناطق فلسطيني 1967 ،هويت و تشكيل دولت مستقل فلسطيني شكل نگيرد بلكه اين منطقه به يك "مستعمره صهيونيستي " تبديل شود و در اين راه تاكنون زور ،خشونت و بي اعتنايي به توصيه مقامات دولت ها و مصوبات سازمان ملل ،نقش محوري را براي آنان ايفا كرده است.
توسعه شهرك سازي صهيونيستها و تجاوزات آنها در مناطق فلسطيني،بخشي از رويكرد اصلي اشغالگري صهيونيسم به شمار مي رود.از آنجا كه تمامي اهداف صهيونيسم از تشكيل دولت عبري در مناطق اشغالي فلسطين تحقق نيافته و همچنين اين دولت با چالشهاو ضعف هاي جدي روبرو است كه ادامه حيات آن به شدت به خطر افتاده است، لذا صهيونيسم بجاي گسترش جغرافيائي و تحقق رؤياي صهيونيستها (سرزمين از نيل تا فرات) عملا خود را در داخل فلسطين محصور خواهد كرد؛ و اين مطلب در ايدئولوژي صهيونيسم نوعي عقب نشيني چه در بعد به اصطلاح سرزمين موعود ،چه در خصوص ايده "اسرائيل بزرگ " محسوب مي شود.
باتوجه به ناكامي هاي اخير رژيم صهيونيستي در جنگ سي وسه روزه لبنان و همچنين نبرد 22روزه غزه كه امنيت ملي و هويتي اين رژيم به مخاطره جدي افتاد. صهيونيسم بين الملل را بر آن مي دارد كه براي حفظ و تثبيت دولت صهيونيستي بعنوان پادگان نظامي صهيونيسم بين الملل و جهان غرب در قلب منطقه استراتژيك خاورميانه ،به تقويت اين رژيم از لحاظ سياسي ،اقتصادي ، نظامي - امنيتي ، هويتي و.... همت گمارد. براين اساس استراتژي شهرك سازي كه يكي از رويكرد هاي اصلي صهيونيسم براي اشغال فلسطين بوده است، در چنين شرايطي براي تثبيت دولت صهيونيستي و محو هويت فلسطيني بطور جدي از سوي رژيم صهيونيستي دنبال خواهد شد.

* مصطفي نظري

انتهاي پيام/

چهارشنبه|ا|30|ا|بهمن|ا|1387





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 293]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن