واضح آرشیو وب فارسی:ابرار: 20 بازيكن برتر تاريخ ليورپول آن بالا بالاها
با اينكه ليورپول بخش عمده يي از اشتهار خود را مديون دو و نيم دهه سيطره بر فوتبال جزيره است اما آسمان هميشه قرمز رنگ مرسي سايد تقريباً در هر مقطعي مملو از ستاره هايي با آرم ليوربرد (نوعي پرنده كه فقط در بندر ليورپول زندگي مي كند) بوده و هست. شايد بتوان گفت اين 20 نفر در ثبت نام ليورپول به عنوان پرافتخارترين تيم انگليس بيشترين نقش را داشته اند.
كني دالگليش
شايد بايد دو ليست جداگانه در نظر گرفت، يكي براي كني دالگليش و ديگري براي سايرين. در معرفي نام بهترين بازيكن تاريخ فوتبال ابتدا مارادونا و سپس پله، كرويف و بكن باوئر به ياد آورده مي شوند. شايد بتوان دالگليش را بين مارادونا و كرويف قرار داد. او نه فقط به خاطر توانايي هاي فردي بلكه به دليل دميدن روح به كالبد گاهي خسته هم تيمي هايش، بهترين بازيكن تاريخ قرمزها بود.
استيون جرارد
جوانان نسل جديد، ليورپول را با استيون جرارد به ياد مي آورند. استيوي با وجود در اختيار داشتن پيشنهادهاي مختلف هيچ گاه به عشق ابدي خود خيانت نكرد؛ هرچند شايد در نيمه دوم دوران حرفه يي، هوس كند تكنيكش را جايي خارج از آنفيلد به معرض نمايش بگذارد.
جان بارنز
در كناره هاي زمين به شكل اعجاب آوري بر توپ تسلط داشت و تعادل فوق العاده خوب، از او يك فوتباليست خوب ساخته بود. ليورپول دستاوردهاي ساليان پاياني اقتدار خود را مديون جان بزرگ است، بدون ترديد.
گراهام سونس
لذت تماشاي بازي او به اندازه لحظه ميخكوب شدن مقابل نقش آفريني هاي جيمز باند لذت بخش بود. هادل پاس هاي فوق العاده خوبي ارسال مي كرد اما سونس برخلاف او حتي به يك نگاه هم احتياج نداشت چون به راحتي آب خوردن از فاصله 10 ياردي توپ را روي بند كفش هم تيمي هايش مي انداخت و سپس با سرعت باورنكردني به نزديكي هاي آنها مي رسيد. در يك كلام گراهام هافبك كاملي بود. «سوني» دوران مربيگري پرباري نداشت و شايد بيش از سرالكس فرگوسن به نابودي امپراتوري ليورپول كمك كرد.
كوين كيگان
«پادشاه كو» روح فوتبال انگليس در دهه 70 نام داشت. فريادهاي كوپ (جايگاه هواداران افراطي ليورپول) در لحظه پا به توپ شدن كوين به اوج مي رسيد. هيچ كس در توانايي و ارتباط ويژه كيگان و هواداران چيزي نمي پرسيد. در واقع نمي شد در اين باره پرس و جو كرد.
راجر هانت
اين ستاره جنتلمن در روزهاي ابتدايي حكومت بيلي شانكلي تاثيرگذارترين بازيكن ليورپول محسوب مي شد. شغل او ايستادن درون محوطه جريمه و فرستادن توپ هاي ارسال شده از سوي تامپسون و كالاگاي به درون دروازه بود. فقط سيستم بسته ليورپول مانع جهاني شدن نام هانت و اعطاي لقب سر به او شد.
رابي فاولر
اگر تداوم فاكتور اصلي انتخاب باشد، مي توان گفت فاولر تنها به دليل علاقه شخصي در ليست برترين هاي تاريخ ليورپول جاي گرفته اما چنانچه لحظات جادويي را مد نظر قرار دهيد، هيچ كس غير از بهترين گلزن تاريخ باشگاه را لايق قرار گرفتن در اين ليست نخواهيد يافت. از شادي عجيب و غريب پس از گلزني مقابل اورتون تا بي احترامي به هواداران منچستريونايتد، از رقم زدن هت تريك در چهار دقيقه و 32 ثانيه مقابل آرسنال تا خراب كردن تعمدي پنالتي در جدال با توپچي هاي لندن، فاولر هميشه وهميشه جلوي چشم دوستداران ليورپول، ستاره وار رژه رفته است.
ايان راش
قدرت تمام كنندگي از او يك مهاجم متفاوت ساخته بود. هيچ دروازه باني از گزند بغل پاهاي راش در امان نماند. ثبت چهار گل در جريان پيروزي 5 بر صفر ليورپول در گوديسون پارك اورتون، اوج شاهكار پيشقراول موفق ترين لشگر جنگي دهه 80 اروپا به حساب مي آمد.
جيمي كاراگر
اين پسر سختكوش با اعتماد به نفس فراوان از حضيض به اوج رسيد. منطقه بازي جيمي محدود است اما او در هيچ بندي نمي گنجد و وقتي مي گوييم به شناسه ليورپول عصر جديد تبديل شده، مي خواهيم بالاترين ستايش را نثار وي كنيم.
تامي اسميت
زننده گل دوم فينال فصل 1977 - 1976 ليگ اروپا چندان مورد توجه قرار نمي گرفت اما ناگهان آمد و در قلب ها جاي گرفت. چرا نبايد در ليست بهترين ها جاي بگيرد؟
بروس گروبلار
او سرانجام گفت هرگز در ازاي دريافت رشوه از سوي رقيبان دروازه خود را دراختيار مهاجمان قرار نمي داد. گروبلار حتي اگر يك دروازه بان شرط بند بود، باز هم به دليل رقص پاهاي جادويي و دفع ضربات پنالتي بازيكنان رم در فينال المپيكو لايق قرار گرفتن در جمع بهترين ها است.
سر مت بازبي
تعجب نكنيد. او در حالي اسطوره منچستريونايتد نام گرفت كه در دوران بازيگري براي ليورپول، رقيب سنتي تيم هاي روزهاي مربيگري خود بازي مي كرد. افتخارات وي را هم بشماريد؛ سه جام ليگ و سه جام اروپايي.
سامي هيپيا
قهرمان فينال رويايي فصل 2005-2004 ليگ قهرمانان از اولين خريدهاي ژرار هوليه بود و سال هاي سال به عنوان رهبر خط دفاع و كاپيتان تيم خاطره سازي كرد. فراموش نكرده ايد كه او مغز متفكر ليورپول در جريان فتح سه جام در سال 2001 بود؟
باب پيسلي
او از درخشش در فينال فصل 1950- 1949 جام حذفي انگليس تا تبديل شدن به پرافتخارترين مربي تاريخ ليگ قهرمانان راهي نه چندان طولاني پيمود. تجربه تلخ نشستن روي نيمكت يك دسته دومي باب را آبديده كرد و دو دهه بعد، فوتبال اروپا به دست لشگر او فتح شد. نه اوتمار هيتسفلد، نه فرگوسن و نه دل بوسكه فعلاً نتوانسته اند به ركورد سه قهرماني پيسلي در ليگ اروپا دست يابند.
فرناندو تورس
قرار گرفتن او در ليست برترين هاي ليورپول اعتراضات زيادي به وجود مي آورد اما اگر «ال نينو» به روند فعلي ادامه دهد خيلي راحت در جمع 10 ستاره برتر تاريخ ليورپول جاي مي گيرد. چنانچه فكر مي كنيد فرناندو فقط گل مي زند، سخت در اشتباه هستيد چون او يك لقب خاص هم دارد؛ گلزن ترين خارجي تازه وارد ليگ برتر. آدرس سرراست تري مي خواهيد؟ هيچ بازيكن غيربريتانيايي (حتي نيستلروي) موفق نشد در اولين فصل تجربه ليگ برتر به اندازه تورس گل بزند.
پيتر بردسلي
او مدل كوچكي از دالگليش بود اما به دليل پوشيدن پيراهن اورتون اجازه نداد خاطره مثلثي كه كنار بارنز و آلدريج تشكيل داد، زنده بماند؛ هر چند هميشه در قلب ليورپول جاي دارد.
ديويد فيركلاف
هنگام انجام اولين بازي براي ليورپول بيشتر يك جاه طلب به نظر مي رسيد تا فردي داراي خصوصيات خوب انساني. گل از فاصله 40 متري او مقابل اورتون هنوز به ياد آورده مي شود. لقب فيركلاف تعويضي طلايي بود و ديويد در بازي حياتي با سن اتين قدرتمند نشان داد چقدر خوب مي تواند فاصله نيمكت تا قلب دروازه حريف را طي كند.
فيل نيل
جيمي كيس و سامي لي بهتر از نيل ظاهر مي شدند اما مدافع ليورپول يك فاكتور خاص داشت؛ گلزني به رئال مادريد در فينال ليگ اروپا با يك شوت مهارنشدني و در حالي كه همه خواب بودند.
استيو نيكول
شخصيتي متفاوت از دالگليش داشت، با اين حال به خاطر قرار نگرفتن در پست تخصصي فرصت تاريخ سازي را از دست داد. بنابراين نبايد بپرسيد چرا اين اواخر از امريكا سر درآورد.
جان آلدريج
گل ها، حس وفاداري و نوع شادي هاي او را فراموش كنيد. به آلدريج در قالب يك انسان فرهنگي بنگريد. او با اشتباهات خارج از چمن سبز بزرگ ترين كمدي هاي تاريخ را رقم زد. عده يي «آلدو» را ليورپولي نمي دانستند اما او خود را تحميل كرد و آن بالا ماند؛ جايي در دل تاريخ.
پنجشنبه|ا|1|ا|اسفند|ا|1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ابرار]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 145]