تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ساقدوش کیست ؟ | وظیفه ساقدوش در مراسم عقد و عروسی چیست ؟
قایقسواری تالاب انزلی؛ تجربهای متفاوت با چاشنی تخفیف
چگونه ویزای توریستی فرانسه را بگیریم؟
معرفی و فروش بوته گرافیتی ریخته گری
بهترین بروکر برای معاملات فارکس در سال 2024
تجربه رانندگی با لندکروز در جزیره قشم؛ لوکسترین انتخاب
اکسپرتاپ: 10 شغل پردرآمد برای مهاجران کاری در کانادا
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1816345147
با دكتر محمدحسين ناصربخت ، مدرس دانشگاه و پژوهشگر نمايشهاي آييني - سنتي تعزيه ، تبلور فرهنگ شيعي
واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: با دكتر محمدحسين ناصربخت ، مدرس دانشگاه و پژوهشگر نمايشهاي آييني - سنتي تعزيه ، تبلور فرهنگ شيعي
جام جم آنلاين: تعزيه و شبيهخواني يكي از ارزشمندترين عناصر فرهنگي ايران به شمار ميرود كه با قدمت 500 سالهاش جايگاه خود را در فرهنگ ايرانيان همچنان حفظ كرده است. اين هنر كاملا برگرفته از هويت ايراني شيعي مردم ايران است و به همين سبب تودههاي مردم توجه بسياري به آن دارند.
طبق صحبتهاي مسوولان ايدهآل ما در بحثهاي نظري و عملي اين است كه «بايد به تئاتر براي مردم برسيم نه براي خواص.» تعزيه در زمان اوج خود چنين شرايطي را داشته و طبيعي است كه اگر همين تعزيه به شيوههاي امروزي براي مخاطبان اجرا شود، ميتواند هرگونه پيامي را از جمله فرهنگ ايثار و شهادت انتقال دهد.
براي روشن شدن ارزشهاي اين هنر گرانبها و نگاهي جامع و كامل به خاستگاه پيدايش اين هنر و شرايطي كه در طول بيش از 5 قرن از حيات آن بر اين هنر رفته است و براي مطلع شدن از آخرين وضعيت پرونده ثبت جهاني تعزيه در گفتگويي صميمي با دكتر محمدحسين ناصربخت ، استاد دانشگاه، عضو كميته ثبت تعزيه در يونسكو، عضو شوراي كانون نمايشهاي آييني و سنتي و عضو شوراي تخصصي هنرهاي نمايش پژوهشكده هنرهاي سنتي سازمان ميراث فرهنگي به طرح اين مباحث پرداختيم كه حاصل اين گفتگو در زير به صورت مبسوط از خاطر شما هنر دوستان و علاقهمندان هنر ملي ايراني ميگذرد.
تعزيه از كجا آغاز شد و چگونه در ايران شكل گرفت و به حيات خود ادامه داد؟
تعزيه در لغت به معني سوگواري است اما به معناي خاصش ما آن را درخصوص نمايشي منظوم، موسيقايي، روايي و آييني كه مبتني بر قراردادهاي هنرهاي سنتي است به كار ميبريم. اين نمايش از دل عزاداريهاي ايراني بر پيشواي سوم شيعيان امام حسينع و حول محور واقعه عاشورا شكل گرفت و بعدها نيز گسترش يافت و از يك عزاداري ساده و صرف به روايتي نمايشي تغيير شكل داد و قوام يافت و به اصطلاح امروزي تنوع پيدا كرد.
قديميترين سند موجود درخصوص هنر تعزيه، به شكلي كه امروز شاهد آن هستيم به دوران زنديه بازميگردد، اما بر اساس همين سند ميتوان حدس زد كه تعزيه از اواخر دوره صفويه به شكل ابتداييتر از آنچه امروز شاهد آن هستيم به وجود آمده است.
ميتوان گفت پس از قرن دهم به بعد ما با پديدهاي به نام تعزيه روبهرو هستيم. تعزيه در تمام جهان اسلام پديدهاي نادر است و در منطقه خاورميانه پديدهاي شبيه به آن وجود ندارد.
دلايل اوج و شكوفايي تعزيه در دوران قاجار به چه نكاتي بازميگردد؟
از دوران صفويه به بعد، شاهد شكوفايي و اوجگيري نمايشهاي سنتي خودمان هستيم، يعني در آن دوران به كليه هنرهاي نمايشي مذهبي و سنتي مانند تعزيه، نقالي و نمايشهاي شاديآور تخته حوضي به صورت كامل پرداخته ميشود چرا كه هدف دولت در آن زمان به مواردي مانند تبليغ دين رسمي كشور (شيعه) ، تحكيم يكپارچگي و وحدت ملت و بخشيدن روحيه دلاوري در ميان سپاهيان محدود بود و به همين سب به كليه گونههاي نمايشي بها داده ميشد.
در دوره قاجار هم كه دوره اوج و شكوفايي تعزيه را شاهد هستيم، ساير گونههاي نمايشي نيز در اوج قرار دارند. همچنين در دوران قاجار ما شاهد ادامه روند زايش و نوسازي هنرهاي سنتي خود هستيم.
اما بعد از دوران مشروطه كه نمايش سنتي ما در همه اشكالش آرامآرام سير نزولي خود را آغاز ميكند و با ممنوعيتي كه در دوران پهلوي برخي از اين اشكال با آن روبهرو ميشوند تقريبا ميتوان گفت كه گونههاي نمايش سنتي ما گرفتار سير قهقرايي ميشوند و از سوي ديگر به سبب ورود مدرنيته به ايران و وارد شدن اشكال مدرن نمايشي به كشور و مطرح شدن رسانههاي جديد برخي از نمايشها كاركرد خود را از دست ميدهند. در نتيجه با وارد شدن به دوران پهلوي شاهد آغاز دوران نزول شيوههاي نمايش سنتي خود هستيم.
آيا با گذشت اين همه سال، لزوم هيچگونه تغيير و وارد كردن نگرشهاي جديد در اين هنر احساس نميشود؟ به بيان ديگر آيا اين هنر با همين شكل و كاركرد سنتياش هنوز ميتواند براي جامعه امروز ما مفيد باشد و مخاطب امروز ميتواند با اين شكل سنتي تعزيه ارتباط برقرار كند؟
تعزيه در طول دوران حيات خود از آغاز تا زمان شكوفايياش و حتي در دوراني كه با ممنوعيت و تبعيد ناخواسته مواجه شده بود ، تغييرات بسياري به خود ديد كه اين تغييرات خود لازمه حركت پوياي يك هنر در طول تاريخ حياتش به شمار ميرود.
حصول تغييرات صورت گرفته در هنر تعزيه تا زماني كه آن پويايي در دوران اوج و شكوفايي آن وجود داشت، امري طبيعي و تغييرناپذير است، اما از آنجا به بعد اگر ما بخواهيم تغييري را به آن حقنه كنيم، با هنري مصنوعي روبهرو خواهيم شد.
واقعيت تلخ اما روي داده و پذيرفتني اين است كه جريان رشد طبيعي تعزيه از آن گرفته و راه حركتي آن سد شد، بنابراين اگر پس از سالها بخواهيم به انجام تغييرات در آن بپذيريم با هنري مواجه ميشويم كه كاملا مصنوعي به نظر خواهد رسيد و اين با ماهيت تعزيه كه هنري شكل گرفته در ميان مردم با شور و حال خاص خودش است بسيار تفاوت دارد.
تعزيه براي گفتن حرفي كه ميخواهد بزند و انديشهاي كه ميخواهد بيان كند به يك قالب بسيار محكم دست پيدا كرده است. اگر بخواهد حرفهاي امروزي را بزند، ما با قالبهاي ديگري هم آشنا هستيم و ميتوانيم از آن قالبها براي گفتن حرفهاي امروزي استفاده كنيم.
به نظر من بايد تعزيه را به شكل اصيل آن حفظ كنيم و در كنار آن ضمن بهره بردن از پيامها و مفاهيم جاري در بطن اين هنر از تكنيكهاي آن براي نمايشهاي ديگر خود بهره ببريم.
اگر اجازه دهيم جريان اصلي شروع شود و اين حيات ادامه پيدا كند، به طور حتم تغييرات به خودي خود صورت خواهد گرفت. اينكه ما بينديشيم آيا اين شكل نمايشي به تغييري نياز دارد و بعد آن تغييرات را اعمال كنيم، رشد اين هنر را از شكل طبيعي خود خارج ميكنيم و در كل وارد كردن رشد مصنوعي به جرياني كه نيازي به اين رشد ندارد كار بيهوده و عبثي است.
نكتهها و مسائلي كه از تئاتر مدرن وارد تعزيه شده است مانند شكل بازيگري رئاليستي نه تنها باعث پيشرفت تعزيه نشده، بلكه سبب نزول آن گشته است. با اين كارها و اعمال تغييراتي كه از ماهيت اين هنر بسيار دور هستند در حقيقت اصالت تعزيه را از آن گرفتهايم.
هر نمايش و تئاتري براي پيشرفت و جريانساز بودن به يك روند دائمي براي ارائه و اجرا نياز دارد، اما از تعزيه با اجراهاي مقطعياش ميتوان انتظار جريانسازي را داشت؟
اين سوال هم از تفكر مدرن ناشي ميشود؛ چرا كه تفكر سنتي، جهانبيني سنتي و جهانبيني شرقي به بدعت اعتقادي ندارد و اين جهانبيني مدرن است كه بر بدعت پافشاري ميكند.
به هر حال ما در دنياي مدرن زندگي ميكنيم آيا ميشود اين نكته را ناديده گرفت؟
من ميگويم اين شكل نمايشي سنتي براي تفكر و انديشه شرقي است كه معتقد به بدعت نيست به همين سبب در هنرهاي سنتي استفاده از قراردادها اصل است و هيچگاه نوآوري به عنوان يك اصل مطرح نيست. در حالي كه بر عكس در تفكر غربي و مدرن نوآوري و بدعت به عنوان شرط اصلي اجرا و خلق اثر هنري مطرح است.
اگر من در هنر مدرن به عنوان يك بازيگر به بهترين شكل هملت شكسپير را مانند لارنس اليويه روي صحنه اجرا كنم، كار من چيزي جز تقليد صرف نيست و چون ردي از خود در آن ندارم، پس هنري هم به حساب نميآيد.
در حالي كه بازيگر تعزيه زماني كه بتواند در مخالفخواني مانند استاد فقيدي به بيان و ايفاي نقش بپردازد او را هنرمند استاد ميخوانند؛ يعني در هنر سنتي اساس پايبندي و حفظ قراردادها، پايبندي به نشانههاي تثبيت شده هنر سنتي است.
تعزيه در اصل متعلق به ايران است و اگر در كشورهاي ديگري هم اين هنر وجود داشته باشد، اين هنر از ايران به آن كشورها رفته است
در هنر مدرن مساله اصلي طرح فرديت است، در حالي كه در هنرهاي سنتي اين جمع و خرد جمعي است كه تصميم گيرنده است. در بسياري از نمونههاي هنر سنتي شاهديم كه حتي هنرمند نام خود را به عنوان امضا در پاي تابلوي خلق كردهاش نميگذارد.
وي معتقد بود جز وظيفهاي كه از سوي جمع براي خلق اين اثر هنري بر دوش او گذاشته شده، كار ديگري انجام نداده است. ناشناختگي هنرمند يكي از اصول هنرهاي سنتي است.
مطرح كردن بحث ثبت ملي و جهاني تعزيه توسط مركز هنرهاي نمايشي و خانه تئاتر صورت گرفت يا سازمان ميراث فرهنگي در ثبت اين هنر به عنوان ميراث معنوي كشور پيشقدم بود؟
طرح ثبت تعزيه از طرف مركز هنرهاي نمايشي در سال 1383 آغاز شد و البته اصل ماجرا به اتفاقي كه در يونسكو افتاد باز ميگردد. يونسكو در ادامه روند ثبت ميراث مادي باقيمانده كشورهاي جهان تصميم گرفت به ثبت ميراث معنوي ملل گوناگون هم بپردازد.
با وقوع اين اتفاق خجسته، برخي از كشورهاي همسايه تلاش كردند هنر تعزيه را به عنوان نمايش ملي خودشان در يونسكو به ثبت برسانند كه با فعاليتهاي گسترده نماينده ايران و دلايل مطرح شده از سوي او در يونسكو اين اصل مطرح شد كه هنر و نمايش تعزيه متعلق به ايران زمين است و اگر در نقاط مختلف خاورميانه يا شبه قاره هند نيز اين هنر وجود دارد، مبدا پيدايش آن از ايران بوده و بعد به اين كشورها رفته است. كه طرح اين مساله با پذيرش يونسكو مواجه شد و قرار بر اين شد كه ايران مدارك خود را به ان سازمان ارائه دهد.
بر همين اساس مركز هنرهاي نمايشي در سال 83 اقداماتي را در اين زمينه انجام داد، فيلمي نيز توسط آقاي ناصر تقوايي ساخته شد و مداركي هم توسط سازمان ميراث فرهنگي جمعآوري شدند. همه اين مدارك به انضمام فرمهاي ارسالي يونسكو به آن سازمان فرستاده شد اما ثبت تعزيه به عنوان ميراث معنوي ايران مدتي به تاخير افتاد و علت آن هم عدم عضويت ايران در كنوانسيون ثبت ميراث معنوي در يونسكو بود كه ابتدا ايران بايد با پرداخت مبلغي به عضويت آن در ميآمد و مدتي نيز از عضويتش ميگذشت، از سوي ديگر كارشناساني كه در يونسكو بودند، با بيان برخي ابهامات در مدارك ارسال شده خواستار رفع نواقص موجود شدند و قرار شد همزمان با كارهاي ابتدايي براي عضويت ايران در كنوانسيون مورد بحث اشكالات موجود در پرونده ارسالي و مدارك و شواهد اصلاح شود.
يكي از پيش شرطهاي مطرح شده توسط يونسكو براي ثبت جهاني تعزيه، به ثبت ملي اين هنر باز ميگشت. در اين رابطه يك كميته پيگيري با مسووليت آقاي عظيم موسوي شكل گرفت و قرار بر اين شد ايشان همزمان با تلاش ميراث براي ثبت جهاني عيد نوروز به ثبت ملي تعزيه هم بپردازد كه خوشبختانه تمام كارهاي اين مرحله نيز از نظر ما آماده شده است و با توجه به مهلتي كه تا نوروز داريم ميتوانيم با تكميل كردن جزييات باقيمانده پرونده ثبت جهاني تعزيه را براي يونسكو ارسال نماييم.
در اين ميان سازمان ميراث فرهنگي چه اقدامي انجام ميدهد؟
سازمان ميراث فرهنگي هم اقداماتي است را براي ثبت ملي تعزيه به صورت منطقهاي آغاز كرده، يعني قرار بر اين شده است تعزيههاي مناطق مختلف كشور را ثبت ملي كند كه گويا انجام اين كار نيز از اربعين آغاز ميشود و در اين تاريخ تعدادي از تعزيههاي مناطق كشور به ثبت ملي ميرسد.
و از آن به بعد همه جهانيان، تعزيه را با نام ايران خواهند شناخت.
بيشك همينطور است. تفكر و نوع شخصيتپردازي موجود در تعزيه همه الهام گرفته از تفكر ايراني و تفكر اساطيري ماست حتي قرائتهايي كه از تاريخ در تعزيه ميشود، ويژه ايرانيان است، در جاي جاي تعزيه حضور آيينها و تفكر ايراني را ميتوانيم مشاهده كنيم بنابراين تعزيه اساسا متعلق به ايران است و اگر در كشورهاي ديگري هم اين هنر وجود داشته باشد، اين هنر از ايران به آن كشورها رفته است. اين شكل نمايشي خاص فقط در ايران زمين ميتوانسته شكل بگيرد و دليل آن زمينههاي ادبي، آييني و تاريخي خاصي است كه در ايران وجود داشته و دارد.
اميدوارم پس از ثبت ملي و جهاني تعزيه دولتها هم به آن توجه نشان دهند، زيرا در دوراني كه دولت از اين هنر مردمي با تمام توان حمايت ميكرد تعزيه توانسته در اوج و شكوفايي بر صحنههاي نمايشي حضور خود را به اثبات برساند زيرا در آن دوران دولت براي دستاندركاران اين هنر امنيت اقتصادي را فراهم كرده بود و آنها با آرامش خاطر ميتوانستند هنر خود را به بهترين شكل ممكن به انجام برسانند و فكر ميكنم اگر اين اتفاق امروز هم صورت بگيرد، ميتواند همان جنس از تاثيرگذاري و شكوفايي را براي اين هنر به همراه داشته باشد.
امين خرمي
پنجشنبه|ا|1|ا|اسفند|ا|1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1784]
-
گوناگون
پربازدیدترینها