تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 28 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):شش (صفت) در مؤمن نيست: سخت گيرى، بى خيرى، حسادت، لجاجت، دروغگويى و تجاوز.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1816513025




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

آسيب‌شناسي فرهنگي ورزش ايران محمدسعيد مدني: ورزش ايران هر طرفش يك سازي مي‌زند پيش از ورزشكار بايد فرهنگ بزرگترهاي ورزش را درست كرد


واضح آرشیو وب فارسی:ايسنا: آسيب‌شناسي فرهنگي ورزش ايران محمدسعيد مدني: ورزش ايران هر طرفش يك سازي مي‌زند پيش از ورزشكار بايد فرهنگ بزرگترهاي ورزش را درست كرد
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: قهرماني - همگاني

مديرمسئول روزنامه و مجله‌ي كيهان ورزشي با اعتقاد به وجود مشكلات فرهنگي در ورزش، براي رفع آنها چند پيشنهاد اساسي دارد:" براي رفع ناهنجاري‌ها و نابساماني‌هاي فرهنگي ورزش بايد فراتر از حرف و شعار، نخست ورزش را يك امري مهم و جدي قلمداد كرده و پس از آن تعريف مشخصي از ورزش داشته باشيم تا در آن‌ وظيفه و نقش همه‌ي اجزاي جامعه‌ي ورزش مشخص شود. پس از آن بايد يك مكانيزم نظارتي كلان در ورزش وجود داشته باشد تا با آمدن و رفتن دولت‌ها، برنامه‌هاي ورزش دچار اختلال نشود و بتوان براي رفع معضلات آن برنامه‌ريزي بلند مدت كرد."

به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، محمدسعيد مدني، سابقه‌ي طولاني در رسانه‌هاي ورزشي ايران دارد و داراي دو مدرك كارشناسي ارشد در رشته‌هاي تاريخ و جامعه شناسي است. وي هم اكنون مدير مسئول روزنامه و مجله‌ي كيهان ورزشي است و به حسن اخلاق در ميان مديران رسانه‌هاي ورزشي مشهور است.

وي پس از بازي‌هاي المپيك پكن، به عنوان يك كارشناس ورزش به عضويت كميته‌ي بررسي عملكرد ورزش ايران در اين بازي‌ها در آمد.

مدني در گفت‌وگو با ايسنا ديدگاه‌هاي خود را درباره‌ي موضوع "آسيب شناسي فرهنگي، اخلاقي و تربيتي جامعه ورزش" بيان كرد.

* رويكرد بحث در مورد فرهنگ، اخلاق و رفتار است

در ابتداي اين سخن كه در ارتباط با موضوع آسيب‌شناسي فرهنگي ورزش است، بايد به اين نكته‌ اشاره كنم كه هنوز هم كارشناسان اين مقوله، به تعريف واحدي از فرهنگ نرسيده‌اند. اين مسئله نشان مي‌دهد كه موضوع فرهنگ، موضوع بسيار پيچيده‌اي است كه براي قدم نهادن در اين وادي، بايد رويكرد سخن خود در اين باب را مشخص كرد. رويكرد سخن ما نيز در اين مقال، مباحث اخلاقي، رفتارهاي اعضاي جامعه‌ي ورزش و به طور كلي بررسي خلقيات آنها است.

اگر هم از اين ديدگاه به فرهنگ نگاه كنيم، بايد قبول كرد كه فرهنگ در جامعه‌ي ورزش، مطابق با انتظارها و شان كشورمان نيست.

* با اين رويكرد، مشكلات فرهنگي در ورزش ما چيست؟

به عقيده‌ي من علت وجود چنين وضعيتي در ورزش، ريشه‌هاي متعددي دارد كه بايد در ابتدا آن‌ها را بررسي و بيان نمود تا به نتيجه برسيم.

1- چون ورزش را بازيچه مي‌پنداريم

يكي از ريشه‌هاي اصلي مشكلات در ورزش حتي در ابعاد قهرماني، اين است كه ما هنوز ورزش را بازيچه مي‌پنداريم. درحاليكه ورزش هيچگاه در تاريخ ايران بازيچه نبوده است. وقتي به شاهنامه مراجعه مي‌كنيم، (پايان نامه فوق ليسانس من فرهنگ ورزش در شاهنامه بوده است) ورزش يك امر اجتماعي با كاركردهاي تاثيرگذار در شاهنامه بوده است و پهلوانان به عنوان دست پروردگان ورزش در سلسله‌ي تباري و طبقه‌بندي جامعه در شاهنامه، پس از روحانيان قرار گرفته بودند. بايد به اين نكته توجه داشت كه در شاهنامه ملاك طبقه‌بندي افراد، "خون و نژاد" نبوده است، بلكه مسئوليت اجتماعي‌اي بوده كه آن‌ها بر عهده داشته‌اند. وقتي مي‌بينيم كه پهلوانان پس از روحانيان در يكي از بخش‌هاي بالاي جامعه ايراني قرار مي‌گيرند، نشان مي‌دهد كه پهلوانان به عنوان ورزشكاران آن دوره از اهميت و شان خاصي برخوردار بوده‌اند. آن‌ها در آن دوره آمر به معروف و ناهي از منكر بوده و تاج‌بخش بوده‌اند.

پس در تاريخ ملي ايران، همواره ورزش مهم بوده و نبايد آن را بازيچه بپنداريم. ورزش امروزه يك فعاليت مهم اجتماعي،‌ سياسي، اقتصادي و رواني است كه كاركردهاي بسيار مهمتري نسبت به گذشته پيدا كرده است و نبايد با ندانم كاري با آن برخورد كنيم. به عقيده من اين نخستين ريشه وجود بد‌اخلاقي‌ها و ناهنجاري ‌فرهنگي‌ در ورزش است.

شايد در اين رابطه حرف‌هاي زيادي در مورد اهميت ورزش مي‌زنيم؛ اما، در عمل هنوز ورزش را جدي نگرفته‌ايم. ‌جدي گرفتن ورزش پول خرج كردن نيست، آوردن مربي خارجي و فرستادن ورزشكاران به مسابقه‌هاي بين‌المللي نيست. بلكه چيزي فراتر از اين‌ها است. چيزي است كه برخلاف انجام همه‌ي اين كارها (پول خرج كردن)، ديديم كه در المپيك پكن نتيجه نداد و همه را مبهوت خود كرد. براي اين است كه هنوز ورزش را بازيچه مي‌دانيم. به گونه‌اي به آن نگاه مي‌كنيم كه بچه‌ها به آن مي‌پردازند، نه يك موضوع جدي.

2- چون برخي رسانه‌هاي ما بي‌مسئوليت‌اند

يكي ديگر از اين ريشه‌ها، رسانه‌هاي بي مسئوليت هستند. در جلسه اي بودم كه صحبت از رسانه‌ها شد و انتقادهايي صورت گرفت. چند نفر از نمايندگان مجلس شوراي اسلامي هم در آنجا حضور داشتند كه آن‌ها هم به علمكرد رسانه‌ها انتقاد داشتند. من آنجا گفتم يكي از مواردي كه نشان مي‌دهد برخلاف حرف‌ها، شعارها و سرمايه‌گذاري‌ها در ورزش نتيجه نمي‌گيريم، همين وضعيت رسانه‌هاي ما هستند. من فكر مي‌كنم اين‌ها(رسانه‌ها) به حال خودشان رها هستند. هيچ قوه‌ي نظارتي بر آ‌نها وجود ندارد. هر اتفاقي در آن‌ها مي‌تواند بيفتد و هيچ هشداري كه ضمانت اجرايي داشته باشد، به آنها داده نمي‌شود. رسانه‌ها هم اكنون در خيلي از موارد بر ضد كاركرد خود عمل مي كنند. اين‌ها به جاي اين كه به رشد فكري و فرهنگي ورزش كمك كنند، خواسته و ناخواسته، با غرض و بي غرض خودشان نقش منفي بازي مي‌كنند. نتيجه‌ي كار هم طوري مي‌شود كه رشته‌هايي كه مطبوعات به آن‌ها كمتر توجه دارند، در المپيك موفق‌تر مي‌شوند، مانند تكواندو. اين رشته‌ي ورزشي كمتر در رسانه‌ها است و يا وزنه‌برداري و يا پس از آن‌ها كشتي. اكنون ظاهرا (رسانه‌ها) به فوتبال محبت و توجه زيادي مي‌كنند؛ اما، غافل از اينكه كاري كه ما مي كنيم پرداختن به فوتبال نيست، اين سوزندان ريشه‌هاي فوتبال توسط رسانه‌هاست. وقتي حرف‌هاي ما در مورد توجه به فوتبال در رسانه‌ها صحيح است كه فوتبال در المپيك مدال بگيرد و رشته‌هاي ديگر چيزي نگيرند.

مسئولان وزارت ارشاد هم مرتب دم از فرهنگ مي زنند، در حالي كه رسانه‌هاي ما براي به دست آوردن تيراژ حتي برخلاف منافع ملي هر مطلبي را منتشر مي‌كنند و آنان فقط نظاره گر هستند و يا حداكثر و برخلاف دوران قبل از مسئوليت خود، نقش ناصح و اندرز دهنده را بازي مي كنند!

* بسياري از سياست‌هاي غرب با ورزش اجرا مي‌شود

ما بايد ورزش را يك امر بسيار مهم و تاثيرگذار كه در تاريخ و اسطوره‌هاي ما بسيار جدي بوده و جهان امروز هم آن را جدي قلمداد مي‌كند، محسوب كنيم. من عقيده دارم امروزه ورزش خيلي جدي است. امروزه بسياري از كشورهاي دنيا بسياري از اهداف فكري، فرهنگي و تجاري خود را در قالب ورزش پيگيري مي‌كنند. حتي قدرت‌هاي جهاني كه ما به آن‌ها استعمارگر مي‌گوييم، بسياري از اوقات از طريق همين ورزش، فرهنگ خودشان را القاء و حاكم مي‌كنند. چون آن‌ها فهميده اند كه در كار فرهنگي "بايد" معني ندارد، بلكه "تلاش" بايد كرد. غربي‌ها مي‌دانند كه بر اساس منافع خودشان بايد چه كار كنند. يكي از مشكلاتي كه ما اكنون داريم، غرب‌باوري است. نه آن غربي كه وجود دارد، بلكه آن غربي كه به ما معرفي مي كنند و ما فكر مي‌كنيم آن را شناخته ايم.

* ورزش حرفه‌اي "بي غيرتي" و "لاابالي‌گري" نيست

ما فكر مي‌كنيم "لاابالي‌گري" و "بي‌غيرتي" يعني ورزش حرفه‌اي. آن‌ها حتي از لحاظ نوع پوشش، آرايش و خيلي مسائل ديگر هم اخلاق را رعايت مي‌كنند؛ اما، ما به اين مسائل توجه نداريم. وقتي ما از غيرت در ورزش صحبت مي‌كنيم، بعضي به اسم علم گرايي مي‌گويند كه غيرت قديمي شده! و هركس از اين حرف ها بزند سنتي است! اما، در ورزش حرفه‌اي دنيا نمي‌بينم كه قهرمانان حرفه‌اي براي موفقيت مي‌جنگند. هر كاري از دستشان برآيد را انجام مي‌دهند. آن فوتباليستي كه سرش را جلوي توپ قرار مي‌دهد تا توپ وارد دروازه نشود، اين همان غيرتي است كه ما از آن دم مي‌زنيم. در باشگاه هاي فوق حرفه اي غرب همه اين موارد اعم از اخلاقي يا فني و رعايت بايدها و نبايدها را به بازيكن قيد مي كنند؛ اما، ما چه مي كنيم؟ بازيكن براي مدير باشگاه شاخ و شانه مي كشد، مي‌روند با سلام و صلوات بازيكن را مي‌آورند تا با مدير آشتي كند! حداقل اين را از غرب ياد نمي‌گيريم كه با تلاش، كوشش و تدبير، خواسته‌هاي و آموزه‌هاي خودمان را در ذهن ديگران القاء كنيم. اگر مي‌خواهيم بسياري از مشكلات ما حل شود، بايد تلاش را سرلوحه‌ي كارمان كنيم تا فاصله‌هايي را كه ميان فرهنگ حرفي و فرهنگ عملي ما وجود دارد را پر كنيم. ما بايد كار علمي، مدبرانه و با برنامه را انجام دهيم.

* حضرت رسول اكرم(ص)، نماد عمل‌گرايي

اينجا جاي دارد كه از حضرت رسول اكرم (ص) بگويم كه ايشان در چه جامعه‌اي فرهنگ‌سازي كردند. ايشان در آن دوره كاري كردند كه از جامعه جاهل آن روز «جعفر طيار»، «ابوذر»، «سلمان»، «بلال» و سرآمد همه اين‌ها «علي» (ع) ساخته شد و از طرفي در جامعه منحط آن زمان مدينه النبي برپا كرد كه خود زمينه ساز تمدن باشكوه اسلامي بود. چرا اين اتفاق افتاد؟ چون كه حضرت رسول در عمل خود، الگوهاي اخلاقي و رفتاري را به آن‌ها آموخت، نه با حرف زدن و سخن گفتن. يا در همين انقلاب چه مي‌شود كه يك نوجوان بمب به خود مي‌بندد و به زير تانك مي‌رود؟ اين را به طور حتم در عمل بزرگترهاي خود ديده بود كه اين كار را كرد.

در اين شرايط كه چنين الگوهايي داريم، در جامعه ورزش ما چه اتفاقي افتاده كه كسي با پيراهن تيم ملي گروكشي مي‌كند؟ در اين ميان بزرگ‌ترهاي ورزش چه مي‌كنند؟

به عقيده من، از روي حتم بزرگترها خودشان بچگي مي كنند كه جوانان ما چنين كاري انجام مي‌دهند. به نظر من بزرگترهاي ما به مسئوليت خودشان عمل نكرده‌اند. پيش از اينكه در ورزش به فكر ساختن بازيكن باشيم، بايد رفتار و فرهنگ بزرگترهاي ورزش را اصلاح كنيم. ورزشكار آخرين حلقه‌ي مجموعه‌ي ورزش است. خيلي جاها بزرگترهاي ما دم از اخلاق مي‌زنند، ولي همين‌ها كه خود كارگزاران دولتي بوده‌اند، با كارگزاران دولت ديگر بر سر مدال دعوا مي‌كنند. بنابراين از كوزه همان تراود كه در اوست. نمي‌توان يك طور صحبت كرد و به گونه‌ ديگر عمل كرد. ورزشكار هم نمي‌تواند اينگونه عمل كند. ما در رفتار بزرگان داريم كه آن‌ها قبل از اينكه سخن بگويند، خود به آن مساله عمل مي‌كردند. حرف‌ها و عمل‌شان يكي بود. اگر اين مساله در ورزش اتفاق نمي‌افتد، بدون شك ايراد از بزرگترها است. به عقيده من جوان‌ها مشكلي ندارند. مشكل اصلي ما از بزرگترهاي ورزش است.

* نگاه رهبران انقلاب همواره به ورزش مثبت بوده است

يكي ديگر از مشكلات ما اين است كه ما هنوز در ورزش تعريف و هدف مشخص را در كشوري كه انقلاب كرده و تحت حاكميت جمهوري اسلامي قرار گرفته، تدوين نكرديم. البته يكسري كليات و محورها مشخص شده و برخلاف برخي نگاه‌هاي افراطي و تفريطي، رهبران انقلاب نگاه مثبت به ورزش داشتند و همواره از ورزش حمايت كرده‌اند و در سخنانشان ورزشكاران را مورد محبت قرار دادند. حتي من به ياد دارم مقام معظم رهبري در سال 75 و در جمع ورزشكاران و مسئولان صراحتاً به لزوم حرفه اي شدن ورزش تأكيد كرده و گفته بودند كه بايد در زمينه ورزش در بين سه كشور نخست دنيا قرار بگيريم.

يا اينكه وقتي به پيام مقام معظم رهبري براي قهرماني حسين رضازاده در بازي‌هاي المپيك آتن فرستادند توجه مي‌كنيم، مي‌بينيم كه ايشان به نكته جالبي اشاره دارند كه نبايد از آن غافل شد. پيام اين بود كه "از اينكه دل مردم را شاد كردي از تو سپاسگزارم". يعني ورزش بايد عامل شاد كردن دل مردم باشد. ايشان در پيامشان نگفتند كه از تو تشكر مي‌كنم چون قهرمان المپيك شدي يا ركود المپيك را شكستي. ايشان به شاد كردن دل مردم اشاره كردند. اين مساله بايد در ورزش به عنوان اصل اساسي در روند حركتي ما باشد و در همه‌ي مسائل بايد شاد كردن دل مردم را در نظر بگيريم. اما متأسفانه هنوز مفهوم "مردم" ، اهميت دادن و احترام گذاشتن به آنها براي خيلي از اهالي ورزش از مسئولان گرفته تا ورزشكار به صورت يك باور عمومي در نيامده است. هنوز برخلاف فرمايش امام راحل كه "اگر به من خدمتگزار بگوئيد بهتر از آن است كه رهبر بگوئيد"، بعضي مسئولان نه تنها به "نوكري مردم" افتخار نمي كنند، بلكه از آنها طلبكار هم هستند! نمونه دم دستي آن نحوه برخورد با تماشاگراني بود كه براي حمايت از تيم ملي خود در برابر كره جنوبي در يك روز باراني به ورزشگاه آمده بودند؛ اما، حتي جاي نشستن آنها هم مناسب نبود تا برسد به مسائلي از قبيل سرويس بهداشتي و... ! يا آنچه كه در بازي بزرگ "استقلال- پرسپوليس" با تماشاگر خود رفتار كرديم بطوريكه آنها حتي براي نماز خواندن هم با مشكل مواجه بودند، اين درحالي است كه ما مرتب از مردم دم مي زنيم و آنان را يكسره براي تماشاي بازي هاي ملي به ورزشگاه فرا مي خوانيم.

3- هنوز تعريف مشخصي از ورزش نداريم

با وجود توجه و نگاه مثبت رهبران انقلاب به ورزش، ما هنوز پس از سي سال منشور و قانون اساسي‌اي در ورزش را در جمهوري اسلامي نداريم كه تعريف و هدف ورزش را براي ما مشخص كرده باشد. زماني كه تعريف و هدف ما مشخص نباشد، هر كسي به هر نوعي كاري را انجام داده و مسئوليت كار را هم بر عهده نمي‌گيرد و همه بانگ "اناالحق" مي زنند و خود و عملكرد و نظرات خود را بر حق مي دانند. باز اگر بخواهيم نمونه‌اي تازه مثال بزنيم به همين بازي هاي المپيك پكن اشاره مي كنيم كه پس از آن هركس به زعم خود درباره نتايج كاروان ورزش در المپيك از موفقيت تا ناكامي ارائه داد و البته رگه هايي از واقعيات هم در اين همه نظرات به ظاهر متضاد و متفاوت وجود داشت. اگر تعريف ورزش مشخص شده باشد، آنگاه معلوم مي‌شود كه چه فرهنگي بايد در ورزش داشته باشيم و چه روندي را پيش بگيريم. آن‌گاه مي‌فهميم كه چه ورزشكاري مي‌خواهيم، چه مربي مي‌خواهيم،‌ چه تيمي مي‌خواهيم و چه برنامه تلويزيوني و رسانه‌اي بايد داشته باشيم. آنگاه بر اساس تعريف‌مان مشخص مي‌كنيم كه آيا به دنبال رسانه هاي ورزشي لجام‌گسيخته و زرد هستيم و يا اينكه بايد در جامعه‌ به دنبال ورزشي بر اساس تعريف‌هاي پهلواني باشيم. آنگاه همه چيزمان بايد در آن راستا شكل بگيرد. اين يكي از كم‌كاري‌هاي بزرگ ماست. البته در سال‌هاي اخير با تدوين طرح جامع ورزش، تلاش‌هايي در اين زمينه صورت گرفت؛ اما، با رفتن يك دولت و آمدن يك دولت ديگر، اين طرح هم‌اكنون در گنجه‌ها و كتابخانه‌ها خاك مي‌خورد.

4- ورزش ما هر طرفش يك سازي مي‌زند

سيستم كنوني ورزش هر طرفش يك سازي مي‌زند و همه ناخواسته و در خيلي از موارد عملكردشان به سمت تخريب است تا سازندگي. در كشورهاي پيشرفته و صاحب ورزش حتي حاشيه‌ها كه جز اجتناب‌ناپذير ورزش حتي هستند، كنترل مي‌شود؛ اما، در كشورمان بسياري تنها به "حاشيه‌سازي"، "تخريب" و "خراب كردن تيم‌ها" مي‌پردازند. شما نگاه كنيد در اين سال‌ها چه ميزان از استعدادهاي ما قرباني اين سيستم "باري به هر جهت" شده‌اند. بسياري از مديران لايق ما كه مي‌خواهند در اين وضعيت خدمت كنند، يا در وضعيت موجود حل مي شوند و يا عطاي كار را به لقايش مي بخشند. در سيستم كنوني ورزش، مدير لايق مي‌سوزد. من يك چيز را صريح مي‌گويم، ما با اين سيستم مديريت در ورزش وضع‌مان همين خواهد بود كه هست. اگر بدتر نشود، بهتر نمي‌شود. ما بايد درباره ورزش يك تدبير و فكر نو كنيم. بازي‌هاي المپيك پكن كه در آستانه سي‌امين سال پيروزي انقلاب اسلامي به وقوع پيوست، حجت را بر همه تمام كرد.

5- ورزش نبايد متكي به آمدن و رفتن دولت‌ها باشد

ورزش و مديريت ما نبايد متكي به آمدن و يا رفتن دولت‌ها باشد. تا زماني كه اينگونه است، ما نه در بعد فني و نه در بعد فرهنگي نمي‌توانيم تحولات مورد نياز را عملي كنيم. چون هر دولتي كه مي‌آيد، تيم ورزشي خودش را مي‌آورد. تا آن تيم بفهمد مسائل و مشكلات ورزش چيست و بر آن مسلط شود، دو تا سه سال طول مي‌كشد. اين هم همزمان با المپيك بعدي است تا از نزديك ورزش و المپيك را درك كنند. پس از آن تنها شش ماه و يا كمتر از يك سال آن دولت وقت دارد تا بر اساس ديده‌ها، شنيده‌ها و تجربه‌ها برنامه‌ريزي كند. اينجاست كه عمر مديريتي‌اش تمام مي‌شود. اين چرخه به جز دوره‌ي هاشمي‌طبا، در بيشتر اين سي سال اتفاق افتاده است و اين مساله يكي از علت‌هاي اصلي عقب‌افتادگي ورزش است. ما در وضعيت كنوني حتي براي چهار سال آينده ورزش كشورمان نمي‌توانيم برنامه‌ريزي كنيم. به فرض كه همين دولت بماند و همين رييس و سازمان هم باقي بمانند. حداكثر چهار سال ديگر برنامه‌ها اجرا مي‌شود. در حالي كه كشوري كه انقلاب كرده بايد برنامه‌هاي 15، 30 و 50 ساله داشته باشد؛ اما، در ايران چه كسي مي‌خواهد اين برنامه‌ها را تدوين و چه كسي مي‌خواهد اجرا كند. هيچ ضمانت اجرايي براي اين كار وجود ندارد. ما بايد براي ورزش يك راه‌حلي بينديشيم. به شكلي كه مديريت كلان و كارآمد آن با آمدن و رفتن دولت‌ها دچار تغيير و تحول نشود. اين تنها شرطي است كه ما بتوانيم اصلاحات فني و فرهنگي را در ورزش داشته باشيم. به ويژه در بخش فرهنگي ــ كه محور اين گفتگو است ــ ما بايد زمان زيادي داشته باشيم. مشكل فرهنگ در مدت كوتاه حل نمي‌شود. كما اينكه پيامبر(ص) هم ظرف 23 سال نتوانست اين مشكل را حل كند و اين روند به چندين نسل پس از او هم نياز داشت. ما امروز چگونه مي‌توانيم با فرصت زماني كم و مديريت‌هاي چند ساله مشكل فرهنگي ورزش را حل كنيم؟

تا زماني كه اينگونه باشد، ورزش ابزاري مي‌شود براي مدال جمع كردن و كارنامه پركردن و بهره‌برداري بيشتر سياسي و به رخ جناح‌هاي رقيب كشيدن!

* بايد يك مكانيزم نظارتي كلان در ورزش داشته باشيم

البته بدتر از وضع موجود هم اين است كه ورزش به صورت وزارتخانه اداره شود. اكنون كه معاونت است چنين وضعي دارد، واي به حال روزي كه وزارتخانه شود. من به هر حال اميدوارم كه در دهه چهارم انقلاب كه از سوي رهبر معظم به عنوان "دهه پيشرفت و عدالت" نامگذاري شده، دوره‌ي پايان آزمون و خطاي ما هم در ورزش باشد و بتوانيم يك راه و رسم جديد و با برنامه‌ريزي نو به حل مشكلات فني و فرهنگي بپردازيم. اكنون وضعيت حاكم بر ورزش ما از لحاظ اخلاقي و فرهنگي مناسب نيست و اين خود ريشه بسياري از كمبودها و عدم نتيجه گيري مطلوب در ابعاد فني و قهرماني است. همه مي‌دانند اين مشكلات در ورزش وجود دارد؛ خوشبختانه اينك همه ما مي دانيم كه درد چيست و حتي راه حل و درمان آن را هم مي دانيم، اما آنچه كه كم است وجود يك عزم و اراده ملي براي برداشتن گام هاي عملي است.

انتهاي پيام

جمعه|ا|2|ا|اسفند|ا|1387





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ايسنا]
[مشاهده در: www.isna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 301]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن