واضح آرشیو وب فارسی:مردم سالاری: شبكه نمايش خانگي فرصت ها و چالش ها
حجم گسترده شبكه هاي ماهواره اي و اينترنتي، دسترسي سريع و به صرفه مخاطبان به بهترين آثار سينمايي بين المللي، تغيير ذائقه فرهنگي قشر وسيعي از مخاطبان ايراني، جذاب نبودن اغلب ساخته هاي سينمايي و تلويزيوني داخلي، تناقض ميان مطلوبيت دروني آثار و خواسته هاي روحي مخاطبان، مقوله شبكه نمايش خانگي را در دو گستره فرصت ها و چالش ها مطرح مي سازد. شبكه نمايش خانگي اين روزها دستخوش تحولات متعددي شده است. به واقع اين شبكه پس از روزهاي خوشي كه از اقبال مخاطبان نسبت به دو سريال قلب يخي و قهوه تلخ به دست آورد اين روزها چالش هاي عديده اي را تجربه مي كند. توقيف گاه گاهي و مميزي هاي ضربه زننده به ساختار آثار،حق رايت نه چندان اقناع كننده براي محصولات توليدي اين شبكه در كنار منابع محدود مالي جهت خريد حق رايت آثار سينمايي، توليد و توزيع آثاري با نام مصطلح سينماي شونه تخم مرغي و نيز بازار نه چندان مطمئن پخش و توزيع محصولات ويدئويي چنان اوضاع را دگرگون ساخته كه حتي اثري چون قهوه تلخ نيز از تبعات قاچاق محصولات فرهنگي در امان نبوده است و حتي محبوبيت مديري نيز نتوانسته سد محكمي در راه عرضه اين ريال به صورت قاچاق باشد. قضيه قلب يخي تا حدودي با قهوه تلخ متفاوت است. قلب يخي چه به لحاظ ساختار روايت ، چه از جنبه تكنيك كارگرداني و چه از وجه جذب مخاطب در فضايي متفاوت از قهوه تلخ مسير را طي كرد. نه از جوايز آنچناني براي خريداران خبري بود و نه قرار بود كارگردان در يك ويدئو روبروي مخاطب قرار گيرد و از آنها بخواهد تا اثر اصلي را خريداري كنند و به همين علت قلب يخي قافيه جذب مخاطب را به قهوه تلخ واگذار كرد. البته قهوه تلخ نيز پس از مجموعه 25، در گير و دار دالان هاي تو در توي مميزي، تغيير فضاي روايت داستاني و تلاش جهت بازنمايي راه هاي موفق قبلي در مسير جذب مخاطب، نتوانست روند طبيعي توليد و پخش خود را طي كند و ورود نسخه با كيفيت قاچاق مجموعه 26 به همراه تمامي صحنه هايي كه در اداره نظارت به مشكل خورده بود، فصل جديدي را در معادلات توزيع در شبكه نمايش خانگي گشود. اما سوال اصلي را بايد اينگونه مطرح كرد كه چرا در خيل آثار نازلي كه به اسم فيلم ويديويي در شبكه نمايش خانگي توزيع مي شوند و مصداق بارز توهين به مخاطب هستند حمايت مشخصي از قهوه تلخ و قلب يخي صورت نمي پذيرد; به نظر مي رسد تفكري در بخشي از سطوح مديريت فرهنگي رخنه كرده كه با مميزي هاي سخت گيرانه نسبت به آن دست آثاري كه انتقاداتي را مطرح مي سازند يا دغدغه دارند،تلاش مي كنند تا تفكر اجتماعي را در سطح شكل دهند كه اين مساله به كندي روند توليد آثار شاخص و شتاب گرفتن ساخت محصولات بي ارزش، موهن و سرسري منجر مي شود.
سه|ا|شنبه|ا|20|ا|دي|ا|1390
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مردم سالاری]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 57]