واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: وبلاگ > میرفتاح، سیدعلی - سیدعلیمیرفتاح تا همین چند روز پیش هر رفیقی را که میدیدم، بلافاصله از او میپرسیدم که «چه کتابی خواندهای؟» یا «چه فیلمی دیدهای؟» یا «اصولا چه میکنی و در چه احوالی به سر میبری؟» اما فعلاً پرسیدن این سؤالها بیربط به نظر میرسد و پرسیدنش نشان میدهد که یا توی باغ نیستم، یا دارم ادای کسی را در میآورم که توی باغ نیست. این روزها مردم بیش از هر زمان دیگر کتاب نمیخوانند و فیلم نمیبینند و. . . البته باید به آنها - و حتی به نگارنده- حق داد که توی این اوضاع و احوال، دست و دلشان به فیلم دیدن و کتاب خواندن و. . . نرود. تلویزیون این روزها بیش از هر زمان دیگری فیلم و سریال، ایرانی و خارجی، میگذارد؛ سیگار به سیگار فیلم نشان میدهند و برنامههای جذاب پخش میکنند، اما مگر عدهای که توی باغ نیستند، کسی دل و دماغ تلویزیون دیدن ندارد.مردم نه تنها فیلم نمیبینند که کتاب هم نمیخوانند. به جایش اما گوش به شایعات میدهند و چشم به روزنامهها میدوزند. این شایعات و این روزنامههای دست به عصا -که این روزها به شدت و از سر ناچاری محافظه کاری قابل ترحم شدهاند- مگر چه چیزی دارند که مردم در هر شرایط و اوضاع و احوالی حاضر نیستند دل از آنها برگیرند و اوقات فراغت خود را با فیلمهای حسابی و کتابهای بهدرد بخور پر کنند. متوجه عرایض حقیر هستید؟ من نمیگویم توی این اوضاع و احوال یک گوشه بنشینید و کتاب بخوانید -که از اتفاق بهترین کارها، در همیشه و همه جا- همین کار است. ضمنا نمیگویم که بنشینید پای تلویزیون و از این سلام تا آن سلام فیلم و سریال ببینید -که این کار هم همیشه و همه جا کار سخیفی است و چیزی به فضایل آدم اضافه نمیکند- حتی نمیگویم در آرامش خاطر بنشینید و بهترین فیلمهای روز را در «هام تیاتر» خود تماشا کنید. میدانم که این قبیل کارها دل خوش میخواهد و خیال راحت، که این هر دو متاع گران قیمتی است که در هر دکان و بازاری یافت نمیشود و خاصه در این روزگار یافت مینشود. . . عرض من این است که این روزها مردم میل غریبی دارند که به اخبار پشت پرده دسترسی پیدا کنند و یا ابزار و قدرتی پیدا کنند که بتوانند ننوشتههای روزنامهها را بخوانند و تفسیر کنند. در واقع از قبل این میل و اشتیاق همگانی است که بازار شایعه داغ میشود و خبرهای درگوشی فراگیر میشود. شایعات و اخبار محرمانه رقیب کتاب خواندن و فیلم دیدن مردم نیستند، اما فعلاً اوضاع به گونهای است که اندک حوصله باقیمانده صرف همین پرداختن به شایعات و اخبار محرمانه میشود. چه باید کرد؟ آیا نباید هر چه زودتر از این وضع بیرون آمد و زندگی را به مدار اصلیاش برگرداند؟ فکر میکنید چه کسی باید آستین بالا بزند و زودتر این شرایط پرمخاطره را پایان دهد؟ مردم؟ مسئولین؟ سیاستمداران؟ علما؟ روشنفکران؟ نخبگان؟ چه کسی؟ آیا اصلاً با من هم عقیده هستید که زودتر باید از این پیله درآمد؟ من کاری به بقیه ندارم، اما فکر میکنم که رسانهها نقش مهمی دارند و بهتر است زودتر خود و مخاطبین خود را به مدار اصلی برگردانند. درباره تلویزیون حرف زیادی نمیتوانیم بزنیم، یا اگر بزنیم گوش کسی بدهکار حرف ما نیست، اما در باره خودمان - یعنی همین رسانههای مکتوب- فکر میکنم که بهتر است و باید که هرچه زودتر به پرگار سابق خود برگردیم. شاید اشتباه میکنم، اما اگر بیش از این در این وضعیت تعلیق به سر بریم ممکن است که کار دست خودمان بدهیم و برای همیشه سؤالاتی مثل «چه کتابی خواندی؟» یا «چه فیلمی دیدی؟» را از فرهنگ مکالمات روزانهمان حذف کنیم و «چه خبر؟» را جایگزین آنها کنیم.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 317]