تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 10 مهر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):پروردگارم هفت چيز را به من سفارش فرمود: اخلاص در نهان و آشكار، گذشت از كسى كه ب...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1819723984




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

امكان يا امتناع علم ديني/ 18 عبدالحسين خسروپناه:اسلام برخلاف آباء كليسا، هيچ‌گاه با علم مخالفت نكرده است


واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاري قرآني ايران: امكان يا امتناع علم ديني/ 18 عبدالحسين خسروپناه:اسلام برخلاف آباء كليسا، هيچ‌گاه با علم مخالفت نكرده است
گروه انديشه: اسلام، چه به لحاظ متون دينى و چه از جهت تاريخى، هيچ‌گاه مانند آباء كليسا با علم مخالفت نكرده است. توصيه به كسب علم و آگاهى، به ويژه علوم تجربى و طبيعى به طور مكرر در قرآن و روايات آمده است.
حجت‌الاسلام و المسلمين عبدالحسين خسروپناه، استاديار و مدير گروه حكمت و فلسفه پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي در گفت‌وگو با سرويس انديشه خبرگزاري قرآني ايران (ايكنا)، در مورد رابطه علم و دين در جهان اسلام گفت: در مورد رابطه علم و دين در جهان اسلام بايد گفت كه تاريخ تفكر اسلامى حكايت از اين دارد كه مسئله تعارض علم و دين آن گونه كه در مغرب زمين بوده است، در جهان اسلام مطرح نشده است.

مؤلف «گستره شريعت» علت چالش به وجود آمده در مورد علم و دين در غرب را چنين برشمرد: بسيارى از چالش ها در جهان غرب، به جهت موضع گيرى‌هاى ناصواب و افراطى كليسا و قشرى‌گرى و جزميت غير منطقى آن‌ها در برابر دانشمندان و عالمان بوده است؛ به گونه‌اى كه مخالت هر دانشمندى نسبت به فلسفه اسكولاستيك را مساوق و مساوى با الحاد و كفر تلقى مى‌شد؛ هم چنين كليسا، حق انحصارى تفسير از علم طبيعت را از آن خود مى‌دانست و اين امر، بيش‌تر باعث نزاع عالمان مسيحى و طبيعت شناسان جديد مى‌شد.

خسروپناه علت مخالف كليسا با عالمان طبيعي را در اين دانست كه كليسا نمي‌خواست حق تفسير واقعيت را به غير خود واگذار نمايد لذا گفت: مورخان علم مى‌دانند كه كليسا واقعا مايل بود به گاليله اجازه دهد تا نظريه خورشيد مركزى را بسط دهد؛ اما نمى‌خواست او ادعا كند كه اين نظريه حركت، خورشيد و سيارات را آن‌گونه كه در واقع است، بيان مى‌كند، كليسا براى آن كه حق انحصارى تفسير واقعيت را براى خود محفوظ نگه دارد، به گاليله و ساير دانشمندان پيش رو، رخصت داد كه بگويند نظريه خورشيد مركزى يك مصنوع رياضى است.

مؤلف «فلسفه فلسفه اسلامي» خاطرنشان كرد: مورخان به نوعى اذعان دارند كه بخش زيادى از كوشش‌هاى علمى، پس از رنسانس، عكس العمل طبيعى بوده است كه به صورت انتقام‌جويى ظهور پيدا كرده است و تا اينك ادامه دارد.

مؤلف «آسيب‌شناسي جامعه ديني» در مورد رابطه علم و دين در جهان اسلام تأكيد كرد: اسلام، چه به لحاظ متون دينى و چه از جهت تاريخى، هيچ‌گاه با علم مخالفت نكرده است، توصيه به كسب علم و آگاهى، به ويژه علوم تجربى و طبيعى به طور مكرر در قرآن و روايات آمده است.

خسروپناه خاطرنشان كرد: مراكز علمى و دانشگاهى عالم اسلام، در نظاميه‌ها و ساير مراكز دينى و علمى، حكايت از گسترش علم در جهان اسلام دارد، علم در نزد مسلمانان همزاد دين بوده و رشته‌هاى مختلف علمى چون نجوم، فيزيك، زمين‌شناسى، پزشكى، رياضيات و ... تدريس مى‌شد و كتاب‌خانه‌هاى چند صد هزارى جلدي در مراكز علمى و دينى تأسيس شده بود، لذا علم و دين مكمل، هم‌سخن و هماهنگ يك ديگر در جهان اسلام پيش رفتند.

مؤلف «انتظارات بشر از دين» در مورد نظر شهيد مطهري در باب علم و دين گفت: شهيد مطهرى، در مقايسه جهان‌بينى علمى و جهان‌بينى ايمانى، به يك رابطه سازگارى و تكميلى معتقد است؛ يكى را منشاء عشق و گرما بخشى و اميد، و ديگرى را عامل سرعت و حركت مى‌شمارد.

وي خاطر نشان كرد: ولى اين هم‌خوانى علم و دين در جهان اسلام، با روند علم و دين در غرب، تا حدودى كم رنگ شد و هر چند اندك، گرفتار مصاديقى از تعارض علم و دين گشت؛ البتّه نمونه‌هايى از تعارض فلسفه و دين در تاريخ عقلانى اسلام، توسط غزالى در «تهافةالفلاسفة» و راه حل‌هاى آن توسط «ابن رشد» در «فصل المقال فيما بين الحكمة و الشريعة من الاتصال» و ديگر بزرگان مطرح بوده است.

مؤلف «قلمرو دين» در مورد حل تعارض‌هاي ميان علم و دين توسط انديشمندان اسلامي گفت: برخى از مفسران و متفكران اسلامى، از طريق تفسير علمى، به راه حل تعارض ميان علم و دين اقدام نموده‌اند، دكتر ذهبى، در كتاب «التفسير و المفسرون»، از اين روش به تفسير علمى، و علامه طباطبايى در الميزان، به تطبيق و بسيارى از مفسران ديگر به تأويل ياد مى‌كنند.

وي در مورد سابقه اين روش اظهار كرد: اين روش كه تلاش مى‌كند آيات قرآن را با علوم جديد تطبيق و علوم را بر ظواهر قرآنى تحميل كند و از معانى ظاهرى دست شسته سابقه طولانى دارد. در گذشته تاريخ اسلام، معتزله و اسماعيليه و بعدها عرفا، همين طريقت را مشى كردند، با اين تفاوت كه معتزله، مدل‌هاى فلسفه ارسطويى و افلاطونى را بر قرآن تطبيق مى‌كردند و اسماعيليه و عرفا، معانى باطنى و كشفيات خود را بر آيات قرآن و تطبيق مى‌‌كردند.

وي در مورد عملكرد برخي از روشنفكران در حل اين تعارض‌ها بيان كرد: در دوران معاصر، برخى از روشن‌فكران دينى، مانند بازرگان و شريعتى، تئورى‌هاى علوم طبيعى و اجتماعى را در تفسير قرآن به كار مى‌گرفتند و قرائتى از اسلام ماركسيستى و مكانيكى عرضه مى‌نمودند، اين عمليات، نه تنها استخراج تئورى‌هاى علمى از ظواهر قرآن نيست، بلكه دست شستن از معانى ظاهرى و حمل كردن آيات بر معانى برگرفته از علوم جديد است.

خسروپناه در نقد اين نظريه بيان كرد: بزرگ‌ترين خطاى اين راه حل اين است كه ما در تفسير قرآن دچار روزمرگى تفسيرها، قرائت‌هاى مختلف از دين و نسبيت معرفت دينى مى‌شويم، هم‌چنان كه نظريه تئوريك قبض و بسط شريعت دچار اين آسيب شده است؛ و در آن صورت هيچ ملاك و معيارى براى صحت و سقم فهم دينى و قرآنى در اختيار نخواهيم داشت.

وي در ادامه تأكيد كرد: خداوند سبحان در قرآن كريم تصريح كرده كه قرآن به عربى مبين نازل شده است؛ با توجه به اين مطلب، ما بايد به قواعد زبان‌شناختى و روش‌شناختى فهم زبان عربى پاى بند باشيم و دست‌شستن از معانى ظاهرى آيات و تأويل آن‌ها به معنى خاص جامعه شناختى ماركس يا ماكس، برخلاف قوانين زبان‌شناختى است، بسيارى از انحرافات تاريخ اسلام و فرقه‌گرايى ها در بستر فرهنگ دينى به ويژه احزاب و تشكل‌هاى انقلاب اسلامى ايران، از اين روشِ غلط تطبيق و تفسير علمى قرآن زاييده شده است.

مؤلف «گستره شريعت» در مورد نظر خودش در مورد علم و دين اظهار كرد: نمونه‌هاى فراوانى از توافق علم و دين و سازگارى آموزه‌هاى قرآنى و دست آوردهاى علمى وجود دارد؛ مانند حركت خورشيد در سوره «يس»، آيات 38 تا 41؛ حركت كوه ها و زمين در آيه ى 89 سوره «نحل»؛ لقاح گياهان در آيه 22 سوره «حجر»؛ حرمت گوشت خوك و خون در آيه ى 173 سوره «بقره»؛ زوجيت گياهان در آيه ى 36 سوره «يس» و ...

وي همچينين اظهار كرد: آنچه از نمونه‌هاي تعارض و تزاحم در آيات ديده شده، به طور عمده تعارض ظاهرى ميان علم و دين است؛ يعنى علم ادعاى انحصارى در آن زمينه ندارد؛ براى نمونه، علم يك آسمان را كشف نموده اما 6 آسمان ديگر را انكار نكرده است؛ يا اين كه نظريه داروين، خلقت نهايى انسان از خاك را انكار نكرده، بلكه آفرينش از حيوان نئاندرتال را فرض نموده است. يا اين كه علم، تحقق معجزات يا طول عمر پيامبر يا امامى را انكار نمى كند؛ البته قدرت تبيين آن را هم ندارد. علاوه بر اين كه پذيرش ادعاى دينى، مستلزم تناقض و محال عقلى نمى‌شود.

خسروپناه تأكيد كرد: برخى از دستاوردهاى علمى كه آنان را در مقابل دين پنداشته‌اند، در حد فرضيه باقى مانده‌ است و حتى فرضيه‌هاى رقيب جديي هم در مقابل دارند؛ مانند نظريه «تبدل انواع» داروين و نظريات ژنتيكى و كشف مولكول هاى DNA، لذا نمي‌توان از اين دستاوردها در مقابل دين استفاده كرد.

خبرنگار: ابوالفضل عنابستاني

شنبه|ا|3|ا|اسفند|ا|1387





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خبرگزاري قرآني ايران]
[مشاهده در: www.iqna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 403]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن