تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1835025824
نگاهي به قاچاق حيوانات وحشي و فروش آنها در مولوي تهران حيوانات وحشي سرگشتگان بي دفاع بازار قاچاق
واضح آرشیو وب فارسی:مردم سالاری: نگاهي به قاچاق حيوانات وحشي و فروش آنها در مولوي تهران حيوانات وحشي سرگشتگان بي دفاع بازار قاچاق
كجاست سهراب تا ببيند روزگار ما را. اگر بود يقينا در اشعارش تجديدنظر مي كرد. شايد اگر سهراب بود و قاچاق حيوانات وحشي را مي ديد ديگر نمي گفت: «چرا در قفس هيچ كس كركس نيست؟»
كركس كه هيچ اين روزها در قفس ها شير و روباره و ميمون هم ديده مي شود البته اينها كه نام بردم نه در قفس باغ وحش ها بلكه در قفس خانه ها يافت مي شوند. نمونه بارزش هم توله شيرهايي است كه چندي پيش در سطح شهر تهران يافته شدند.
در ابتدا خبر پيدا شدن يك توله شير در شهر مردم را متعجب كرد اما بعدها خبر رها شدن تعدادي ميمون و روباه و كركس هم كلكسيون باغ وحش درون شهري را تكميل كرد و كم كم پيدا شدن شير و پلنگ هم تبديل به يكي از مسائل عادي شهر تهران شد.
البته زندگي شهرنشيني مدتها بود كه مردم تهران را از ديدن حيوانات محروم كرده بود و ديگر نه صداي خروس از خانه ها برمي خاست و نه قدقد مرغي و بع بع گوسفندي!
با اين حال زندگي شهرنشيني نوع ديگري از همزيستي با حيوانات را براي مردم شهر تهران به ارمغان آورد و آن زندگي مسالمت آميز با موش ها و گربه ها بود.
البته در گذشته شرايط به گونه اي ديگر بود.
آن روزها گربه ها براي خودشان بروبيا و عزت و اعتباري داشتند.آن روزها، موش ها وظيفه داشتند از گربه بترسند و با ديدن گربه از ترس سكته كنند و بميرند. اما اين روزها در شهر تهران موش ها براي خودشان امپراطوري مفصلي به راه انداخته اند كه هيچ گربه اي جرات نزديك شدن به آنها را ندارد. موش هاي تهران به لطف فاضلاب هاي شهري و زباله هاي داخل جوي آب آنقدر اضافه وزن پيدا كرده اند كه ديگر توتال كور و رژيم هاي گسترده غذايي هم كمكي به تناسب اندامشان نمي كند.اين موش هاي چاق و چله بويي از فرزي و چابكي موشي نبرده اند چون نيازي هم به تيزوفرزبودن ندارند. آن زمان كه موش ها تندوتيز بودند و سريع مي دويدند، خود را از دست گربه ها نجات مي دادند اما موش هاي شهر تهران كه از خطر گربه درامان هستند نيازي به دويدن و فرار كردن ندارند.
آنها مي توانند خيلي راحت و ريلكس در داخل جوي هاي كثيف شهر حركت كنند و به راحتي به زادو ولد بپردازند.
اما آن طرف تر گربه هاي شهر تهران كه هر روز نحيف تر و لاغرتر مي شوند، راه هاي جديدي را براي بقاي نسل خود پيدا كرده اند.
گربه ها هم به لطف مكانيزه شدن سيستم زباله هاي شهري ديگر نيازي به موش ندارند و سرنوشت خود را با زباله ها پيوند زده اند.
اگر اين روزها در خيال خودتان غرق باشيد و ناگهان به تقاطع كوچه اي برسيد، همان جا كنار تير چراغ برق يك سطل زباله مكانيزه سياه رنگ مي بينيد، البته زباله هيچ جذابيتي برايتان نخواهد داشت اما اين مساله اصلا باعث نمي شود كه آن را ناديده بگيريد و بي توجه از كنارش بگذريد، چرا كه ناگهان همان لحظه يك گربه خاكستري از لاي زباله ها بيرون ميآيد و افكار شما را پراكنده و وحشتي خفيف در دلتان ايجاد مي كند. بعد گربه خاكستري با طلبكاري تمام فرياد مي كشد كه چرا آرامشش را با حواس پرتيتان برهم زده ايد و از نظرتان دور مي شود. زندگي با موش ها و گربه ها كه هريك به نوعي با زباله ها محشور شده اند تبديل به امري عادي در برخي نقاط شهر تهران شده و دايم به ماگوشزد مي كند با آنكه شهرنشين شده ايم هنوز هم از طبيعت زيبا و حيوانات دوست داشتني آن فاصله نگرفته ايم.
و آنقدر اين حيوانات دوست داشتني با زندگي ما عجين شده اند كه بايد اين روزها مواظب باشيم كه وقتي از خانه خارج مي شويم به جاي گربه با يك شير درنده مواجه نشويم.
تا آنجا كه ما مي دانيم وظيفه جمعآوري حيوانات موذي مانند موش برعهده شهرداري است. تازه شهرداري از عهده كامل همين مساله هم با موفقيت برنيامده، كافيست 10 دقيقه كنار خيابان منتظر تاكسي يا اتوبوس بايستي، آن وقت است كه سروكله موش ها پيدا مي شود و داخل جوب هاي آب رژه مي روند. حال تصورش را بكنيد اين موش ها كه مسووليت جمعآوريشان با شهرداري بود اين حال و روزشان است حال شير و روباه هاي داخل شهر كه در شرح وظيفه شهرداري تعريف شده نيستند چه سرنوشتي پيدا خواهند كرد؟
اما در اين بين و در ميان اين شهر درندشت كه نه آدم ها در آن امنيت دارند نه حيوانات ناگهان يك منطقه تبديل به محلي امن! براي حيوانات مي شود.
بازار پرنده فروشان مولوي تهران به منطقه اي حفاظت شده و امن براي خريد و فروش حيوانات به ويژه پرندگان غيرمجاز و گونه هاي غيربومي تبديل شده است.
بازديدهاي ميداني و گزارش هاي رسيده بيانگر خريدو فروش گسترده گونه هاي متنوع از حيات وحش كشور توسط دلالاني است كه از اين محل سود فراواني نصيب خود مي كنند. فروش گونه هاي گران قيمت و غيربومي طوطي، سگ هاي شكاري، عقاب و كبك براي دلالان و فروشندگان منطقه به اندازه اي سودآور و درآمدزا است كه آنها را به ايجاد يك حريم امنيتي و حفاظتي كشانده است. ورود به اين حريم ممنوعه، تنها در صورتي مجاز و بي خطر است كه به خريدار بودن شخص اطمينان كامل پيدا كرده و به يقين برسند كه موضوع ديگري همچون بازرسي و تهيه گزارش در ميان نيست. در بسياري از موارد كه دلالان به نيت فردي كه خود را خريدار معرفي كرده شك برده اند، از ورود وي جلوگيري و با ايجاد ازدحام و شلوغي فرار كرده اند.
در يك مورد، سال گذشته، دلالان و قاچاقچيان حيوانات در منطقه مولوي با شك كردن به حضور ماموران و بازرسان محيط زيست و نيروي انتظامي، 52 كبك را بر جاي گذاشته و فرار كردند.
يك گونه پرنده كه در منطقه مولوي خريدو فروش فراواني دارد طوطي هايي است كه قيمت برخي از آنها تا يك ميليون تومان هم مي رسد. فروشندگان اين طوطي ها كه البته اين كار را آشكارا و بدون پنهان كاري انجام مي دهند مدعي اند كه آنها را خود پرورش داده و تكثير مي كنند، در حالي كه، بسياري از اين طوطي ها بومي نيستند و به صورت غيرمجاز و قاچاق از مرزهاي شرقي كشور به ويژه پاكستان وارد كشور شده اند.
در كوچه پس كوچه ها و زيرزمين خانه هاي اين منطقه، انواع حيوانات ممنوع و غيرممنوع نگهداري و خريد و فروش مي شوند. از عقاب و شاهين و كبك گرفته تا حيوانات سفارشي مانند شير، زرافه، خرس و پلنگ، البته براي اين حيوانات سفارش خريد مي گيرند و در مكاني ديگر تحويل مي دهند."
حتي يك بار هنگام سفارش حيواناتي مانند شير و زرافه، يكي از فروشندگان مدعي شده بود كه فروش اين گونه ها كار مشكلي نيست و مدعي شد كه در منطقه مولوي آدم هم به فروش مي رسد.!
البته در چانه زدن بر سر قيمت، مشخص مي شود كه آدم هاي متخصصي هستند. اين افراد حيوانات حساس را ماهها در زيرزمين هاي خاصي نگه مي دارند، اما مشكلي برايشان پيش نمي آيد كه اين از كاركشته بودن آنها حكايت مي كند.
فروشندگان بزرگ، در منطقه، خودشان حاكميت دارند و ماموران محيط زيست و نيروي انتظامي چندان نفوذي در منطقه ندارند. خطرناك بودن آنها، نفوذ برخي شان و اجتناب برخي ماموران از حضور در اين منطقه عجيب و خطرناك موجب شده، طي ساليان متمادي كسي نتواند متعرض آنان شود و رفته رفته منطقه اي امن و حفاظت شده براي اقدامات غيرقانوني آنها در دل پايتخت شكل گرفته است.
رئيس انجمن حمايت از حيوانات درباره مسووليت برخورد با اقدامات غيرقانوني پرنده فروشان مولوي گفته بود: يكي از معضلات منطقه، قاچاق حيواناتي همچون طوطي از مرزهاي شرقي كشور است كه سازمان حفاظت محيط زيست وظيفه دارد با اين پديده برخورد كند، البته در برخي موارد، سيستم قضايي فروش اين پرندگان را جرم ندانسته و همكاري نمي كند. به عقيده آنان، پرنده فروشي از فروش موادمخدر بهتر و بي خطرتر است. البته نبايد فراموش كرد كه متخلفان تلاش فراواني مي كنند تا حريم امن شان حفظ شود، زيرا تجارت پرسودي دارند. پرنده هايي كه از خارج كشور وارد مي شوند، بسيار درآمدزا و سودآورند.
وي درباره حضور برخي اتباع بيگانه در منطقه و سفارش برخي گونه هاي غيرمجاز مانند عقاب، تصريح مي كند: "شايعاتي در اين زمينه وجود دارد، البته آنگونه كه ما اطلاع داريم، اتباع بيگانه حضوري خريد نمي كنند، بلكه واسطه هايي اين كار را انجام مي دهند، سپس با لنج به كشورهاي ديگر به ويژه حاشيه خليج فارس مي فرستند. بايد توجه داشت كه بازار پرنده فروشان منطقه مولوي، منطقه خطرناكي براي افراد غريبه است و هر كسي را به اين منطقه امن راه نمي دهند."
با شنيدن اخبار خريد و فروش حيوانات غيرمجاز، نخستين نامي كه به ذهن مي رسد، سازمان حفاظت محيط زيست است. اين سازمان، تنها متولي حفاظت از گونه هاي حيات وحش در كشور است كه البته وظيفه دارد با متخلفان برخورد كند، قانون نيز ابزارهاي لازم را در اختيار اين سازمان قرار داده است. با اين حال مسوولان سازمان حفاظت محيط زيست تصوري غير از اين دارند.
مدير كل نظارت و بازرسي و اجراييات سازمان حفاظت محيط زيست در اين باره گفته بود:"اين مساله به حوزه اجتماع ما باز مي گردد. هنوز تكليف براي ما مشخص نشده كه چه كسي متولي برخورد با اين متخلفان است. اين فعاليت ها يقينا تخلف است، اما حوزه فعاليت هاي ما مناطق چهارگانه اي است كه محدوده هاي شهري را شامل نمي شود. نيروهاي ما حتي براي مناطق چهارگانه زيست محيطي هم كافي نيستند، آن وقت چگونه مي توانيم به تمام نيازهاي جامعه پاسخ دهيم؟"
وي درباره ورود قاچاق پرندگان غيربومي افزود: "در حال بررسي طرحي هستيم كه با هماهنگي مبادي ورودي كشور، روشي متعادل و منطقي براي برخورد با اين معضل پيدا كنيم. اين گونه ها بومي نيستند و علاوه بر احتمال شيوع بيماري هاي مشترك ميان حيوان و انسان، ممكن است زنجيره حيات وحش كشور را نيز مختل كنند. وي درباره اخبار گوناگون وعجيبي كه از عدم امنيت در منطقه مولوي براي ماموران، به گوش مي رسد، خاطرنشان كرد: "آنجا، محوطه شهري است و قاعدتا نيروي انتظامي ومسوولان امنيتي بايد وارد موضوع شوند تا تكليف ما نيز روشن شود."
مدير كل حفاظت محيط زيست استان تهران نيز بازار پرنده فروشان مولوي را منطقه اي آلوده مي داند و مي افزايد: "سال گذشته 17مورد تخلف كشف و به دادگاه معرفي شد. حتي در يك بازرسي، متخلفان 52 كبك را به جا گذاشته و فرار كردند." "قوه قضاييه بايد براي پاكسازي آنجا كمك كند. اخيرا شنيده ايم كه يك قاضي به ماموران نيروي انتظامي محل دستور داده كه ظرف 2 تا 3ماه، منطقه را از وجود گونه هاي حيواني غيرمجاز و متخلفان پاكسازي كنند كه البته هنوز اجرا نشده است."
پرسشي كه اكنون مطرح شده، اين است كه آيا پاكسازي محيطي بازار پرنده فروشان مناسبترين راه حل است؟ سازمان حفاظت محيط زيست و نيروي انتظامي در حالي كه هر يك، ديگري را مسوول مي دانند، چنين عقيده اي دارند. اما راه ديگري نيز متصور است.
رئيس انجمن حمايت از حيوانات در اين باره مي گويد: "پيشنهاد ما اين است كه زمينه اي فراهم شود تا اين افراد به سمت قاچاق نروند. به عنوان نمونه، مي توان پرورش پرنده ها را رسمي و قانوني انجام داد و پس از آزاد كردن درصد بالايي از آنها، بقيه را فروخت يا حتي به كشورهاي عربي صادر كرد." وي مي افزايد: "در اين طرح مي توان از كساني كه اكنون درمنطقه مولوي به خريد و فروش غيرمجاز مشغولند و البته در پرورش و نگهداري حيوانات مهارت كافي دارند، استفاده كرد."
تاكنون طرح هاي زيادي براي رفع معضل قاچاق حيوانات غيرمجاز و ممنوع در منطقه مولوي تهران پيشنهاد شده كه هر يك نقاط ضعفي داشته اند و متولي آنها نيز به درستي مشخص نبوده است، اما از گفته هاي مسوولان جديد سازمان حفاظت محيط زيست اينگونه برميآيد كه مصمم اند تا براي اولين و آخرين بار، برخوردي جدي با تخلفات در اين حوزه داشته باشند گويا طرحي نيز در حال بررسي و تدوين است تا منطقه امن قاچاقچيان حيوانات را در منطقه مولوي ناامن كند.
با تمام اين حرفها و حديث ها مي رسيم به اينكه جاي شير و كركس و روباه نه در خانه است و نه در بازار.
بازار جاي سيب زميني و پياز و منسوجات است و اگر در ميان دست هاي دست فروشان سنجاب وسگ ببينيم بايد تعجب كنيم. جاي سنجاب روي درخت بلوط است نه روي شانه هاي مرد دستفروش.
اما از آنجائيكه عادت كرده ايم. هيچ چيز سرجاي خودش نباشد، تعجب نمي كنيم اگر يك روز از اخبار بشنويم كه چند توله شير در شهري مانند تهران پيدا شده، عجيب تر از آن اين است كه مي دانيم در همين شهر درندشت جايي وجود دارد كه حيوانات وحشي را به صورت پنهاني و قاچاقي مي فروشند. آخر يكي نيست بگويد آنها مي فروشند، شما چرا مي خريد؟
اگر فروشندگان حيوانات وحشي، خريدار نداشته باشند چرا بايد با اين سختي و مصيبت و به صورت پنهاني و زيرزميني حيوانات بيچاره را قاچاقي به فروش برسانند؟!
سه|ا|شنبه|ا|20|ا|دي|ا|1390
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مردم سالاری]
[مشاهده در: www.mardomsalari.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1804]
-
گوناگون
پربازدیدترینها