تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 22 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):سنگین ترین چیزی که روز قیامت در ترازوی اعمال قرار داده می شود صلوات بر محمد و اهل...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1840665595




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

گزيده سرمقاله‌ برخي از روزنامه‌هاي صبح امروز كشور


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: گزيده سرمقاله‌ برخي از روزنامه‌هاي صبح امروز كشور
خبرگزاري فارس: برخي روزنامه‌هاي صبح امروز سرمقاله‌هاي خود را به موضوعات زير اختصاص دادند.


* كيهان
روزنامه كيهان دريادداشت روز خود با عنوان "از بلنداي بدر "آورده است :الف: آنچه در پي مي آيد فقط اندكي از بسيارهاست؛
1- اواسط دهه 60 بود. آن روزها، آمريكا از يكسو براي پيشگيري از سرايت الگوي انقلاب اسلامي به ساير ملت هاي مسلمان در شيپورهاي تبليغاتي خود مي دميد كه در ايران اتفاق مهمي نيفتاده است! و در همان حال، هجوم همه جانبه اي را در عرصه هاي نظامي، سياسي و اقتصادي عليه جمهوري اسلامي ايران سامان داده و به ميدان آورده بود. در گرماگرم اين پروژه دوسويه، حضرت امام (رضوان الله تعالي عليه) خطاب به آمريكا فرمود «اگر مي گوئيد در ايران هيچ اتفاق مهمي نيفتاده است، چرا اينهمه سر و صدا و هياهو مي كنيد»؟!
2- نزديك به 3 سال قبل، خبرنگار روزنامه آمريكايي «يو.اس.اي.تودي» كه براي تهيه گزارش درباره انتخابات رياست جمهوري دهم به ايران آمده بود، ضمن مصاحبه اي گفت؛ برخي از اصلاح طلبان معتقدند كه انقلاب اسلامي در گذر از فراز و نشيب هاي 30 ساله، مقبوليت اوليه خود را از دست داده و اقتدار آن به تدريج كاهش يافته است! نظر شما چيست؟ و نگارنده كه استدلال آن روز امام راحل(ره) را به خاطر داشت در پاسخ گفت؛ اگر جايگاه و اقتدار انقلاب روند رو به كاهش داشته است، چرا دشمني ها و برنامه ر يزي هاي آمريكا و متحدانش عليه جمهوري اسلامي ايران هر روز شتاب و گسترش بيشتري داشته و دارد؟!
3- روزنامه آمريكايي «هافينگتون پست» در گزارشي با اشاره به تحولات خاورميانه و شاخ آفريقا - 26 مهرماه 89/ 18 اكتبر 2010- خطاب به دولتمردان و رسانه هاي آمريكايي نوشته بود؛ «اگر ادعاي شما درباره برتري قدرت نرم آمريكا قابل قبول باشد، بايد به اين پرسش پاسخ بدهيد كه چرا علي رغم چند دهه حضور در خاورميانه و همراهي حاكمان و رسانه هاي اين كشورها با غرب، امروزه همه نگاهها در خاورميانه اسلامي به ايران دوخته شده و مردم در اين كشورها، از انقلاب ايران به عنوان الگوي پيش روي خود ياد مي كنند»؟! هافينگتون پست در ادامه گزارش خود به نظريه «آرنولد توين بي» استاد بلندآوازه آكسفورد - متوفي 1975- كه نظراتش با استقبال و آناليز مثبت در مجامع آكادميك همراه است اشاره كرده و آورده بود؛ «درباره ضعف راهبردي آمريكا همين نكته كافي است كه براي بسط قدرت خود به نظامي گري متوسل مي شود» و در ادامه نوشته بود «اين در حالي است كه ايران بدون هيچ نيازي به ماشين جنگي و توسل به زور، دل و انديشه ملت هاي مسلمان خاورميانه را به خود جذب كرده است».
4- هنري كيسينجر، دو هفته قبل در مصاحبه با بي بي سي، ضمن ابراز نگراني تلويحي از انتخابات مجلس نهم و بي آن كه براي پنهان كردن هراس آمريكا از اين انتخابات اصرار چنداني داشته باشد، گفت؛ «مردم در خاورميانه خواستار دموكراسي با تعريفي كه ما - آمريكا و اروپا- داريم نيستند. آنها به ايران چشم دوخته اند».
كيسينجر روز 12 دسامبر 2011- 21 آذرماه 1390- در نشست راهبردي آتلانتيك- منظور دو سوي اقيانوس اطلس يعني آمريكا و اروپاست- كه با حضور اسكوكرافت، جيمز جونز- مشاوران امنيتي سابق و اسبق آمريكا- جو بايدن معاون اوباما و نمايندگاني از انگليس، فرانسه، آلمان و ايتاليا در واشنگتن تشكيل شده بود گفت (به نقل از دويچه وله) «كدام ديوانه اي آمريكاي ابرقدرت آغاز هزاره سوم را در آغاز دومين دهه اين هزاره، از اوج قدرت به شرايط رقت بار كنوني كشانده است؟! دموكرات هاي بي پرنسيب - بي شخصيت- يا جمهوري خواهان احمق»؟! كيسينجر در همين اجلاس- باز هم به نقل از دويچه وله، خبرگزاري آلمان- مي گويد؛ بايد بپذيريم كه تحولات جهان اسلام و اعتراضات وال استريت در آمريكا و اروپا از رسيدن تاريخ به يك پيچ بزرگ خبر مي دهد» كيسينجر بدون اشاره به ايران و يا به قول آسوشيتدپرس- با اشاره تلويحي به ايران- مي پرسد؛ «چه كسي سر اين پيچ ايستاده و آدرس مي دهد»؟
به خاطر داريد كه 2 ماه قبل حضرت آقا از رسيدن تاريخ به يك «پيچ بزرگ» خبر داده بودند.
5- سال گذشته رژيم صهيونيستي، «عاموس يادلين» رئيس سرويس اطلاعات نظامي اسرائيل- امان- را به اين علت كه درباره تحولات منطقه تحليل غلطي داده و برنامه ريزان اسرائيلي را گمراه كرده است از مقام خود بركنار كرد. عاموس يادلين در آغاز تحولات خاورميانه طي گزارشي به نتانياهو آورده بود(نقل به مضمون) «مردم خاورميانه خواستار دموكراسي هستند و از آنجا كه دموكرات ها بيشتر اهل مذاكره هستند تا جنگ، اين تحولات در نهايت به نفع اسرائيل خواهد بود»، روزنامه اسرائيلي و انگليسي زبان «جروزالم پست» در تحليلي به نقد ديدگاه «عاموس يادلين» پرداخته و توضيح داد «آقاي يادلين بايد مي دانست كه مردم خاورميانه براي دموكراسي مورد نظر خود، الگوي انقلاب اسلامي ايران را پيش روي گرفته اند و در اين الگو، پذيرش موجوديت اسرائيل جايي ندارد» و «هاآرتص» ديگر روزنامه اسرائيلي نوشت «مردم منطقه اسلام آمريكا و اردوغان را نمي خواهند. مگر نديديم مردم مصر از پيشنهاد اردوغان براي تشكيل دولت لائيك چگونه به خشم آمدند؟ مردم شورشي- منظورش ملت هاي مسلمان انقلابي است- در خاورميانه، اسلام خميني و خامنه اي را مي خواهند».
6- اوايل سال گذشته، مركز مطالعات امنيت ملي اسرائيل- INSS- در گزارش 272 صفحه اي خود با استناد به آنچه در منطقه مي گذرد، نتيجه گرفت كه «اسرائيل روي قوس نزولي حيات خود قرار گرفته و سقوطي ناخواسته را تجربه مي كند» در اين گزارش به نفوذ ايران در منطقه و الگو گرفتن ملت هاي مسلمان از انقلاب اسلامي ايران به عنوان يكي از اصلي ترين عواملي اشاره شده است كه اسرائيل را روي قوس نزولي به سقوط تهديد مي كند. بعد از ارائه اين گزارش به موساد بود كه نتانياهو با عصبانيت گفت؛ خميني و خامنه اي در مرزهاي اسرائيل اردو زده اند.
شرح اين ماجرا به درازا مي كشد و خارج از محدوده اين نوشته محدود است و اما؛
ب: اكنون به گواهي شواهد و نشانه هاي موجود كه فقط به چند نمونه از آن اشاره و بسنده كرديم و بي آن كه پاي شعار و يا سخني به خلاف و گزاف در ميان باشد، به آساني مي توان ديد و به وضوح مي توان به اين برداشت واقع بينانه و حكيمانه حضرت آقا در ديدار ديروز مردم شريف و انقلابي قم با ايشان رسيد كه شرايط كنوني نظام اسلامي ايران را با اوج اقتدار اسلام «در شرايط بدر و خيبر» مقايسه فرمودند و نه آنگونه كه دشمنان تبليغ مي كنند «در شرايط شعب ابي طالب». رهبر معظم انقلاب چندي قبل نيز دوران كنوني را درخشنده ترين دوران ايران اسلامي و آمريكا را در ضعيف ترين دوران تاريخ آن كشور، ارزيابي كرده بودند.
ج: حالا بايد به اين پرسش ها پاسخ داد كه؛
1- آيا با توجه به جايگاه جمهوري اسلامي ايران در منطقه و جهان و نقشي كه به عنوان الگوي پيش روي ملت هاي مسلمان برعهده دارد، انتخابات آينده مجلس را مي توان تنها در مقياس يك رخداد داخلي در ايران اسلامي ارزيابي كرد؟ و آيا اين انتخابات علاوه بر نقش تعيين كننده و با اهميتي كه انتخابات مجلس شوراي اسلامي در تمامي دوره ها داشته است، نقش سرنوشت سازي در شتاب دادن به انقلاب هاي اسلامي منطقه ندارد؟! به يقين نقش برجسته اي دارد و به قول آقا در بيانات ديروزشان «ملت ايران در زمينه انتخابات و انقلابي بودن، پيشكسوت ملت هاست و قطعا نگاه ملت هاي ديگر به اين انتخابات دوخته شده است».
2- اگر پاسخ سؤال اول مثبت باشد- كه هست- پرسش بعدي آن است كه آيا آمريكا و متحدانش مي توانند از تلاش همه جانبه براي مقابله با اين نقطه عطف و نقش آفرين در تحولات اسلامي منطقه دست بردارند؟! بديهي است كه پاسخ اين سؤال منفي است.
3- پرسش بعدي اين است كه آيا در آوردگاه بزرگ ايران اسلامي با آمريكا و متحدانش، گروه ها و جرياناتي نظير اصحاب فتنه و حلقه انحرافي در حد و قواره اي هستند كه در مقابل توده هاي چند ده ميليوني مردمي كه حماسه 9 دي فقط يك نمونه از حضور پرشور و پاكبازي آنان بود، عدد و رقم و به اصطلاح «رقيب» تلقي شوند؟! پاسخ اين پرسش نيز منفي است. ولي نه با اين مفهوم و نه با اين برداشت كه از توطئه آنان غفلت شود.
4- و اما، فتنه آمريكايي- اسرائيلي 88 و رخدادهاي پس از آن ترديدي باقي نگذاشته است كه جريانات ياد شده در بند پيشين، «پياده نظام» دشمنان بيروني هستند، از آنجا كه «پياده نظام»، دنباله داخلي دشمن بيروني است، به يقين، اهداف دشمنان بيروني را دنبال مي كند و از سوي ديگر، اصلي ترين و استراتژيك ترين خواسته دشمنان بيروني كاستن از حضور پرشور مردم در انتخابات است. بنابراين، اگرچه ورود دزدانه به خانه ملت مي تواند يكي از اهداف اين جريانات باشد و شوراي محترم نگهبان نبايد از دروازه باني دقيق خود براي جلوگيري از ورود نامحرمان به خانه ملت كمترين غفلتي داشته باشد ولي تلاش براي كاستن از حضور، در اولويت برنامه و ماموريت آنان قرار دارد.
د: و بالاخره، با توجه به بصيرت مثال زدني ملت و تلاش بي پرده دشمنان بيروني براي مقابله با حضور پرشور مردم، از هم اكنون مي توان حدس زد كه ملت در انتخابات پيش روي، نه فقط براي گزينش نمايندگان مورد نظر خويش حضور مي يابند، بلكه از حضور پرشور خود تلقي جهاد و مقابله با دشمنان تابلودار اسلام و انقلاب و حمايت از ملت هاي مظلوم منطقه را دارند و به قول حضرت آقا «اگرچه از مدت ها قبل، از مركز و قرارگاه فرماندهي جبهه كفر و استكبار گرفته تا پادوها و پياده نظام اين جبهه در داخل و خارج، تلاش گسترده اي به كار گرفته شده تا حضور مردم در انتخابات مجلس كمرنگ باشد، اما به لطف و فضل الهي، حضور مردم در اين انتخابات دشمن شكن خواهد بود».

* رسالت
روزنامه رسالت درسرمقاله خود با عنوان "شروط انتخابات سالم"به قلم محمد كاظم انبارلويي آورده است:انتخابات نهمين دوره مجلس شوراي اسلامي در پيش است. اين پرسش كه شروط انتخابات سالم، جدي و آزاد چيست، يكي از دغدغه‌هاي اصلي مردم به عنوان انتخاب‌كنندگان و نامزدها به عنوان انتخاب‌شوندگان همواره مطرح بوده است.
طبيعي است يك انتخابات وقتي سالم، جدي و آزاد است كه رقابتي باشد و در اين رقابت همه اضلاع رقابت به عنوان سليقه‌هاي متفاوت حضور داشته باشند. هر رقابتي هم قاعدتاً در چارچوب قانون و ادب و آداب رقابت بايد صورت گيرد. رقابت به معناي اينكه هر كه ضربه اول را زد برده است طبيعي است كه نتيجه‌اي جز هرج و مرج ندارد.
جمهوري اسلامي طي سه دهه گذشته 30 بار به آراي عمومي براي انتخاب رئيس جمهور، نمايندگان مجلس، نمايندگان مجلس خبرگان، شوراهاي اسلامي، و حتي نام حكومت و نوع تدوين قانون اساسي و... رجوع كرده است. اقتضاي جمهوريت نظام به گونه‌اي است كه همه تصميمات كليدي‌ نظام بايد با امضاي رأي مردم باشد.
جمهوريت يكي از دو ركن ركين نظام اسلامي و از اصول لايتغير قانون اساسي است. خوب بود نظريه‌پردازان نظام اسلامي و فيلسوفان سياسي انقلاب در تعريف جمهوريت نظام مرزهاي آن را با مدلهاي رقيب يعني سوسياليسم و ليبراليسم مشخص مي‌كردند. ترديدي نيست مدل جمهوريت در نظام ما با نظامهاي رقيب متفاوت است. رأي مردم در نظام جمهوري يك امانت الهي است. اين رأي در برگيرنده فكر، سليقه و انديشه شهروندان مسلمان در نوع نگرش به اداره كشور است به همين دليل مسئولان اجرايي و نظارت بايد به ديده احترام به آن بنگرند و نتيجه را هرچه باشد از باب اينكه ميزان رأي ملت است بپذيرند.
رهبري نظام طي سه دهه گذشته نشان داده است از اين ميزان و حريم همواره صيانت كرده و هزينه‌هاي آن را هم پرداخته است.
شرط يك انتخابات سالم، جدي، آزاد و در عين حال رقابتي آن است كه در درجه اول مصون از مداخله قدرتهاي خارجي باشد و مردم خود در مورد سرنوشت كشورشان تصميم بگيرند. لذا اولين شرط انتخابات سالم آن است كه مردم نسبت به مداخله بيگانگان حساس باشند و انتخاب‌شوندگان از اينكه مورد حمايت اجانب قرار گيرند، شرمنده باشند و در مورد جايگاه خود در افكار عمومي از اين منظر تجديدنظر كنند.
شرط دوم آن است كه انتخاب‌شوندگان از موضع اثباتي، ديدگاههاي خود را براي مردم بيان كنند. اين ديدگاهها بايد معطوف به پيشرفت كشور، خدمت به مردم و بسط عدالت در جامعه باشد. لذا پذيرش گفتمان پيشرفت، عدالت و خدمت به عنوان يك گفتمان فراجناحي و فراگروهي بايد جزء مفروضات رقابت باشد. انتخابات صحنه رقابت «ديو» و «دلبر» نيست. انتخابات صحنه رقابت «انقلاب» با «ضدانقلاب» نيست. انتخابات براي خروج از قانون و ورود به عرصه ساختارشكني نيست. اين مسيري است كه دشمن طي سه دهه گذشته در انتخابات گونه‌گون به عنوان يك راهبرد تبليغاتي به ادبيات رقابت در داخل تحميل مي‌كرده است. متأسفانه برخي از روي غفلت و برخي هم از روي طمع و حرص به قدرت در اين مسير مي‌افتادند و منافع ملي و امنيت مردم را به خطر مي‌انداختند. اين مسير بن‌بستي است كه ديگر بايد طي نشود و بازيگران آن به خود آيند و به آينده خود و مردم كشورشان فكر كنند.
سومين شرط يك انتخابات سالم آن است كه قواعد اخلاقي و انساني در آنچه نفي يا اثبات مي‌شود رعايت گردد. رسيدن به قدرت ـ آن هم به هر قيمت ـ امر مذمومي است كه مردم در نوع رقابت‌ها آن را درك مي‌كنند.
بايد از خصومت‌ورزي و خلاف‌گويي و تهمت‌زني پرهيز كرد و اساس كار بايد روي صدق و سلم باشد.
مقام معظم رهبري در ديدار روز گذشته با مردم قم به مناسبت سالروز 19 دي روز قيام مردم قم در سال 56 مفهوم رقابت در انتخابات را بازتعريف كردند و فرمودند:
ـ رقابت غير از خصومت و تهمت‌زني متقابل است
ـ رقابت به معناي اثبات خود با نفي ديگران نيست
ـ رقابت دادن وعده‌هاي خلاف قانون براي جلب نظر مردم نيست
رقابت در مدل خصومت‌ورزي و تهمت‌زني براي طراحان نبرد نرم يك فرصت ايجاد مي‌كند تا يك شورش تمام‌عيار خياباني را با كارگرداني خود و نقش‌آفريني طرفداران نامزدها، به سمت به خطر انداختن امنيت كشور هدايت كنند. آنها براي به جان هم انداختن مردم از كدهايي استفاده مي‌كنند كه طرفين رقابت بر اساس دروغ و تهمت و خصومت‌ورزي تدارك ديده‌اند. كسي كه اثبات خود را در نفي ديگران جستجو مي‌كند و يا وعده‌هاي خلاف قانون مي‌دهد عملاً بذرهايي را در زمين جمهوريت نظام مي‌كارد كه جز به ديكتاتوري و هرج و مرج منجر نمي‌شود.
اما اگر كسي با قصد خدمت به مردم و پيشرفت كشور و اجراي عدالت اقتصادي و اجتماعي گام بردارد، از انتخابات مي‌تواند سكويي براي وحدت ملي و اقتدار نظام بسازد. در اين مفهوم از جمهوريت و رويكرد انتخاباتي، هر رأي تيري به قلب دشمن و يك آجر براي تحكيم ساختارهاي قانوني نظام است.
جبهه متحد اصولگرايان با زعامت آيت‌الله‌مهدوي‌كني و آيت‌الله‌يزدي و مشاركت اعضاي محترم و معزز جامعه روحانيت مبارز و جامعه مدرسين حوزه علميه قم طي چند ماه گذشته با صدور بيانيه‌ها و اطلاعيه‌ها و سخنرانيها سعي كردند نوعي ادبيات رقابت را در انتخابات آينده پايه‌گذاري كنند كه در مسير گفتمان پيشرفت، خدمت و عدالت باشد. بر اين مبنا مرزبندي با دشمن و روشنگري در خصوص مقاصد شوم بيگانگان در سرفصل همه موضع‌گيريها بوده است. همچنين با اعلام اينكه هيچ گروه و فرد اصولگرايي رقيب جبهه متحد اصولگرايان نيست عملاً فضايي را براي وحدت و همگرايي فراهم آورده است.
اين ديدگاه معتقد است بايد در انتخابات آينده پايه يك رقابت اخلاقي را بنا نهاد و بر اساس شايستگي‌ها هر كس نامزدهاي خود را معرفي كند و در نهايت مردم هرچه انتخاب كردند بايد محترم شمرده شود. فضاي انتخابات بايد فضاي انتخاب «صالح» و «اصلح» باشد نه فضاي انتخاب «ديو» و «دلبر»، چرا كه فرض بر اين است كه كساني كه صلاحيت آنان از سوي شوراي نگهبان مورد تأييد قرار گرفته‌اند تا موقعي كه از مرزهاي قانوني خارج نشده‌اند افرادي صالح هستند و قابل احترام، لذا بايد حريم آنها محفوظ بماند.
آخرين برآوردها نشان مي‌دهد همه سلايق داخل نظام در رقابت‌هاي انتخابات آينده حضور دارند. پيش‌بيني مي‌شود ما يك انتخابات رقابتي با مشاركتي گسترده را در آينده شاهد باشيم.

*آفرينش
روزنامه آفرينش درسرمقاله خود با عنوان "روابط ايران و كويت و مولفه هاي دخيل"به قلم علي رمضاني آورده است :روابط ايران و كويت در يك سال گذشته دچار تحولات و فراز و نشيب هايي بوده است. در اين بين هر چند در يك سال گذشته با سفر مقامات دو كشور برخي از مشكلات حل شده و دامنه برخي از تنش ها كاهش يافته است، اما همچنان مسائل و مشكلاتي در روابط دو كشور باقي است. در اين بين قبلا با سفر وزير خارجه كشورمان به اين كشور روابط رو به بهبود گذاشت، ولي به نظر مي رسد عواملي چند در كويت همچنان بر طبل كاهش روابط با ايران مي‌كوبند. در اين راستا اگر به يك سال گذشته روابط دو كشور نگاه كنيم بايد گفت گذشته از طرح مساله جاسوسي ايران در كويت مولفه ها و عواملي همچون شوراي همكاري خليج فارس و غرب در روابط ايران و كويت تاثير گذار بوده است .
در اين بين در همين مدت نيز ادعاها و طرح هايي همچون دخالت‌هاي ايران در امور داخلي كويت ، كشف يك شبكه جاسوسي (كه كويت مدعي بود براي ايران عليه كويت فعاليت مي‌كرده است ) روابط ديپلماتيك ميان دو كشور را با چالش هايي مواجه كرده است . اخيرا نيز جدا از مشكلات ديگر كويت در اعتراض به آنچه خود بهره‌برداري يكجانبه ايران از حوزه‌هاي نفتي مشترك خود با ايران مي‌نامد، كاردار ايران در كويت را فراخوانده و نامه‌اي اعتراض‌آميز را وي تسليم كرده است. كويتي ها معتقدند كه چون مذاكرات دوجانبه در حوزه نفتي آرش در حال جريان است، ايران نمي‌تواند به تنهايي بهره‌برداري از اين حوزه نفتي را آغاز كند . اين امر در حالي بود كه اخير برخي از مقامات كشورمان اعلام كرده بودند كه اگر كويت، پيشنهاد ايران براي تقسيم ميدان نفتي آرش را نپذيرد، تهران خود به تنهايي به توسعه اين ميدان دست خواهد زد.
آنچه مشخص است در يك سال گذشته روابط ايران و كويت با چالشها و فراز و نشيب هايي روبرو بوده است .چالشهاي كه با توجه به نوع روابطه ايران با امريكا و اتحاديه اروپا و غرب از يك سو و همچنين نوع مناسبات ايران با كشورهاي عضو شوراي همكاري خليج فارس بر روابط دو جانبه تهران كويت تاثيرگذار بوده است و در واقع روابط كشورمان را به اين كشور كوچك و شيخ نشين نفتي با تحولاتي نوين روبرو كرده است .
در اين بين بايد گفت بي شك هر چند روابط پيشين ايران و كويت بر اساس احترام متقابل و به رسميت شناختن تماميت ارضي دو كشور بدون هيچ ادعايي از سوي دو طرف و حفظ امنيت هر دو كشور پايه‌ريزي شده است اما به نظر ميرسد كه نوع تاثير گذاري قدرتهاي منطقه اي و بين المللي در روابط كويت و تهران نمود هاي آشكاري يافته است و در يك سال گذشته كويتي ها بر دامنه سياست هاي ضد ايراني خود افروده اند . در اين حال از يك سو بايد دانست كه اگر به مديريت روابط دو كشور توجهي اساسي نشود بي شك دامنه روابط دو كشور مي تواند چالشها و موانع بيشتري را ببيند و روابط تيره گردد. يعني دامنه همكاريهاي ضد ايراني كويت با قدرتهايي نظير عربستان امريكا و اتحاديه اروپا در موضوعاتي نظير تحريم صدور نفت ايران ،تحريمهاي يك جانبه و چند جانبه اقتصادي افزايش يابد . از سوي ديگر هم اگر به حل مشكلات امنيتي، اقتصادي ، نفتي و انرژي دوجانبه همچون اختلاف بر سر حوزه نفتي آرش توجهي اساسي نشود و مذاكراتي فشرده در اين زمينه انجام نگيرد بايد گفت كويت در واقع به سمت سياست هايي ضد ايراني تر و همراهي بيشتر با غرب و قدرت هاي عربي مخالف ايران حركت خواهد كرد .

* مردم سالاري
روزنامه مردم سالاري درسرمقاله خود با عنوان "دولت و نهادهاي مدني "به قلم حميدرضا شكوهي آورده است:نهادهاي مدني، نهادهايي هستند كه زمينه لا زم براي نيل به توسعه همه جانبه دركشورها شامل توسعه سياسي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي را فراهم مي سازند. ويژگي اصلي نهادهاي مدني، غيردولتي بودن آنهاست؛ به طوري كه هيچگونه وابستگي تشكيلا تي و مالي به حاكميت و دولت ندارند. نهادهاي مدني را به طور معمول به دو دسته احزاب و انجمن هاي صنفي تقسيم مي كنند وهرچقدر اين نهادهاي غيردولتي توسعه يابند نشانه اي از رشد مردم سالا ري و افزايش نقش مردم در شئون مختلف جامعه است. در ايران نيز براساس اصل 26 قانون اساسي، فعاليت احزاب و انجمن هاي صنفي در چارچوب قانون، آزاد شناخته شده است. اما پرسش اينجاست كه دولتمردان تا چه حد زمينه را براي فعاليت آزادانه و مثمرثمر نهادهاي مدني يا غير دولتي شامل احزاب، مطبوعات، ان جي اوها و... فراهم ساخته اند؟ واقعيت آن است كه پس از پايان دوره اصلا حات، فضا براي فعاليت نهادهاي غيردولتي تنگ تر شده است. در دوره هشت ساله دولت اصلا حات گام هاي بلندي برداشته شد تا فضا براي فعاليت و اثرگذاري نهادهاي مدني باز شود.
حمايت هايي هم كه در آن دوره از نهادهاي مدني صورت مي گرفت با هدف پوياتر شدن و بارورتر شدن اين نهادها بود كه پيش از آن فضاي چنداني براي فعاليت پيدا نكرده بودند. اما در زمان دولت هاي نهم و دهم، نگاه متفاوتي به نهادهاي غيردولتي شكل گرفت كه اگرچه در ظاهر، فعاليت اين نهادها را مثبت ارزيابي مي كرد اما در عمل، موانع متعددي پيش روي اين نهادهاي غيردولتي ايجاد شده كه در برخي مواقع آنها را از تداوم مسير حركت خود بازداشته است. موضوع تلا ش براي انحلا ل خانه سينما را به عنوان يك نهاد صنفي بايد در همين چارچوب و در راستاي محدوديت هايي كه در گذشته براي ساير نهادهاي مدني ايجاد شده ارزيابي كرد. طي سال هاي اخير انجمن صنفي روزنامه نگاران هم تعطيل شد.كانون عالي شوراهاي اسلا مي كار هم چنين سرنوشتي يافت. دفتر تحكيم وحدت به عنوان يك نهاد دانشجويي منتقد، اگر چه منحل نشد، اما از درون به نهادي حامي تبديل شد تا اسمش بماند و ماهيتش عوض شود. كانون عالي كارفرمايي ايران هم با ايجاد نهادهاي موازي با ماهيتي متفاوت در عمل به حاشيه رفت. وضعيت احزاب و مطبوعات- البته اگر منتقد باشند- هم كه روشن است و... از اين دست نمونه ها بسيار است. تا زماني كه جايگاه نهادهاي مدني و غيردولتي به عنوان نهادهايي كه نيل به هدف توسعه و دموكراسي را تسهيل مي كنند به رسميت شناخته نشود، نمي توان اميدوار بود كه طرز نگاه دولت به اين نهادها هم تغيير كند. گويا عده اي تصور مي كنند هرچقدر تعداد و تنوع نهادهاي مدني شامل نهادهاي صنفي و احزاب و مطبوعات و... كمتر باشد، در آرامش بيشتري مي توان فعاليت كرد; غافل از آنكه اين آرامش، سكوتي با حاصل ضعف است و نه آرامشي در جهت افزايش قدرت. ‏

* جمهوري اسلامي
روزنامه جمهوري اسلامي درسرمقاله خود با عنوان "دولت مالكي و دشواري‌هاي پيش رو " آورده است:ارتش عراق، اين هفته نخستين رژه خود را پس از خروج نيروهاي آمريكايي از عراق برگزار كرد. دولت عراق با اين اقدام نمادين، درصدد است اين پيام را به افكار عمومي منتقل كند كه دوران سيطره ارتش‌هاي بيگانه غربي بر عراق به پايان رسيده و اكنون عراق در كنترل ارتش بومي اين كشور مي‌باشد.
ولي آيا اين تحولات نشانه پايان بحران در عراق و بازگشت صلح، ثبات و امنيت به اين كشور است؟ نگاهي به حوادث خونبار چند هفته گذشته، يعني از هنگامي كه آمريكايي‌ها مدعي شده‌اند از عراق عقب نشيني كرده اند، نشان مي‌دهد هنوز عراق، با ثبات و آرامش كامل فاصله دارد و دست‌هايي در كار هستند كه مانع پايان يافتن بحران اين كشور مي‌باشند. شواهد و قرائن كافي وجود دارد كه آمريكايي‌ها پشت خشونت‌هاي چند هفته اخير بوده‌اند و اين كشور براي آينده نيز توطئه و نقشه‌هايي تدارك ديده است.
اين واقعيتي انكارناپذير است كه آمريكايي‌ها به اجبار و اكراه از عراق عقب نشيني كرده‌اند و اگر شرايط مهيا و مطابق خواسته‌هاي اشغالگران بود آنها هرگز قصد نداشتند به اين زودي‌ها آن هم اينگونه خفت بار از عراق خارج شوند.
بي جهت نيست كه يك نامزد جمهوريخواه، اوباما را به خاطر پايان بخشيدن به جنگ عراق و خارج كردن سربازان آمريكائي به باد انتقاد مي‌گيرد و حتي وعده مي‌دهد درصورت پيروزي، مجدداً عراق را اشغال خواهد كرد! "ريك پري" كانديداي رياست جمهوري آمريكا و فرماندار تگزاس بدون توجه به حق حاكميت مردم عراق و استقلال اين كشور، اوباما را بي‌شعور دانسته و تأكيد كرده وي لازم بود نظاميان آمريكائي را براي مدتي نامحدود و در عراق بافي نگاه مي‌داشت.
اين مسائل نشان مي‌دهد كه آمريكايي‌ها همچنان براي عراق برنامه دارند و از هر طريق ممكن درصدد هستند حضور و نفوذ استعماري خود را در عراق حفظ نمايند. انفجارها و حوادث تروريستي گسترده هفته‌هاي اخير در عراق و همچنين بحران سياسي جاري اين كشور در همين چارچوب قابل بررسي است. آمريكايي‌ها با كمك عناصر داخلي خود در عراق كه بعضي از آنها حتي عضو احزاب شناسنامه‌دار اين كشور هستند به تشديد ناآرامي‌ها اقدام كرده و از اين عمل چند هدف را تعقيب مي‌كنند. نخست اينكه، با تشديد خشونت‌ها و ايجاد بي‌ثباتي، دولت عراق را تحت فشار قرار داده و وادار سازند امتيازات بيشتري به جريان‌هاي مورد حمايت خود در عراق بدهد و مناصب و مسئوليت‌هاي مهم را در اخت?ار اين جريان‌ها و گروهها قرار دهد و دوم اينكه چنين وانمود سازد كه دولت كنوني عراق، قادر به تأمين امنيت كشور نيست و با اين توجيه، زمينه تحركات آتي آمريكا از جمله حضور نظامي مجدد در عراق را فراهم سازد. به اندازه كافي دلايلي وجود دارند كه نشان مي‌دهند دولت كنوني عراق نه تنها مورد عنايت و پسند آمريكا نيست بلكه در مواردي، با آمريكا رويارو شده و مانع پياده شدن نقشه‌هاي آنها گرديده است. مخالفت دولت نوري مالكي با اعطاي مصونيت به نظاميان آمريكايي، اقدامي بود كه به شدت آمريكايي‌ها را عصباني كرد و تاثير عمده‌اي در وادار ساختن آنها به عقب نشيني از عراق داشت.
اين خشم و عصبانيت واشنگتن را فرمانده ارتش آمريكا در عراق، ماه گذشته در آستانه خروج اشغالگران از عراق بروز داد و عراقي‌ها را به نمك ناشناسي و بي‌وفايي متهم كرد.
از سوي ديگر، اقدام دولت و قوه قضائيه عراق در صدور حكم بازداشت "طارق الهاشمي"، از مسئولان ارشد حزب "العراقيه" وابسته به "اياد علاوي"، بر خشم و عصبانيت آمريكا افزوده است. طارق الهاشمي متهم است كه در بسياري از ترورها، ناآرامي‌ها و انفجارهاي تروريستي عراق دست داشته و از اين اقدامات تروريستي، حمايت‌هاي مالي و لجستيكي گسترده‌اي نموده است.
جناح "العراقيه" يكي از سه تشكل مهم سياسي عراق است كه با آمريكا و عربستان روابط نزديكي دارد و اساساً، پيدايش و پيروزي اين جريان در انتخابات گذشته مرهون حمايت‌هاي همه جانبه واشنگتن و رياض بوده است.
اتفاقي نيست كه پس از صدور حكم جلب طارق الهاشمي موج گسترده‌اي از انفجارهاي عراق را فرا مي‌گيرد و مركز اين كشور را ناامن جلوه مي‌دهد.
گستردگي ابعاد اين حملات، ترديدي باقي نمي‌گذارد كه اين اقدامات فراتر از حيطه قدرت و توان يك گروه سياسي است و قدرت‌هاي خارجي و در رأس آنها آمريكا در اين حملات دست دارند.
با توجه به شرايط كنوني عراق، بايد پذيرفت كه دولت نوري مالكي تحت فشار شديدي قرار دارد. حتي بعضي از كردهاي صاحب نفوذ نيز براي جلب رضايت آمريكايي‌ها، ناجوانمردانه در طرح فشار عليه مالكي مشاركت دارند، از جمله اينكه در اقدامي غيرقانوني، به طارق الهاشمي كه به عنوان يك جنايتكار و خائن تحت تعقيب است پناه داده‌اند.
دولت نوري مالكي درحال حاضر تنها به مردم عراق و ارتش اين كشور متكي است. ارتش عراق كه تعداد نيروهاي آن كه در زمان جنگ خليج فارس به حدود يك ميليون نفر مي‌رسيد، اكنون فقط 35 هزار نيرو دارد و از 3 هزار تانكي كه در اختيار داشت اكنون فقط 172 فروند آن برايش باقي مانده است. ترديدي نيست كه آمريكايي‌ها برخلاف ادعاهايشان از مجهز شدن ارتش عراق و قدرتمند شدن آن جلوگيري كرده‌اند چرا كه مايل نبودند اين ارتش در كنترل جناح حاكم كنوني عراق باشد.
با توجه به اين واقعيت‌ها، دولت عراق براي حفظ ثبات اين كشور و تحقق اهداف مورد نظر، مسير دشواري پيش رو دارد. با اينحال، ترديدي وجود ندارد كه دولت مالكي درصورتي كه عزم خود را براي تحقق اهداف ترسيم شده جزم نمايد، دشواري‌هاي موجود را پشت سر خواهد گذاشت، چرا كه اين سياست‌ها، با خواست و اراده اكثريت مردم عراق همسو مي‌باشد و مردم آماده حمايت از دولت براي تحقق اين اهداف هستند.

* شرق
روزنامه شرق درسرمقاله خود با عنوان "اخراجي‌هاي 1و 2و 3"به قلم رضا منصوري* آورده است:ايران در يك دوران‌گذار تاريخي است. سي‌واندي سال از انقلاب اسلامي مي‌گذرد، صدواندي سال از انقلاب مشروطه مي‌گذرد و حدود 800سال از دوران طلايي تمدن اسلامي و شروع انحطاط در كشورهاي اسلامي. با تاسيس نظاميه‌ها در دوران سلجوقيان اين دوران طلايي به‌سرآمد و تفكر و آزادانديشي در تمدن اسلامي محدود شد. فرآيند آزادانديشي، كه نمونه آن را مسلمانان در مكتب امام جعفرصادق(ع) تجربه كرده بودند و پس از تاسيس نهادهاي علمي و آموزشي در دو قرن اول تمدن اسلامي شكوفايي خود را به‌ويژه در دوران بوييان در ايران نشان داده بود و ثمره آن فارابي و ابوريحان و ابن‌سينا و ديگران بودند، غيرمجاز شناخته شد و به تفكر در چارچوب قرائت سياسي خاصي از شريعت محدود شد. و اين شروع دوري از ملائك اخلاقي و رفتاري اسلام اوليه بود، كه حاكمان ترك‌تبار و سپس مغولان نه تنها به ايران كه به تمام كشورهاي اسلامي تحميل كردند. پس از پنج قرن اوليه تمدن اسلامي، يعني پس از دوران طلايي اسلام و به‌ويژه پس از حضور قدرتمند سلجوقيان، اين خردمداري محدود به قرائت خاصي از شريعت شد و ثمره اين تحديد خرد در چارچوب نظاميه‌ها را هم، كه محمد غزالي اوج تجسم آن است، ديديم: خشكاندن علم و نزول قطعي علم و خردمندي در تمام كشورهاي اسلامي و نه فقط ايران. سلجوقيان با قوه قاهره سرزمين‌هاي وسيعي را اشغال و كنترل كردند، نيروي نظامي گسترده‌اي را به كار گرفتند و عمال خود را براي اداره كشور وسيع خود به كار گرفتند؛ كشور‌داري و امپراتوري عظيم خود را با تفكر مركزي تا مدت‌ها ادامه دادند؛ اما ابتكار، تفكر و خردمداري را از مردم گرفتند تا اينكه جامعه از درون پوسيد و خوارزمشاهيان و سپس مغول، ايران آن زمان را به نابودي كشاند كه اين وضعيت، جز در دوران كوتاه صفويه تا انتهاي دوران قاجار ادامه پيدا كرد. خرد كه تعطيل شد، دوران طلايي اسلامي جاي خود را به دوران انحطاط داد. اگر ما مسلمانان امروز به گذشته خود افتخار مي‌كنيم، اين افتخارات متعلق به دوران طلايي اسلام قبل از سلجوقيان و قبل از تاسيس نظاميه‌هاست. سلجوقيان شايد در شهرسازي و ايجاد يك قدرت نظامي گسترده موفق بودند، اما براي علم و خردگرايي، براي رشد جوهره انساني، حرفي براي گفتن نداشتند؛ بوعلي و بيروني متعلق به دوران ديگري هستند. ما كدام دوران را حاضريم دوران اسلامي بناميم، بوييان را با عبدالرحمن صوفي و ابن‌سينا و بيروني، يا سلجوقيان را با خشكاندن استعداد كشوري كه قبل از آنها بزرگاني مانند بيروني، فارابي و رازي را عرضه كرده بود؟ در اين دوران‌گذار كنوني علم و دانشگاه در ايران درگير چه تحولاتي است؟ دوران‌هاي‌گذار همراه‌اند با سليقه‌هاي متفاوت، انديشه‌ها و آموزه‌هاي متفاوت، رفتارها و تغييرهاي گوناگون، تا اينكه سرانجام يك فرهنگ غالب به وجود بيايد، دوران‌گذار به‌سرآيد و يك دوران توسعه‌يافتگي جديد ظاهر شود. در اين دوران‌گذار كنوني دانشگاه در ايران چه نقشي ايفا مي‌كند؟ تعريف دانشگاه چيست؟ از دانشگاه مردم چه انتظاري دارند؟ ما دانشگاهيان خودمان را چگونه تعريف مي‌كنيم؟ دانشگاه چه تغييراتي را از سر مي‌گذراند؟ واقعيت اين است كه از دارالفنون و دانشگاه تهران تاكنون هيچ تعريف صريحي از دانشگاه در ايران ارايه نشده است‌. جز احساس نياز به علت آشنايي با تمدن غرب و نيز ديدن پديده دانشگاهي در غرب انگيزه ديگري باعث تاسيس دانشگاه‌هاي ما نشده است. در هيچ يك از اساسنامه‌هاي دانشگاهي، حتي فرهنگستان‌هاي ما، به خرد، به آزادي خرد و نياز به خردمندي مدرن اشاره‌اي نشده است. در عمل هم جز تقليدي ظاهري و تاسيس ساختمان، كتابخانه، يا آزمايشگاه در حد ابتدايي آن كاري عميق‌تر انجام نداده‌ايم. هيچ سندي هم ديده نشده است كه ما در 200سال گذشته به اين مهم توجهي كرده باشيم، هشداري داده باشيم.
اين واقعيت نافي اين نيست كه بعضي دانش‌پيشگان و دانشگران ما بسيار كوشيده‌اند و مي‌كوشند كه در اطراف خود جوي علمي متناسب با عصر جديد و شرايط كشور فراهم كنند؛ اما توجه داشته باشيم كه رفتار غالب دانشگاهي ما متأثر از همان واقعيت تقليد و نبود انگيزه‌اي خردمندانه در تاسيس‌هاي دانشگاهي است.
در چند دهه اول انقلاب بسيار كوشش شد اين نقيصه‌ها با وجود تلاطم‌هاي اجتماعي و فكري در سطح دانشگاه‌ها برطرف شود و ايران خفت انحطاط 800سال گذشته را در سطح علم و فناوري از خود بزدايد. دستاوردهاي كنوني علمي ايران نتيجه مجاهدت‌هاي دانشگران و فناوران بسياري است كه خود را براي اين هدف زيبا در اين سال‌ها بسيج كردند. مديريت علمي ايران هم به مرور خود را با اين مجاهدت‌ها هماهنگ كرد و ما شاهد رفع يا كاهش رفتارهاي غيرعلمي در سطح دانشگاه و جامعه بوديم. متاسفانه برخي مديران رشد بعضي شاخص‌هاي علمي كشور و نيز بعضي توانايي‌هاي فناورانه را با ظرافت لازم تعبير نمي‌كنند: به نقش مجاهدت‌هاي چند ساله، به نقش روان‌شناختي سياست‌هاي موثر اين دوره در رشد علمي و به نقش و اهميت درخشان بودن در سطح فرد، در سطح مديريت و در سطح سياست‌ها كمتر توجه مي‌شود.
مثال‌هاي فراواني داريم از رفتار ما دانشگاهيان، چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب كه با اغلب اصول اخلاقي دانشگران دنياي معاصر يا مراكز آموزشي سنتي ما در حوزه‌ها سازگار نيست. كافي است به اطراف خودمان نگاه كنيم.
اما مقايسه موردي وضعيت رفتار فردي دانشگاهي در 30سال پيش و اكنون به وضوح رشد رفتاري ما را نشان مي‌دهد. پس بايد در عين اذعان به بد‌اخلاقي‌هاي موجود، رشد فضايل اخلاقي دانشگاهي در اين 30سال را هم در نظر داشت. آنچه اين روزها نگران‌كننده شده روند جديدي است كه حكايت از شدت گرفتن رفتارهاي خلاف عرف علمي، نه در سطح فرد كه در سطح مديريت كلان علمي و دانشگاهي كشور دارد. كافي است به مصوبه اخير اجلاس روساي دانشگاه‌ها در مهرماه مراجعه كنيم، يا به بيانيه مشابهي از مديران آموزش‌وپرورش كشور در نيمه اول سال‌جاري، تا متوجه بشويم تا چه حد رفتارهاي مديريت علمي كشور نازل شده است كه منجر به بيانيه‌هاي دور از شوون يك كشور اسلامي با انقلاب فرهنگي مي‌شود. درحالي كه انتظار اين است رفتار مديريت علمي نمونه اخلاق حرفه‌اي در علم باشد، نمونه‌اي باشد در به‌كارگيري واژگان فرهيخته آميخته به ادب اسلامي، آميخته به ادب فارسي.
دانشگاه‌هاي ما متاسفانه به لحاظ رفتاري، به جاي اينكه انديشه‌گاه بشوند، به سمت آموزشگاه‌هاي حزبي مي‌روند كه نه تنها سنخيتي با دوران طلايي اسلام و سنت مكتب امام جعفرصادق(ع) ندارد، كه در مواردي، سياست‌هايي سخت‌گيرانه‌تر از نظاميه‌ها در پيش گرفته‌اند. ديري نخواهد پاييد كه موتور علم كنوني ايران كه در دهه‌هاي اول انقلاب روشن شد و اكنون شاهد اثرگذاري آن هستيم، كند خواهد شد. مديران كنوني دانشگاهي كشور بايد مسووليت و عواقب اين رفتارها و سياست‌ها را بپذيرند. اين سياست‌ها همان اثري را خواهد داشت كه نويسندگان مقاله واشنگتن‌پست مي‌خواهند. مديران عالي كشور به اين همساني توجه داشته باشند!
هيات علمي متعهد دانشگاه‌ها در شرايط كنوني، غير از اينكه دعا كنند، مي‌توانند نمونه‌هايي بشوند و نمونه‌هايي بسازند، به دور از رفتارهاي خلاف عرف علمي، تا فانوس نجاتي باشند براي نسل آينده. شك نيست بخش دفاعي كشور، اولين بخشي از كشور خواهد بود كه از نتيجه اين رفتارها در سياست دانشگاهي كشور متاثر خواهد شد و واكنش نشان خواهد داد. متخصصان متعهد و آينده‌نگر كشور خوب است به اين توجه داشته باشند و با وجود تمام سختي‌هاي ممكن و پيش‌رو در بينش خود و كم‌‌رغبتي نسبت به همكاري‌هاي دفاعي تجديدنظر كنند. انجمن‌هاي علمي هم، كه رشد آنها نمونه بارز رشد علم ايران و حركت به سوي ايجاد اجتماع علمي به‌عنوان مهم‌ترين نماد پذيرش مفهوم نوين علم در ايران است، به نقش حرفه‌اي خود در اين شرايط‌گذار توجه كنند و مكاني براي آرامش دانشگران و نمادي براي توسعه علمي بمانند. از بخش فرهنگي كشور نمي‌توان انتظار اعتراضي به اين رفتارها داشت. بخش‌هاي ديگر اجرايي كشور هم گرفتارتر از اين هستند كه بتوانند به اين موارد در امور آموزش عالي كشور توجه كنند! فراموش نكنيم وزير اسبق علوم، دكتر هاشمي گلپايگاني، در اوايل دهه 70، فردوسي را اولين اخراجي از دانشگاه‌هاي ما اعلام كرد. اكنون رييس دانشگاه صنعتي‌شريف در جلسه‌اي با حضور هيات علمي اين دانشگاه در مهرماه دومين اخراجي را اينيشتين معرفي كرد. هيچ يك از اين دو نفر بخت استخدام در دانشگاه‌هاي ما را نمي‌داشتند.اكنون منتظر ابن‌سينا به‌عنوان سومين اخراجي باشيم از دانشگاه‌هاي علوم‌پزشكي يا از دانشكده‌هاي فلسفه! مگر نوشته‌هاي هم‌او را بسياري «الكفرالصريح» اعلام نكرده بودند؟ بله، كار مديريت علم كشور ما به جايي رسيده است كه نه تنها فردوسي و اينيشتين را استخدام نمي‌كند، كه ابن‌سينا را هم نخواهد پذيرفت.
*معاون‌پژوهشي اسبق وزارت‌علوم

*تهران امروز
روزنامه تهران امروز در يادداشت خود با عنوان "در بدر و خيبريم
"به قلم حسام‌الدين كاوه آورده است:شرايط كنوني جهان و منطقه به‌گونه‌اي است كه به تحولات سرعت و شتاب شگفت‌آوري بخشيده است. وضعيت ايران اسلامي نيز به گونه‌اي است كه تحولات پرشتابي را به خود ديده است، پس از پيروزي انقلاب اسلامي و تحميل جنگ هشت ساله به ايران از سوي عراق و مشوقان غربي‌اش ايران اسلامي دريافت كه بايد بيش از هر چيز به نيرو و توانمندي‌هاي داخلي خويش اتكا كند. در شرايط جنگ تحميلي و دفاع مقدس ايران ازهمه سو به‌ويژه آمريكا و كشورهاي غربي مورد تحريم‌هاي سخت قرار گرفت. تجهيزات و تكنولوژي نظامي ايران نيز اكثرا غربي بود و بدين لحاظ در جريان دفاع مقدس براي تامين نيازهاي دفاعي خود با مشكلات و سختي‌هاي فراواني روبه‌رو بود. تنها راه برون‌رفت از چالش كمبودهاي نظامي و اقتصادي، توليد فن‌آوري‌هاي صنعتي و نظامي بومي بود كه با الطاف الهي و كوشش و تلاش شبانه‌روزي دانشمندان و صنعتگران كشور نظام جمهوري اسلامي اكنون به جايي رسيده است كه قدرت برتر منطقه است. هم بدين‌روست كه مقام معظم رهبري مي‌فرمايند: «نظام اسلامي در شرايط شعب ابي‌طالب نيست بلكه در شرايط بدر و خيبر است.»
آنان كه از تاريخ صدر اسلام آگاهي دارند مي‌دانند كه تمثيل حضرت آيت‌الله خامنه‌اي تا چه اندازه ظريف، دقيق و موشكافانه است. پيامبر اسلام و اندك مسلمانان مكه به مدت سه سال در شعب ابي‌طالب تحت محاصره اقتصادي بودند و مسلمانان شرايط بسيار سختي را تحمل كردند تا آنكه موريانه پيمان‌نامه محاصره اقتصادي را خورد و جز نام مبارك خداوند، چيزي بر روي آن باقي نماند و همين امر موجب شد تا محاصره اقتصادي شكسته شود و كيد دشمن به خودش بازگردد.
اما بدر و خيبر دو پيروزي مهم مسلمانان در صدر اسلام به شمار مي‌روند. ‏ ‌
در غزوه بدر كه شمار مجاهدان مسلمان اندكي بيش از سيصد نفر بود در برابر نيروي يك هزار نفره به فرماندهي ابوسفيان قرار گرفت و شكست را به دشمن تحميل كرد. اين شكست كمر كفار قريش و مكه را شكست و چنان هراسي در دل آنان افكند كه همواره بيم داشتند كه مسلمانان بر آنان شبيخون بزنند.
در غزوه خيبر نيز يهوديان خيبر كه قلعه‌هاي مستحكمي در اختيار داشتند با اين گمان كه دژهايشان تسخيرناپذير است سر به جنگ و شورش برداشتند اما سپاه اسلام دژهاي آنها را يكي پس از ديگري تسخير كرد و دروازه مهم‌ترين دژ كه خيبر بود، به دست تواناي اسدالله الغالب علي بن ابي طالب (ع) كنده شد و فرمانده آنان نيز به تيغ ذوالفقار گرفتار آمد.
اينك كه ملت مسلمان ايران منشور نظام جمهوري اسلامي را با خون خود نوشته‌اند، هراس در دل دشمن افكنده‌اند چرا كه اوضاع و شرايط به سود ايران اسلامي و نظام جمهوري اسلامي ايران تغيير كرده است. به تعبير رهبر معظم انقلاب اين همه ميسر نشده مگر با «صبر و بصيرت» كه گم نكردن راه و پيروي از راهبر و ايستادگي قاطعانه و مقاومت جانانه معناي آن است. رهبر معظم انقلاب همچنين فرموده‌اند كه انتخابات يكي از عرصه‌هاي نمايش حضور مردم در صحنه است و نيز تاكيد كرده‌اند كه: «حضور مردم در اين انتخابات دشمن‌شكن خواهد بود.» بي‌ترديد چنين است كه رهبر عزيزمان فرموده‌اند چرا كه همان‌گونه كه پيش‌تر اشاره شد، منشور نظام جمهوري اسلامي ايران را ملت ايران با خون خود نوشته است و اين خيال واهي دشمن است كه خودفريبانه مي‌پندارد مي‌تواند ميان نظام و ملت رشيد ايران فاصله بيفكند. قطعا انتخابات آتي، نمايشي غرورانگيز و پرشور از حضور مردمي در صحنه و همراهي و پيروي از مقام ولايت خواهد بود.

* حمايت
روزنامه حمايت دريادداشت خود با عنوان "بايسته هاي پيشگيري از وقوع جرم" ‏آورده است:بي شك تشكيل معاونت اجتماعي و پيشگيري از وقوع جرم و آسيب هاي اجتماعي در قوه قضاييه را مي بايد از زمره تصميمات به جا، صحيح و بهنگام بشمار آورد. اين معاونت كه با حكم رييس قوه قضاييه در راستاي تحقق بند پنج ( 5 ) اصل يكصدوپنجاه ششم (156) قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران ايجاد شد، مي بايد اقدامات مناسبي براي پيشگيري از وقوع جرم و اصلاح مجرمان در جامعه انجام دهد، چرا كه پيشگيري هميشه مقدم براقدام براي اصلاح بوده است وانگهي اين تقدم تنها هزينه هاي مادي ومعنوي را دربرنمي گيرد كما اينكه در شرايطي ، با از دست رفتن فرصتها اصلاً امكان جبران ضرر و زيان وارده امكان پذير نباشد . در دنياي مدرن امروز كه انسان اسير تكنولوژي است منابع آگاه نرخ رشد جهاني جرم و جنايت پنج درصد ذكر كرده اند كه در مقايسه با نرخ متوسط رشد جمعيت در جهان - حدود 3 درصد - به مراتب بالاتر است . لذا در آينده بايد نگران سقوط ارزشهاي اخلاقي در جامعه جهاني بود . در ايران اسلامي با گذشت 33 سال از پيروزي انقلاب اسلامي و جايگزيني جمهوري اسلامي به جاي نظام طاغوتي انتظار مي رفت كه در سايه تعليم و تربيت اسلامي جامعه اي متعالي و خالي از جرم و آسيب هاي اجتماعي ايجاد شودكه متاسفانه آمارها نشان مي دهد، وضعيت ما نيز چيزي از نرخ رشد جرم و جنايت در جهان كم ندارد، اگر زيادتر نداشته باشد و اين وضع به هيچ وجه برازنده ايران اسلامي و ايراني مسلمان نمي تواند باشد. ادامه اين روند در آينده امنيت اخلاقي و سلامت رواني جامعه را با چالش هاي جدي مواجه مي كرد كه تدبير رييس محترم قوه قضاييه تا حدود زيادي جلوي اين فاجعه را گرفت اما همانطور كه ايشان در نشست معاونين اجتماعي دادگستري هاي سراسر كشور تاكيد داشتند پيشگيري امري خطير و همگاني است كه عزم ملي و مشاركت عمومي را مي طلبد. براي حضور آحاد جامعه در اين جهاد في سبيل الله مقتضياتي لازم است كه به مواردي از آن بصورت اختصار اشاره مي شود: 1) اولين حركت، اعتماد سازي در افكار عمومي است و لازمه آنهم باز تعريف نوع تعامل و تغيير در نگاه قوه قضاييه نسبت به گروه هاي مرجع و تاثير گذار در جامعه است. شاخص ترين اين گروه ها كه جايگاه ويژه اي در مهندسي و هدايت افكار عمومي دارد. فرهيختگان و نخبگان اصحاب فرهنگ و هنر و رسانه است . گر چه تعامل امري دو طرفه است و اراده هر دو طرف را مي طلبد اما بالاخره يكي بايد شروع كننده باشد كه در اين موضوع، شايسته است كه دستگاه قضايي كشور آغاز كننده باشد، كه چنين برخوردي، بهترين نوع اعتمادسازي عملي است. در نگاه جديد رسانه ها و مطبوعات و كلاً اصحاب قلم و هنر فرصتي براي تحقق ماموريت هاي قوه قضاييه خواهند





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 143]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن