واضح آرشیو وب فارسی:شبكه خبر دانشجو: به مناسبت سالروز شهادت اميركبير - بخش اول؛ جدال بساط كهنه قاجار با طرح نو اميركبير
دعوا و جدالهايي كه بين ميرزا ابوالقاسم و اميركبير با دربار تهران ميشد، به جدال بساط كهنه با طرح نو شهرت يافت و اين جدال به آستانه دوران جديد تاريخ ايران تبديل شد.
گروه دين و انديشه «خبرگزاري دانشجو»، حامد صفائي، در سال 1213 ميرزاي بزرگ قائم مقام اول براي وزارت عباس ميرزاي وليعهد از تهران عازم تبريز شد. معلوم نيست كه پدر اميركبير (كربلايي محمد قربان) كه خدمتكار قائم مقام اول بود، در اين سفر با او به تبريز رفته يا بعدا به او ملحق شده است. به همين دليل معلوم نيست كه تولد اميركبير در كجا اتفاق افتاده است، در فراهان، تهران و يا در تبريز.
البته از سال تولد وي هم اطلاعات دقيقي در دسترس نيست. تنها سخن مشهور در اين رابطه اين است كه اميركبير در سال 1222 (ه.ق) به دنيا آمده است.
اميركبير در كودكي تحت تعليم ميرزا ابوالقاسم قائم مقام بود. قائم مقام هم واقعا اميركبير را دوست مي داشت و به هوش و زيركي او پي برده بود. قائم مقام در نامه اي كه به برادرزاده اش ميرزا اسحاق خان نوشته بود، باهوشي و زيركي و مستعد بودن اميركبير را تصديق مي كند و مي گويد: «ديروز از كربلاي تقي كاغذي رسيد، موجب حيرت حاضران گرديد. همه تحسين كردند و آفرين ها گفتند. الحق «يكاد زيتها يضيئي» در حق قوه مدركه اش صادق است. باري من به كربلايي قربان حسد بردم، بر پسرش حسد بردم و بر پسرش مي ترسم، فالله خير حافظا و هو ارحم الراحمين... خلاصه اين پسر خيلي ترقيات دارد و قوانين بزرگ به روزگار مي گذارد، باش تا صبح دولتش بدمد والسلام...»
اميركبير: استقلال نهاد وزارت از سلطنت، از الزامات اصلاح اساسي نظام سياسي ايران است
اولين كاري كه از طرف قائم مقام به امير كبير سپرده شد، رسيدگي به حساب فيل خانه يا سرطويله بود. در اواخر زندگي قائم مقام اول، اميركبير سمت منشي گري وي را داشت و بعدها هم كه در خدمت ميرزا ابوالقاسم قائم مقام ثاني بود، سمت منشي گري داشت و حتي گاهي مراسلات قائم مقام به خط امير كبير نوشته مي شد.
ميرزا ابوالقاسم و ميرزا تقي خان (امير كبير) كه در آغاز دوران جديد تاريخ ايران به يك سري ويژگي هاي پيچيده سياست جديد دست يافته بودند، جدايي و استقلال نهاد وزارت از سلطنت را از الزامات اصلاح اساسي نظام سياسي ايران مي دانستند.
جدال «بساط كهنه با طرح نو»
دعوا و جدال هايي كه بين اين دو و طيف طرفداران آنان با دربار تهران مي شد، به جدال بساط كهنه با طرح نو شهرت يافت و اين جدال به آستان دوران جديد تاريخ ايران تبديل شد.
اميركبير زماني به صدارت رسيد كه در اروپا، همه صاحب منصبان معتقد بودند كه حاكميت از آن مردم است و تفويض آن به يك شخص خاص ناممكن است. همچنين روسيه تزاري نيز تاثير زيادي در ذهن ميرزا تقي خان ايجاد كرد.
وقتي كه ميرزا به دبيري هيئت نمايندگي ايران همراه خسرو ميرزا به روسيه رفت و 10 ماهي در آنجا بود، مشاهده پيشرفت هاي جامعه اي كه تا قبل از آن در تاريكي به سر مي برد و اكنون به سروري رسيده بود، در ذهن ميرزا تاثير خاصي گذاشت. در اصل اين سفر را بايد مرحله مهمي از زندگي ميرزا تقي خان و آغاز تحول فكري او محسوب كرد.
بازديد از دانشگاه هاي شوروي و شكل گيري تفكر بناي مدرسه دارالفنون
ميرزا با تمام هوش و زيركي اي كه داشت، باز هم به مراكز علمي و صنعتي روسيه سرك مي كشيد تا از چگونگي پيشرفت آن جوامع اطلاعات بدست بياورد. بي دليل نيست كه ديدن از دانشگاه هاي مسكو، سن پترزبورگ و كيف، تفكر بناي مدرسه اي كه در آن بتوان از دانش و فنون پيشرفت غرب استفاده كرد و گام هاي موثري براي پيشرفت ايران برداشت، شكل گرفت.
امير كبير در نامه اي كه به قائم مقام نوشته، مي گويد: «روزي در مسكو به دانشگاهي رفتيم كه رياست آن را بانويي بر عهده داشت. در اين مركز علمي، بيشر علوم و فنون مختلف تدريس مي شد و دانشجويان نيز شب ها در جوار همان دانشگاه استراحت مي كردند، زيرا افراد با استعداد را از شهرهاي مختلف گردآوري كرده تا پس از پايان مراحل تحصيل، به زادگاه خويش بازگردند.»
اين سفر روسيه بود كه در اميركبير احساسات خاصي ايجاد كرد. فاصله اي كه بين دو كشور همسايه ايجاد شده بود، در نظر اميركبير سخت مي آمد و طبيعتا وقتي به صدراعظمي رسيد، خواهان به اجرا درآوردن همين انديشه هايي بود كه در روسيه با آن آشنا شده بود.
ناكامي اميركبير در محدود كردن قدرت سلطنت قاجار
وي براي پيشرفت ايران دست به اصلاحاتي زد، او مي خواست قدرت سلطنت را محدود كند و قانون را در كشور به اجرا درآورد كه البته در اين راه ناكام ماند.
ناكامي امير كبير در تحقق انديشه هايش و در نهايت كشته شدن او، به اين دليل بود كه ايده هاي او با ايده هاي بساط كهنه دربار تهران در يك جهت قرار نداشت و بساط كهنه حاضر نبود خصوصيات و ويژگي هاي قرون وسطايي خود را ترك كند.
فرق هيئت حاكمه كشورهايي مثل ژاپن، هند و ... با هيئت حاكمه ايران دوره قاجار اين بود كه در اين كشورها هيئت حاكمه، خواهان اصلاحات و تغييرات بودند و در اين راه با هر طبقه و قشري از جامعه كه در مقابل آنها مقاومت مي كرد به شدت مقابله مي كرد، اما در ايران مانع اصلي اصلاحات خود هيئت حاكمه بود كه كساني را كه خواستار اصلاحات بودند، از سر راه خود بر مي داشت. از جمله اين افراد قائم مقام در دوره محمد شاه و امير كبير در دوره ناصرالدين شاه.
در عهد اميركبير، چنان نظمي به كار بود كه گرگان را از گوسفندان هراس بود
اميركبير كوشش كرد تا مردم در مقام حق طلبي برآيند تا گرگان جامعه در انديشه تجاوز به حقوق ديگران نباشند. محمد حسن اعتماد السلطنه در اين باره مي نويسد: «در عهد امير، چنان نظمي به كار بود كه گرگان را از گوسفندان هراس بود و جميع رعايا به بودن امير راضي بودند، ولي اعيان مملكت چون مجال تعدي و خودسري نداشتند، به عزل او كوشش نمودند.»
مي گويند در ايام صدارت ميرزا، روزي احتشام الدوله كه والي بروجرد بود به تهران آمد، امير از او پرسيد: «خانلر ميرزا، وضع بروجرد چطور است؟» حاكم كردستان جواب داد: «قربان، اوضاع به قدري امن و امان است كه گرگ و ميش از يك جوي آب مي خورند.»
امير عصباني شد و گفت:« من مي خواهم مملكتي كه من صدراعظمش هستم آن قدر امن و امان باشد كه گرگي وجود نداشته باشد كه در كنار ميش آب بخورد تو گويي گرگ و ميش از يك جوي آب مي خورند؟»
امير كبير با وجود مدت كوتاه صدارت خود (سه سال و سه ماه) و بزرگي مشكلات و دشمني دائمي مخالفان، به قدري در آن دوران آثار خير و پر بركت از خود بجاي گذاشت كه علاوه بر زيركي و پشتكار منحصر به فرد او، نتيجه وطن دوستي و عزت نفس او بود.
ادامه دارد...
سه|ا|شنبه|ا|20|ا|دي|ا|1390
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: شبكه خبر دانشجو]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 320]