واضح آرشیو وب فارسی:خراسان: كم توجهي سينما و تلويزيون به ترسيم چهره مفاخر ملي
سينما و تلويزيون به عنوان دو رسانه تصويري فراگير، پرمخاطب و تاثيرگذار، نقش مهم و بسزايي در معرفي فرهنگ، تمدن، تاريخ و آيين هاي ملي هر ملتي دارد. بي ترديد مفاخر و مشاهير فرهنگي در عرصه هاي مختلف ادبي، هنري، علمي و اجتماعي به عنوان چهره هايي ماندگار و شخصيت هايي ارزشمند، دستمايه خوبي براي ساخت آثار سينمايي و تلويزيوني در سطح جهان بوده است. شايد به همين خاطر است كه با وجود نگارش رمان هاي مختلف از سوي نويسندگان گوناگون، به تصوير كشيدن اين مفاخر فرهنگي و تاريخي بر پرده سينما و قاب تلويزيون بيشتر مورد توجه كارگردانان و برنامه سازان تلويزيون در جهان قرار گرفته است.
وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي هم به تازگي با تاكيد بر اهميت شناسايي و معرفي مفاخر فرهنگي و تاريخي ايران، خواستار توجه جدي سينما و تلويزيون به اين شخصيت هاي ماندگار و ساخت آثاري درخصوص آن ها شد. اين رسالت و وظيفه ملي- ميهني زماني اهميت بيشتري مي يابد كه بدانيم سال هاي اخير بيگانگان تلاش پيدا و پنهاني در ساخت آثاري ضدايراني و اسلامي آن هم براي مخدوش كردن فرهنگ و تمدن ايراني داشته و دارند. آن ها با سوءاستفاده از بي توجهي و غفلت كارگردانان و فيلم سازان ايراني، كار را تا بدان جا پيش برده اند كه با ساخت آثاري درخصوص مفاخر ايراني هم چون مولانا، فردوسي، نظامي گنجوي، سعدي، رودكي، بوعلي سينا و خيام مليت ايراني آن ها را به نفع خويش مصادره كرده اند. ما هم متاسفانه در اين خصوص جز واكنش مقطعي، لفظي، نوشتاري و وعده هاي فراوان براي ساخت آثاري درخصوص معرفي اين مفاخر فرهنگي و تاريخي ايران، هيچ اقدام ديگري انجام نداده ايم كه مويد اين نكته باشد كه اين شخصيت هاي ماندگار تاريخي و فرهنگي، «ايراني» هستند. بي شك در شرايطي كه رسانه هاي غربي از طريق ساخت آثار سينمايي و تلويزيوني مي كوشند كه با تحريف حقيقت، چهره اي مخدوش از مفاخر ايراني را به مخاطب غير ارائه دهند، توجه به ترسيم و تصوير كردن زندگي مفاخر ايراني در قالب فيلم هاي سينمايي و سريال هاي تلويزيوني، نقش موثري در خنثي كردن تلاش رسانه هاي بيگانه دارد. آنها كه براي سياه نمايي، تحريف، وارونه نمايي واقعيت و مصادره به مطلوب مفاخر ايراني از هيچ كوششي فروگذار نيستند. در شرايط كنوني كارگردانان سينما و برنامه سازان سيما، وظيفه خطيري براي به تصوير كشيدن و ساخت آثاري دارند كه در آن ها مفاخر و شخصيت هاي برجسته ايراني به گونه اي شايسته و بايسته معرفي شوند. زيرا در اين صورت است كه ذهن مخاطب داخلي و خارجي نسبت به اين موضوع آگاه تر مي شود.
متاسفانه اين وظيفه ملي و ميهني در انبوه مشكلات سينمايي، سياسي، فرهنگي و اجتماعي جدي گرفته نمي شود و در انجام آن كوتاهي كرده ايم. پس نبايد فرصت را از دست داد چرا كه پيشگيري بهتر از درمان است.
هنوز راه زيادي طي نكرده ايم
البته نبايد شمار آثاري را كه در عرصه سينما و تلويزيون، براي معرفي مفاخر تاريخي و فرهنگي ايران ساخته شده است ناديده گرفت، اما اين كافي نيست. فيلم ها و سريال هايي كه با دستمايه قرار دادن زندگي شخصيت هاي تاثيرگذار فرهنگي، هنري و ادبي ايران، نقش مهمي در شناساندن اين بزرگ مردان به نسل جوان، مخاطب ايراني و خارجي داشته است. آثاري چون ابوعلي سينا (كيهان رهگذر)، سربداران (محمدعلي نجفي)، كوچك جنگلي (بهروز افخمي)، اميركبير، شهريار (كمال تبريزي)، دليران تنگستان (همايون شهنواز)، نردبامي بر آسمان (محمدحسين لطيفي)، هزاردستان، ستارخان، باقرخان و كمال الملك (زنده ياد علي حاتمي)، جابربن حيان (جواد افشار)، جهان پهلوان تختي (بهروز افخمي)، سال هاي مشروطه، عمارت فرنگي و تبريز در مه (محمدرضا ورزي)، راه آبي ابريشم (محمد بزرگ نيا)، مسافر ري (داود ميرباقري) و... اما حتي با لحاظ كردن كارهاي خوبي كه در اين زمينه انجام گرفته است بايد اذعان كرد هنوز فرصت هاي بسياري براي پرداختن به شخصيت مفاخر فرهنگي و تاريخي ايران به ويژه در سينما وجود دارد كه از آن ها غفلت كرده ايم.
اهميت ساخت اين گونه آثار به اين خاطر است كه با به تصوير كشيدن ابعاد زندگي مشاهير و مفاخر ايراني هم مي توان مخاطب داخلي و هم خارجي را با وجوه پيدا و پنهان زندگي آن ها آشنا ساخت و هم خلاء فرهنگي را كه به سبب بي توجهي به اين سرمايه هاي ملي گريبانگير فضاي فرهنگي و اجتماعي شده است تا حد زيادي كمرنگ كرد اگرچه هنوز تا رسيدن به مرز آرماني اين هدف بلندمدت راه زيادي را طي نكرده ايم اما براي جبران اشتباه هيچ وقت دير نيست.
هدف نبايد ارائه بيلان كاري باشد
اگرچه تاكنون كم و بيش تلاش هايي از سوي كارگردانان سينما و تلويزيون، براي ترسيم شخصيت هاي ملي، تاريخي و فرهنگي انجام شده است اما از آنجا كه ظرفيت ها و توانمندي هاي مضموني در اين خصوص، تا حد زيادي فراهم است مي توان با همين بضاعت اندك، كمبود بودجه، نبود حمايت هاي مالي مناسب و كافي و كمبود فيلم نامه هايي منسجم كه با بهره گيري از يك گروه تحقيقاتي يا كارگاه هاي گروهي فيلم نامه نويسي به نگارش درآمده است، بستر لازم را براي خلق آثاري ارزشمند و قابل تامل فراهم كرد.
اگرچه قرار است طي سال آينده زندگي شماري از مفاخر و مشاهير ملي و مذهبي ايران ازجمله سلمان فارسي، اقبال لاهوري، مولوي، عطار و فردوسي به تصوير كشيده شود، اما نبايد اين نكته را از نظر دور داشت كه صرف ساخت و ارائه بيلان كاري از سوي سياست گذاران هنري و فرهنگي، نمي تواند كارساز و تاثيرگذار باشد. چنان كه در سال هاي اخير برخي فيلم هاي مستند و پويانمايي در اين خصوص ساخته شده است، اما اگر قرار است اثري با اين مضامين خلق شود، مهم اين است كه علاوه بر پرداخت صحيح ابعاد شخصيتي اين مفاخر، در نظر گرفتن عناصر جذاب و مخاطب پسند و به روز كردن درام داستان، بايد در آثار بلند سينمايي و سريال هاي تلويزيوني تصويري همخوان با واقعيت از آن ها ارائه شود.
اگرچه بسياري همواره اين نكته را خاطرنشان مي سازند كه براي ساخت اين گونه آثار دشواري ها و تنگناهاي بسياري پيش رو دارند، اما به راستي اگر بخواهيم منصفانه قضاوت كنيم بايد پرسشي را مطرح كرد. اين كه از ميان شمار آثاري كه سالانه در سينما و تلويزيون توليد مي شود، چند درصد به تصوير كردن زندگي مفاخر فرهنگي و تاريخي ايران ازجمله استاد علي اكبر دهخدا، جلال آل احمد، شهيد استاد بهزاد و شهيد مطهري پرداخته است. آيا اگر هزينه هاي هنگفتي كه صرف ساخت و نمايش و پخش فيلم هاي نازل، سطحي و سخيف و سريال هاي نازل و عوام پسندي مي شود صرف ساخت فيلم ها و آثاري درباره مفاخر ملي و فرهنگي مي شد، امروز شاهد وجود آثاري ارزشمند در اين باره نبوديم؟ بي شك با توجه به استقبال مخاطبان از اين گونه آثار، مي توان سرمايه گذاران دولتي و بخش خصوصي را براي تهيه و توليد اين گونه آثار دلگرم و ترغيب كرد.
راههاي بسياري كه تجربه نشده است
با نگاهي به فهرست شخصيت هاي تاثيرگذار و جاودان تاريخي و فرهنگي كه تاكنون درباره آن ها كار قابل تأملي انجام نشده است، مي توان به اين حقيقت تلخ رسيد كه سينما و تلويزيون در ترسيم و تصوير كردن مفاخر ملي و فرهنگي، راه هاي بسياري را تجربه نكرده است. راه هايي كه بي شك پيمودن آن ها برگ هاي زريني بر پرونده آثار سينمايي و تلويزيون مي افزايد. بهتر نيست به جاي اين كه آثار سينمايي و تلويزيوني مان با گرته برداري از رمان ها و داستان ها و افسانه هاي غربي و بيگانه به تصوير كشيده شوند، زندگي مفاخر و مشاهير ايراني دستمايه كار كارگردانان سينما و تلويزيون قرار گيرد؟ زيرا از اين طريق مانع خودباختگي نسل جوان مي شويم. مهم تر اين كه وظيفه مان را در برابر آيندگان كه به كارنامه امروز ما استناد مي كنند، تا حد امكان و به بهترين وجه ممكن به انجام خواهيم رساند. بي ترديد با در نظر گرفتن تمام مشكلات، دشواري ها و تنگناها براي ساخت آثاري قابل تأمل و تاثيرگذار درباره مفاخر ايراني و مشاهير فرهنگي، ترسيم كمرنگ اين جاودانه هاي فرهنگ، تاريخ، ادب و هنر ايران هيچ توجيه منطقي ندارد!
دوشنبه|ا|19|ا|دي|ا|1390
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خراسان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 191]