واضح آرشیو وب فارسی:بازتاب آنلاین: عامل جنايت شهرك چشمه: مصرف شيشه از من قاتل ساخت
عامل جنايت شهرك چشمه پس از دستگيرى به تشريح حادثه پرداخت.صبح روز يكشنبه ۲۸ بهمن سال جارى ماموران كلانترى ۱۴۱ شهرك گلستان در تماسى با قاضى حسين اصغرزاده بازپرس كشيك قتل پايتخت، وى را در جريان به قتل رسيدن مردى ۳۳ ساله به نام رضا در منزلش واقع در شهرك چشمه قرار دادند كه بلافاصله بازپرس ويژه قتل به همراه متخصصان بررسى صحنه جنايت در قربانگاه اين مرد جوان حضور يافت و تحقيقات خود را آغاز كرد. در بررسى هاى اوليه، مشخص شد مقتول كه مدير يك آژانس بوده، روز حادثه به همراه دوستش به اسم صادق در خانه بوده و جسدش روز يكشنبه توسط بچه هايش كشف شده است. بازپرس پس از حضور در صحنه جنايت در حالى با جسد مقتول مواجه شد كه در حالت خواب از ناحيه پشت و پهلو مورد اصابت ۲۷ ضربه چاقو قرار گرفته بود و شواهد حاكى از آن بود كه هيچ فرصت دفاعى نداشته است. بر اساس تحقيقات انجام گرفته مشخص شد كه صادق روز شنبه بعد از بازگشت از منزل رضا مقدارى پول از خانه برداشته و پس از خداحافظى از همسر و فرزندش، با اتومبيل مقتول متوارى شده است. با صدور دستور قضايى بازپرس ويژه قتل تهران، صادق به عنوان مظنون به جنايت تحت پيگرد قرار گرفت و نهايتا روز جمعه با رديابى هاى پليسى، مخفيگاه او در زرنديه ساوه كشف شد. اين متهم كه اتومبيل پرايد مقتول را به مبلغ ۱۵۰ هزار تومان به فردى فروخته بود، مورد ظن خريدار خودرو قرار گرفت كه با اطلاع موضوع به ماموران انتظامى ساوه و قرار ساختگى متهم با خريدار پرايد، صادق از سوى ماموران پليس بازداشت شد. اين متهم ۳۸ ساله صبح ديروز با حضور در شعبه دوم بازپرسى دادسراى امور جنايى تهران پس از اعتراف به قتل در مقابل قاضى اصغرزاده به تشريح جنايت پرداخت و گفت: من راننده بازيگران سينما هستم. با رضا از شش سال قبل دوست شدم و با هم از حدود يك سال پيش شيشه مصرف مى كرديم. از جمعه شب تا صبح شنبه در خانه رضا شيشه كشيديم. ساعت ۵:30 صبح با يكى ديگر از دوستانمان به اسم سيامك از خانه رضا خارج شديم تا يكى از مسافرهاى خصوصى او را به مهرآباد ببريم. نزديك ساعت هفت به خانه برگشتيم. رضا گفت كه خسته است و به همين خاطر از من خواست بچه هايش را به مدرسه ببرم و در مسير برگشت، دوباره شيشه تهيه كنم. من هم دو فرزند رضا را به مدرسه بردم و بعد به خيابان هاشمى رفتم تا از فردى به اسم داوود شيشه بخرم. رضا خواسته بود كه يك گرم شيشه بگيرم اما چون نمى خواستم خودم مصرف كنم، برايش يك سوت كامل به مبلغ ده هزار تومان خريدم. به شدت دچار توهم بودم. همه آدم ها را در كوچه و خيابان به صورت كوتوله مى ديدم. وقتى به خانه برگشتم، رضا گير داد كه چرا كم خريده ام. هر چه قدر مى گفتم من نمى خواهم بكشم، باز حرف خودش را مى زد. سر همين موضوع درگيرى مان بالا گرفت تا اين كه شروع به فحاشى كرد. من هم از شدت عصبانيت يك جك ماشين را كه همانجا بود برداشتم و سه ضربه محكم به سرش وارد كردم. وى ادامه داد: فكر كنم با همان سه ضربه مرد. بعد چاقويى ۲۰ سانتى را كه مال خودش بود برداشتم و شروع به زدن ضربات متعدد كردم. وقتى چاقو را در بدنش فرو مى كردم و خون فواره مى زد، لذت مى بردم. انگار در حال زدن پنبه بودم. آن قدر اين كار را ادامه دادم تا اين كه نوك چاقو در كمرش گير كرد. همان موقع ناگهان به خودم آمدم. فورا لحاف را روى او كشيدم. ترسيده بودم. چون ماشينم مقابل آژانس بود، دنبال ماشين خودم نرفتم. ماشين رضا را برداشتم تا بروم و خودم را بكشم. قرص و مواد هم مصرف كردم اما نمى دانم چرا نمردم. صادق در پاسخ به اين سوال بازپرس كه آيا انگيزه جنايت صرفا فحاشى مقتول بود و از قبل دلخورى نداشتى؟ گفت: من و رضا مثل برادر بوديم. هيچ كينه اى نداشتم. نمى فهميدم چه كار مى كنم. وى افزود: چون مادرم اهل ساوه است، آن منطقه را مى شناسم. بعد از قتل به آن سمت رفتم. پس از آنكه نتوانستم خودكشى كنم، به سمت يكى از امامزاده هاى آن اطراف راه افتادم. در بين راه فردى را ديدم كه با من هم مسير بود. از حالم پرسيد و وقتى فهميد حال خوبى ندارم، پشت فرمان نشست و با هم به يك كارخانه رفتيم. در آنجا ترياك كشيديم. بعد ماشين را ۱۵۰ هزار تومان به او فروختم. او هم ظاهرا بعد از رفتن من، مشكوك شده و موضوع را به پليس اطلاع داده كه به همين دليل دستگير شدم. به گزارش ايسنا، در پى اعترافات تكان دهنده اين متهم، بازپرس ويژه قتل تهران براى وى به اتهام قتل، سرقت و مصرف مواد مخدر قرار بازداشت موقت صادر كرد و پرونده را براى تكميل تحقيقات با صدور دستورات قضايى لازم در اختيار ماموران اداره دهم آگاهى تهران قرار داد.
يکشنبه|ا|4|ا|اسفند|ا|1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: بازتاب آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 247]