واضح آرشیو وب فارسی:قدس: آيا تمام روشهاي تربيتي مفيدند؟
* علي ابراهيمي
از آنجا كه حس ديني اساساً در طبيعت و فطرت كودك به وديعه گذاشته شده است، تنها زمينه سازي و آماده كردن رواني و عاطفي
لازم است تا وي بدون القا و اجبار بيروني به كشف و شكوفايي آن دست يابد. اگر هم آموزشي در اين ارتباط وجود دارد، بهتر است در جهت ياري كودك براي چگونگي كشف آن باشد.
از آنجا كه والدين سعادت و رفاه خود را در سعادت و رفاه فرزندان شان جستجو مي كنند و حتي فرزند خويش را نسخه اي ديگر از وجود خود مي دانند، به همين سبب به رعايت و تأمين مصالح و منافع آنها بيش از نيازهاي خود اهميت مي دهند. در نتيجه بهتر است ضمن زمينه سازي غيرمستقيم و فعال، به كودك كمك كنيم تا خود به مدد قوه عقل، به حس دين جويي و حقيقت يابي دست پيدا كند. گرچه آثار اين روش، تدريجي، كند و ناپيداست ولي مستمر و پايدارتر خواهد بود. به قول آگوست كنت «براي رسيدن سريع به هدف، آهسته حركت كنيد».
ناگفته نماند كه پرداختن به هر امري روش خاص خود را دارد كه حركت از غير آن، دستيابي به هدف را ناممكن مي سازد. تربيت نيز چنين است. بايد راههاي آن را به دقت انتخاب و به درستي اجرا كرد. گستردگي امر تربيت و بسياري عوامل مؤثر بر آن سبب شده هر گونه رفتاري كه فرد را هر چند در ظاهر و به صورت گذرا، تحت تأثير قرار دهد، از روشهاي تربيت قلمداد شود و والدين آن را به كار گيرند. غافل از اينكه پيامدهاي منفي چنين رفتارهايي بيش از تأثير مثبت آنهاست.
از سوي ديگر، بسياري از والدين و مربيان به دليل باورهاي انتقال يافته از نسل گذشته، روشهاي مورد استفاده خود را درست پنداشته و بر استفاده از آنها اصرار مي ورزند. حتي ممكن است آن را تأييد شده دين و برخاسته از متن آن تلقي كنند. در حالي كه چه بسا نظر دين، نفي آن روش باشد.
ضمن آنكه گاه حتي رها كردن كودكان به حال خود، بهتر از تربيت كردن نادرست است. زيرا در صورت اول احتمال دارد كودك در آينده، خود مسير درستي را در زندگي انتخاب كند. ولي در صورت دوم، روشها و برخورد نادرست والدين، او را در مسير ديگري قرار مي دهد كه نتيجه اي جز تربيت مسموم در پي نخواهد داشت.
* تبعيض ظلمي مضاعف
از جمله اموري كه گاه در رفتار مربيان و والدين ظاهر مي شود، تبعيض ميان فرزندان است. بروز اين رفتارها در غالب موارد، بدون توجه به عوارض آن انجام مي شود. ولي برخي، اين عمل را نوعي روش تربيتي مي دانند و از آن به عنوان شيوه اي مؤثر در تربيت استفاده مي كنند.
اولين آسيبي كه تبعيض در پي دارد، متوجه والدين است. زيرا فرزندي كه به او بي توجهي شده است، نسبت به والدين خود بدبين شده و كينه آنها را به دل مي گيرد. در نتيجه به وظايفش در قبال آنها عمل نمي كند. از طرفي كودك مورد توجه خاص، معمولاً نازپرورده و مستبد بار مي آيد و حس خود بزرگ بيني و سلطه جويي در وي بارور مي شود.
از طرف ديگر، فرزندان كه رفتار تبعيض آميز والدين را مي بينند احساس حقارت كرده و فعاليتهاي آنها كمرنگ جلوه مي كند. در نتيجه افرادي افسرده، بي انگيزه، ترسو و به دور از احساس مسؤوليت بار مي آيند.
در جريان يك تبعيض، سايرين نسبت به فرد تكريم شده، حسادت ورزيده وكينه وي را به دل مي گيرند. بنابراين در پي فرصتي هستند كه تا عزت و كرامتي را كه به او داده شده، از وي سلب كنند.
توصيه مي شود در صورتي كه والدين يا مربيان ناگزير به اعمال تبعيض در مورد يكي از كودكان هستند، بهتر است با ديگران نيز رفتاري مشابه را به شكل ظاهري داشته باشند تا آتش حسد آنان شعله ور نشود. اين عمل اگرچه تصنعي است ولي از آثار نامطلوب تبعيض جلوگيري مي كند.
* رفتار عادلانه از منظر دين
آيات و روايات اسلامي همواره بر اين نكته تأكيد دارند كه والدين بايد بين فرزندان خود به عدالت رفتار كنند و از تبعيض بپرهيزند. اين رفتار عادلانه حقي است كه فرزندان بر گردن والدين دارند.
* اعمال زور و اجبار در تربيت
ملزم كردن فرد به انجام امري بدون اينكه به ميل، انگيزه و خواسته او توجه شود يا در اين باره با او مشورتي انجام گيرد، از جمله روشهايي است كه در تربيت به كار مي رود.
در خانواده هايي كه والدين از شيوه مستبدانه استفاده مي كنند ارتباط آنها با فرزندان زورمدارانه است. در اين حالت كودكان ناچارند آنچه به آنها گفته مي شود را انجام دهند. در غير اين صورت احتمال دارد نخستين واكنش والدين، تنبيه بدني باشد.
در چنين خانواده هايي گوش كردن به نظر كودكان و بحث درباره مسايل خانوادگي غيرممكن است. گفتگو اغلب شكل امري دارد و برپايه انتقاد از سرپيچي دستورها استوار است.
در اين روش به جاي تحريك انگيزه هاي دروني براي يادگيري برنامه هاي تربيتي، اعمال فشار و زور، كودكان را به پذيرش و انجام برنامه ها مجبور مي كند. عملي كه نه تنها به تربيت آنها نمي انجامد، بلكه به عاملي ضد تربيت تبديل مي شود.
حال آنكه در آيات و روايات ديني، انسان به عنوان موجودي آزاد و مختار معرفي شده است و كمال او در گرو همين اختيار و آزاد بودن مي باشد. بر اين اساس تربيت صحيح زماني محقق مي شود كه برنامه هاي تربيتي با استقبال كودك روبرو شود.
* احساس حقارت و تضعيف عزت نفس
به ياد داشته باشيم احساس حقارت و تضعيف عزت نفس كودك از پيامدهاي ديگر تحميل است. كودكي كه پيوسته زير فشار قرار گيرد و جرأت تصميم گيري نداشته باشد نشاط و اعتماد به نفس خود را از دست مي دهد و به انساني ناكارآمد و سرشكسته تبديل مي شود. ضمن آنكه ممكن است فرد به نفاق و دورويي روي آورد. به اين صورت كه در حضور والدين مطيع محض و آماده اجراي برنامه ها جلوه كند، اما به دور از چشمان مراقب والدين با حرص و ولع به سوي چيزي كه با زور از آن منع شده است، روي آورد.
همچنين روح كودك در برابر فشار و شدت، مقاومت محدودي دارد. اگر اين فشار از حد معمول فراتر رود، وي ياغي و سركش شده، از اطاعت و همكاري با پدر و مادر سرباز مي زند و حتي ممكن است آشكارا در برابر آنها بايستد و يا به طور پنهاني انتقام جويي و يا اخلال گري كند. در اين شرايط او زورگويي به زير دستان را نيز از والدين خود آموخته است.
* منابع
1 - آسيب شناسي تربيت ديني جلد دوم- اسدا... مرادي
2 - مراحل شكل گيري اخلاق در كودك- عبدالعظيم كريمي
3 - تربيت آسيب زا- عبدالعظيم كريمي
4 - روش هاي آسيب زا در تربيت- محمدرضا قائمي مقدم
5 - تربيت ديني- دكتر محمد داوودي
يکشنبه|ا|4|ا|اسفند|ا|1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: قدس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 127]