محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1831205202
شهيد مهدي باكري نماد غيرت آذربايجاني
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: شهيد "مهدي باكري " نماد غيرت آذربايجاني
خبرگزاري فارس: شهيد مهدي باكري شهيدي از ميان شهدا است، بزرگداشت او و تجليل از او بزرگداشت و تجليل از همه شهدا است.سردار رشيد اسلام، سرباز راستين امام زمان، شهيد "مهدي باكري " در سال 1333 در شهرستان مياندوآب در خانواده معتقد و شيفته ولايت به دنيا آمد.
شهيد مهدي باكري شهيدي از ميان شهدا است، بزرگداشت او و تجليل از او بزرگداشت و تجليل از همه شهدا است.
سردار رشيد اسلام، سرباز راستين امام زمان، شهيد "مهدي باكري " در سال 1333 در شهرستان مياندوآب در خانواده معتقد و شيفته ولايت به دنيا آمد.
كام مهدي را با تربت مولايش حسين (ع) جلا بخشيده با شير مادر شهد ولايت را به كامش ريختند و در اوان كودكي مادرش را كه زني با ايمان بود از دست داد، تحصيلات ابتدايي و متوسطه را در اروميه به پايان رسانيد، سال آخر دبيرستان با شهادت برادرش "علي " به دست ساواك مصادف گرديد و اين واقعه او را بيشتر در جريانات سياسي و آشنايي و شناخت با رژيم مخلوع شاهنشاهي قرار داد. با توجه به تالمات روحي كه به وي دست داده بود، يكسال بعد از اخذ ديپلم در كنكور قبول شد و در دانشگاه تبريز به تحصيلات عاليه خود در رشته مهندسي مكانيك ادامه داد.
*فعاليت هاي سياسي – مذهبي
پس از اخذ ديپلم با وجود آنكه از شهادت برادرش بسيار متاثر و متالم بود به دانشگاه راه يافت و در رشته مهندسي مكانيك مشغول تحصيل شد. از ابتداي ورود به دانشگاه تبريز يكي از افراد مبارز اين دانشگاه بود و برادرش حميد را نيز به همراه خود به شهر تبريز آورده بود.
بعد از چند ماه زندگي در تبريز، در جو سياسي ضد رژيم وارد شد و با برادران مسلمان فعاليت مداوم، موثر و شجاعانه خودش را عليه رژيم آغاز كرد. جهاد اصغر وي توام با جهاد اكبرش بود، اين بزرگوار همواره از گروهك ها و سازمانهايي كه در مسير مبارزاتي خود خط بيابهام رهروي از امام را در همه حركت هاي خود مدنظر اصولي قرار نميدادند متنفر بوده و همواره سعي ميكرد مسير مبارزاتياش منطبق با معبر نوراني ولايت باشد.
شهيد باكري در طول فعاليتهاي سياسي خود (طبق اسناد محرمانه بدست آمده) از طرف سازمان امنيت آذربايجان شرقي (ساواك) تحت كنترل و مراقبت بود.
پس از مدتي حميد را براي برقراري ارتباط با ساير مبارزان، به خارج از كشور فرستاد تا در ارسال سلاح گرم براي مبارزان داخل كشور فعال شود.
شهيد مهدي باكري در دوره سربازي با تبعيت از اعلاميه حضرت امام خميني(ره) در حالي كه در تهران افسر وظيفه بود، از پادگان فرار و به صورت مخفيانه زندگي كرد و فعاليت هاي گوناگوني را در جهت پيروزي انقلاب اسلامي نيز انجام داد.
*پس از پيروزي انقلاب اسلامي
بعد از پيروزي انقلاب و به دنبال تشكيل سپاه پاسداران انقلاب اسلامي به عضويت اين نهاد درآمد و در سازماندهي و استحكام سپاه اروميه نقش فعالي را ايفا كرد. پس از آن بنا به ضرورت، دادستان دادگاه انقلاب اروميه شد. همزمان با خدمت در سپاه، به مدت 9 ماه با عنوان شهردار اروميه نيز خدمات ارزندهاي را از خود به يادگار گذاشت.
ازدواج شهيد مهدي باكري مصادف با شروع جنگ تحميلي بود. مهريه همسرش اسلحه كلت او بود. دو روز بعد از عقد به جبهه رفت و پس از دو ماه به شهر برگشت و بنا به مصالح منطقه با مسئوليت جهاد سازندگي استان، خدمات ارزندهاي براي مردم انجام داد.
شهيد باكري در مدت مسئوليتش به عنوان فرمانده عمليات سپاه اروميه تلاش هاي گستردهاي را در برقراري امنيت و پاكسازي منطقه از لوث وجود وابستگان و مزدوران شرق و غرب انجام داد و بهرغم فعاليت هاي شبانهروزي در مسئوليت هاي مختلف، پس از شروع جنگ تحميلي،تكليف خويش را در جهاد با كفار بعثي و متجاوزان به ميهن اسلامي ديد و راهي جبههها شد.
*ويژگي هاي اخلاقي
شهيد مهدي باكري، پاسدار نمونه، فرماندهي فداكار و ايثارگر، خدمتگزاري صادق، صميمي، مخلص و عاشق حضرت امام خميني(ره) و انقلاب اسلامي بود. با تمام وجود خود را پيرو خط امام ميدانست و سعي ميكرد زندگياش را براساس رهنمودها و فرمايشات آن بزرگوار تنظيم نمايد، با دقت به سخنان حضرت امام(ره) گوش ميداد، آنها را مينوشت و در معرض ديد خود قرار ميداد و آنقدر به اين امر حساسيت داشت كه به خانوادهاش سفارش كرده بود كه سخنراني آن حضرت را ضبط كنند و اگر موفق نشدند، متن صحبت را از طريق روزنامه بدست آورند.
وي معتقد بود سخنان امام الهام گرفته از آيات الهي است،بايد جلو چشمان ما باشد تا هميشه آنها را ببينيم و از ياد نبريم.
شهيد باكري از انسانهاي وارسته و خودساختهاي بود كه با فراهم بودن زمينههاي مساعد، به مظاهر مادي دنيا و لذايذ آن پشت پا زده بود. زندگي ساده و بيرياي او زبانزد همه آشنايان بود. با تواناييهايي كه داشت ميتوانست مرفهترين زندگي را داشته باشد، اما همواره مثل يك بسيجي زندگي ميكرد. از امكاناتي كه حق طبيعياش نيز بود چشم ميپوشيد. تواضع و فروتنياش باعث ميشد كه اغلب او را نشناسند. او محبوب دلها بود. همه دوستش ميداشتند و از دل و جان گوش به فرمان او بودند.
شهيد باكري بسيجيان را دوست داشت و به آنها عشق ميورزيد. ميگفت، وقتي با بسيجي ها راه ميروم، حال و هواي ديگري پيدا ميكنم، هرگاه خسته ميشوم پيش بسيجيها ميروم تا از آنها روحيه بگيرم و خستگيام برطرف شود. همه ما در برابر جان اين بسيجيها مسئوليم، براي حفظ جان آنها اگر متحمل يك ميليون تومان هزينه براي ساختن يك سنگر كه حافظ جان آنها باشد بشويم باز كم است، يك موي بسيجي، صد برابر اين مبالغ ارزش دارد.
اين شهيد گرانقدر با دشمنان اسلام و انقلاب چون دژي پولادين و تسخيرناپذير بود و با دوستان خدا، سيمايي جذاب و مهربان داشت.
با وجود اندوه دائمش، هميشه خندان مينمود و بشاش. انساني بود هميشه آماده به خدمت و پرتوان.
شهيد محلاتي در مورد شهيد باكري اظهار داشته بود، وي نمونه و مظهر غضب خدا در برابر دشمنان خدا و اسلام بود. خشم و خروشش فقط و فقط براي دشمنان بود و به عنوان فرمانده باتقوا، الگوي رافت و محبت در برخورد با زيردستان بود.
همسر شهيد باكري در مورد اخلاق او در خانه ميگويد: باوجود همه خستگيها، بيخوابيها و دويدنها، هميشه با حالتي شاد بدون ابراز خستگي به خانه وارد ميشد و اگر مقدور بود در كارهاي خانه به من كمك مي كرد؛ لباس ميشست، ظرف ميشست و خودش كارهاي خودش را انجام ميداد.
اگر از مسئلهاي عصباني و ناراحت بودم، با صبر و حوصله سعي ميكرد با خونسردي و با دلايل مكتبي مرا قانع كند.
دوستان و همسنگرانش نقل ميكنند، به همان ميزان كه به انجا فرايض ديني مقيد بود نسبت به مستحبات هم تقيد داشت. نيمههاي شب از خواب بيدار ميشد و با خداي خود خلوت ميكرد، نماز شب را با سوز و گداز و گريه ميخواند. خواندن قرآن از كارهاي واجب روزمرهاش بود و ديگران را نيز به اين كار سفارش مينمود.
شهيد باكري در حفظ بيتالمال و اهيمت آن توجه زيادي داشت، حتي همسرش را از خوردن نان رزمندگان، برحذر ميداشت و از نوشتن با خودكار بيتالمال – حتي به اندازه چند كلمه – منع ميكرد. وقتي همرزمانش او را به عنوان فرماندهي كه معموليترين لباس بسيجي را مدتهاي طولاني استفاده ميكرد مورد اعتراض قرار ميدادند، ميگفت، تا وقتي كه ميشود استفاده كرد، استفاده ميكنم.
همواره رسيدگي به خانواده شهدا را تاكيد ميكرد و اگر برايش مقدور بود به همراه مسئولان لشكر بعد از هر عمليات به منزلشان ميرفت و از آنان دلجويي ميكرد و در رفع مشكلات آنها اقدام ميكرد.
اين شهيد ميگفت، امروز در زمره خانواده شهدا قرار گرفتن جزو افتخارات است و اين نوع زندگي از با فضيلتترين زندگيهاست.
*نقش شهيد در دفاع مقدس
بعد از شهادت سردار دلير اسلام "شهيد مهدي اميني "كه ضد انقلاب فكر مي كرد بعد از شهيد نيروهاي انقلاب در منطقه متلاشي خواهند شد، شهيد مهدي باكري در آن شرايط حاد پرچم شهيد "مهدي اميني " را بدست گرفته و سبكبال و اميدوار با حضورش در سنگر "شهيد اميني " گل هاي اميد را در دل هاي حاميان انقلاب شكوفا ساخت.
مهدي در موقعيتي كه اهواز زير آتش توپحانه دشمن تجاوزگر بود همسرش را نيز به اهواز برد. بعد از مدت ها حضور مداوم در جبهه، شهيد باكري با سمت معاون تيپ نجف اشرف در عمليات بيت المقدس شركت جست و شاهد پيروزي هاي سپاه اسلام بر جنود كفر بود. در مرحله دوم عمليات بيت المقدس در ايستگاه حسينيه از ناحيه پشت زخمي شد و در مرحله سوم با اينكه زخمي بود به قرارگاه فرماندهي رفت تا برادران بسيجي را از پشت بي سيم هدايت كند.
در عمليات رمضان با سمت فرماندهي تيپ عاشورا به نبرد بيامان در داخل خاك عراق پرداخت و اين بار نيز مجروح شد، اما با هر نوبت مجروحيت، وي مصمم تر از پيش در جبههها حضور مييافت و بدون احساس خستگي براي تجهيز، سازماندهي، هدايت نيروها و طراحي عمليات، شبانهروز تلاش ميكرد.
در عمليات مسلم بن عقيل با فرماندهي وي بر لشكر عاشورا و ايثار رزمندگان سلحشور، بخش عظيمي از خاك گلگون ايران اسلامي و چند منطقه استراتژيك آزاد شد.
شهيد باكري در عمليات والفجر مقدماتي و والفجر يك، 2، 3 و 4 با عنوان فرمانده لشكر عاشورا، به همراه بسيجيان غيور و فداكار، در انجام تكليف و نبرد با متجاوزين، آمادگي و ايثار همهجانبهاي را از خود نشان داد.
در عمليات خيبر زماني كه برادرش حميد به درجه رفيع شهات نايل آمد، با وجود علاقه خاصي كه به او داشت، بدون ابراز اندوه با خانوادهاش تماس گرفت و چنين گفت، شهادت حميد يكي از الطاف الهي است كه شامل حال خانواده ما شده است و در نامهاي خطاب به خانوادهاش نوشت:«من به وصيت و آرزوي حميد كه باز كردن راه كربلا ميباشد همچنان در جبههها ميمانم و به خواست و راه شهيد ادامه ميدهم تا اسلام پيروز شود. »
تلاش فراوان در ميادين نبرد و شرايط حساس جبههها باعث شد كه از حضور در تشييع پيكر پاك برادر و همرزمش كه سال ها در كنارش بود باز بماند. برادري كه در روزهاي سراسر خطر قبل از انقلاب، در مبارزات سياسي و در جبههها پا به پاي مهدي، جانفشاني كرد.
با تشكيل لشكر عاشورا، اين رهرو واقعي حسين(ع) خيمه گاه حسينيان را در مقابل يزيديان برپا ساخته و با هوش و ذكاوت و تدبير نظامي بالايي كه داشت لشكر عاشورا را به عنوان لشكري براي دفاع از كيان اسلامي سازمان دهي كرد.
نقش شهيد باكري و لشكر عاشورا در حماسه قهرمانانه خيبر و تصرف جزاير مجنون و مقاومتي كه آنان در دفاع پاتكهاي توانفرساي دشمن از خود نشان دادند بر كسي پوشيده نيست.
در مرحله آمادهسازي مقدمات عمليات بدر، اگرچه روزها به كندي ميگذشت اما مهدي با جديت همه نيروها را براي نبردي مردانه و عارفانه تهييج و ترغيب كرد و چونان مرشدي كامل و عارفي واصل آنچه را كه مجاهدان راه خدا و دلباختگان شهادت بايد بدانند و در مرحله نبرد بكار بندند، با نيروهايش درميان گذاشت.
*بيانات شهيد قبل از شروع عمليات بدر
شهيد مهدي باكري در بيانات خود قبل از شروع عمليات بدر گفته بود:« همه برادران تصميم خود را گرفتهاند، ولي من به خاطر سختي عمليات تاكيد ميكنم، شما بايد مثل حضرت ابراهيم(ع) باشيد كه رحمت خدا شامل حالش شد، مثل او در آتش برويد. خداوند اگر مصلحت بداند به صفوف دشمن رخنه خواهيد كرد. بايد در حد نهايي از سلاح مقاومت استفاده كنيم. هرگاه خداوند مقاومت ما را ديد رحمت خود را شامل حال ما ميگرداند. اگر از يك دسته 22نفري، يك نفر بماند بايد همان يك نفر مقاومت كند و اگر فرمانده شما شهيد شد، نگوييد فرمانده نداريم و نجنگيم كه اين وسوسه شيطان است. فرمانده اصلي ما، خدا و امام زمان(عج) است. اصل، آنها هستند و ما موقت هستيم، ما وسيله هستيم براي بردن شما به ميدان جنگ. وظيفه ما مقاومت تا آخرين نفس و اطاعت از فرماندهي است.
تا موقعي كه دستور حمله داده نشده كسي تيراندازي نكند. حتي اگر مجروح شد سكوت را رعايت كند، دندان ها را به هم بفشارد و فرياد نكند.
با هر رگبار سبحانالله بگوييد، در عمليات خسته نشويد، بعد از هر درگيري و عمليات، شهدا و مجروحين را تخليه كرده و با سازماندهي مجدد كار را ادامه دهيد.
حداكثر استفاده از وسايل را بكنيد، اگر اين پارو بشكند، به جاي آن پاروي ديگري وجود ندارد، با همين قايق ها بايد عمليات را انجام دهيم. »
مهدي در شب عمليات وضو ميگيرد و همه گردان ها را يك يك از زير قرآن عبور ميدهد، مداوم توصيه ميكند،
«برادران! خدا را از ياد نبريد نام امام زمان(عج) را زمزمه كنيد، دعا كنيد كه كار ما براي خدا باشد. »
از پشت بيسيم نيز همه را به ذكر «لاحول و لاقوه الا بالله» تشويق ميكند.
لشكر عاشورا در كنار ساير يگان هاي عمل كننده نيروي زميني سپاه، در اولين شب عمليات بدر، موفق به شكستن خط دشمن ميشود و روز بعد به تثبيت مواضع در ساحل رود ميپردازد.
در مرحله دوم عمليات از سوي لشكر عاشورا حملهاي نفسگير به واحدهايي از دشمن كه عامل فشار براي جناح چپ بودند، آغاز ميشود، حملهاي كه قلع و قمع دشمن و گرفتن انتقام و قطع كامل دست دشمن از تعرض به نيروها در جناح چپ ثمره آن بود.
*نحوه شهادت
در حالي كه بردارش حميد باكري به درجه رفيع شهادت نايل آمد، شهيد مهدي باكري نامه اي كه براي خانوادهاش مينويسد، چنين مي گويد:« من به وصيت و آرزوي حميد كه باز كردن راه كربلا مي باشد همچنان در جبهه مي مانم و راه شهيد را ادامه مي دهم تا كه اسلام پيروز شود»
بعد از شهادت برادرش حميد و برخي از يارانش، روح در كالبد ناآرامش قرار نداشت و معلوم بود كه به زودي به جمع آنان خواهد پيوست،15روز قبل از عمليات بدر به مشهد مقدس مشرف شده و از امام رضا(ع) خواسته بود كه خداوند توفيق شهادت را نصيبش نمايد، سپس خدمت حضرت امام خميني(ره) و حضرت آيتالله خامنهاي رسيد و از ايشان درخواست كرد كه براي شهادتش دعا كنند.
اين فرمانده دلاور 25 بهمن سال 63در عمليات بدر به خاطر شرايط حساس عمليات، طبق معمول به خطرناك ترين صحنههاي كارزار وارد شد و در حالي كه رزمندگان لشكر را در شرق دجله از نزديك هدايت مي كرد، تلاش مي كرد تا مواضع تصرف شده را در مقابل پاتك هاي دشمن تثبيت نمايد كه در نبردي دليرانه و براثر اصابت تير مستقيم مزدوران عراقي نداي حق را لبيك گفت و به لقاي معشوق نايل شد.
مهدي در آن سوي دجله اين ميعادگاه دلدادگان به تير خصم به خاك افتاد، جنازهاش را به قايق انتقال ميدهند ولي پيكرش به تبعيت از پيكر صد پاره مولايش دگربار با شعله شرري صد پاره شد،خاكسترش آرام، آرام در ميان آب فرو مي رود و چون گويي از چشم ناپديد شده و به آسمان كه به پيشوازش آمدهاند پر ميكشد، بوي بهشت مي وزد.
مهدي باكري در مقابل نعمات الهي خود را شرمنده ميدانست و تنها به لطف و كرم خداوند تبارك و تعالي اميدوار بود . در وصيت نامهاش اشاره كرده است كه:« چه كنم كه تهيدستم، خدايا قبولم كن. »
شهيد محلاتي از بين تمام خصلت هاي والاي شهيد به معرفت او اشاره ميكند و در مراسم شهادت ايشان، راز و نياز عاشقانه وي را با معبود بيان ميكند و از زبان شهيد مي گويد، خدايا تو چقدر دوستداشتني و پرستيدني هستي، هيهات كه نفهميدم. خون بايد ميشدي و در رگ هايم جريان مييافتي تا همه سلول هايم هم يارب يارب ميگفت.
اين بيان عارفانه بيانگر روح بلند و سرشار از خلوص آن شهيد والامقام است كه تنها در سايه خودسازي و سير و سلوك معنوي به آن دست يافته بود.
*وصيت نامه سردار شهيد اسلام مهندس مهدي باكري فرمانده لشكر 31 عاشورا
«يا الله،يا محمد،يا علي،يا فاطمه زهرا،يا حسن،يا حسين،يا مهدي (عج) وتو اي ولي مان يا روح الله و شما اي پيروان صادق شهيدان.
خدايا چگونه وصيت نامه بنويسم در حالي كه سراپا گناه و معصيت و نافرماني ام. گرچه از رحمت و بخشش تو نااميد نيستم ولي ترسم از اين است كه نيامرزيده از دنيا بروم. مي ترسم رفتنم خالص نباشد و پذيرفته درگاهت نشوم. يا رب العفو، خدايا نميرم در حالي كه از ما راضي نباشي. اي واي كه سيه روز خواهم بود. خدايا چقدر دوست داشتني و پرستيدني هستي! هيهات كه نفهميدم. يا ابا عبدالله شفاعت! آه چقدر لذت بخش است انسان آماده باشد براي ديدار ربش و چه كنم كه تهيدستم،خدايا تو قبولم كن.
سلام بر روح خدا، نجات دهنده ما از عصر حاضر، عصر ظلم و ستم، عصر كفر و الحاد،عصر مظلوميت اسلام و پيروان واقعي اش. عزيزانم شبانه روز بايد شكرگزار خدا باشيم كه سرباز راستين صادق اين نعمت شويم و بايد خطر وسوسه هاي دروني و دنيا فريبي را شناخته و برحذر باشيم كه صدق نيت و خلوص در عمل،تنها چاره ساز است.
اي عاشقان اباعبدالله بايستي شهادت را در آغوش گرفت،گونه ها بايستي از شوقش سرخ شود و ضربان قلب تندتر بزند. بايستي محتواي فرامين امام را درك و عمل نمائيم تا بلكه قدري از تكليف خود را در شكر گزاري بجا آورده باشيم.
وصيت به مادرم و خواهران و برادرانم و اهل فاميل، بدانيد اسلام تنها راه نجات و سعادت ماست،هميشه به ياد خدا باشيد و فرامين خدا را عمل كنيد،پشتيبان و از ته قلب مقلد امام باشيد،اهميّت زياد به دعاها و مجالس ياد اباعبدالله و شهدا بدهيد كه راه سعادت و توشه آخرت است. همواره تربيت حسيني و زينبي بيابيد و رسالت آنها را رسالت خود بدانيد و فرزندان خود را نيز همانگونه تربيت كنيد تا سربازاني با ايمان و عاشق شهادت و علمداراني صالح و وارث حضرت ابوالفضل براي اسلام به بار آيند. از همه كساني كه از من رنجيده اند و حقي بر گردن من دارند طلب بخشش دارم و اميد دارم خداوند مرا با گناهان بسيار بيامرزد. »
خدايا مرا پاكيزه بپذير-مهدي باكري
.................................................................................................................
انتهاي پيام/
يکشنبه|ا|4|ا|اسفند|ا|1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 127]
-
گوناگون
پربازدیدترینها