تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1837622686
تحولات خاورميانه و چرايي دفاع ايران از سوريه
واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: تحولات خاورميانه و چرايي دفاع ايران از سوريه
جام جم آنلاين: دفاع آشكار و عملي جمهوري اسلامي ايران از حكومت سوريه در برابر بحرانهاي سياسي اين كشور، موجب انتقاد، اعتراض و دوگانه پنداشتن مواضع سياسي جمهوري اسلامي از سوي برخي در سطح منطقه شده است.
از نگاه اين دسته از ناظران سياسي، مواضع قاطع و شجاعانه رهبر معظم انقلاب در حمايت از بيداري اسلامي در منطقه و توصيف قيامهاي مردمي به ملاكهايي چون اسلامي، ضدامپرياليستي و ضدصهيونيستي و همچنين استقلالطلبانه خواندن آنها، به نوعي با نحوه تعامل دولت جمهوري اسلامي ايران در موضوع سوريه سازگاري ندارد.
در اين زمينه دستيابي به پاسخ منطقي، منصفانه و مستند، نيازمند تحليل تاريخ معاصر و تحولات چند دهه اخير خاورميانه بهويژه حوادث بعد از تاسيس دولت غاصب صهيونيستي است.
به همين جهت تلاش شده است تا موضوع حمايت جمهوري اسلامي ايران از دولت سوريه در دو بخش مورد تحقيق و كاوش قرار گيرد. گرچه تحليل جامع از تاريخ سياسي معاصر خاورميانه در اين مختصر نميگنجد و نياز به فرصت و تلاش ديگري دارد.
خاورميانه معاصر و بازيگران اصلي آن
بسياري از تحليلگران مجرب معتقدند چشمانداز انقلابهاي خاورميانه و شمال آفريقا، نويدبخش دوران جديدي از تحقق آزادي، كرامت، استقلال و حكومت مردمسالاري در چارچوب ارزشهاي اسلامي است. با اين حال، در نگاه كلي، حتي اگر اين جنبشها به تغيير نظام سياسي منطقه منجر نشوند، آغاز دوره جديدي از مشاركت مردم در فرآيند تحولات سياسي را نويد ميدهند كه در آن حكومتها پاسخگوتر و مسوولانهتر از گذشته عمل خواهند كرد.
تحولات امروز كشورهاي اسلامي ريشه در گذشته دارد و شايد به بيش از صد سال پيش برميگردد. بعد از فروپاشي و تجزيه خلافت عثماني و ظهور كشورهاي عربي، همواره منازعاتي در بين اين كشورها نسبت به آينده و سرنوشت كشورشان وجود داشته است. با پيدايش رژيم جعلي صهيونيستي در سال 1948، خاورميانه و كشورهاي عربي، دستخوش دگرگونيهاي زيادي شدند. چهار جنگ بين كشورهاي عربي و رژيم صهيونيستي ـ كه از حمايت غرب بويژه آمريكا و انگليس برخوردار بود ـ اتفاق افتاد كه در همه آنها رژيم صهيونيستي پيروز شد.
در گذشته موضوع مورد بحث در كشورهاي عربي اين بود كه قوميت مهم است يا عربيت؟ عربيت مهم است يا پان عربيسم؟ در تاريخ كشورهاي عربي، رهبران و احزاب مختلفي با پرچم مقاومت به صحنه آمدند كه به نتيجهاي مثبت منجر نشده است. اما به گواهي تحولات 30 سال اخير، تئوري مقاومت، پس از پيوند با مذهب توانست بر حريفان قدرتمندش فائق آيد.
تئوري مقاومت با قرائت ديني را انقلاب اسلامي ايران پايه نهاد. تاريخ خاورميانه در 3 دهه حيات جمهوري اسلامي در تقابل دو تفكر «مقاومت» و «سلطهجويي» رقم خورده است. بويژه بعد از حادثه 11 سپتامبر 2001 و لشكركشي آمريكا به منطقه كه به زعم سردمداران نظام سلطه جهت حل چالش خاورميانه تحت عنوان طرح بزرگ خاورميانه اتفاق افتاد، اين تاريخ شكل ديگري گرفت.
هر چند بين كشورهايي كه در آنها انقلاب رخ داده است، تفاوتهاي فرهنگي و ساختاري وجود دارد، لكن نظام حكومتي اين كشورها داراي شباهتهاي زيادي هستند كه به اختصار به بخشي از آنها اشاره ميشود:
ـ سرسپردگي و وابستگي به آمريكا
ـ همسويي و همپيماني (علني و پنهان) با رژيم صهيونيستي
ـ حاكميت رژيمهاي سنتي، سلطنتي و غيرمردمي خودكامه
ـ حكومتهاي دائمي و نوعا موروثي با حكامي تماميتخواه
ـ استبداد داخلي، ظلم و بيعدالتي
ـ فساد در بدنه حاكميت و سران حكومت
ـ انسداد سياسي، محدوديتهاي فردي و اجتماعي و بياعتنايي به حداقل آزاديهاي سياسي، اجتماعي و فرهنگي
ـ نقش محوري نظاميان و عناصر امنيتي در حكومت
ـ تبعيض، فقر و فاصله طبقاتي در حوزههاي اقتصادي و سياسي
ـ عقب نگه داشتن مردم از حضور در صحنه و آگاهيهاي اجتماعي
ـ رعايت تبعيضگونه قوانين و مقررات در جامعه
از سوي ديگر انقلابهاي مردمي نيز داراي مشتركات بسياري هستند كه برخي از آنها عبارتند از:
ـ استكبارستيزي و بيگانهستيزي حركتهاي مردمي
ـ حضور موثر و انبوه جوانان در صحنه و الحاق تدريجي ساير اقشار مردم به آنها
ـ سازماندهي حركتها در فضاي مجازي و سايبري
ـ فقدان رهبري و فرماندهي واحد، مشخص و معنوي
ـ اشتراك شعاري و تاكيد همه حركتها بر بركناري سران و دولتها، تغيير قانون اساسي، برگزاري انتخابات آزاد و تشكيل دولت فراگير با مشاركت همه سلايق
ـ استفاده از شعارهاي اسلامي و مراكز ديني بويژه نمازجمعه
ـ ضعف توانمندي، اعتبار و مقبوليت گروهها و اشخاص اسلامگرا براي رهبري و هدايت خيزشها و مطالبات مردم
ـ آزاديخواهي، عدالتطلبي و اسلامخواهي
در فضاي جنبش بيداري اسلامي، كشورهاي منطقه را به 4 دسته ميتوان تقسيم كرد:
1ـ كشورهايي كه سران آن سقوط كردهاند (مصر، تونس، ليبي و ...)
2ـ كشورهايي كه سران آن در حال سقوطاند (يمن ...)
3ـ كشورهايي كه سران آن مقاومت ميكنند (بحرين، سوريه)
4ـ كشورهايي كه سران آن تلاش دارند با تمهيداتي اعتراضات مردمي را به تاخير بيندازند (عربستان، اردن، مغرب و ...)
طيفبندي بازيگران منطقه
در يك نگاه كلان بازيگران اصلي منطقه خاورميانه را ميتوان به دو دسته تقسيم و تفكيك كرد:
1ـ كشورهايي كه تلاش داشته و دارند تا سرنوشت منطقه با محوريت امنيت اسرائيل و تامين منافع آمريكا ترسيم شود. (آمريكا،رژيم اسرائيل، مصر، تركيه و عربستان)
2ـ گروهها، سازمانها و كشورهاي حامي مقاومت در برابررژيم اسرائيل (ايران، سوريه، جنبشهاي فلسطين و مقاومت اسلامي لبنان با محوريت حزبالله، جريانهاي اسلامي در مصر و ...)
نكته: موضع ايران در قبال رفتار دولت سوريه با مردم آن، مشابه مواضع اعلام شده در ساير كشورهاست اما روشن است تهديد اصلي منطقه كه موجبفشار به سوريه ومحور مقاومت است رژيم اشغالگر اسرائيل و حاميان غربي آن است
با گسستن حلقه ديكتاتوريهاي كلاسيك امروز در خاورميانه هر دو گروه به ميدان آمدهاند تا در يك تعيين تكليف تاريخي و سرنوشتساز، آينده اين منطقه را در چالش با يكديگر رقم زنند و هركدام بر اساس اهداف و مصالح خويش در درازمدت اقدام به فعاليت كنند. سياست آمريكا در قبال تحولات مصر، تونس، يمن و بحرين مبتني بر ناديده گرفتن خواستههاي مشروع مردم اين كشورها و حمايت از رژيمهاي سركوبگر بوده است. مقامات آمريكايي با توجيه حفظ ثبات منطقهاي، برجسته كردن خطر تروريسم و ضرورت مقابله با رشد اسلامگرايي، اتخاذ اين رويكرد را تنها گزينه ناگزير كاخ سفيد معرفي ميكردند؛ در عين حال اين مقامات براي تضعيف جريان مقاومت با بهرهبرداري ابزاري از اعتراضات اجتماعي در سوريه و دميدن در آن به وسيله ابزار رسانه و قاچاق سلاح درصدند خسارتهاي وارده بر جبهه طرفدار غرب در منطقه را از طريق سرنگوني حكومت سوري جبران كنند. براساس اين تحليل مقامات آمريكايي درصددند علاوه بر از ميدان خارج كردن سوريه از جبهه مقاومت، ايران و حزبالله را نيز از يكديگر دور كرده و از كارآمدي ساقط نمايند و در پي آن به اهداف ذيل نيز دست يابند:
*برقراري امنيت رژيم صهيونيستي
*دسترسي به منابع و نفت خاورميانه
*تسلط بر بازار بزرگ خاورميانه
*استفاده و تسلط بر آبراههاي منطقه
*جلوگيري از نفوذ منطقهاي انقلاب اسلامي ايران
طبيعي است كشورهاي حامي آمريكا در منطقه هر يك اهداف جداگانهاي دارند كه ميتوان برخي از آنها را اينگونه برشمرد:
الف ـ عربستان سعودي
قبل از انقلاب اسلامي، آمريكا شاه را به عنوان ژاندارم منطقه انتخاب كرد و ديگر حكومتهاي وابسته به غرب، مجبور به اطاعت بودند. پس از انقلاب اسلامي و از دست رفتن متحد بزرگ و قوي غرب در منطقه، آمريكا اين نقش را نه به يك كشور بلكه بين كشورهاي منطقه براساس توانايي و ظرفيتهايشان تقسيم كرد؛ چرا كه هيچكدام به تنهايي ظرفيت و توانايي ايران را نداشتند و در ضمن نگران تكرار تجربه ايران در آن كشورها نيز بود. آمريكا با احداث پايگاههاي نظامي در اين كشورها، حضور و نفوذ خود را نيز در اين كشورها نهادينه كرد.
عربستان سعودي پس از انقلاب اسلامي سعي داشته است با نقشآفريني بيشتر به قدرت اول منطقه تبديل شود، اما به دليل نبود تمام پارامترهاي يك قدرت منطقهاي طي 30 سال گذشته، به اهداف خود نرسيده است؛ لكن رهبران اين كشور سعي ميكنند با استفاده از عوامل زير به اين مهم دست يابند:
ـ افزايش توليد نفت خام تا 10 ميليون بشكه در روز براساس منويات غرب جهت كنترل قيمت و بازار انرژي
ـ گسترش فرقه وهابيت به سراسر جهان اسلام با هدف افزايش نفوذ خود و كاهش تاثيرات جمهوري اسلامي
ـ قرار گرفتن در كنار دشمنان انقلاب اسلامي (آمريكا، صدام و ...) از ابتدا تاكنون
ـ بهرهگيري فرهنگي، سياسي، اجتماعي از فريضه حج
بهترين شرايط براي عربستان سعودي، جنگ ايران و عراق بود. جنگ تحميلي همزمان موجب تضعيف طرفين جنگ بود؛ از يك طرف موجب تضعيف جمهوري اسلامي ايران، دشمن ايدئولوژيك غرب و سران مرتجع منطقه و از طرف ديگر موجب تضعيف صدام شد كه داعيه رهبري جهان عرب و منطقه را داشت .
اما مساله مهم در رفتار عربستان سعودي، تقابل اين كشور با منافع و مصالح جمهوري اسلامي ايران در منطقه و جهان است از جمله:
1ـ دخالت نظامي در بحرين و سركوب معترضان (براي جلوگيري از به قدرت رسيدن شيعيان و افزايش نفوذ ايران در حوزه خليج فارس)
2. دخالت در امور داخلي يمن و جلوگيري از سقوط علي عبدالله صالح (ترس از زيديها) يعني حوثيهاي متمايل به جمهوري اسلامي ايران
3. بهرهگيري از ظرفيت شوراي همكاري خليجفارس براي بسط نفوذ و قدرت خود و تاثيرگذاري بر تحولات منطقه
4. جلوگيري از گسترش اعتراضات مردمي به ديگر كشورهاي منطقه
5. انحراف انقلابهاي صورت گرفته همانند مصر و تونس به نفع سياستهاي غرب با بهرهگيري از توان مالي خود
6. حمايت از ناآراميهاي سوريه در جهت مقابله با اهداف و حوزه نفوذ ايران
7. بازگرداندن عراق و مصر به اردوگاه عربستان
8. پيمان عربستان، آمريكا و اسرائيل براي شكست ايران با اهرم فشارهاي سياسي و اقتصادي
مهمترين سياست دولت سعودي، گسترش تفرقه بين امت اسلامي با دامن زدن به اختلافات مذهبي بويژه شيعه و سني و ايجاد درگيري نظامي جمهوري اسلامي ايران با آمريكاست؛ چرا كه معتقدند تنها آمريكا توانايي مقابله با جمهوري اسلامي ايران را دارد.
ب ـ تركيه
مشخص است رهبري تركيه درصدد است با استفاده از كارتهايي كه در اختيار دارد و بهرهبردن از تحولات جاري و افول جايگاه عربستان در منطقه و غرب و با عنايت به پايان يافتن نقش رهبران عربي همچون مبارك و حافظ اسد و بروز حوادث جاري سوريه و همچنين تعارض رفتار و انديشه انقلاب اسلامي ايران با غرب و... به جايگاه رهبري جهان اسلام و دوران حاكميت عثماني بازگردد؛ از اين رو رهبران اين كشور با بهرهگيري ابزاري از پرونده فلسطين و اسرائيل براي تثبيت موقعيت داخلي و خارجي حزب عدالت و توسعه اقدام نموده و به طور واضح در طراحي غرب براي سرنگوني دولت سوريه همكاري ميكنند و علنا با استقرار سپر موشكي ناتو كه مهمترين هدف آن حمايت از امنيت اسرائيل است موافقت مينمايند.
ج) جمهوري اسلامي ايران
جمهوري اسلامي ايران ضمن استقبال از امواج اعتراضات مردمي عليه حكومتهاي خودكامه كه از روح اسلام و آزاديخواهي ملتها و پايبندي آنان به آموزههاي ديني سرچشمه ميگيرد، با تقويت ابعاد اسلامي اين اعتراضات به گسترش اين وضعيت كمك كرده و از چيرگي غرب يا انحراف آن به سوي اهداف غرب جلوگيري ميكند.
جمهوري اسلامي ايران همچنين با حمايت از جريان مقاومت در منطقه، ضمن محق دانستن مطالبات اجتماعي مردم سوريه، رفتار كشورهاي بيگانه در دميدن به آتش فتنه با هدف سرنگوني حكومت طرفدار جريان مقاومت اين كشور را گامي در جهت تثبيت و تقويت رژيم اشغالگر قدس و استمرار سلطه آمريكا در منطقه ارزيابي ميكند.
نقش سوريه در جريان مقاومت
قبل از ورود به تشريح مواضع سوريه در مقابل جريان سلطه لازم است توضيح داده شود كه موضع ايران اسلامي در قبال رفتار دولت سوريه با مردم آن، مشابه مواضع اعلام شده در ساير كشورهاست؛ زيرا از اين جهت تفاوت زيادي بين دولت بشار اسد و ساير دولتهاي منطقه نيست.
چنان كه مشهود است تهديد اصلي منطقه كه موجب فراز و نشيبهاي بسياري در خاورميانه بوده و هست و حتي 4 جنگ بين كشورهاي عربي و اسرائيل و 2 جنگ با گروههاي مقاومت در لبنان و فلسطين را به دنبال داشته و همه روابط سياسي، اجتماعي، فرهنگي و اقتصادي را در سطح منطقه و خارج آن تحت تاثير قرار داده ، حضور رژيم اشغالگر اسرائيل و حمايت بيدريغ آمريكا و غرب از آن است.
كشورهاي عربي با پذيرش اين بهانه كه صلح كمپ ديويد توسط دولت وقت مصر با رژيم صهيونيستي واقعيتي غيرقابل انكار است و بايد با آن كنار آمد، منافع كشورهاي خود را در حل رابطه خصومتآميز با اين رژيم ميدانند.
اين توجيه سياسي كه ريشه در ضعف و سستي دولتهاي عربي و سرسپردگي آنها به دولت آمريكا و عدم پايبندي به ارزشهاي اسلامي و منافع ملتها دارد، موجب شد تا فضا به نفع اين رژيم اشغالگر پيش برود و تدريجا روابط بعضي از كشورهاي عربي به صورت آشكار و رسمي (و بعضي نيز پنهان) با اين رژيم اشغالگر برقرار شود. در حالي كه سرزمينهاي اشغالشده فلسطين در سالهاي 1948 و 1967 و آواره شدن ميليونها عرب فلسطيني و از همه مهمتر سرنوشت دولت فلسطين در هالهاي از ابهام قرار گرفته و به دست فراموشي سپرده ميشد، سازمان آزاديبخش فلسطين (ساف) نيز تن به سازش با اسرائيل داد و به وعدههاي آمريكا و دولتهاي منطقه دل خوش كرد. ساف در همين راستا مبارزه مسلحانه را كنار گذاشته و در گوشهاي از خاك فلسطين در محاصره زمين، هوا و دريا توسط اسرائيل محصور و زنداني شد و استمرار اين وضعيت موجبات نااميدي بسياري را به همراه آورد.
در اين وضعيت تنها كشور عربي كه بر عهد خود ايستاده و پرچم مقاومت را زمين نگذاشته است بلكه با قدرت در مقابل تهديدات و تطميعات روزافزون گردن افراشته و در مقابل اسرائيل و آمريكا ايستادگي كرده است، كشور و دولت سوريه به رياست حافظ اسد و بعد از او بشار اسد بوده است.
اين پدر و پسر صرفنظر از عقايد سياسي و ديني و نوع رفتار آنها با شهروندان سوري، كشور سوريه را تبديل به پايگاه ضداسرائيل و حضور گروههاي مقاومت مانند جنبش حماس، جهاد اسلامي و مقاومت لبنان بويژه حزبالله كردند و براي اين كار تاكنون بهاي سنگيني نيز پرداختهاند.
اين كشور علاوه بر مواضع انقلابي و متهورانه در دفاع از سرزمينهاي عربي، از انقلاب اسلامي و جمهوري اسلامي ايران نيز در مواقع خطر دفاع و حمايت كرده است.
انقلابهاي امروز منطقه تا اندازه اي مديون مقاومت طولاني و حمايت بيدريغ سوريه از نبرد نابرابر 33 روزه حزبالله در برابر اسرائيل و جنگ 22 روزه حماس با رژيم صهيونيستي در غزه است كه توانست براي اولين بار در تاريخ معاصر، دشمن مسلح به انواع سلاحهاي پيشرفته و مورد حمايت مستقيم آمريكا و انگليس و فرانسه و بهرهمند از كمك اطلاعاتي و مالي غرب را در كنار سكوت مرگبار دولتهاي عربي وادار به عقبنشيني كند و ملتهاي عربي و مسلمان خاورميانه را از خواب گران تحميلي توسط آمريكا و عربستان و پولهاي بادآورده حوزه خليجفارس بيدار سازد تا امروز شاهد بيداري اسلامي و سقوط سريالي سران بيريشه دولتهاي عربي و دستساخته آمريكا و غرب باشيم. البته چندان پوشيده نيست كه دولت بشاراسد با مردم سوريه مشكلاتي داشته و دارد. لكن اين مشكلات در سطحي نيست كه مردم در مقابل دولت وي بايستند و با آن مبارزه كنند. شاهد اين ادعا تلاش وسيع آمريكا و مجامع بينالمللي، رژيم صهيونيستي و كشورهاي عربستان، تركيه و قطر كه همپيمانان آمريكا در منطقه ميباشند براي تهييج و تحريك مردم سوريه عليه نظام حاكم و حمايت مادي و تسليحاتي و رسانهاي از آنها در سطح گسترده است كه براي هر ناظر بيطرف اين نكته را تداعي ميكند كه چه شده است همه اين كشورها در كنار مردم سوريه عليه دولت بشار اسد قرار گرفتهاند؟ آيا اين مواضع از سر دلسوزي و حمايت مردمي است؟ در صورتي كه اين باشد جاي سوال دارد كه چرا اين حمايتها به كمك مردم مظلوم بحرين، يمن، مصر، اردن، مغرب و... نميرود بلكه در آنجا از دولتها در مقابل خواسته ملتها حمايت ميكنند؟
بر آگاهان سياسي روشن است كه سوريه تاوان ايستادگيهاي خود در برابر رژيم اشغالگر قدس را ميپردازد و چنانچه با يك رويكرد سياسي جديد دست از مقاومت بردارد و اعلام كند كه مواضع خود را به نفع خواستههاي جريان سلطه تغيير داده است، همه چيز به نفع شخص بشار اسد و عليه شهروندان معترض سوري تمام خواهد شد. آن گونه كه ما در كشوري نظير بحرين شاهد هستيم كه چون پايگاه نظامي آمريكا در آن مستقر است، اجازه تحقق خواستههاي مشروع اكثريت مردم اين كشور را نميدهند و در اردن كه با رژيم صهيونيستي همراهي دارد، هيچ سلاحي در اختيار معترضان قرار نميگيرد.
نتيجه
دفاع امروز ايران اسلامي از دولت سوريه تنها دفاع از يك كشور دوست نيست، بلكه دفاع از آرماني است كه كيان اسلامي و انساني منطقه بستگي زيادي به آن دارد و در صورت سقوط يا تضعيف معلوم نيست جريان مقاومت و نتيجه انقلابهاي موجود چه خواهد شد. چنانچه درصدد اصلي و فرعي كردن وضعيت منطقه و اولويتبندي مسائل جاري در آن باشيم، مقاومت در برابر افزونطلبيهاي آمريكا، بر تحمل بعضي از اشتباهات دولت بشار اسد در تعامل با ملت سوريه و تلاش همزمان جهت وادار كردن اين دولت به پذيرش حق شهروندان و انجام اصلاحات، ترجيح دارد؛ از اينرو به نظر ميرسد دفاع از سوريه در شرايط فعلي، در حقيقت دفاع از حيات سياسي خاورميانه و مقاومت در مقابل آمريكا و جريان همسوي آن در منطقه است.
عقل سليم و وجدان بيدار با الگوپذيري از فرمايش اميرالمومنين(ع) كه فرمود: ليس العاقل من يعرف الخير من الشر و انما العاقل من يعرف خير الشرين؛ حكم ميكند از تنها گذاشتن سوريه و دولت بشار اسد در مقابل هجوم متراكم دشمن خودداري نموده و با مديريت تحولات ضمن عبور از اين مهلكه، همزمان از حقوق واقعي ملت سوريه به شكل مسالمتآميز دفاع كرد.
محمد شفيعي
يکشنبه|ا|18|ا|دي|ا|1390
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 222]
-
گوناگون
پربازدیدترینها