تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 28 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):دانش منافق در زبان او و دانش مؤمن در كردار اوست.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1816454129




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

قرآن تجسم عالي ترين خواسته هاي خدا از بشريت است


واضح آرشیو وب فارسی:همشهری: قرآن تجسم عالي ترين خواسته هاي خدا از بشريت است
متن كامل سخنراني آيت الله هاشمي رفسنجاني در مراسم افتتاح پنجمين نشست خانواده قرآني الگوي جامعه اسلامي
آيت الله هاشمي رفسنجاني در سفر به استان خراسان رضوي در مراسم افتتاح پنجمين نشست خانواده قرآني الگوي جامعه اسلامي كه در 5 ديماه 87 به همت حوزه علميه مشهد مقدس در سالن اجتماعات دانشگاه علوم رضوي برگزار شده بود شركت كردند .
در اين مراسم پس از تلاوت آياتي چند از كلام الله مجيد آيت الله واعظ طبسي مدير حوزه علميه خراسان نماينده ولي فقيه در استان خراسان رضوي و توليت آستان مقدس رضوي در سخناني گفتند : « خداي بزرگ را سپاس مي گوييم كه توفيق داد تا در اين محفل بزرگ و شكوهمند علمي و معنوي در محضر يكي از چهره ها و شخصيت هاي برجسته نظام اسلامي متفكر و انديشمند در زمينه هاي اسلامي باشيم . چهره و شخصيتي كه در همه مسئوليت هاي نظام تاثير تعيين كننده اي داشتند. از اينكه همواره مسايل مربوط به حوزه مشهد و خراسان را به طور خاص پيگيري مي فرمايند بسيار سپاسگزارم .
اين جلسه ادامه سلسله بحث ها درباره قرآن كريم به عنوان الگوي جامعه اسلامي است كه در حوزه مسئوليت مركز مشاوره حوزه علميه است .
ما از غدير و محرم الگو گرفتيم . غدير زمينه ساز تشكيل و تاسيس امامت و حكومت اسلامي و استحكام بخشيدن بيشتر به پايه هاي اين اصل اساسي و اصولي دين است و محرم يك حركت انقلابي نگاهي براي ايجاد تحولي عميق و وسيع در فضاي سياسي اجتماعي و فرهنگي جامعه بشري و اسلامي آن روز است . بنابراين براين باوريم كه متناسب با حكومت اسلامي نياز به سياستگذاري و برنامه هايي داريم كه بتواند پاسخگوي نياز معنوي جوامع بشري باشد. همچنين ايجاد يك تحول چه در حوزه و چه در جامعه اسلامي يك ضرورت اجتناب ناپذير است كه همواره در رهنمودها و بيانات حكيمانه رهبر معظم انقلاب شنيديم كه براين اصل تاكيد و اصرار داشتند و دارند.
بنابراين حوزه همواره بايد از نظر علمي آموزشي و پژوهشي مسايل فكري اخلاقي و تربيتي در حال رشد تعالي و پيشرفت باشد. بايد حوزه هاي علميه در نوآوري شكوفايي خلاقيت ابتكار اعتماد به خود و تكيه بر منابع تفكر ديني بدرخشند و نقش تاثيرگذاري خود را در جوامع بشري و تامين نيازهاي فكري دنياي امروز به خصوص نسل جوان نشان بدهند.
منظور من اين نيست كه ضعف ها و ناتواني هاي خود را نمي بينيم و نمي دانيم بلكه جدا بر اين باورم كه حوزه علميه خراسان همچون ديگر حوزه هاي علميه قدمهاي بلند و استواري در مسايل حوزوي به معناي خاص و در مسايل علوم اسلامي به معناي عام برداشته است . بايد به گذشته حوزه بنگريم و به بحث هاي بسيار اساسي و دقيق و عميق درباره قرآن به عنوان يكي از مسئوليت هاي حوزه هاي علميه بپردازيم .
جهت گيريها طرز فكرها و احساس مسئوليت در زمينه مسايل اجتماعي و سياسي از مواردي است كه در حوزه علميه آشكار است . همكاري همدلي صميمت و يكپارچگي براي اداره امور حوزه يك ضرورت است و بحمدلله وجود دارد.
در حوزه علميه مشهد چهره هاي بسيار عميق و متبحر در مسايل فلسفي وجود دارند. البته كساني هم هستند كه شايد در مواردي با طرح مباحث فلسفي حرف داشته باشند. اما روابط بسيار حسنه و صميمي است . هيچ تضاد و تزاحمي در بيان سلايق و نظرات احساس نمي كنيم . مثل همه فضاي جامعه در حوزه هم سلايق سياسي متفاوتي وجود دارد اما هيچ حركت جناحي خطي و سياسي كه مزاحم پيشرفت علمي و كار فرهنگي تربيتي و اخلاقي باشد وجود ندارد.
جناب عالي قبلا بحثي را در زمينه تخصصي شدن اجتهاد مطرح فرموديد. در تاييد سخنان حضرت عالي بايد بگويم كه اگر محصول كار و نتيجه تلاش علمي يك طلبه در حوزه رسيدن به حد اجتهاد مطلق نباشد غبن است . البته مراتب اجتهاد مطلق هم متفاوت است . اگر يك عالم اسلامي صاحب نظر در احكام الهي در رشته و فصل خاصي از احكام به تخصص بالاتر برسد بسيار خوب است .
نگاه مديريت حوزه علميه مشهد اين است كه كار علمي آموزشي و پژوهشي آنچنان از اتقان و استحكام و اصول پايه اي برخورد باشد كه در آينده بتوانيم از نظر كمي و كيفي چهره ها و عناصر علمي قوي داشته باشم كه بتوانند در تبيين مسايل فكري اسلام بيشترين نقش را ايفا كنند و به شبهات مطرح شده و احتمالي پاسخ بدهند.
به جناب عالي عرض كنم كه گروهي از دوستان ما كه از فضلا و اساتيد اين حوزه هستند و مجموعه شوراي برنامه ريزي و مديريت حوزه را تشكيل مي دهند و شخص جناب آقاي فرجام كه مديريت اجرايي حوزه را دارند هم در مسايل اداره حوزه داراي نظرند و هم با عشق و علاقه دنبال مي كنند.
بنابراين نگاه ما به برنامه ها براساس ايجاد خلاقيت ابتكار و شكوفايي است تا حوزه اي داشته باشيم كه به مفهوم واقعي كلمه مركز و كانون نشر معارف ديني و احكام اسلامي و برآورده كننده نيازهاي نظام اسلامي باشد. »
در ادامه مراسم آيت الله هاشمي رفسنجاني در سخناني گفتند :
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمدلله و السلام علي رسول الله و آله
خيلي خوشحالم كه در سفر خوب به آستان قدس رضوي در چنين اجلاسي با برادران و خواهران روحاني در يك بحث مربوط به حوزه هاي علميه مذاكره داشته باشيم .
اولين بار است كه با چنين برنامه و جلسه خاصي مواجه مي شويم . اصل مشاوره عمومي است و هميشه داريم . اما به نظرم اينكه در خراسان مركز مشاوره اي براي طلاب روحانيون و خانواده هايشان به وجود آمد و بيش از 105 مدرسه را شامل مي شود و موضوعات وسيعي را در دستور كار خودشان قرار دادند يك نوآوري و يك اقدام لازم است . سعي مي كنم در همين محدوده ها درباره روحانيت خانواده هاي قرآني و نوآوريهائي كه در اين زمان براي جامعه ما لازم است حرف بزنم . روحانيت هم جزو همين جامعه است و انتظار مي رود به عنوان پيشتاز حركت جامعه نوآوري هايي داشته باشد.
اينكه عنوان جلسه را « خانواده قرآني » قرار داديد درست است . چون محور كار همين است . اگر به مقتضاي اين اسم خوب عمل كنيم و درحد اسم اكتفا نكنيم مي توانيم روح رسالت روحانيت را از همين اسم با مسما به دست بياوريم .
روحانيت از خيلي جهات با بقيه مردم هيچ تفاوتي ندارد. اصنافي را به عنوان دانشگاهي بازاري طلبه دانشجو كارگر كارفرما اداري كشاورزي و غيره داريم كه بخشهاي مختلف جامعه را تشكيل مي دهند و روحانيت هم يك بخش از جامعه است . اما براي روحانيت كه ادامه راه و رسالت انبيا را به عهده گرفته ويژگيهاي زيادي لازم است .
وقتي قرآن را مطالعه مي كنيم سه جريان ممتاز را مي بينيم كه خداوند آنها را ممتاز شناخته است . در اسلام جامعه طبقاتي نيست و واقعا توحيدي است . اما به سه عنوان امتياز داده است :
اول علما هستند كه آيات زيادي درباره آنها در قرآن داريم . « لايستوي الذين يعلمون و الذين لايعلمون . »
دوم متقين هستند كه قرآن درباره آنان مي فرمايد : « ان اكرمكم عندالله اتقاكم » البته در اول همين آيه به تفصيل آمده كه هيچ تفاوتي بين مردم نيست ولي متقين موقعيت بالاتري دارند.
سوم مجاهدان هستند. البته منظور از مجاهدان همان جهاد به معناي عام و نه شمشير زدن و جنگيدن است . جهاد مجاهده در راه حق و حقيقت است كه قرآن خيلي صريح مي فرمايد : « فضل الله المجاهدين علي القاعدين اجرا عظيما » البته در سراسر قرآن امتيازات گوناگوني براي گروههاي ديگر پيدا مي شود ولي اين سه طبقه ممتاز هستند. اگر روحانيت در همان مسيري باشد كه براي خود انتخاب كرد بايد هر سه امتياز را داشته باشد. يعني هم عالم و عالمتر باشد. هم مجاهد باشد و آمادگي داشته باشد كه در راه اهدافش فداكاري و جانفشاني كند وقت و نيرو بگذارد و مشكلات را تحمل كند و هم تقوا داشته باشد كه لازمه اين راه است . چون بدون تقوا نمي توانيم در آن دو موضوع موفق شويم .
به نظرم خانواده قرآني در مصداق روحاني اينهاست و بايد اين گونه باشيم . روحانيت با همين ويژگيهاي تبيين نشده شكل گرفته است . در زمان ائمه معصومين انسانهايي بودند كه خداوند آنها را تعيين كرده و صلاحيت هاي ويژه اي به آنها داده است . معصوم و عالمند. حداقل اين است كه وقتي خواستند چيزي را بدانند مي دانند. « اذا شائوا علموا » شايد بعضي ها قبول نكنند كه ائمه هميشه همه چيز را مي دانستند. اما اين گونه نبود كه اگر ائمه مي خواستند چيزي را بدانند عاجز باشند. همه چيز را مي دانستند. دانش آنها محدود نيست . شامل همه چيز مي شود.
از لحاظ عصمت تقوا در درجه اعلا در ائمه (ع ) وجود دارد. درباره ويژگي جهاد هم خيلي مشخص است كه همه زندگي پيغمبران و ائمه با جهاد گذشته و همه مشكلات جهاد را به جان خريدند. روحانيت هم در سطح بالا يعني فقهاي جامع الشرايطي كه بناست جانشين ائمه باشند و در سطح عمومي كه همه ما طلبه ها بايد در اين فضا حركت كنيم بايد تالي تلو مقام عصمت و ائمه باشيم . حتي فرد فرد جامعه هم در حد مقدورات خود بايد اين گونه باشند.
آنها واقعا قرآني بودند و ما هم بايد سعي كنيم جامعه را يك خانواده قرآني كنيم . منظورم از جامعه به معناي عام روحانيت است . خانواده شخص روحاني هم بايد اين گونه باشد. يعني خانواده يك روحاني نمي تواند از شخص روحاني جدا باشد. خانواده هم براي روحاني و هم براي جامعه بي اثر نيست .
اينكه در قرآن براي خانواده پيامبر(ص ) احكام اختصاصي تعيين شده و اينكه همسران پيامبر(ص ) مسئوليت هايي اضافه بر مسئوليت هاي ساير زنان دارند مويد اين مطلب است . اگر نگوييم كه آيه تطيهر مخصوص پنج تن آل عباست كه البته نظرات محكمي در تاييد آن هست حتي كساني كه اين آيه را عام مي دانند حداقل اين معنا را مي پذيرند كه اين آيه تطهير اهل بيت (ع ) را با بيوت مردم متفاوت مي بيند.
وقتي پيامبر(ص ) و ائمه (ع ) اين گونه بودند ما يعني روحانيت كه مي خواهيم راه آنها را برويم و در غياب آنها به وظيفه و مسئوليت آنها عمل كنيم بايد خود را ج هرمقدار كه مي توانيم ج به آنها نزديك كنيم . بنابراين فكر مي كنم كاري كه به عنوان مشاوره با خانواده روحاني مي كنيد يك كار تخصصي براي اين صنف است كه بسيار پيچيده است . يعني با ساير بخشها كه مي خواهند به مجموعه خودشان و خانواده هايشان برسند تفاوت دارد. قطعا بايد عالمانه و با اتكاي به ادله فراوان و يك مطالعه پشت صحنه نيرومند قوي و وسيع باشد تا خطوط كار كاملا مشخص شود.
ما طلبه هاي قديم كه پنجاه شصت سال پيش وارد حوزه مي شديم يكي از اولين درسهايي كه مي خوانديم آداب المتعلمين بود. نمي دانم الان طلبه ها مي خوانند يا نه آن درس خيلي تاثير داشت . خود من بعد از حدود 60 سال هنوز تحت تاثير مطالب آن درس هستم . در وجود ما نقش مي بست چون با خود فكر مي كرديم كه بايد اين گونه باشيم تا طلبه باشيم . آن دوره ها گذشت و بايد آداب المتعلمين بين طلبه ها امروزي تر جامع تر و وسيع تر باشد. آداب براي همه مردم لازم است ولي آموزش آداب المتعلمين براي كساني كه مي خواهند در راه انبيا قدم بزنند خود را ورثه انبيا بدانند و جايگاه انبيا را در دعوت به حق ارشاد تنذير و تحذير بگيرند لازم است .
كار ما به عنوان طلبه در جامعه همان كار انبيا يعني تبشير و تنذير است . بنابر اين فكر مي كنم همين مقداري كه قبلا از جناب آقاي عسگري شنيده بودم و اينجا هم خواندم كه در برنامه هاي شما هست ابتكار بسيار خوبي است . مي توانيد در سايه تيزبيني هاي آيت الله طبسي كه الحمدلله دست بازي دارند مشهد را حقيقتا يك كانون مناسب و الگو براي حوزه هاي علميه داشته باشيد. به خصوص در آستان قدس رضوي كه اين امتياز مخصوص شماست .
ديروز و امروز كمي در فضاي روحاني مجموعه آستان قدس گشتم و در بعضي از صحن ها و رواقها بين مردم رفتم و ديدم كه مردم درگوشه و كنار مشغول عبادت شنيدن نصيحت و موعظه و مطالعه و زيارت هستند. لحظه اي به فكر فرو رفتم كه خدايا در سايه امام رضا(ع ) عجب جايي براي هدايت ما روي زمين به وجود آمده است ! فكر مي كنم در هيچ جاي دنيا چنين مجموعه اي بنا شد. در بزرگترين مراكز اسلامي كه مكه و مدينه هستند اين گونه نيست . اينجا يك مجموعه بسيار وسيع (900 متر در 900 متر( است كه هرگوشه آن مدرسه پرورشگاه آموزشگاه و عبادتگاه انسانها شده است . الحمدلله هنوز درحال توسعه است . مدرسه ها كتابخانه ها سالنهاي سخنراني عبادتگاهها وعاظ ائمه جماعات كتابها و رساله هاي علميه هستند كه يك فضاي ارزشمند و انسان ساز را در اينجا به وجود آورده اند.
خداوند هم اين محبت را در دل مردم قرار داده كه هميشه ميليونها نفر به صورت هفتگي به اينجا مي آيند و مي روند. مثل جريان آب است كه عبور مي كند و دور مي زند. واقعا چنين چرخه اي در كشور ما وجود دارد. البته قم شاهچراغ شيراز و جاهاي ديگر هم هستند ولي مشهد به گونه اي ديگر است . حقيقتا آستان قدس دارد يك جايگاه ويژه در همه دنيا پيدا مي كند. بايد از آيت الله طبسي و همكارانشان صميمانه تشكر كنيم كه وقت گذاشتند و اينجا را اين گونه توسعه مي دهند و آماده مي كنند.
طلبه ها و روحانيون كانون اين كار هستند. چون اين هدايت به طور طبيعي احتياج به هادي و معلم دارد كه ما هستيم و بايد اين كار را انجام بدهيم . خدا كند كه مركز مشاوره شما بتواند در همه حوزه ها براي خانواده هاي طلبه ها و روحانيون شكل بگيرد و كانون قرآني كه بايد قرآن محور كار ما باشد اين شكل را محفوظ نگه دارد و تقويت كند. چون شما در اين جلسه متكي بر قرآن شديد مفيد مي دانم كه مقداري از تجريبات شخصي ام را درباره قرآن عرض كنم .
حتما همه شما در زندگي از اين تجربيات داريد. خودم از روزهاي اول طلبگي كه وارد حوزه علميه قم شدم به هردليل از خانواده ام شروع مي شود كه معمولا صبح با صداي قرآن پدرم از خواب بيدار مي شديم قرآن در وجودم بود و به حوزه كه آمدم آن حالت در وجودم ماند. هميشه عشقي از قرآن را در وجودم حس مي كردم . همه زندگي من تحت تاثير قرآن است . اگر نقاط مثبتي در زندگي داشته باشم از قرآن مي دانم .
هر وقت انسان قرآن را باز مي كند و يك آيه مي خواند يا هر وقت كه ديگران مي خوانند و او گوش مي دهد تحت تاثير قرار مي گيرد. ببينيد خداوند چگونه از مقام اعلاي عرش سطح مطالب را در حد ما نازل كرده و در دل ما مي اندازد تا بتوانيم از آن استفاده كنيم .
قرآن تجسم عالي ترين خواسته هاي خداوند از بشريت است . سخت ترين دوران زندگي ما در زندانهاي شاه بود كه زندانهاي بدي بودند. انصافا خيلي بد بودند. نمونه آن زندانها را در كمتر جاهاي جهان مي بينيم . شايد زندان گوانتانامو شبيه زندانهاي رژيم پهلوي باشد. شكنجه ها اذيت ها تحقيرها توهين ها و محدوديت ها در زندانها بود. حقيقتا وقتي با قرآن تماس داشتيم و به قرآن توجه مي كرديم همه چيز فراموش مي شد و خود را يك طبقه بالاتر از آن كارها مي ديديم .
تقريبا همه سه سال آخرين زندانم را با قرآن گذراندم كه تفسير راهنما و فرهنگ قرآن را نوشتم . آن سه سال در همه زندگي من يعني از كودكي تا همين الان بهترين دوران بود. همه مراحل را طي كردم . مقامات متعددي داشتم . رياست مجلس فرماندهي جنگ و رياست جمهوري را داشتم و الان هم مناصب رياست مجمع تشخيص مصلحت نظام و مجلس خبرگان را دارم . ولي وقتي به 70 سال عمر خودم نگاه مي كنم نقطه اي كه خيلي برايم ارزشمند است همان سه سالي است كه از قرآن استفاده كردم .
در زندان معمولا هنگام سحر يعني قبل از اذان بيدار مي شديم و پس از نماز وقتم تا ظهر صرف مطالعات قرآني مي شد. مثلا وقتي تسبيحات حضرت زهرا )س ( را مي خوانديم و الحمدلله مي گفتيم حالتي پيش مي آمد كه تمام ذهنم به اين متمركز مي شد كه خدا را شكر كنم كه اين فضا را برايم ايجاد كرد. واقعا لذتي بالاتر از آن لحظات را در زندگي خود حس نكردم .

به شما برادران طلبه عرض مي كنم كه واقعا خود را به قرآن نزديك كنيد. كانون زندگي خود را قرآن قرار دهيد. چون خيلي عظيم است . براي انجام وظايف روحانيتي هم بسيار مهم است . مخصوصا اگر قرآن را حفظ كرده باشيد و در حالات مناسب مرور كنيد و تذكر بگيريد.
اولين موقعي كه شروع به نوشتن كليد قرآن در زندان كردم در ذهنم بود. يك ماه در زندان كميته ضد خرابكاري كه جاي بسيار بدي بود در سلول انفرادي بودم . هيچ چيز نداشتم . حتي يك برگ كاغذ هم به ما نمي دادند. جز با بازجوهاي خشن هيچ ارتباطي با بيرون نداشتم . به فكر افتادم كاري را مي خواستم انجام دهم شروع كنم . قلم و كاغذ نداشتم كه بنويسم . از حافظه ام استفاه كردم . مثلا درباره يك آيه فكر مي كردم و از آن آيه 10 تا 15 موضوع مي فهميدم و آن را در صفحه ذهنم ثبت مي كردم . در آن مدت يك جز قرآن را به صورت ذهني بازنويسي كردم . وقتي به زندان اوين رفتم يادداشت كردن ذهنيات قرآني خود را شروع كردم .
مي خواهم بگويم قرآن حالتي دارد كه هميشه با ماست و ما هم هميشه مي توانيم با قرآن باشيم . بايد در عالم طلبگي و در وظيفه ارشاد و روحانيتي كه داريم به عهده بگيرم . اما اگر بخواهم درباره عموم روحانيت مطالبي عرض كنم بايد بگويم كه بعد از غيبت امام زمان (عج ) علما مسئوليت هاي ائمه (ع ) را به دوش گرفتند. ما هم در اين دوره تحولات و تطورات فراواني را در روحانيت مي بينيم . روحانيت در زمان ائمه (ع ) شاگرد آنها بودند. مي آموختند و به مردم منتقل مي كردند. پناه گاهشان ائمه معصوم بودند. بعد از غيبت كه خودشان مسئول شدند به فكر ايجاد مدرسه نوشتن فقه و حديث افتادند. قبلا هم مي نوشتند منتها متن آموزشهاي ائمه (ع ) را مي نوشتند. اين بار به فكر اجتهاد افتادند.
محدثان كار بزرگي كردندكه جمع آوري احاديث بود. انصافا كار بزرگي كردند. چون احاديث پايه فقاهت است . كتابهاي عظيمي كه در ري تهران قم بغداد و جاهاي ديگر تهيه مي كردند مبناي كار شد. فقهاي بزرگي مثل سيدمرتضي شيخ مفيد شيخ طوسي و شخصيت هاي ديگر از هزار و چند صدسال پيش موفق شدند فقهي را بنويسند كه هنوز هم نتوانستيم از آن خيلي پيشرفت كنيم . الان كتاب « مبسوط » و ديگر كتابهاي فقهي را كه بعدها نوشته شدند با هم مقايسه كنيد و ببينيد چقدر تفاوت كردند. البته تفاوت كرد ولي اين مقدار تفاوت در طول هزار وچند صد سال قابل قبول نيست . بايد خيلي پيشرفت مي كرديم . اين مدت طولاني فراز و نشيب داشت . زماني در نجف حله جبل عامل ايران بحرين و جاهاي ديگر حوزه هاي شيعه تشكيل شدند و با پيروزي انقلاب اسلامي درايران مكتب تشيع خواسته بر مبناي تعاليم خودش حكومت تشكيل بدهد. حكومت هاي شيعي درگذشته هم تشكيل شده بودند. ولي روحانيت اين كار را نكرد. مسلماناني بود كه شايد با داعيه حكومت اين كار را كردند. شايد داعيه دين داشتند. مختلف است . اما اين گونه نبود كه حكومتي تشكيل شود كه پيشتازش يك مرجع تقليد باشد و ولايت فقيه را محور قرار دهد و بگويد : « مي خواهم براساس دين جامعه را اداره كنم . »
اين جديد است . اگر آقايان در جاهاي ديگر سراغ دارند خوب است كه به من هم بفرمايند. در حكومت صفوي اين گونه بود كه محقق كركي به عنوان ولي فقيه اجازه مي داد كه صفوي ها حكومت كنند. اما اين فقط يك اجازه بود. كار را آنها مي كردند و اينها هم مثل روحانيون ديگر در خدمت بودند. ولي اين بار اين گونه نيست .
اين بار آمديم حكومت اسلامي را به عنوان مكتب اساسي و اصلي اسلام با رهبري يك مرجع مسلم تقليد مثل امام راحل كه شخصيت ممتازي در تاريخ ما هستند تشكيل داديم . در تاريخ تشيع شخصيت هاي بسيار بزرگ داريم . افرادي مثل شيخ مفيد شيخ طوسي سيد مرتضي محقق كركي كه همه اينها علامه بودند. بزرگاني مثل شيخ انصاري صاحب جواهر وحيد بهبهاني صاحب عروه آقا شيخ محمد كاظم خراساني و ديگران فحول علما هستند. اما اين كار بزرگي را كه امام كرد هيچ كس نكرد.
امام (ره ) راه درستي را انتخاب كردند كه درگذشته كسي اين راه را نرفته بود. نه اينكه آن علما از مردم جدا بودند بلكه امام اسلام را آنگونه كه پيامبر(ص ) پياده كرد به جامعه آورد. مگر پيامبر(ص ) چكار كرده بودند اول آمدند مردم را يكي يكي روشن و به اسلام دعوت كردند. وقتي مردم ايمان آوردند با پذيرش آنها پايه هاي حكومت كوچك اسلام را درست كردند كه راه افتاد.
امام (ره ) هم اين روش را به صورت انبوه انجام دادند. دوره اي به عنوان تربيت شاگردان گذراندند و بعد از آن مردم را دعوت كردند. حكومت را با همراهي مردم از دست شاه گرفتند آمريكا را بيرون كردند و حكومت اسلامي را تشكيل دادند.
پس حكومت دو ركن دارد : يكي اينكه مردم بايد بپذيرند كه حقيقتا پذيرفتند . 99 درصد مردم با ميل خود به نظام اسلامي راي دادند . خيلي ها مخالفت مي كردند. كساني بودند كه رفراندم را تحريم كردند و در آن شركت نكردند. مسخره مي كردند و حرفهاي عجيب وغريب مي زدند . نشريات فراواني داشتند و در خيلي از مراكز سخنراني مي كردند . كمونيست ها ليبرالها و التقاطي ها حرفهاي خود را زدند اما 99 درصد مردم به نظامي راي دادند كه مبنايش اسلام بود. آن هم اسلام از دريچه مكتب اهل بيت (ع ) كه ولي فقيه به عنوان جانشين امام معصوم محور كارهاي حكومتي مي باشد.
اين يك نوآوري واقعي در همه تاريخ فقه اسلامي بود. اگر روحانيت به رهبري شخصيتي مثل امام اين نوآوري را انجام دادند بايد بعد از ايشان در همه صحنه ها دنبال نورآوريهاي بيشتر برويم . البته خود امام نوآوريهاي زيادي داشتند. مي خواهيم چگونه عمل كنيم
در اجلاس ديروز بحثي را خدمت آقايان مطرح كردم و امروز كه در حوزه هستيم كمي بازتر حرف مي زنم . چگونه مي خواهيم نوآوري داشته باشيم كار حوزه معلوم است . طلبه ها وارد مي شوند و 10 20 تا 40 سال درس مي خوانند . اگر خيلي خوب درس بخوانند . يك مجتهد مطلق مي شوند كه قدرت استنباط در همه ابواف فقه را پيدا مي كنند. يعني هرجا كه بروند مي توانند صاحب نظر شوند. البته مشروط به اينكه بتوانيم برسيم كه به همه جا برويم . ولي فكر نمي كنم تا به حال هيچ مجتهدي توانسته باشد به همه فروع موسوعه هاي همه ابواب فقهي رسيده باشد. در خيلي از موارد به نوشته هاي ديگران اعتماد مي كند. فرض مي كنم كه رسيده باشد. اين كار يك بار دوبار و نهايتا صد بار تكرار مي شود و در همان موقعيت مي مانيم . خيلي خوب است كه اين سطح را حفظ كنيم . ضرورت دارد و بايد داشته باشيم .
هرچه مجتهد مطلق و عام در حوزه ها بيشتر تربيت شوند باز هم نياز داريم . اصلا جريان حوزه به همين صورت حافظ اسلام و نظام اسلامي و پناهگاه مردم است . در تاريخ موارد بسيار كمي پيدا مي كنيد كه روحانيت پناهگاه مردم نباشد. هرجا بين مردم و حكومت ها اختلاف پيدا شده مردم به روحانيت پناه بردند و روحانيت طرف مردم را گرفته است . كم پيدا مي كنيد كه يك روحاني طرف حكومت را گرفته باشد. اين حالت روحانيت محفوظ مي ماند و هميشه اين خدمت عام را انجام مي دهد. اما اينها نوآوري نيست . اينها ادامه خدمتي است كه پايه هايش از هزار سال پيش طراحي شده و هميشه در حوزه ها بود.
الان دوران نوآوري واقعي است . علم هيچ وقت مثل امروز در دنيا پيشرفت نكرد. الان به صورت روزانه در دانشگاهها و پژوهشگاههاي دنيا روزنه هايي براي ورود به اسرار جديد عالم باز مي شود. هر روز صدها مقاله نوآوري در مجلات دنيا منتشر مي شود كه همه اين مقالات محوري براي ارزش گذاري روي پيشرفت و توسعه دنيا مي شوند.
در حوزه از اين موارد چقدر داريم چقدر مي توانيم بين خود نوآوري داشته باشيم تكرار مطالب علمي را داريم و همه ما ياد مي گيريم كه خيلي خوب است اما نوآوري يك بحث ديگر است . مگر مي شود علوم انساني در همه دنيا نوآوري داشته باشد اما علوم انساني فقه ما اين نوآوري را نداشته باشد امام (ره ) جمله اي دارند كه بايد روي اين جمله تامل و دقت بيشتري داشته باشيم . همه ما امام را قبول داريم . به نظر من آيت الله العظمي امام خميني (ره ) مثل همين عمل ممتازي كه كردند در افكارشان قله هاي بسيار بلندي بود. متاسفانه خيلي از آن افكار از دست ما رفت . به خاطر ضعف جسمي و گرفتاريهاي فراوان حكومتي فرصت بروز آن انديشه ها را نداشتند. به جز مواردي كه در آثارشان هست و مي خوانيم افكار بسيار بلندي داشند كه شايد شرايط طرح بعضي از آن مسايل مهيا نبود.
به هرحال ايشان جمله اي دارند كه به ما طلبه ها مربوط مي شود. مي فرمايند : « فقه اسلامي تئوري جامع وكامل اداره انسان و جامعه بشري از گهواره تا گور است . » همه كلمات اين جمله حساب شده است . يعني همه زندگي بشريت در فقه اسلامي مي گنجد. بهترين تفسير آيه 59 سوره انعام يعني « ولا رطب و لايابس الا في كتاب مبين » همين است . منظور از كتاب در اين آيه فقط كتاب نيست . بالاتر از قرآن است .
فقه ما فقهي است كه بتواند تعبير عملي كتاب مبين باشد و بتواند لوازم و شرايط زندگي مردم را توجيه كند و به آنها تعليم بدهد. چگونه مي توانيم درهاي علوم را به روي خود نگشاييم و جلو برويم درچشم انداز 20 ساله نظام كلمه اي داريم كه آن كلمه روح چشم انداز است . آن كلمه « دانش محوري » است . يعني اگر در كشور ما توسعه اي اتفاق مي افتد از منابع خدادادي معاون و فضا است كه آن هم با اسراف استفاده مي شود. يا از ابزار مكانيكي استفاده مي كنيم كه مي خريم و مسرفانه استفاده مي كنيم . آنچه كه تاثير زيادي دارد و بايد داشته باشد دانش بشري است .
در توسعه كشور خيلي كم از دانش بشري استفاده مي كنيم . لذا بهره وري در كشور ما جزو ضعيف ترين بهره وري هاي دنياست . با اينكه اين همه دانشگاه و عالم داريم نتوانستيم بهره وري خود را متناسب با امكانات خود بالا ببريم . كشورهاي ضعيف تر از ما به خاطر محدوديت هاي منابع مجبور مي شوند از فكر انسان بيشتر استفاده كنند.
در آمايش سرزميني كه سه ضلع مواد نيروي انساني و ابزار و فضا دارد فقط از آن دو ضلع استفاده مي كنيم و ضلع سوم لنگ است . 8 درصد را براي رشد سالانه كشور پيش بيني كرديم كه از اين مقدار بايد 2 5 درصد آن بهره وري از موجودي ما باشد . اصلا اين اتفاق نيفتاد و در اين چند سال بهره وري ما كم شده است . از سرمايه هايي كه داريم استفاده نمي كنيم .
عصر ديروز در خدمت جناب آقاي طبسي ملاقاتي با مسئولان قند كشور داشتيم . حرفهايي زدند كه مي تواند نمونه اي براي استفاده ما از بهره وري باشد. اين اراضي كه چغندر مي كاشتند و اين كارخانه هايي كه تصيفه مي كردند محصولات متنوعي كه از قند شكر باگاس نئوپان الكل خمير مايه وچيزهاي ديگر مي گرفتيم به 10 درصد رسيده است . يعني الان از 10 درصد ظرفيت خود استفاده مي كنيم . اين به معناي ضعف بهره وري است .
هزينه كرديم و همه چيز را داريم ولي از آن استفاده نمي كنيم . در نيشكر خوزستان هم همين شرايط را داريم . شايد ديگر كارخانه هاي نيشكر هم چنين وضعي داشته باشند. اينها مربوط به ديگران است . ما مسئوليت داريم ولي مديران ديگري اداره مي كنند كه به اسم روحانيت است . بالاخره سرسلسله كشور ما ولي فقيه است . مردم همه اين مسايل را به حق به روحانيت نسبت مي دهند. مي گويند شما هستيد كه كشور را اين گونه اداره مي كنيد. اين اتفاق به خاطر اين است كه علاوه بر عدم نوآوري بهره وري هم نداريم . از موجودي خودمان بهره وري نداريم .
در اين جلسه طرف صحبت من طلبه ها هستند. ما اين فقه عظيم و اين منابع اجتهاد را داريم . مگر نبايد در بحث هاي فقهي نوآوري كنيم چگونه بايد نوآوري كنيم يعني بايد كفايه را يك بار و دوبار بخوانيم و در درس خارج هم همينها را براي ما بگويند وگوش بدهيم و حتي تقريرات آن را صدبار از درس استاداني كه داريم بنويسيم همه اين كارها براي تا اين حد خوب است و عرض كردم كه ضروري است .
اما اگر بخواهيم نوآوري داشته باشيم بايد راهي را برويم كه دانشگاههاي دنيا مي روند. راه مشخصي است . بچه ها وارد دانشگاه مي شوند دوره عمومي خود را مي گذرانند و كارشناسي خود را مي گيرند و در قدم بعدي به سوي تخصصي تر شدن مي روند و وارد مقطع كارشناسي ارشد مي شوند . رشته هاي فراواني دارند كه در يك كلاس 40 نفري درس نمي خوانند . در اين مقطع يك استاد و يك يا دو دانشجو هستند. يك موضوع را به دانشجو مي دهند كه بايد درباره آن موضوع رساله بنويسد. مي گويند بايد با اين استاد كار كنيد تا راهنمايي كند منابع را در اختيار شما بگذارد كتابها و طريقه استفاده را معرفي كند. دانشجو هم بايد يك متن تازه بنويسد. اگر تازه نباشد تز نيست . اگر حرف ديگران را ترجمه كنند تز نيست . حتي الان عليه كساني كه مي خواهند با ترجمه تز بنويسند شكايت و آن تز را باطل مي كنند شما فقها و مدرسين كه فقيه شده ايد بايد يك موضوع جديد را در يك رشته تخصصي پيدا كنيد . مي توانيد 50 كتاب فقهي را كه در لمعه خوانديم ببينيد. بايد در همه اين كتابها يك تخصص باشد. درقضا آن قدر مسايل جديد داريم كه اصلا درباره آنها كار نشده است .
در بحث هاي فراوان اقتصادي كه در لابلاي همه كتب فقهي ما خوابيده جلو نرفتيم . تخصص اين است . اينكه مي گويم تخصص لازم است منظورم اين است كه بايد بعد از يك قله كه سطح عمومي است و همه مي توانند مجتهد باشند قله هاي جديدي را در نظر بگيريم و درباره آنها تخصص پيدا كنيم و استاد راهنما داشته باشيم . اگر استاد نداريم مي توانيم استاد تربيت كنيم و به تدريج جلو برويم .
علوم انساني 30 رشته است و هريك از اين رشته ها چندين گرايش دارند . مي توانيم در همه اين رشته ها تخصص هاي بالا داشته باشيم . الان خيلي از مسايل جديد در حوزه مشاورت حوزه علميه مشهد هست . روانكاوي روانشناسي و رشته هاي ديگر داريد. الان در حوزه چقدر از علم روانشناسي استفاده مي شود مگر روانشناسي سوغات غرب است دقيقا از ابداعات اسلام بود. بايد بتوانيم قله هاي روانشناسي را فتح كنيم . بايد دنبال اين گونه مسايل برويم . بايد از جايي شروع كنيم .
اين كار با وضع موجود حوزه هيچ منافاتي ندارد. حوزه مي تواند كار خود را با فقه سنتي ادامه دهد ولي بايد افراد با استعدادتري را در ميدان فقه سنتي با موضوعات لازم تر تحت تعليم قرار بدهيم تا بتوانند در پايان نامه هاي خود موضوعات جديد بنويسند. ممكن است اول كم باشد . چون در سال اول اتفاقات زيادي نمي افتد . به تدريج و به صورت تصاعدي رشد مي كند . وقتي 10 تا 20 سال گذشت متوجه مي شويم كه حوزه علميه مشهد يا قم و جاهاي ديگر نوآوريهاي زيادي دارند.
حقيقتا كارهاي ما در حوزه تكراري است ولي تكرار مقدس كتاب جواهر را با كتابهايي كه علماي امروز ما مي نويسند مقايسه كنيد كه چقدر تفاوت دارد. الان خيلي از ريزه كاريهاي جواهر را در درسهاي خود نمي آوريم . الان به همه ريزه كاريهاي كتاب شيخ انصاري توجه نمي كنيم . چيزي به آنها اضافه كرديم نمي گويم چيزي اضافه نكرديم . اما آن نوآوري نيست .
به هرحال منظور ما از نوآوري در حدهمين درسهايي است كه داريم مي خوانيم . اما مسايل مستحدثه دنيا خيلي زياد است كه اصلا وارد آنها نشديم . حوزه الان چه مقدار به حقوق دريا آشناست در حوزه مشهد چند متخصص داريد كه حقوق درياها و اقيانوسها را بدانند آيا مي دانيد كه چقدر كتاب به عنوان حقوق دريا نوشته شد عمق دريا مال چه كسي است موجودات دريا مال چه كسي هستند تا كجا مي توانيم از دريا استفاده كنيم سواحل تا كجاست
بايد حكومت اسلامي همه اين مسايل را بداند و مجتهدين ما بايد همه اين مسايل را تعريف و روشن كنند. بايد حكم اسلامي آن روشن شود. چرا وارد اين بحث ها نمي شويم چرا اينها جزو درسهاي اختصاصي طلاب قرار نمي گيرد
اگر اين مسئله اتفاق بيفتد فكر مي كنم مي توانيم از نعمتي كه خداوند به بركت حضور مردم و بركت حضور رهبري مثل امام راحل كه حقيقتا طلسم ها را شكستند بهره كافي ببريم . آقاي طبسي و مبارزين ديگر مي دانند كه در دوران مبارزه مخالفيني داشتيم كه با عنوان « ولايتي » تا ماههاي آخر قبل از پيروزي مبارزه را حرام مي دانستند. به ما مي گفتند : « هر پرچمي را به عنوان حكومت بلند كنيد پرچم ضلال است و نبايد تا قبل از ظهور امام زمان (عج ) چنين پرچمي را برافراشت . »
امام اين طلسم را شكستند و به اين وادي رسيدند و انشاالله اين مسيري كه تعيين شده با صبر و حوصله و حفظ افتخارات گذشته روحانيت در دوران حاكميت رسمي اسلام پيشتازان مباركي براي توسعه اسلام در سراسر دنيا باشد. شما مشهدي ها هم به بركت اين بارگاه و به بركت اين امكانات مي توانيد نقش بسيار خوبي در اين مسير داشته باشيد.
والسلام عليكم و رحمه الله
آيت الله طبسي : حوزه علميه خراسان همچون ديگر حوزه هاي علميه قدم هاي بلند و استواري در مسائل حوزوي به معناي خاص و در مسائل علوم اسلامي به معناي عام برداشته است
آيت الله هاشمي رفسنجاني : وقتي به 70 سال عمر خودم نگاه مي كنم نقطه اي كه خيلي برايم ارزشمند است سه سالي است كه در زندان از قرآن استفاده كرده ام
در سلول انفرادي كه بودم چون هيچ چيزي در اختيار نداشتم يك جز قرآن را به صورت ذهني بازنويسي كردم وقتي به زندان اوين منتقل شدم يادداشت كردن همان ذهنيات قرآني را شروع كردم
تاسيس حكومت ديني با آرا مردم در ايران توسط امام خميني يك نوآوري واقعي در تاريخ فقه اسلامي بود
اگر روحانيت به رهبري شخصي مثل امام خميني اين نوآوري را انجام دادند بايد بعد از ايشان در همه صحنه ها دنبال نوآوري هاي بيشتر برويم
در افكار امام خميني قله هاي بلندي بود كه متاسفانه فرصت بروز آنها پيش نيامد واكثر آنها از دست ما رفت
با اينكه اينهمه دانشگاه و عالم داريم نتوانسته ايم بهره وري خود را متناسب با امكاناتي كه در اختيار داريم بالا ببريم
اين جمله امام خميني كه فرمودند : « فقه اسلامي تئوري جامع و كامل اداره انسان و جامعه بشري از گهواره تا گور است » به اين معناست كه همه زنگي بشريت در فقه اسلامي مي گنجد
كارهائي كه در حوزه انجام مي دهيم حقيقتا تكراري است و نوآوري ما تا كنون در حد همين درسهائي است كه داريم مي خوانيم اما مسائل مستحدثه دنيا خيلي زياد است كه وارد آنها نشده ايم
فقه ما فقهي است كه بتواند تعبير عملي كتاب مبين باشد و بتواند لوازم و شرايط زندگي مردم را توجيه كند و به آنها تعليم بدهد

يکشنبه|ا|4|ا|اسفند|ا|1387





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: همشهری]
[مشاهده در: www.hamshahrionline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 204]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن