واضح آرشیو وب فارسی:شبكه خبر دانشجو: تنها دو بار زندگي ميكنيم نقد و تحليل فيلم سينمايي «پستچي سه بار در نميزند» ساخته حسن فتحي
«پستچي سه بار در نمي زند»، يك اثر سينمايي تمام عيار، با داستاني جذاب و روايتي جذاب تر، ماندگاري نقش هايي را موجب شد كه در سينماي ايران، جاي خالي آنها بيش از هر زمان ديگر حس مي شود.

«پستچي سه بار در نميزند» ساخته حسن فتحي، فيلمي اثرگذار، منسجم و با ساختاري محكم و فيلمنامهاي خوب، از معدود آثار قابل تحمل و تامل جشنواره بيست و هفتم فيلم فجر بود؛ فيلمي با ديالوگ هاي فوق العاده زيبا و لوكيشن بجا و جذاب؛ همه چيز فيلم در ساختاري ناب و بكر در جريان و روند داستان و روايت كاركرد صحيح خود را دارد.
فيلم با معرفي سه خانواده در سه طبقه يك ساختمان آن هم در سه مقطع زماني از تاريخ كشور ايران روايت مي شود.
نوعي در هم تنيدگي داستاني و مضموني هر سه بخش فيلم را به لحاظ شخصيت ها و زمان هايشان به يكديگر متصل مي كند.
فيلم ديالوگ هاي بسيار جذاب و زيبايي دارد، فاخر بودن بيان شخصيت ها و منطبق بر دوره تاريخي شان از يك سو و بازي بسيار خوب بازيگران، به ويژه بازي امير جعفري و پانته آبهرام در طبقه مياني ساختمان، چيزي فراتر از استاندارد سينماي روز ايران است.
در گير و دار عشق و هوس و زر و زور و در كشاكش عدالت جويي و حق پويي شخصيت هاي فيلم، سه روايت از سه منظر و در سه مقطع تاريخي، در امتداد هم به تصوير بياني در مي آيد؛ «تصوير بياني» بدان لحاظ كه فيلم اساساً علاوه بر تصوير، فيلم بيان و كلام و البته زبان است؛ زبان فيلم فاخر است چه در دوران مشروطه، چه پس از آن و چه هم اكنون.
علاوه بر اين، نوعي فخامت ايراني و اصيل در چهره پردازي معتنابه و متناسب مقطع زماني مورد اشاره و نظر فيلم و نيز در اداي كلمات و واژگان و البته بازي ها ديده و شنيده مي شود.
گرچه اين زيبايي در مواقعي چند، نوعي چند لايگي و نيز جديت بيش از حد را در فيلم فراهم مي آورد كه بيان و كلمات سرشار از غلظت و حدت ادبيات و شعر و بلاغت و فصاحت تبديل به يك «تيپ» در بازيگران و بازي ها مي شود.
در طول فيلم در مواقع بسياري بازيگران آن قدر زيبا، رسا، بليغ، فصيح و جذاب و ناب و بكر و ايراني با هم صحبت مي كنند كه گويي فيلم از لايه سينما بودن خارج مي شود و به بطن گفت و گويي عميقاً و صريحاً شنيدني نايل مي آيد؛ علاوه بر اين بازي عموم بازيگران - بي توجه به بيست دقيقه پاياني - بسيار تكان دهنده، كنترل شده و دوست داشتني و زيبا است.
فيلم اساساً خيلي خوب شروع مي شود و خيلي خوبتر به پيش مي رود و اين منتهي اليه جذابيت هاي كلامي و پوششي فيلم در قالب لباس هاي اصيل ايراني مربوط به دوره هاي مختلف تاريخي است.
بازي امير جعفري در نقش يك جاهل مسلك، بي ترديد از ماندگارترين بازي هاي مربوط به اين تيپ آدم ها است كه به راستي و درستي، خاطره نوشته ها و فيلم هاي زنده ياد علي حاتمي را براي تماشاگر حرفه اي زنده مي كند و تداعي.
فيلم درباره عدالت است و اينكه زر و زور و تزوير و هوس بازي منتهي به رضايت و آرامش نمي شود و اين گير و دار در مقاطع تاريخي مختلف و جلوه هاي خاص هر يك، كنش و واكنش طبيعي بشر و طبع طبيعت است.
«پستچي سه بار در نمي زند»، مضموني اجتماعي - اخلاقي را در نماد و استعاره اي جغرافيايي با مدنظر گرفتن يك موقعيت بكر سينمايي (ساختمان سه طبقه و آدم هايش) به تصوير مي كشد و اين همه گوياي جنگي است كه ميان انسانيت انسان و حيوانيت او در جريان است.
پايان فيلم با اشاره به كش دار بودن موقعيت هاي غليظ نيمه سوم فيلم، در رسيدن به زمان، اكنون به نوعي رستگاري منتهي مي شود و به تاريخي كه زمان حال اين مردمان را روايت مي كند.
«پستچي سه بار در نمي زند»، يك اثر سينمايي تمام عيار، با داستاني جذاب و روايتي جذابتر، ماندگاري نقش هايي را موجب شد كه در سينماي ايران، جاي خالي آنها بيش از هر زمان ديگر حس مي شود./انتهاي پيام/
دوشنبه|ا|5|ا|اسفند|ا|1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: شبكه خبر دانشجو]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 305]