واضح آرشیو وب فارسی:مهر: نقد كتاب/وقتي خشم «دردسر ساز» ميشود
وقتي خشم «دردسر ساز» ميشود
«دردسر ساز» رماني است كه در آن به همه ما يادآوري ميكند، اگر كنترل خشممان را به دست موقعيتهاي بيروني بسپاريم، آنگاه اين خودمان هستيم كه بايد تاوان آن را بدهيم. اين كتاب نسخههايي براي كنترل خشم نيز ارائه ميدهد.
خبرگزاري مهر ـ گروه فرهنگ و ادب: آنهايي كه با ادبيات جهان مانوس هستند، ميدانند كه اگر يك كتابي براي گروه سني نوجوان نوشته ميشود، لزوما به اين معنا نيست كه اثري كم حجم و بيمايه روبه روي شماست كه اين قاعده درباره رمان «دردسر ساز» نوشته بن ميكائلسن نيز پابرجاست.
اين رمان كه به تازگي با ترجمه پروين عليپور توسط نشر چشمه در 306 صفحه منتشر شده است، شايد بيشتر از آنچه براي نوجوانان نوشته شده باشد، مخاطب بزرگسال را هدف قرار داده است؛ كتابي كه از خشم و جرمهاي زاييده خشم صحبت ميكند و تلاش دارد با شيوهاي چون مواجهه با طبيعت به مخاطب بياموزد كه چطور بايد در برابر خشم خود بايستد.
نويسنده، قلمي روان و شيوا دارد كه اين شيوايي در ترجمه عليپور نيز به خوبي حفظ شده است. او در سبك و سياق داستاننويسي به دنبال هيچ پيچيدگياي نرفته و به سنتهاي كلاسيك داستاننويسي اثرش را خلق كرده و تمركز خود را بر محتوا و تئورياي كه مدنظرش است، قرار داده است.
داستان درباره كـُل ماتيوز، پسر 15 سالهاي است كه سالهاست دعوا و دزدي ميكند و مجازات آخرين جرمش كه كوبيدن سر پيتر پريسكال (هممدرسهاياش) به ديوار پيادهرو خيابان، خيلي سنگين است. كل بايد بين زندان و «دايره دادرسي سرخپوستان آمريكا» يكي را انتخاب كند. در هر صورت يا پشت ميلههاي زندان زندگي ميكند و يا يك سال جدا از ديگران در يك جزيره دورافتاده. كل «دايره دادرسي» را انتخاب ميكند و تصميم ميگيرد در اين جزيره دورافتاده با طبيعت و عناصرش رودررو شود.
كـُل كه يك نوجوان بزهكار است با رفتنش به اين جزيره در اصل سفري به خودآگاهي و درك حقيقت را آغاز ميكند كه در اين مسير با تحمل سختيها، رويارويي با شرايط مختلف و نيز مراسم گوناگون كه از فرهنگ سرخپوستها برگرفته شده است، او از آدمي كه بوده است، دست ميشويد و به جايگاهي ميرسد كه حالا ميتواند به فردي كه روزي به شدت به او آسيب رسانده است، كمك كند.
شخصيت اصلي اين داستان هر بلايي سرش ميآيد به دليل آن است كه نميتواند خشمش را كنترل كند و همچنين فكر ميكند هر كسي كه در برابر او قد علم كند، بايد به سزاي عملش برسد. او كه خود قرباني خشم پدر و بيتفاوتي مادر است، ميخواهد انتقام كودكيهايش را از جامعه و مردمش بگيرد. او سعي ميكند با بد و دروغگو بودن از همه انتقام بگيرد و از اين نكته غافل است كه به ازاي هر كار بدي كه مي كند در اصل به خود لطمهاي بزرگ ميزند.
ولي او آنقدر خوششانس است كه در حاليكه نزديك است به دليل آخرين تخلفش سر از زندان درآورد، گاروي افسر مراقب سرخپوست و ادوين يك مرد ميانسال سرخپوست به كمك او ميآيند و با پيشنهاد حضورش در دايره دادرسي سرخپوستان آمريكا براي او جرم جايگزين درنظر ميگيرند.
پيشنهاد جرم جايگزين كه در اين كتاب مطرح ميشود، ايده بسيار خوبي است كه ميتواند در جاي جاي دنيا و همچنين كشور ما مورد بررسي و اجرا قرار گيرد؛ به ويژه درباره نوجوانان بزهكار. در كتاب بارها مورد تاكيد قرار ميگيرد كه زنداني كردن يك نوجوان او را از مسير عادي زندگي به قدري منحرف ميكند كه احتمالا او نه تنها اصلاح نميشود، بلكه در آينده جواني خلافكار خواهد شد.
دايره دادرسي كه در اصل حلقهاي متشكل از آدمهاي عادي و مرتبط با پرونده هستند در نهايت به اين نتيجه ميرسند كه پيشنهاد گاروي را قبول كرده و كـُل ماتيوز را يك سال به جزيرهاي دورافتاده تبعيد كنند تا آنجا به تنهايي درباره خودش و شخصيتش فكر كند و همچنين در رودررويي با طبيعت بكر بتواند به يك انسان واقعي تبديل شود.
كل كه در اولين شب تنها شدنش در جزيره، آلونكي كه برايش ساخته بودند را آتش ميزند و با يك «خرس روح» كه همانقدر كه در فرهنگ سرخپوستان نمادين است، واقعي نيز هست، روبهرو ميشود و آنجا براي نخستينبار ميفهمد كه خشمش نه تنها كارها را درست نميكند، بلكه او را خوار و خفيف ميكند و حال او كه در زير ضربههاي پنجه و دندانهاي خرس ديگر هيچيك از رفتارهاي قلدرمآبانهاش كاركردي ندارد، ناگزير است آرام به گوشهاي بخزد و مرگ را انتظار بكشد.
ولي قهرمان داستان ما در همين لحظات به ارزش و اهميت زندگي پي ميبرد و مقاومت ميكند تا زنده بماند.... او زنده ميماند و البته شانس هم ميآورد كه گاروي و ادوين به جزيره ميآيند و او را نجات ميهند.
كل بعد از بهبود نسبي در حالي كه يكي از دستانش ديگر هرگز كارآيي گذشته را نخواهد داشت، به خواسته خود به جزيره برميگردد تا ياد بگيرد چگونه بر خشم خود غلبه كند.
خواننده وقتي با كتاب همراه ميشود با هر سن و سالي كه باشد مي تواند به خوبي خود را جاي «كـُل ماتيوز» بگذارد و از خود بپرسد، چقدر از تجربههاي او را از سر گذرانده است و چقدر در كنترل خشم موفق است؛ مگر نه اينكه بسياري از اتفاقات ناخوشايند زندگي به دليل يك لحظه از بين رفتن كنترل انسان بر خشمش رخ ميدهد و حال هر يك از ما ميتواند همراه با قهرمان داستان خود را در جزيرهاي در نظر بگيرد كه بازخورد رفتار درست و غلطمان به سرعت به خودمان برميگردد.
در يك جزيره دورافتاده اگر كنترل انسان به دست عقلش نباشد، همه چيز خراب ميشود و بايد با سختي و دردسر بيشتر همه چيز را از اول بسازي و شايد آنقدر دير شود كه جانت را از دست بدهي.
البته طبيعت همانقدر كه ميتواند خشن باشد، ميتواند يك آموزگار مهربان نيز باشد. فقط كافي است خودت را بشناسي و همچنين روشهاي مواجهه با طبيعت را بداني. كاري كه كل ماتيوز بالاخره انجام ميدهد؛ تا جاييكه ديگر مطمئن است با محركهاي مختلف به سرعت خشمگين نميشود.
اين كتاب به همه ما يادآوري ميكند براي خطاهايمان ديگران را مقصر ندانيم و درس بزرگتري كه ياد ميدهد اين است كه «ببخشيم». كل در همه مراحل خودسازي كه در جزيره پشت سر ميگذارد، آخر به اين نقطه ميرسد كه ديگران و خودش را ببخشد و به آرامش برسد.
كتاب داراي جملههاي كليدي متعددي است كه ميتوان اينگونه به يكي از بخشهاي آنها اشاره كرد.
ادوين نگاهش كرد و پرسيد: چي ياد گرفتي؟
كل گفت: بخشيدن را! وقتي من عصباني ميشوم، در واقع اختيار احساساتم را به دست ديگران مي دهم. با اين حساب ديگران همه كارهاحساسات من ميشوند! بخشيدن باعث ميشود كه دوباره اختيار احساساتم دست خودم بيفتد!
قهرمان داستان ما در نهايت به اين نتيجه ميرسد كه هيچكس هيچوقت صبح با قصد عصباني شدن بيدار نميشود! و اگر عصباني ميشود، حتما چيزي بيرون از وجودش او را كنترل ميكند و حال اوست كه نگذارد ديگران و ديگر موقعيتها كنترل او را به دست گيرند.
نويسنده در اثرش همانقدر كه سعي دارد نشان دهد يك فرد كه دست به رفتارهاي ناهنجار ميزند، نياز به اصلاح و كمك ديگران دارد، همچنين سعي دارد به اين موضوع بپردازد كه اگر فردي به دليل خشمش به جامعه و افراد آن لطمه وارد كرد، بايد تمام تلاشش را بكند تا آسيبي كه وارد كرده است، برطرف كند و به همين دليل داستان اينگونه تمام ميشود كه پيتر هم به جزيره ميآيد تا كل آسيب روحياي كه به او وارد كرده است، برطرف كند.
تئوري نويسنده در اين زمينه اينگونه مطرح مي شود:
ادوين گفت: فكر اينكه چه جوري به پيتر كمك كني دست از سرت برنميدارد و مثل خرده شيشهاي زير پوست هميشه آزارت ميدهد. صدمهاي كه به پيتر زدي، روز به روز بدتر ميشود و تو تا آخر عمرت عذاب ميكشي؛ مگر اينكه جوري جبرانش كني.
كل با نگراني پرسيد: اگر نتوانم به پيتر كمك كنم چي؟
ادوين: در آن صورت مجبوري به كس ديگري كمك كني.
دستمايه اصلي كتاب، بررسي روانشناسانه رفتارهاي بزهكارانه است و نويسنده سعي ميكند راهكارهايي را براي بهبود اين شرايط ارائه كند كه شايد مورد اشاره شده خيلي خاص و در بسياري موارد غيرقابل اجرا باشد، ولي قابل تامل است.
اين كتاب را به جرات ميتوان يك اثر روانشناسانه و تربيتي دانست كه پوشش رمان را براي ارتباط بهتر با مخاطب برگزيده است. به نظر ميرسد خواندن آن براي والديني كه نوجواني در خانه دارند و همچنين دستاندركاران آموزش و پرورش نوجوانان و نهادهاي نظارتي و تنبيهي مفيد باشد. البته نوجوانان هم مخاطب اين اثر هستند. باشد كه اين داستان هشداري براي آنها باشد كه از دست رفتن كنترل خشم چگونه ميتواند آينده زندگي آنها را تباه كند؛ گرچه هيچگاه براي بهتر بودن دير نيست.
كتاب گريزي كوچك هم به آيينهاي بومي سرخپوستان دارد و سعي دارد نشان دهد كه در دنياي ماشيني و مدرن امروزي ميتوان با نگاهي به آيينهاي باستاني گذشتگان بسياري از آلام روح و جان را درمان كرد.
بن ميكائلسن كتابش را تقديم كرده است به «بافي» خرس سياه 700 پوندياي كه «خرس روح» او شده است و به او آموخت كه آرام و مهربان باشد و همچنين آموخت كه او بخشي از يك دايره است.
مفهوم دايره كه ميكائلسن بدان ميپردازد به چرخه حيات در طبيعت اشاره دارد كه زندگي و مرگ را در پي دارد و همچنين تاثير و تاثر همه عناصر از و به يكديگر را مطرح ميكند.
© 2003 Mehr News Agency .
شنبه|ا|17|ا|دي|ا|1390
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 222]